پرش به محتوا

آیه نفی سبیل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
جز
ویرایش و حذف برچسب ویرایش
جز (ویرایش و حذف برچسب ویرایش)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۴]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=Golpoor  }}
'''آیه نفی سَبیل''' به بخش آخر آیه ۱۴۱ سوره مبارکه [[سوره نساء|نساء]] گفته می‌شود. از این آیه برای اثبات [[قاعده نفی سبیل]] که کاربرد زیادی در فروعات [[احکام]]، [[عبادات]] و [[معاملات]] دارد، استفاده می‌شود. آیه در حکمی قطعی و دائمی، هرگونه سلطه و برتری [[کافران]] بر مؤمنان را نفی کرده است و مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و باید با آن مقابله کنند.  
'''آیه نفی سَبیل''' به بخش آخر آیه ۱۴۱ سوره مبارکه [[سوره نساء|نساء]] گفته می‌شود. از این آیه برای اثبات [[قاعده نفی سبیل]] که کاربرد زیادی در فروعات [[احکام]]، [[عبادات]] و [[معاملات]] دارد، استفاده می‌شود. آیه در حکمی قطعی، هرگونه سلطه و برتری [[کافران]] بر مؤمنان را نفی کرده است و مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و باید با آن مقابله کنند.  


حکم در این آیه تشریعی است و کافران هیچ‌گونه حقی در برابر مؤمنان ندارند. مراد از مؤمنان کسانی هستند که ملتزم به لوازم [[ایمان]] بوده و با [[وحدت]] و تمسک به [[خداوند]] از تفرقه و تنازع خودداری کنند. برخی این حکم را در دنیا و برخی در [[آخرت]] دانسته‌اند چنانکه برخی با تمسک به عموم آیه، نفی تسلط کافران را به صورت مطلق و در دو جهان نافذ می‌دانند؛ همان‌طور که با استناد به عموم آیه، نفی تسلط را در تمامی زمینه‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانسته‌اند.  
حکم در این آیه تشریعی است و کافران هیچ‌گونه حقی در برابر مؤمنان ندارند. مراد از مؤمنان کسانی هستند که ملتزم به لوازم [[ایمان]] بوده و با [[وحدت]] و تمسک به [[خداوند]] از تفرقه و تنازع خودداری کنند. برخی این حکم را در دنیا و برخی در [[آخرت]] دانسته‌اند چنانکه برخی با تمسک به عموم آیه، نفی تسلط کافران را به صورت مطلق و در دو جهان نافذ می‌دانند؛ همان‌طور که با استناد به عموم آیه، نفی تسلط را در تمامی زمینه‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانسته‌اند.  


[[میرزای شیرازی]] در [[نهضت تنباکو]] و علمای زمان [[فتحعلی شاه]] در حکم [[جهاد]] علیه روس با استناد به این آیه و برداشت قاعده نفی سبیل، حکم تحریم و جهاد صادر کردند. برای این آیه تأییداتی از آیات دیگر [[قرآن]] و [[روایات]] و حتی حکم عقل ذکر شده است.
[[میرزای شیرازی]] در [[نهضت تنباکو]] و علمای زمان [[فتحعلی شاه]] در [[جهاد]] علیه روس با استناد به این آیه و برداشت قاعده نفی سبیل، حکم تحریم و جهاد صادر کردند. برای این آیه تأییداتی از آیات دیگر [[قرآن]] و [[روایات]] و حتی حکم عقل ذکر شده است.


== متن و ترجمه آیه ==
== متن و ترجمه آیه ==
خط ۱۵: خط ۱۴:
|تراز=وسط
|تراز=وسط
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾ }}
|عنوان={{عربی|اندازه=۱۰۰%|الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾ }}
|همان منافقان که در انتظار فرصتند تا اگر فتحی از ناحیه خدا نصیب شما شود خود را از شما دانسته، میگویند: مگر ما با شما نبودیم و اگر نصیب کافران شود به آنان می‌گویند: مگر نبود که ما رهنمودهای خود را به شما قبولاندیم و نمیگذاشتیم به دین مؤمنین بگروید، ولی خدا در قیامت بین شما حکم خواهد کرد و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند.(نساء، ۱۴۱)}}
|همان منافقان که در انتظار فرصتند تا اگر فتحی از ناحیه خدا نصیب شما شود خود را از شما دانسته، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم و اگر نصیب کافران شود به آنان می‌گویند: مگر نبود که ما رهنمودهای خود را به شما قبولاندیم و نمی‌گذاشتیم به دین مؤمنین بگروید، ولی خدا در قیامت بین شما حکم خواهد کرد و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند. (نساء، ۱۴۱)}}


==معنای لغوی و شأن نزول==
==معرفی و شأن نزول==
در پایان آیه ۱۴۱ [[سوره نساء]] سلطه و برتری [[کافران]] بر [[مسلمانان]] نفی شده است به همین جهت به این بخش از آیه «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» آیه نفی سبیل گفته می‌شود.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۰۷</ref>  
در پایان آیه ۱۴۱ [[سوره نساء]] سلطه و برتری [[کافران]] بر [[مسلمانان]] نفی شده است به همین جهت به این بخش از آیه «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» آیه نفی سبیل گفته می‌شود.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۰۷</ref>  


خط ۳۴: خط ۳۳:
حکم در آیه به صورت جعل تکوینی نیست زیرا خلاف این مورد دیده شده است بلکه مراد از آیه جعل تشریعی است که هیچ گونه حقی در دنیا و [[آخرت]] برای کفار در برابر مؤمنان وجود ندارد<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۲۴۶؛ بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۸.</ref> {{یادداشت| یعنی اینکه خداوند حکمی را که باعث تسلط کافر بر مؤمن باشد، تشریع نکرده است و بنابراین هر حکمی در عمومیت خود مستلزم تسلط کافر بر مؤمن باشد با این آیه تخصیص می‌خورد و یا مقید می‌شود.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> }}
حکم در آیه به صورت جعل تکوینی نیست زیرا خلاف این مورد دیده شده است بلکه مراد از آیه جعل تشریعی است که هیچ گونه حقی در دنیا و [[آخرت]] برای کفار در برابر مؤمنان وجود ندارد<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۲۴۶؛ بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۸.</ref> {{یادداشت| یعنی اینکه خداوند حکمی را که باعث تسلط کافر بر مؤمن باشد، تشریع نکرده است و بنابراین هر حکمی در عمومیت خود مستلزم تسلط کافر بر مؤمن باشد با این آیه تخصیص می‌خورد و یا مقید می‌شود.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> }}


مشاهده تسلط ظاهری کفار در طول تاریخ، ضرری به این حکم نمی‌زند زیرا تسلط آنها موقتی و به علت کوتاهی است که ریشه در بعضی اعمال مؤمنان دارد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۱و۴۳.</ref> و یا به دلیل [[سنت ابتلا]] و آزمایش الهی و تأدیب [[مسلمانان]]، برای بازگشت کامل به دین است.<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و زمانی این برتری وجود دارد که مؤمنان ملتزم به لوازم [[ایمان]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref>، عاملین به حق بوده<ref>شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۳.</ref> و از [[وحدت]] و علم و [[جهاد]] واقعی برخوردار<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> و از همنشینی و معاشرت با بیگانگان خیانت پیشه بپرهیزند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۲.</ref> و با تمسک به دین و چنگ زدن به ریسمان الهی از تفرقه و تنازع خودداری کنند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref>
مشاهده تسلط ظاهری کفار در طول تاریخ، ضرری به این حکم نمی‌زند زیرا تسلط آنها موقتی و به علت کوتاهی است که ریشه در بعضی اعمال مؤمنان دارد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۱و۴۳.</ref> و یا به دلیل [[سنت ابتلا]] و آزمایش الهی و تأدیب [[مسلمانان]]، برای بازگشت کامل به دین است<ref>طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و زمانی این برتری وجود دارد که مؤمنان ملتزم به لوازم [[ایمان]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و عاملین به حق بوده<ref>شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۳.</ref> و از [[وحدت]]، علم و [[جهاد]] واقعی برخوردار<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> و از هم‌نشینی و معاشرت با بیگانگان خیانت پیشه بپرهیزند<ref>حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۲.</ref> و با تمسک به دین و چنگ زدن به ریسمان الهی از تفرقه و تنازع خودداری کنند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref>


===مقصود از کافران و گستره نفی تسلط===
===مقصود از کافران و گستره نفی تسلط===
برخی معتقدند که این حکم شامل تمام کافران می‌شود؛ و برخی علاوه بر کفار، [[منافقان]] را نیز مشمول این حکم قرار داده‌اند؛<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> هرچند برخی دایره کفار در این آیه را محدود به قوم [[یهود]] دانسته‌اند.<ref>دخیل، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۲.</ref>
برخی معتقدند که این حکم شامل تمام کافران می‌شود و برخی علاوه بر کفار، [[منافقان]] را نیز مشمول این حکم قرار داده‌اند؛<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> هرچند برخی دایره کفار در این آیه را محدود به قوم [[یهود]] دانسته‌اند.<ref>دخیل، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۲.</ref>


در زمینه گستره نفی تسلط کفار، برخی این حکم را شامل دنیا و برخی تنها متعلق به روز [[قیامت]] می‌دانند؛<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۷۲.</ref> همان‌طور که برخی نفی تسلط کافران را مطلق و در دو جهان دانسته‌اند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و برخی اختصاص دادن به یک مورد را خلاف ظاهر آیه و کاری بی‌دلیل شمرده‌اند.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> بنا براین عمومیت آیه شامل هر نوع برتری مؤمنان بر کافران چه از نظر حجت و دلیل و چه از نظر فقهی و حقوقی و چه در دنیا و [[آخرت]] می‌شود.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  
در زمینه گستره نفی تسلط کفار، برخی این حکم را شامل دنیا و برخی تنها متعلق به روز [[قیامت]] می‌دانند؛<ref>قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۷۲.</ref> همان‌طور که برخی نفی تسلط کافران را مطلق و در دو جهان دانسته‌اند.<ref> طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.</ref> و برخی اختصاص دادن به یک مورد را خلاف ظاهر آیه و کاری بی‌دلیل شمرده‌اند.<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref> بنابراین عمومیت آیه شامل هر نوع برتری مؤمنان بر کافران چه از نظر حجت و دلیل و چه از نظر فقهی و حقوقی و چه در دنیا و [[آخرت]] می‌شود.<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  


با توجه به برداشت عموم از آیه، نفی تسلط از تمامی جهات از جمله نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را شامل می‌شود؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> چه بسا راهی نیز برای باطل نمودن عقیده مؤمنان توسط کافران وجود ندارد؛<ref>سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> هر چند برخی معتقدند که سبیل به معنای حجت است یعنی کفار حجتی بر مؤمنان ندارند<ref>صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.</ref> و دلائل مؤمنان، درباره عقاید خود، محکم‌تر از کافران است.<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  
با توجه به برداشت عموم از آیه، نفی تسلط از تمامی جهات، از جمله نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> چه بسا هیچ راهی برای باطل نمودن عقیده مؤمنان توسط کافران وجود ندارد؛<ref>سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref> هر چند برخی معتقدند که سبیل به معنای حجت است یعنی کفار حجتی بر مؤمنان ندارند<ref>صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.</ref> و دلائل مؤمنان، در زمینه عقاید خود، محکم‌تر از کافران است.<ref> جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.</ref>  


== قاعده نفی سبیل ==
== قاعده نفی سبیل ==
خط ۵۱: خط ۵۰:


== آیات و روایات تأیید کننده ==
== آیات و روایات تأیید کننده ==
از موضوعات دیگری که در آیات [[قرآن]] به صورت ضمنی استقلال و قاعده نفی سبیل کافران را تأیید می‌کند می‌توان به عزّت مسلمانان،<ref>نساء، ۱۳۹؛ فاطر، ۱۰؛ منافقون، ۸.</ref> نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران،<ref>مائده، ۵۱-۵۲.</ref> عدم میل و اعتماد به کافران،<ref>هود، ۱۱۳.</ref> پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان،<ref>آل‌عمران، ۱۴۹-۱۵۰؛ مائده، ۴۹.</ref> روی پای خود ایستادن،<ref>فتح، ۲۹.</ref> نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان<ref>آل‌عمران، ۱۱۸-۱۱۹؛ مائده، ۵۷.</ref> و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد می‌کند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های آنان است، اشاره کرد.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۴.</ref>  
از موضوعات دیگری که در آیات [[قرآن]] به صورت ضمنی آیه نفی سبیل کافران و استقلال مسلمانان را تأیید می‌کند می‌توان به موضوعاتی چون عزت مسلمانان،<ref>نساء، ۱۳۹؛ فاطر، ۱۰؛ منافقون، ۸.</ref> نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران،<ref>مائده، ۵۱-۵۲.</ref> عدم میل و اعتماد به کافران،<ref>هود، ۱۱۳.</ref> پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان،<ref>آل‌عمران، ۱۴۹-۱۵۰؛ مائده، ۴۹.</ref> روی پای خود ایستادن،<ref>فتح، ۲۹.</ref> نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان<ref>آل‌عمران، ۱۱۸-۱۱۹؛ مائده، ۵۷.</ref> و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد می‌کند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های آنان است، اشاره کرد.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۴.</ref>  


[[روایات]] فراوانی در تأیید برداشت از آیه نقل شده است که می‌توان به حدیث [[پیامبر(ص)]] مبنی بر برتری [[اسلام]] و نفی برتری دیگران اشاره کرد.<ref>الاسلام یعلو و لا یعلی علیه، ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref>  
[[روایات]] فراوانی در تأیید برداشت از آیه نقل شده است که می‌توان به حدیث [[پیامبر(ص)]] مبنی بر برتری [[اسلام]] و نفی برتری دیگران اشاره کرد.<ref>الاسلام یعلو و لا یعلی علیه، ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.</ref>  
برخی با سوء استفاده از این آیه سعی در تحریف برخی از واقعیات داشته‌اند که در این زمینه می‌توان به کسانی که با استفاده از این آیه سعی در انکار شهادت [[امام حسین(ع)]] داشتند، و قائل به عروج امام همانند [[حضرت عیسی(ع)]] شدند، اشاره نمود و [[امام رضا(ع)]] شدیداً این موضوع را رد کرده و صاحبان این سخن را لعنت کرده و با استدلال‌هایی به پاسخ این شبهه پرداختند.<ref>قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۵۶۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۶۵؛ سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref>  
برخی با سوءاستفاده از این آیه سعی در تحریف برخی از واقعیات داشته‌اند که در این زمینه می‌توان به کسانی اشاره کرد که شهادت [[امام حسین(ع)]] را انکار کرده و قائل به عروج امام همانند [[حضرت عیسی(ع)]] شدند. [[امام رضا(ع)]] ضمن رد شدید این موضوع، صاحبان این سخن را لعنت کرده و با استدلال‌هایی به پاسخ این شبهه پرداختند.<ref>قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۵۶۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۶۵؛ سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.</ref>  


برخی دیگر، از برهان عقلی نیز در تأیید برداشت از آیه نفی سبیل، استفاده کرده‌اند بدین گونه که غلبه کافران بر مسلمانان کار قبیحی است و خداوند کار قبیح انجام نمی‌دهد لذا خداوند کفار را بر مسلمانان چیره نخواهد کرد.<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶.</ref>
برخی دیگر، از برهان عقلی نیز در تأیید برداشت از آیه نفی سبیل، استفاده کرده‌اند؛ بدین گونه که غلبه کافران بر مسلمانان کار قبیحی است و خداوند کار قبیح انجام نمی‌دهد لذا خداوند کفار را بر مسلمانان چیره نخواهد کرد.<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶.</ref>


==بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی==
==بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی==
آیه نفی سبیل و قاعده برخاسته از آن، در فقه سیاسی و حکومتی جهان اسلام در طول تاریخ قابل مشاهده است؛ از جمله می‌توان به حکم جهاد با روس طبق قاعده نفی سبیل، توسط علما در زمان [[مظفر الدین شاه]] بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان،<ref>زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه،  ۱۳۷۹ش، ص</ref> و همچنین استدلال به این آیه در [[تحریم تنباکو]] توسط [[میرزای شیرازی]]<ref>کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> اشاره نمود.
در طول تاریخ، آیه نفی سبیل و قاعده برخاسته از آن، در فقه سیاسی و حکومتی جهان اسلام بازتاب فراوانی داشته است؛ از جمله می‌توان به حکم جهاد با روس، توسط علما در زمان [[مظفر الدین شاه]]، بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان،<ref>زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه،  ۱۳۷۹ش، ص</ref> و همچنین استدلال به این آیه در [[تحریم تنباکو]] توسط [[میرزای شیرازی]]<ref>کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> اشاره نمود.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۷۰۷

ویرایش