Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۸
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویرایش) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
آیه شریفه با خطاب قرار دادن مؤمنان<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> طی حکمی نهایی<ref>دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۸۴.</ref> {{یادداشت| بر اساس مفاد حرف نفی «لن» که به معنای نفی ابد است کافران هیچگاه در هیچ زمینهای شرعاً نمیتوانند و همه روابط باید بر این پایه استوار باشد و با آن ارزیابی گردد.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref>}} و غیر قابل تغییر و تبدیل،<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲.</ref> هرگونه تسلط و برتری<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و قدرت و غلبه<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶؛ سبزواری، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۶.</ref> و استیلای [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را نفی<ref>جزایری، ایسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۵۹؛ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۲.</ref> و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام میدارد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> و حتی برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم دادهاند<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> و هرگز این حکم به عکس نخواهد شد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> و با حکم این آیه در همه دورهها در نهایت فتح و پیروزی از آن مؤمنان خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> | آیه شریفه با خطاب قرار دادن مؤمنان<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> طی حکمی نهایی<ref>دیوبندی، تفسیر کابلی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۸۴.</ref> {{یادداشت| بر اساس مفاد حرف نفی «لن» که به معنای نفی ابد است کافران هیچگاه در هیچ زمینهای شرعاً نمیتوانند و همه روابط باید بر این پایه استوار باشد و با آن ارزیابی گردد.<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref>}} و غیر قابل تغییر و تبدیل،<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲.</ref> هرگونه تسلط و برتری<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.</ref> و قدرت و غلبه<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶؛ سبزواری، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۶.</ref> و استیلای [[کافران]] بر [[مسلمانان]] را نفی<ref>جزایری، ایسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۵۹؛ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۲.</ref> و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام میدارد<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> و حتی برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم دادهاند<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> و هرگز این حکم به عکس نخواهد شد<ref>موسوی سبزواری، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> و با حکم این آیه در همه دورهها در نهایت فتح و پیروزی از آن مؤمنان خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.</ref> | ||
طبق برداشت از آیه، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند [[حرام]] شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله | طبق برداشت از آیه، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند [[حرام]] شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله نمایند؛<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.</ref> البته برخی با توجه به روایات، کسب آموزش و تبادلات فرهنگی و اقتصادی با کافران غیر سلطه جو<ref>رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.</ref> که سبب سلطه کفار و ذلت مؤمنان نباشد، را جایز دانستهاند.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰.</ref> | ||
برخی طبق آیه، نفی سبیل را بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی دانستهاند: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> | برخی طبق آیه، نفی سبیل را بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی دانستهاند: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینههای وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است.<ref> مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
بر اساس این قاعده در [[فقه]]، احکامی چون عدم [[ارث]] بردن کافر از مؤمن، عدم فروش برده مسلمان به کافر، و عدم ولایت جد کافر بر کودکان صغیر [[مسلمان]]، بطلان [[ازدواج]] زن مسلمان با کافر<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref>، وکیل شدن مسلمان برای [[کافر ذمی]] بر ضرر مسلمان<ref>گیلانی، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۲۲.</ref> و همچنین در دیگر موضوعات فقهی صادر شده است. | بر اساس این قاعده در [[فقه]]، احکامی چون عدم [[ارث]] بردن کافر از مؤمن، عدم فروش برده مسلمان به کافر، و عدم ولایت جد کافر بر کودکان صغیر [[مسلمان]]، بطلان [[ازدواج]] زن مسلمان با کافر<ref>جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref>، وکیل شدن مسلمان برای [[کافر ذمی]] بر ضرر مسلمان<ref>گیلانی، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۲۲.</ref> و همچنین در دیگر موضوعات فقهی صادر شده است. | ||
== آیات و روایات تأیید کننده == | == آیات و روایات تأیید کننده == | ||
خط ۶۰: | خط ۵۷: | ||
برخی دیگر، از برهان عقلی نیز در تأیید برداشت از آیه نفی سبیل، استفاده کردهاند بدین گونه که غلبه کافران بر مسلمانان کار قبیحی است و خداوند کار قبیح انجام نمیدهد لذا خداوند کفار را بر مسلمانان چیره نخواهد کرد.<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | برخی دیگر، از برهان عقلی نیز در تأیید برداشت از آیه نفی سبیل، استفاده کردهاند بدین گونه که غلبه کافران بر مسلمانان کار قبیحی است و خداوند کار قبیح انجام نمیدهد لذا خداوند کفار را بر مسلمانان چیره نخواهد کرد.<ref>ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶.</ref> | ||
==بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی== | |||
آیه نفی سبیل و قاعده برخاسته از آن، در فقه سیاسی و حکومتی جهان اسلام در طول تاریخ قابل مشاهده است؛ از جمله میتوان به حکم جهاد با روس طبق قاعده نفی سبیل، توسط علما در زمان [[مظفر الدین شاه]] بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان،<ref>زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> و همچنین استدلال به این قاعده در [[تحریم تنباکو]] توسط [[میرزای شیرازی]]<ref>کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص</ref> اشاره نمود. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |