پرش به محتوا

معجزه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۱
جز
خط ۵۲: خط ۵۲:
هدف از ارائه معجزه را اثبات نبوت (یا امامت) دانسته‌اند تا از این طریق، مردم به آنان ایمان آورده و از تعالیم‌شان پیروی کرده و به سعادت برسند.<ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۳۳۲؛ مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، منشورات انوار الهدی، ص۳۳؛ ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۳۹-۴۱. مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۹-۲۲۳</ref>  
هدف از ارائه معجزه را اثبات نبوت (یا امامت) دانسته‌اند تا از این طریق، مردم به آنان ایمان آورده و از تعالیم‌شان پیروی کرده و به سعادت برسند.<ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۳۳۲؛ مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، منشورات انوار الهدی، ص۳۳؛ ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۳۹-۴۱. مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۹-۲۲۳</ref>  


مشهور [[متکلمان]] <ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۳۳۰؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۱۵، ص۱۶۸؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۸۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۶.</ref> بر این باورند که اعطای معجزه به مدعیِ نبوت، تصدیق عملی ادعای او از جانب خداوند است زیرا هر گاه کسی مدعی نبوت باشد و در مقام احتجاج بگوید «خداوندا اگر من در ادعایم راستگو هستم، مرا از طریق نقض عادت و انجام کار اعجازین، تصدیق نما» و سپس آن کار خارق‌العاده اتفاق بیفتد، می‌توان حکم کرد که عملاً خداوند این شخص را در ادعایش تصدیق کرده است؛ شبیه به پادشاهی که از طریق دادن انگشتر به فرستاده‌اش، به دیگران می‌فهماند که این شخص حقیقتاً فرستاده او است.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۴۸؛ قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۵.</ref>
مشهور [[متکلمان]] <ref>سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ۱۴۱۱ق، ص۳۳۰؛ قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ۱۹۶۲-۱۹۶۵م، ج۱۵، ص۱۶۸؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۸۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۶.</ref> بر این باورند که اعطای معجزه به مدعیِ نبوت، تصدیق عملی ادعای او از جانب خداوند است زیرا هر گاه کسی مدعی نبوت باشد و در مقام احتجاج بگوید «خداوندا اگر من در ادعایم راستگو هستم، مرا از طریق نقض عادت و انجام کار اعجازین، تصدیق نما» و سپس آن کار خارق‌العاده اتفاق بیفتد، می‌توان حکم کرد که عملاً خداوند این شخص را در ادعایش تصدیق کرده است؛ شبیه به پادشاهی که از طریق دادن انگشتر به فرستاده‌اش، به دیگران می‌فهماند که این شخص حقیقتاً فرستاده او است.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ۱۳۸۵ش، ص۴۸؛ قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۵.</ref> <ref>طباطبایی ،المیزان فی تفسیر القرآن ،منشورات اعلمی بیروت ، ۱۳۹۳ق ، ج۱ ،ص ۸۶</ref>


برخی از محققان تصریح کرده‌اند که معجزه، باواسطه، حقانیت آموزه‌های نبی را نیز اثبات می‌کند؛ یعنی بعد از دلالت بی‌واسطه معجزه بر ارتباط نبی با خدا، می‌فهمیم که آموزه‌های نبی -که برگرفته از وحی و علم خطاناپذیر خدا است- محال است خطا باشند.<ref>قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref>
برخی از محققان تصریح کرده‌اند که معجزه، باواسطه، حقانیت آموزه‌های نبی را نیز اثبات می‌کند؛ یعنی بعد از دلالت بی‌واسطه معجزه بر ارتباط نبی با خدا، می‌فهمیم که آموزه‌های نبی -که برگرفته از وحی و علم خطاناپذیر خدا است- محال است خطا باشند.<ref>قدردان قراملکی، معجزه در قلمرو عقل و قرآن، ۱۳۸۱ش، ص۲۴۵-۲۴۷.</ref>
۱۵٬۵۱۳

ویرایش