Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۷۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی ست بدبخت. و چون از این امور <small>[مقصود حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان است]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند.ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزی ایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشآیند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة]]، [[محمدباقر المحمودی]]، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی ست بدبخت. و چون از این امور <small>[مقصود حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان است]</small> مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند.ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزی ایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشآیند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة]]، [[محمدباقر المحمودی]]، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۶۰px| اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، [[کنیه|کنیهاش]] ابویزید بود. بنا بر گزارشها، وی از حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۲۱</ref>بنابراین ده سال بعد از عام الفیل متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است. <ref>ابن الاثیر٬ أسد | عقیل پسر [[ابوطالب]] پسر [[عبدالمطلب]]، [[کنیه|کنیهاش]] ابویزید بود. بنا بر گزارشها، وی از حضرت علی(ع) بیست سال بزرگتر بوده<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۲۱</ref>بنابراین ده سال بعد از عام الفیل متولد شده است. مادر او نیز فاطمه بنت اسد است.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰</ref> | ||
وی از [[علم انساب|نسبشناسان]] [[قریش]] و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ میداد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> بسیاری از قریش او را دوست نمیداشتند چه نسب | وی از [[علم انساب|نسبشناسان]] [[قریش]] و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ میداد.<ref>البلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۶۹.</ref> بسیاری از قریش او را دوست نمیداشتند چه نسب آنها را میدانست و بدیهایشان را بازگو میکرد.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> | ||
==در زمان پیامبر اکرم(ص)== | ==در زمان پیامبر اکرم(ص)== | ||
===اسلام آوردن=== | ===اسلام آوردن=== | ||
احتمال قوی داده شده است که عقیل در مکه اسلام آورده بود٬ لیکن آن را مخفی میداشت و پس از جنگ بدر که در مدینه ماند٬ اسلام خود را علنی کرد.<ref>نجمی٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۴۹</ref> چنان که | احتمال قوی داده شده است که عقیل در مکه اسلام آورده بود٬ لیکن آن را مخفی میداشت و پس از جنگ بدر که در مدینه ماند٬ اسلام خود را علنی کرد.<ref>نجمی٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۴۹</ref> چنان که پیامبر نیز پیش از شروع جنگ به مسلمانان فرمود: در صورت دیدن عباس و عقیل و نوفل بن حارث و بختری آنان را نکشید. چرا که میدانید به ستم بیرون آورده شدهاند.<ref>بلعمی٬ تاریخنامه طبری، ۱۳۷۳ش٬ ج۳ ٬ ص۱۲۸</ref> | ||
با این حال نقل شده است آنان در بدر اسیر شدند و چون عقیل پولی نداشت٬ عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای آزادی وی ۴۰۰۰ درهم [[فدیه]] داد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>. به گفتۀ [[ابن قتیبه]]، عقیل بلافاصله پس از آزادی بعد از جنگ بدر، مسلمان شد.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م٬ | با این حال نقل شده است آنان در بدر اسیر شدند و چون عقیل پولی نداشت٬ عمویش [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] برای آزادی وی ۴۰۰۰ درهم [[فدیه]] داد.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۷۸.</ref>. به گفتۀ [[ابن قتیبه]]، عقیل بلافاصله پس از آزادی بعد از جنگ بدر، مسلمان شد.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م٬ ص۱۵۶.</ref> | ||
به گفته ابن حجر، عقیل در سال [[فتح مکه]] مسلمان شد؛ اما در ادامه میگوید: برخی گفتهاند که وی پس از [[صلح حدیبیه]] مسلمان شد و در ابتدای سال هشتم هجری به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کرد.<ref>ابن حجر، | به گفته ابن حجر، عقیل در سال [[فتح مکه]] مسلمان شد؛ اما در ادامه میگوید: برخی گفتهاند که وی پس از [[صلح حدیبیه]] مسلمان شد و در ابتدای سال هشتم هجری به [[مدینه]] [[هجرت به مدینه|هجرت]] کرد.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> لیکن حضور عقیل در ولیمه ازدواج علی(ع) که چند ماه پس از جنگ بدر بود<ref>ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق٬ ج۳ ٬ ص۳۵۴</ref>٬ این سخن را نقض میکند. | ||
===در محضر پیامبر=== | ===در محضر پیامبر=== | ||
پیامبر به او میفرمود من تو را دو جور دوست دارم؛ دوست داشتنی به خاطر خویشاوند بودن و دوست داشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب | پیامبر به او میفرمود من تو را دو جور دوست دارم؛ دوست داشتنی به خاطر خویشاوند بودن و دوست داشتنی به خاطر محبتی که عمویم ابوطالب به تو داشت.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب ۱۴۱۲ق، ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> | ||
وی در [[جنگ موته]] شرکت کرد و نیز طبق روایتی وی در [[جنگ حنین]] از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابت قدم ماند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۸.</ref> | |||
او از پیامبر احادیث متعددی نقل کرده است.<ref>ابن عبد البر٬ الاستیعاب ۱۴۱۲ق٬ ج۳ ٬ ص۱۰۷۸</ref> و عدهای نیز از او نقل روایت کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی٬ تهذیب التهذیب٬ ج۷، ص۲۵۴۲</ref> | |||
==در زمان امام علی(ع)== | ==در زمان امام علی(ع)== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۵: | ||
وی به همراه ۲ نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب]] فراخوانده شد که مردم را جهت تقسیم بیت المال به ترتیب مراتبشان بنویسند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.</ref> | وی به همراه ۲ نفر دیگر در زمان [[عمر بن خطاب]] فراخوانده شد که مردم را جهت تقسیم بیت المال به ترتیب مراتبشان بنویسند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.</ref> | ||
===در کنار علی=== | ===در کنار علی=== | ||
عقیل به هنگام غسل پیامبر(ص) و دفن آن حضرت توسط علی(ع) حضور داشت.<ref>الهلالی٬ کتاب سلیم٬ ۱۴۰۵ق٬ ص۶۶۵</ref> | |||
او همچنین به هنگام نماز بر پیکر [[شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت فاطمه]](س) و دفن آن حضرت | او همچنین به هنگام نماز بر پیکر [[شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت فاطمه]](س) و دفن آن حضرت نیز حضور داشته است.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴ق٬ ج۴۳ ٬ ص۱۸۳.</ref> | ||
زمانی که [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[ابوذر]] را به ربذه تبعید کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امیرالمؤمنین علی(ع) و حسن و حسین(ع) و عمار، ابوذر را مشایعت نمود.<ref>کلینی، الکافی٬ ۱۳۶۵ش٬ ج۸ ٬ ص۲۰</ref> | |||
عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]٬ در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگهای [[امیرالمؤمنین(ع)]] حاضر نبود. او به علی نامه نوشت و اجازه خواست همراه خانواده و فرزندانش به کوفه بیاید اما حضرت امر کرد در مدینه بماند.<ref>ابن | عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]٬ در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگهای [[امیرالمؤمنین(ع)]] حاضر نبود. او به علی نامه نوشت و اجازه خواست همراه خانواده و فرزندانش به کوفه بیاید اما حضرت امر کرد در مدینه بماند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰</ref> | ||
===داستان درخواست از بیت المال=== | ===داستان درخواست از بیت المال=== | ||
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | ||
عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | ||
و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد | و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه اززبان امیر المومنین(ع) امده است. | ||
==مسئله رفتن عقیل نزد معاویه== | ==مسئله رفتن عقیل نزد معاویه== | ||
در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب معاویه در شام بود.<ref> ابن الاثیر٬ أسد | در تهاجم مخالفان عقیل بر او، چیزی که یاریشان نمود جدا شدن او از برادرش علی و رفتنش به جانب معاویه در شام بود.<ref> ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۱</ref> که آن را با درخواست مالی عقیل از علی مرتبط کردهاند. در حالی که '''ابن ابی الحدید''' معتقد است نظر همه راویان ثقه بر این است که رفتن عقیل به شام بعد از شهادت امیر مومنان بوده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰</ref>چنان که نامه او در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) به آن حضرت و پاسخ آن نامه٬ حاکی از آن است. چه عقیل در این نامه ارادت خود به علی را بازگو کرده پیوستن گروه [[عبدالله بن ابی سرح|عبدالله بن أبی سرح]] به معاویه را دشمنی با خدا و رسول او و خاموش کردن نور الهی معرفی میکند.<ref>المدنی الشیرازی، الدرجات الرفیعة، ۱۳۹۷ق، ص۱۵۵.</ref> | ||
نیز سخنانی که عقیل از فضائل علی در حضور معاویه گفته است دال بر عدم کینه او با علی است. معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابهاش الا این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش الا این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref>ابن الاثیر٬ أسد | نیز سخنانی که عقیل از فضائل علی در حضور معاویه گفته است دال بر عدم کینه او با علی است. معاویه بدو گفت: علی را چگونه دیدی؟ گفت: گوئی پیامبر بود و صحابهاش الا این که پیامبر در بینشان نبود و تو همچون [[ابوسفیان]] هستی و یارانش الا این که ابوسفیان در جمعتان نیست.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰-۵۶۲</ref> | ||
از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن]]٬ [[ابن زبیر]]٬ [[مروان]] سوالاتی پرسید٬ و اینان کسانی بودند که بهد از شهادت حضرت امیر در جامعه موقعیتی خاص پیدا کردند٬ لذا معلوم میشود که عقیل بعد شهادت علی نزد معاویه رفته است. <ref>نجمی٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۵۱</ref> | از آنجا که معاویه از عقیل در مورد موقعیت [[امام حسن]]٬ [[ابن زبیر]]٬ [[مروان]] سوالاتی پرسید٬ و اینان کسانی بودند که بهد از شهادت حضرت امیر در جامعه موقعیتی خاص پیدا کردند٬ لذا معلوم میشود که عقیل بعد شهادت علی نزد معاویه رفته است.<ref>نجمی٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ ۱۳۷۵ش٬ ص۵۱</ref> | ||
برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع) دانستهاند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت به خیری را میخواهم.<ref>ابن الاثیر٬ أسد | برخی این ملاقات را در زمان حیات امام علی(ع) دانستهاند. دلیل این گروه این روایت است: روزی معاویه در حالی که عقیل نزدش نشسته بود گفت: این ابویزید [کنیه عقیل] است، اگر نمیدانست که من برای او از برادرش بهترم نزد ما نمیآمد و او را رها نمیکرد. عقیل پاسخ داد: برادرم برایم در دینم بهتر است و تو در دنیایم برایم بهتری؛ و من دنیایم را ترجیح دادم؛ و از خدا عاقبت به خیری را میخواهم.<ref>ابن الاثیر٬ أسد الغابة، ۱۴۰۹ق٬ ج۳ ٬ ص۵۶۰</ref> | ||
== وفات == | == وفات == | ||
درگذشت وی را برخی در دوره حکومت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره]]) دانستهاند.<ref>ابن حجر، | درگذشت وی را برخی در دوره حکومت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] و برخی در ابتدای خلافت [[یزید بن معاویه|یزید]] (قبل از [[واقعه حره]]) دانستهاند.<ref>ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۴۳۹.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
{{ستون-شروع| | {{ستون-شروع|۵}} | ||
# [[مسلم بن عقیل بن ابی طالب|مسلم]] | # [[مسلم بن عقیل بن ابی طالب|مسلم]] | ||
# عبدالله اصغر | # عبدالله اصغر | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس۲}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق. | * ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق. | ||
* ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق. | * ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام(لابن شهرآشوب)، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق. | ||
* | * الهلالی٬ سلیم بن قیس٬ کتاب سلیم٬ قم٬ انتشارات هادی٬ ۱۴۰۵ق. | ||
* | * مجلسی، محمدتقی٬ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء٬ ۱۴۰۴ق. | ||
* | * کلینی، الکافی، تهران،دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵ش. | ||
* ابن شهرآشوب | * ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق. | ||
* ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲. | * ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، علی محمد البجاوی، بیروت،دار الجیل، ط الأولی، ۱۴۱۲/۱۹۹۲. | ||
* البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۴م. | * البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق محمدباقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق-۱۹۷۴م. | ||
* دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | * دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
*محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۳۸۷ق-۱۹۶۸م. (نسخه موجود در لوح فشرده مکتبة اهل البیت(ع)، نسخه دوم). | *محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، بیروت، مؤسسة التضامن الفکری، ۱۳۸۷ق-۱۹۶۸م. (نسخه موجود در لوح فشرده مکتبة اهل البیت(ع)، نسخه دوم). | ||
*مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الإئمة الأطهار، | *مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الإئمة الأطهار، بیروت،دار االإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق. | ||
* المدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق. | * المدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق. | ||
* المفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | * المفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | ||
* یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش. | * یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش. | ||
* نجمی٬ محمد صادق٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ در مجله میقات حج٬ بهار ۱۳۷۵ش، شمار۱۵. | * نجمی٬ محمد صادق٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ در مجله میقات حج٬ بهار ۱۳۷۵ش، شمار۱۵. | ||