پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۷۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۴
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:


با این حال، برخی با توجه به شمار اندکی از روایات تفسیری منقول از طریق [[شیعه]] که نتوانسته‌اند بین آنها و معنای ظاهری آیات قرآن ارتباطی برقرار کنند، به این نتیجه رسیده‌اند که باطن و تأویل قرآن به آن بخش از معانی و معارف [[قرآن کریم]] اطلاق می‌شود که در چارچوب قواعد عربی و اصول عقلایی محاوره قابل دست یابی نیستند، از این رو به نظر این گروه، بین تأویل قرآن و تفسیر آن رابطه زبان‌شناختی وجود ندارد؛ تفسیر یعنی آشکار کردن معانی و مصادیق آیات کریمه که برای غیر [[پيامبر اكرم‌(ص‌)|پیامبر صلی الله علیه وآله]] و [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم علیهم السلام]] هم قابل فهم است؛ اما تأویل فراتر از فهم غیر معصومان است و تنها راسخان در علم یعنی پیامبر و معصومان علیهم السلام، می‌توانند به علم آن دست یابند؛<ref>ر. ک:باطن و تأویل قرآن، ص۶۲ ۷۳؛ روش شناسی تفسیر قرآن، ص۳۴</ref> اما گذشته از این برداشت که منشأ آن شمار اندکی از روایات تفسیری است که رابطه آنها با معانی ظاهری قرآن برای برخی مبهم مانده است، از تعداد بیشتری از روایات تفسیری به دست می‌آید که آنچه معصومان علیهم السلام به عنوان تأویل یا تفسیر باطن بیان کرده‌اند، معنایی است که با معنای ظاهری قرآن رابطه زبان‌شناختی دارد، بر همین اساس برخی از مفسران گفته‌اند: معانی باطنی آیات به ویژه اگر آنها را لوازم معنا بدانیم مدلول‌های لفظ‌اند که بر حسب میزان توانایی و ضعف شنونده متدبّر تفاوت دارند. چیزی که هست هر معنایی مخصوص به افق و مرتبه‌ای از فهم و درک است.<ref>المیزان، ج۳، ص۴۸</ref> برخی دیگر از صاحب نظران معاصر نیز تأویل به معنای بطن را درباره همه آیات قرآن جاری دانسته و آن را همان معنای کلّی و مجرد از خصوصیات دانسته‌اند که افزون بر موارد نزول شامل رخدادهای دیگر در طول زمان و پهنای جهان نیز می‌شود.<ref>ر. ک:التمهید، ج۳، ص۲۸ ۲۹</ref> [[محمدهادی معرفت|آیت الله معرفت]] می‌نویسد:ظاهر قرآن یعنی آنچه به نظر سطحی و بر اساس تعبیر ظاهری قرآن و ترجمه تحت اللفظی کلمات و با ملاحظه‌ شان‌نزول‌ها از آیات فهمیده می‌شود و باطن قرآن یعنی معنایی ورای ظهر قرآن که معنایی گسترده‌تر و قابل دوام و همیشگی و جاوید است. باید از محتوای آیات معنایی کلّی، همگانی، گسترده، به گستردگی زمان و به پهنای جهان را استفاده و با این دید قرآن را مطالعه و از آن بهره‌برداری کرد.<ref>بینات، ش ۱۴، ص۶۵</ref>
با این حال، برخی با توجه به شمار اندکی از روایات تفسیری منقول از طریق [[شیعه]] که نتوانسته‌اند بین آنها و معنای ظاهری آیات قرآن ارتباطی برقرار کنند، به این نتیجه رسیده‌اند که باطن و تأویل قرآن به آن بخش از معانی و معارف [[قرآن کریم]] اطلاق می‌شود که در چارچوب قواعد عربی و اصول عقلایی محاوره قابل دست یابی نیستند، از این رو به نظر این گروه، بین تأویل قرآن و تفسیر آن رابطه زبان‌شناختی وجود ندارد؛ تفسیر یعنی آشکار کردن معانی و مصادیق آیات کریمه که برای غیر [[پيامبر اكرم‌(ص‌)|پیامبر صلی الله علیه وآله]] و [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم علیهم السلام]] هم قابل فهم است؛ اما تأویل فراتر از فهم غیر معصومان است و تنها راسخان در علم یعنی پیامبر و معصومان علیهم السلام، می‌توانند به علم آن دست یابند؛<ref>ر. ک:باطن و تأویل قرآن، ص۶۲ ۷۳؛ روش شناسی تفسیر قرآن، ص۳۴</ref> اما گذشته از این برداشت که منشأ آن شمار اندکی از روایات تفسیری است که رابطه آنها با معانی ظاهری قرآن برای برخی مبهم مانده است، از تعداد بیشتری از روایات تفسیری به دست می‌آید که آنچه معصومان علیهم السلام به عنوان تأویل یا تفسیر باطن بیان کرده‌اند، معنایی است که با معنای ظاهری قرآن رابطه زبان‌شناختی دارد، بر همین اساس برخی از مفسران گفته‌اند: معانی باطنی آیات به ویژه اگر آنها را لوازم معنا بدانیم مدلول‌های لفظ‌اند که بر حسب میزان توانایی و ضعف شنونده متدبّر تفاوت دارند. چیزی که هست هر معنایی مخصوص به افق و مرتبه‌ای از فهم و درک است.<ref>المیزان، ج۳، ص۴۸</ref> برخی دیگر از صاحب نظران معاصر نیز تأویل به معنای بطن را درباره همه آیات قرآن جاری دانسته و آن را همان معنای کلّی و مجرد از خصوصیات دانسته‌اند که افزون بر موارد نزول شامل رخدادهای دیگر در طول زمان و پهنای جهان نیز می‌شود.<ref>ر. ک:التمهید، ج۳، ص۲۸ ۲۹</ref> [[محمدهادی معرفت|آیت الله معرفت]] می‌نویسد:ظاهر قرآن یعنی آنچه به نظر سطحی و بر اساس تعبیر ظاهری قرآن و ترجمه تحت اللفظی کلمات و با ملاحظه‌ شان‌نزول‌ها از آیات فهمیده می‌شود و باطن قرآن یعنی معنایی ورای ظهر قرآن که معنایی گسترده‌تر و قابل دوام و همیشگی و جاوید است. باید از محتوای آیات معنایی کلّی، همگانی، گسترده، به گستردگی زمان و به پهنای جهان را استفاده و با این دید قرآن را مطالعه و از آن بهره‌برداری کرد.<ref>بینات، ش ۱۴، ص۶۵</ref>
مفسرانی که در زمره [[عرفان|عارفان]] و اهل [[تصوّف]] به شمار می‌آیند، نیز تأویل را به معنای باطن قرآن دانسته‌اند؛ [[ابن عربی]] پس از نقل سخن پیامبر صلی الله علیه وآله درباره ظاهر و باطن می‌گوید:از این [[حدیث]] فهمیدم که مراد از «‌ظَهْر»، [[تفسیر قرآن]] و مراد از «‌بَطْن‌» تأویل است.<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۴</ref> وی حکم تفسیر را از تأویل جدا می‌داند؛ به طور مثال، او روایات [[تفسیر به رأی]] را مربوط به حوزه تفسیر می‌داند؛ نه حوزه تأویل. از سخنان ابن عربی استفاده می‌شود که از آیات قرآن با توجه به لفظ و ترکیب و نیز اسباب نزولشان معنایی معین و مشخص قصد شده که اگر کسی معنایی دیگر به عنوان تفسیر قرآن بگوید، دچار تفسیر به رأی شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از آن نهی کرده‌اند؛<ref>ر. ک:همان، ص۵</ref> امّا تأویل به آن دسته از معانی گفته می‌شود که برای عارف در هنگام تلاوت قرآن و تدبّر در آن منکشف می‌شوند که هیچ حد و مرزی ندارند. هر عارفی بر حسب مقام و حالی که در اوقات و مناسبتهای گوناگون دارد، درهایی از معارف الهی بر رویش گشوده می‌شوند.<ref>ر. ک:همان، ص۵</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


کاربر ناشناس