پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۴
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:


با توجه به این دو معنا، مراد از تأویل و باطن نیز متفاوت خواهد بود؛ مراد از باطن در مورد نخست، مطلقِ معناست که از معنای سطحی تا معانی ژرف را شامل می‌شود و در مورد دوم، ویژه معنایی است که نوعی خفا داشته و بیرون از معنای سطحی آیات باشد؛ به طور مثال، در روایات آمده است که ظاهر قرآن، تلاوت و باطن قرآن فهم است،<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۰۶</ref> ظاهر قرآن، تلاوت و باطن قرآن، تأویل است.<ref> الاتقان، ج۲، ص۷۸</ref> منظور از تلاوت و فهم در این روایات، «‌متلوّ‌» (الفاظی که تلاوت می‌شود) و «‌مفهوم‌» (معنایی که فهمیده می‌شود) است. در سخنی از [[میثم تمّار]] نیز آمده است که گفت: «‌تنزیل قرآن را بر [[امیرمؤمنان(ع)|امیرمؤمنان علی علیه‌السلام]] قرائت می‌کردم و آن حضرت تأویل آن را به من می‌آموخت».<ref>بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۲۸</ref> روشن است که معانی قرآن مورد تلاوت و قرائت قرار نمی‌گیرد، بنابراین منظور از «‌تنزیل‌» در این روایت و «‌ظاهر‌» در دو روایت پیشین، الفاظ قرآن است.
با توجه به این دو معنا، مراد از تأویل و باطن نیز متفاوت خواهد بود؛ مراد از باطن در مورد نخست، مطلقِ معناست که از معنای سطحی تا معانی ژرف را شامل می‌شود و در مورد دوم، ویژه معنایی است که نوعی خفا داشته و بیرون از معنای سطحی آیات باشد؛ به طور مثال، در روایات آمده است که ظاهر قرآن، تلاوت و باطن قرآن فهم است،<ref>الاتقان، ج۲، ص۴۰۶</ref> ظاهر قرآن، تلاوت و باطن قرآن، تأویل است.<ref> الاتقان، ج۲، ص۷۸</ref> منظور از تلاوت و فهم در این روایات، «‌متلوّ‌» (الفاظی که تلاوت می‌شود) و «‌مفهوم‌» (معنایی که فهمیده می‌شود) است. در سخنی از [[میثم تمّار]] نیز آمده است که گفت: «‌تنزیل قرآن را بر [[امیرمؤمنان(ع)|امیرمؤمنان علی علیه‌السلام]] قرائت می‌کردم و آن حضرت تأویل آن را به من می‌آموخت».<ref>بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۲۸</ref> روشن است که معانی قرآن مورد تلاوت و قرائت قرار نمی‌گیرد، بنابراین منظور از «‌تنزیل‌» در این روایت و «‌ظاهر‌» در دو روایت پیشین، الفاظ قرآن است.
در مقابل، روایاتی هم هستند که ظاهر و تنزیل را در معنای دوم به کار برده‌اند؛ در روایتی آمده است که ظاهر قرآن، حکم [[خداوند]] و باطن قرآن، علم اوست؛<ref>بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۷</ref> نیز آمده است که ظاهر قرآن، کسانی هستند که آیات درباره آنها نازل شده و باطنِ آن، کسانی هستند که رفتاری مانند آنها دارند.<ref>بحارالانوار، ص۸۳، ۹۴</ref> در این روایات، هم ظاهر و هم باطن، مربوط به حوزه معنا شمرده شده است؛ به عبارت دیگر، باطن در روایات دسته نخست (باطن = مطلقِ معنا)، مَقْسَم برای ظاهر و باطن در روایات دسته دوم است. ظاهر به معنای لفظی و سطحی؛ و باطن به معنای وسیع‌تر و مجرّد از خصوصیات که بر مصادیق دیگری نیز قابل حمل است اطلاق شده و به بیان روایت پیشین، ظاهر، معنایی است که فقط بر موارد نزول آیات قابل تطبیق است؛ اما باطن، معنایی است که بر غیر موارد نزول اگر در ملاک با مورد نزول اشتراک داشته باشد قابل تطبیق است. نکته قابل توجه اینکه از روایاتی که ظاهر و باطن یا تنزیل و تأویل را معنا کرده نمی‌توان به دست آورد که باطن معنایی است که با ظاهر ارتباطی ندارد، بلکه تعبیرهای روایی حاکی است که باطن و تأویل مورد نظر آنها چیزی است که از لفظ و معنای لفظی به دست می‌آید. تعبیر «‌مفهوم‌» در یک روایت یا تعبیر «‌معنایی که قابل انطباق بر کسانی است که رفتاری مشابه با موارد نزول داشته‌اند‌» حاکی از آن است که تأویل و باطن از طریق لفظ فهمیده می‌شود و نیز معنایی گسترده‌تر و کلی نسبت به معنای لفظی و ظاهری است. در روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام]] آمده است که ایشان در ردّ سخن کسانی که الفاظ قرآن را بر موارد غیر مرتبط با معنای لفظی حمل می‌کردند فرمود: خداوند خلقش را به چیزی که آن را نمی‌شناسند مورد خطاب قرار نمی‌دهد.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۶۷، ۳۲۵</ref>
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


کاربر ناشناس