پرش به محتوا

فرزندخوانده: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ مارس ۲۰۱۸
جز
حذف متن عربی آیات و ...
imported>Shadiba
جز (حذف متن عربی آیات و ...)
خط ۶: خط ۶:


==سابقه تاریخی فرزندخواندگی==
==سابقه تاریخی فرزندخواندگی==
فرزندخواندگی سابقه تاریخی نسبتاً طولانی دارد<ref>امامی، «وضع حقوقی فرزندخواندگی در ایران»، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.</ref> پیش از اسلام و در دوران [[جاهلیت]] و نیز در میان امت‌های پیشرفته آن روز مانند [[روم]] و [[فارس]]<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۷۵.</ref>، و در ایران قبل از حمله [[اعراب]] و استقرار ضوابط اسلامی<ref>امامی، «وضع حقوقی فرزندخواندگی در ایران»، ۳۷۸ش، ص۲۴.</ref>مرسوم بوده است.  
فرزندخواندگی سابقه تاریخی نسبتاً طولانی دارد<ref>امامی، «وضع حقوقی فرزندخواندگی در ایران»، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.</ref> پیش از اسلام و در دوران [[جاهلیت]] و نیز در میان امت‌های پیشرفته آن روز مانند [[روم]] و [[فارس]]<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۷۵.</ref>، و در ایران قبل از حمله [[اعراب]] و برقراری احکام اسلامی<ref>امامی، «وضع حقوقی فرزندخواندگی در ایران»، ۳۷۸ش، ص۲۴.</ref>مرسوم بوده است.  
در عربستان پیش از [[اسلام]]، در میان قبایل مختلف، فرزندخواندگی یا تَبَنّی بسیار رواج داشت و فرزندخوانده را دُعی می‌نامیدند. همچنین فرزندخوانده از فرزندپذیر [[ارث]] می‌برد و [[نکاح]] با زوجه او بر پدرخوانده ممنوع بود.<ref>حجت، «تحولات فرزندخواندگی در نظام حقوقی اسلام، ایران و فرانسه»، ۱۳۸۴ش، ص۳۰؛ عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۴۲ـ۴۴.</ref>
در [[عربستان]] پیش از [[اسلام]]، در میان قبایل مختلف، فرزندخواندگی یا تَبَنّی بسیار رواج داشت و فرزندخوانده را دُعی می‌نامیدند. همچنین فرزندخوانده از فرزندپذیر [[ارث]] می‌برد و [[نکاح]] با زوجه او بر پدرخوانده ممنوع بود.<ref>حجت، «تحولات فرزندخواندگی در نظام حقوقی اسلام، ایران و فرانسه»، ۱۳۸۴ش، ص۳۰؛ عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۴۲ـ۴۴.</ref>


==فرزندخواندگی در قرآن==
==فرزندخواندگی در قرآن==
نزول [[آیات|آیاتی]] درباره فرزندخواندگی، نشان می‌دهد که در عصر [[نزول قرآن]] نیز فرزندخواندگی رواج داشته است.<ref>سبزواری، الاستنساخ بين التقنية و التشريع، ۱۴۲۳ق، ص۱۳۳.</ref> [[قرآن]]، در دو جا با جمله «عَسى‏ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً؛ شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی بپذیریم» به سابقه این موضوع در پیش از [[اسلام]] اشاره می‌کند. مورد اول [[آیه]] نهم [[سوره قصص]] است؛ هنگامی که [[حضرت موسی]] را از آب گرفتند همسر [[فرعون]] ([[آسیه]]) این جمله را درباره موسی می‌گوید. مورد دوم آيه ۲۱ [[سوره یوسف]] است؛ وقتی که [[عزیز مصر]] [[یوسف]] را خرید، به همسرش [[زلیخا]] این جمله را درباره یوسف می‌گوید.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۵۲.</ref>
نزول [[آیات|آیاتی]] درباره فرزندخواندگی، نشان می‌دهد که در عصر [[نزول قرآن]] نیز فرزندخواندگی رواج داشته است.<ref>سبزواری، الاستنساخ بين التقنية و التشريع، ۱۴۲۳ق، ص۱۳۳.</ref>  


همچنین با توجه به این که [[آزر]]، عمو یا همسر مادر [[حضرت ابراهیم]] بوده است، و چون در آیه ۷۴ [[سوره انعام]]، آزر به نام پدر ایشان خوانده شده است (<small>وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ آزَرَ؛ هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود «آزر» گفت</small>)، نتیجه گرفته می‌شود آزر، حضرت ابراهیم را به فرزندخواندگی پذیرفته بوده است.<ref>غریب، «زوجین نابارور و فرزندخواندگی از دیدگاه فقه شیعی»، ۱۳۸۷ش، ص۹۹، به نقل از: غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایه، تهران، جامعه الامام الصادق، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۸.</ref>
[[قرآن]]، در دو جا با جمله «شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی بپذیریم» به سابقه این موضوع در پیش از [[اسلام]] اشاره می‌کند. مورد اول [[آیه]] نهم [[سوره قصص]] است؛ هنگامی که [[حضرت موسی]] را از آب گرفتند همسر [[فرعون]] ([[آسیه]]) این جمله را درباره موسی می‌گوید. مورد دوم آيه ۲۱ [[سوره یوسف]] است؛ وقتی که [[عزیز مصر]] [[یوسف]] را خرید، به همسرش [[زلیخا]] این جمله را درباره یوسف می‌گوید.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۵۲.</ref>


برخی مفسران نیز فرزندخواندگی را یکی از مصادیق آیه ۳۳ [[سوره نساء]] در عبارت «وَ الَّذينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُم؛ و كسانى كه شما [با آنان‌] پيمان بسته‌ايد» دانسته‌اند.<ref>عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۴۸-۴۹؛ تبادکانی، «ارث»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۸۹.</ref>
همچنین در آیه ۷۴ [[سوره انعام]]، [[آزر|آزَر]]، پدر [[حضرت ابراهیم]] خوانده شده است (<small>و هنگامى را كه ابراهيم به پدر خود «آزر» گفت</small>)، اما از آن جا که او عمو یا همسر مادر حضرت ابراهیم بوده است، نتیجه گرفته می‌شود آزر، حضرت ابراهیم را به فرزندخواندگی پذیرفته بوده است.<ref>غریب، «زوجین نابارور و فرزندخواندگی از دیدگاه فقه شیعی»، ۱۳۸۷ش، ص۹۹، به نقل از: غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایه، تهران، جامعه الامام الصادق، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۸.</ref>


نکته دیگر این که اعراب درباره خداوند نیز موضوع فرزندخوانده و فرزند ادعایی را اظهار می‌کردند.<ref>مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ۱۴۰۲ق، ج۳، ص۲۱۹.</ref> آیاتی به این موضوع اشاره دارند: [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۱۱۶؛ [[سوره یونس]]، آیه ۶۸؛ [[سوره مریم]]، آیه‌ ۸۸؛ [[سوره انبیاء]]، آیه ۲۶؛ برخی آیات نیز فرزندخواندگی برای خداوند را نفی می‌کنند: [[سوره یونس]]، آیه ۶۸؛ [[سوره اسراء]]، آیه ۱۱۱؛ [[سوره مریم]]، آيه ۹۲؛ [[سوره انبیاء]]، آیه ۲۶؛ [[سوره فرقان]]، آیه ۲؛ [[سوره زمر]]، آیه ۴؛ [[سوره جن]]، آيه ۳.
برخی مفسران نیز فرزندخواندگی را یکی از مصادیق پیمان و عقدی می‌دانند که در  آیه ۳۳ [[سوره نساء]] به آن اشاره شده است: «و كسانى كه شما [با آنان‌] پيمان بسته‌ايد».<ref>عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۴۸-۴۹؛ تبادکانی، «ارث»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۸۹.</ref>
 
نکته دیگر این که اعراب درباره خداوند نیز موضوع فرزندخوانده و فرزندادعایی را اظهار می‌کردند.<ref>مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ۱۴۰۲ق، ج۳، ص۲۱۹.</ref> آیاتی از قرآن به این موضوع اشاره دارند؛ مانند: [[سوره بقره]]، [[آیه]] ۱۱۶؛ [[سوره یونس]]، آیه ۶۸؛ برخی آیات نیز فرزندخواندگی برای خداوند را نفی می‌کنند؛ مانند: [[سوره اسراء]]، آیه ۱۱۱؛ [[سوره مریم]]، آيه ۹۲؛ [[سوره انبیاء]]، آیه ۲۶.


==احکام فرزندخوانده==
==احکام فرزندخوانده==
در [[اسلام]]، فرزندخواندگی به شیوه [[جاهلیت]] و در نظر گرفتن تمام آثار فرزند واقعی، نفی شد و [[قرآن]] با صراحت آن را در [[آیه]] چهارم [[سوره احزاب]] رد می‌کند: «وَ ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُم؛ و خدا فرزندخواندگانتان را فرزندانتان نساخت. اينها چيزهايى است كه به زبان می‌‏گوييد». این [[آیه]] با واژه «اَدعیاء» (جمع «دُعی») از فرزندخواندگی یاد و بیان می‌کند که رابطه فرزند با پدر و مادر، رابطه‌ای حقیقی و طبیعی است نه تشریفاتی و قراردادی.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۹، ص۳۲۹.</ref> همچنین در آیه بعدی نیز تأکید می‌کند که فرزندان را به نام پدرانشان بخوانید ـ که این نزد خدا منصفانه‌تر است ـ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید آنان را [[موالی]] و [[برادران دینی]] خود بدانید: «اُدْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَواليكُم؛ آنان را به [نام‌] پدرانشان بخوانيد، كه اين نزد خدا عادلانه‌تر است، و اگر پدرانشان را نمى‌شناسيد پس برادران دينى و موالى شمايند».
در [[اسلام]]، فرزندخواندگی به شیوه [[جاهلیت]] و در نظر گرفتن تمام آثار فرزند واقعی، نفی شد و [[قرآن]] با صراحت آن را در [[آیه]] چهارم [[سوره احزاب]] رد می‌کند: «و خدا فرزندخواندگانتان را فرزندانتان نساخت. اينها چيزهايى است كه به زبان می‌‏گوييد». این [[آیه]] با واژه «اَدعیاء» (جمع «دُعی») از فرزندخواندگی یاد و بیان می‌کند که رابطه فرزند با پدر و مادر، رابطه‌ای حقیقی و طبیعی است نه تشریفاتی و قراردادی.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۹، ص۳۲۹.</ref> همچنین در آیه بعدی نیز تأکید می‌کند که فرزندان را به نام پدرانشان بخوانید ـ که این نزد خدا منصفانه‌تر است ـ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید آنان را [[موالی]] و [[برادران دینی]] خود بدانید.


اسلام این رسم غیرمنطقی و خرافی را به شدت نفی می‌کند و برای کوبیدن این سنت غلط، [[پیامبر]] با همسر پسرخوانده‌اش ([[زید بن حارثه]]) پس از آن که زید از او ([[زینب دختر جحش]]) [[طلاق]] گرفت ازدواج می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۹۶.</ref> [[قرآن]] در [[آیات]] ۳۶ تا ۴۰ [[سوره احزاب]] به ماجرای این ازدواج اشاره می‌کند و حتی در [[آیه]] ۳۷ این سوره از [[زید بن حارثه|زید]] نام می‌برد. همچنین برای پاسخ به این اعتراض که چرا پیامبر با همسر پسرش ازدواج کرد، در [[آیه]] چهلم تأکید می‌کند که [[محمد]] پدر تکوینی و طبیعی (زیستی) هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه او [[رسول خدا]] و [[خاتم الانبیاء]] است.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۲۴.</ref>
پیامبر اسلام، قبل از [بعثت]]، [[زید بن حارثه]] را که هشت سال داشت فرزندخوانده خود برگزید و این فرزندخواندگی سی سال طول کشیده است.<ref>عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۲.</ref> اما پس از آن که قرآن فرزندخواندگی را باطل اعلام کرد، پیامبر برای نفی این سنت، با همسر پسرخوانده‌اش پس از آن که زید از او ([[زینب دختر جحش]]) [[طلاق]] گرفت ازدواج می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۹۶.</ref> [[قرآن]] در [[آیات]] ۳۶ تا ۴۰ [[سوره احزاب]] به ماجرای این ازدواج اشاره می‌کند و حتی در [[آیه]] ۳۷ این سوره از زید نام می‌برد. همچنین برای پاسخ به این اعتراض که چرا پیامبر با همسر پسرش ازدواج کرد، در آیه چهلم تأکید می‌کند که [[محمد]] پدر تکوینی و طبیعی (زیستی) هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه او [[رسول خدا]] و خاتم پیامبران است.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۲۴.</ref>


در کتب فقهی، از فرزندخواندگی در باب [[عتق]] و نیز در [[استفتائات]] سخن گفته شده است.<ref> هاشمی شاهرودی، «فرزندخوانده»، ۱۳۹۲، ص۶۸۰.</ref>
[[قرآن]]، سه اثر مرسوم فرزندخواندگی، یعنی [[نسب|نَسَب]]، [[محرمیت|مَحرَمیّت]] و [[ارث]] را صریحاً نفی می‌کند:
 
[[قرآن]]، سه اثر مرسوم فرزندخواندگی، یعنی [[نسب]]، [[محرمیت]] و [[ارث]] را صریحاً نفی کرده است:


===نسب===
===نسب===
در [[آیه]] ۴ [[سوره احزاب]]، رابطه نَسَبی فرزندخواندگی، نام‌گذاری فرزندخوانده به غیر پدر واقعی رد می‌شود. در [[روایات]] فقهی نیز به عدم ثبوت نسبت میان فرزندخوانده و فرزندپذیر تصریح شده است.<ref>انصاری شیرازی، موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها، ج۳، ص۲۳۸ـ۲۴۰.</ref> در کتب [[فقه|فقهی]] برای رابطه نَسبی میان فرزند و بستگان نسبی‌اش، آثار متعددی بیان شده است. برخی معتقدند که در [[اسلام]] تنها برخی از این آثار (محرمیت، ارث و ازدواج) پذیرفته نشده اما آثار دیگر (مانند [[حضانت]]، [[ولایت شرعی]]، [[نفقه]] میان والدین و فرزندادن، [[ربا]] میان پدر و فرزند و ...) برقرار است.<ref>عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص ۳۹. در این مقاله، ۳۱ مورد از آثار نسب ذکر شده است.</ref>
در [[آیه]] ۴ [[سوره احزاب]]، رابطه نَسَبی فرزندخواندگی و نام‌گذاری فرزندخوانده به غیر پدر واقعی رد می‌شود. در [[روایات]] فقهی نیز به عدم ثبوت نسبت میان فرزندخوانده و فرزندپذیر تصریح شده است.<ref>انصاری شیرازی، موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها، ج۳، ص۲۳۸ـ۲۴۰.</ref> در کتب [[فقه|فقهی]] برای رابطه نَسبی میان فرزند و بستگان نسبی‌اش، آثار متعددی بیان شده است اما برخی معتقدند که در اسلام تنها برخی از این آثار (محرمیت، ارث و ازدواج) پذیرفته نشده اما آثار دیگر (مانند [[حضانت]]، [[ولایت شرعی]]، [[نفقه]] میان والدین و فرزندادن، [[ربا]] میان پدر و فرزند و ...) برقرار است.<ref>عالمی طامه، «عقد فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص ۳۹. در این مقاله، ۳۱ مورد از آثار نسب ذکر شده است.</ref>


===محرمیت===
===محرمیت===
در [[اسلام]]، سه عامل نَسب (<small>رابطه نسبی فرزند با والدین</small>)، سَبب (<small>مانند سببیت [[ازدواج]] در مَحرمیّت عروس یا [[آمیزش]] در محرمیت [[ربیبه]]</small>) و [[رضاع]] (<small>شیردهی طبق ضوابط [[شرعی]]</small>) موجب [[محرمیت]] می‌شود که هر کدام مفهوم و مرز روشن و معینی دارند و بدون رعایت آن ضوابط، هیچ کدام از این عوامل شامل فرزندخوانده و فرزندپذیران نمی‌شود.<ref> شریعتی‌نسب، «محرمیت در فرزندخواندگی»، ۱۳۹۳ش، ص۲۲۷. </ref> [[آیات]]  ۳۶ ـ ۴۰ [[سوره احزاب]] بر عدم محرمیت همسر فرزندخوانده بر فرزندپذیر و [[حلال]] بودن ازدواج با او پس از جدایی دلالت دارد.
در [[اسلام]]، سه عامل نَسَب (<small>رابطه نسبی فرزند با والدین</small>)، سَبَب (<small>مانند سببیت ازدواج در مَحرمیّت عروس یا [[آمیزش]] در محرمیت [[ربیبه]]</small>) و [[رضاع]] (<small>شیردهی طبق ضوابط شرعی</small>) موجب [[محرمیت]] می‌شود که هر کدام مفهوم و مرز روشن و معینی دارند و بدون رعایت آن ضوابط، هیچ کدام از این عوامل شامل فرزندخوانده و فرزندپذیران نمی‌شود.<ref> شریعتی‌نسب، «محرمیت در فرزندخواندگی»، ۱۳۹۳ش، ص۲۲۷. </ref> [[آیات]]  ۳۶ ـ ۴۰ [[سوره احزاب]] بر عدم محرمیت همسر فرزندخوانده بر فرزندپذیر و [[حلال]] بودن ازدواج با او پس از جدایی دلالت دارد. برخی از فقهای معاصر، به محرمیت فرزندخوانده فتوا داده‌اند که نقدها و دفاع‌‌هایی را در پی داشته است. <ref>صانعی، مجمع المسائل، ج۲، ص۳۵۷و۳۵۸؛ صدراللهی دامغانی، «مسئله فرزندخواندگی»، ۱۳۸۷ش، ص۵.</ref>


برای حل مشکل [[محرمیت]] میان فرزندخوانده و فرزندپذیر، برای برخی موارد راه‌حل‌های [[شرعی]] با شیردهی و ازدواج بیان شده است که در کتب فقهی در احکام [[رضاع]] و [[نکاح]] بحث می‌شود و نیز در [[استفتائات]] از [[مراجع تقلید]] و نیز برخی تک‌نگاری‌های فقهی به مسائل مختلف آن پرداخته شده است.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسی)، [بی‌تا]، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۹؛ مکارم شیرازی، حیله‌های شرعی و چاره‌جوئی‌های صحیح، ۱۴۲۸ق، ص۹۷ـ۹۹؛ انصاری شیرازی، موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۲۴۶ـ۲۴۸.</ref>
برای حل مشکل محرمیت میان فرزندخوانده و فرزندپذیر، برای برخی موارد راه‌حل‌های [[شرعی]] با شیردهی و ازدواج بیان شده است. به این راه‌حل‌ها، در کتب فقهی در احکام [[رضاع]] و [[نکاح]] یا در [[استفتائات]] از [[مراجع تقلید]] اشاره شده است.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل (فارسی)، [بی‌تا]، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۹؛ مکارم شیرازی، حیله‌های شرعی و چاره‌جوئی‌های صحیح، ۱۴۲۸ق، ص۹۷ـ۹۹؛ انصاری شیرازی، موسوعة أحكام الأطفال و أدلتها، ۱۴۲۹ق، ج۳، ص۲۴۶ـ۲۴۸.</ref>


===ارث===
===ارث===
از سنت‌های میان عرب آن بود که فرزندخوانده مانند فرزند حقیقی خانواده [[ارث]] می‌برد. با نزول [[آیات]] ۴ و ۴۰ [[سوره احزاب]] که در آنها فرزند حقیقی بودن پسرخوانده نفی شد، آثار آن از جمله [[ارث|توارث]] ابطال شد.<ref>تبادکانی، «ارث»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۸۹.</ref> همچنین [[آیات ارث]]، از جمله آیه ۱۱ [[سوره نساء]] که در آن ارث والدین و ارث فرزندان بیان شده است، بر رابطه طبیعی و واقعی میان آنها دلالت دارد.
در رسم فرزندخواندگی، فرزندخوانده مانند فرزند حقیقی خانواده [[ارث]] می‌برد. با نزول [[آیات]] ۴ و ۴۰ [[سوره احزاب]] که در آنها فرزند حقیقی بودن پسرخوانده نفی شد، آثار آن از جمله [[ارث|توارث]] نیز ابطال شد.<ref>تبادکانی، «ارث»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۸۹.</ref> همچنین [[آیات ارث]]، از جمله آیه ۱۱ [[سوره نساء]] که در آن ارث والدین و فرزندان بیان شده است، بر رابطه طبیعی و واقعی میان آنها دلالت دارد.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۵۵: خط ۵۵:


* شریعتی‌نسب، صادق، «محرمیت در فرزندخواندگی«، مجله علمی ـ پژوهشی تحقیقات حقوقی، ش ۶۶، تابستان ۱۳۹۳ش.
* شریعتی‌نسب، صادق، «محرمیت در فرزندخواندگی«، مجله علمی ـ پژوهشی تحقیقات حقوقی، ش ۶۶، تابستان ۱۳۹۳ش.
* صانعی، یوسف، مجمع المسائل، ج۲، قم، میثم تمار، چاپ دهم، زمستان ۱۳۸۷ش.
* صدراللهی دامغانی، «مسئله فرزندخواندگی»، روزنامه رسالت، ش ۶۴۸۳، مورخ ۱/۵/۸۷ش، ص۵.


* طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
خط ۸۲: خط ۸۶:
[[رده:موجبات ارث]]
[[رده:موجبات ارث]]
[[رده:ازدواج]]
[[رده:ازدواج]]
[[رده:اسباب محرمیت]]
کاربر ناشناس