Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱
ویرایش
جز (←منابع: ویرایش جزیی) |
جز (ویرایش) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ماوراء النهر در زمینههای مختلف علمی دانشمندان بزرگی را به جهان علم معرفی کرده است که از جمله میتوان به عالمان و دانشمندانی چون [[عیاشی]]، [[کشی]]، [[ابوعلی سینا]]، [[فارابی]] و... اشاره کرد. | ماوراء النهر در زمینههای مختلف علمی دانشمندان بزرگی را به جهان علم معرفی کرده است که از جمله میتوان به عالمان و دانشمندانی چون [[عیاشی]]، [[کشی]]، [[ابوعلی سینا]]، [[فارابی]] و... اشاره کرد. | ||
حکومتهایی چون [[سامانیان]]، [[قراخانیان]]، [[غزنویان]]، [[سلجوقیان]] و ... در این منطقه حکومت کردند؛ ولی سامانیان در گسترش علم و فرهنگ و تمدن اسلامی نقش | حکومتهایی چون [[سامانیان]]، [[قراخانیان]]، [[غزنویان]]، [[سلجوقیان]] و ... در این منطقه حکومت کردند؛ ولی سامانیان در گسترش علم و فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بارزتری داشتند. | ||
== موقعیت جغرافیایی == | == موقعیت جغرافیایی == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در مورد تمامیت جغرافیای آن اختلافاتی مشاهده میشود برخی تمامی شمال شرقی ایران از جمله [[خراسان]] را ماوراء النهر نامیدهاند به همین علت نام دیگر آن، [[خراسان بزرگ]] دانسته شده است. هرچند برخی با استناد به تحقیقات انجام شده عناوینی چون آسیای میانه، آسیای مرکزی، خراسان بزرگ، خراسان و ماوراء النهر را یکسان و مترادف دانستهاند.<ref>گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> البته برخی خراسان را جزو ماوراء النهر ندانستهاند.<ref>خفاجی، شفاء الغلیل، بیروت، ص۱۴۳.</ref> {{یادداشت|ماوراء النهر از شمال با سرزمین ترکان، و از شرق با هندوستان و از جنوب با خراسان و از غرب با ولایت خوارزم همسایه است.(یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۵.)چنانچه در برخی منابع موقعیت جغرافیایی دیگری نیز نقل شده است. (اصطخری، المسالک و الممالک، ۲۰۰۴م، ص۱۶۱؛ ابن حوقل، صورة الأرض، ۱۹۳۸م، ج۲، ص۴۵۹؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۸۰.)}} | در مورد تمامیت جغرافیای آن اختلافاتی مشاهده میشود برخی تمامی شمال شرقی ایران از جمله [[خراسان]] را ماوراء النهر نامیدهاند به همین علت نام دیگر آن، [[خراسان بزرگ]] دانسته شده است. هرچند برخی با استناد به تحقیقات انجام شده عناوینی چون آسیای میانه، آسیای مرکزی، خراسان بزرگ، خراسان و ماوراء النهر را یکسان و مترادف دانستهاند.<ref>گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۶.</ref> البته برخی خراسان را جزو ماوراء النهر ندانستهاند.<ref>خفاجی، شفاء الغلیل، بیروت، ص۱۴۳.</ref> {{یادداشت|ماوراء النهر از شمال با سرزمین ترکان، و از شرق با هندوستان و از جنوب با خراسان و از غرب با ولایت خوارزم همسایه است.(یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۵.)چنانچه در برخی منابع موقعیت جغرافیایی دیگری نیز نقل شده است. (اصطخری، المسالک و الممالک، ۲۰۰۴م، ص۱۶۱؛ ابن حوقل، صورة الأرض، ۱۹۳۸م، ج۲، ص۴۵۹؛ مقدسی، البدء و التاریخ، بیتا، ج۴، ص۸۰.)}} | ||
برخی معتقدند که این منطقه جغرافیایی کاملا آباد بوده و منطقهای خالی از سکنه در آن یافت نمیشده است | برخی معتقدند که این منطقه جغرافیایی کاملا آباد بوده و منطقهای خالی از سکنه در آن یافت نمیشده است<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۴۶؛ ابن عبد الحق بغدادی، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۳.</ref> و بهترین آب و خاک در این منطقه وجود دارد.<ref> قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ۱۹۹۸م، ص۵۵۷.</ref> از شهرهای مهم آن منطقه، میتوان به [[سمرقند]]، [[بخارا]]، [[بلخ]]، [[خجند]]، [[ترمذ]]، [[خورازم]]، [[مرو]]، سغد، [[تاشکند]]، [[کش]]، تخارستان، سجستان، گرگانج و... اشاره کرد. برخی از منابع به بلاد مختلف موجود در ماوراء النهر اشاره کردهاند<ref> مهلبی، الکتاب العزیزی أو المسالک و الممالک، ۲۰۰۶م، ص۱۶۱؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> و گروه دیگری از محققان به صورت کامل به تقسیمات جغرافیایی این منطقه پرداختهاند.<ref>غفرانی، فرهنگ و تمدن اسلامی در ماوراء النهر، ۱۳۸۷ش، ص۵۷-۱۱۴.</ref> | ||
سرتاسر سرزمین ماوراء النهر تنها در زمان [[هخامنشیان]] و حکومت اعراب [[مسلمان]] تحت حکومت یکپارچهای با [[ایران]] قرار گرفت.<ref> بارتولد، ترکستان نامه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۶۷.</ref> | سرتاسر سرزمین ماوراء النهر تنها در زمان [[هخامنشیان]] و حکومت اعراب [[مسلمان]] تحت حکومت یکپارچهای با [[ایران]] قرار گرفت.<ref> بارتولد، ترکستان نامه، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۶۷.</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
== قبل از اسلام == | == قبل از اسلام == | ||
ماوراء النهر به لحاظ تمدنی سبقه پیش از تاریخ دارد.<ref>برای اطلاعات بیشتر رجوع کن به: ورجاوند، تمدنهای پیش از تاریخ آسیای میانه، ماوراءالنهر، ۱۳۵۷ش، ص۱۹۹-۲۳۴.</ref> این منطقه در دوره تاریخی، با توجه به اسناد تاریخی تحت نفوذ حکومتهایی چون [[هخامنشیان]]، سلوکیان، [[اشکانیان]]، سکاها، کوشانیان، هپتالیان، ترکان و [[ساسانیان]] بوده است به همین جهت نقش مهمی را در تحولات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در تاریخ [[ایران]] و جهان داشته است.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۵.</ref> | |||
برخی معتقدند که این منطقه محل ظهور [[زرتشت]] بوده و برخی محل تولد و زندگی اولیه او را شهر [[بلخ]] دانستهاند<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۷.</ref> قبل از حمله اعراب آتشکدههای فراوانی در [[بخارا]] بهعنوان یکی از بزرگترین شهرهای ماوراء النهر<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و سایر شهرهای آن دیار وجود داشت.<ref> نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰.</ref> در این منطقه تسامح و تساهل مذهبی فراوانی وجود داشته و فقدان حضور آیین مذهبی [[تعصب|تعصبآمیز]] سبب شد پناهندگان آیینهای گوناگون، این نواحی را برای سکونت خود انتخاب کنند و همین امر این منطقه را به صورت مرکزی برای تبادل اعتقادات و مذاهب گوناگون در آورده بود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۹.</ref> | برخی معتقدند که این منطقه محل ظهور [[زرتشت]] بوده و برخی محل تولد و زندگی اولیه او را شهر [[بلخ]] دانستهاند<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۷.</ref> قبل از حمله اعراب آتشکدههای فراوانی در [[بخارا]] بهعنوان یکی از بزرگترین شهرهای ماوراء النهر<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۱، ص۳۵۳.</ref> و سایر شهرهای آن دیار وجود داشت.<ref> نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۰.</ref> در این منطقه تسامح و تساهل مذهبی فراوانی وجود داشته و فقدان حضور آیین مذهبی [[تعصب|تعصبآمیز]] سبب شد پناهندگان آیینهای گوناگون، این نواحی را برای سکونت خود انتخاب کنند و همین امر این منطقه را به صورت مرکزی برای تبادل اعتقادات و مذاهب گوناگون در آورده بود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۹.</ref> | ||
== ورود اسلام == | == ورود اسلام == | ||
سه سال پس از فتح [[مرو]] توسط [[مسلمانان]]، اولین حملات به این سرزمین آغاز گردید تا آنکه در سال [[سال ۸۵ هجری قمری|۸۵ق]] پس از آنکه [[قتیبه بن مسلم باهلی]] والی [[خراسان]] گردید،<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰۵.</ref> موفق شد اکثر شهرهای این منطقه را<ref> سمعانی، ۱۳۸۲ش، الأنساب، ج۲، ص۷۱.</ref> یا تمامی آن را یکی پس از دیگری فتح نماید.<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۰.</ref>این سرزمین بعد از فتح توسط اعراب به ماوراء النهر معروف شد. | سه سال پس از فتح [[مرو]] توسط [[مسلمانان]]، اولین حملات به این سرزمین آغاز گردید تا آنکه در سال [[سال ۸۵ هجری قمری|۸۵ق]] پس از آنکه [[قتیبه بن مسلم باهلی]] والی [[خراسان]] گردید،<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۳۲۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۰۵.</ref> موفق شد اکثر شهرهای این منطقه را<ref> سمعانی، ۱۳۸۲ش، الأنساب، ج۲، ص۷۱.</ref> یا تمامی آن را یکی پس از دیگری فتح نماید.<ref> دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۰.</ref> این سرزمین بعد از فتح توسط اعراب به ماوراء النهر معروف شد. | ||
دین [[اسلام]] در این سرزمین گسترش یافت به گونهای که توانست به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی در برابر [[بغداد]] ظاهر شود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.</ref> بنابر ادعای برخی از مورخان، شهرهایی چون [[سمرقند]] و [[بخارا]] | دین [[اسلام]] در این سرزمین گسترش یافت به گونهای که توانست به عنوان یک مرکز علمی و فرهنگی در برابر [[بغداد]] ظاهر شود.<ref> گلجان، میراث مشترک، نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ و تمدن شرق ایران و ماوراء النهر، ۱۳۸۳ش، ص۱۲.</ref> بنابر ادعای برخی از مورخان، شهرهایی چون [[سمرقند]] و [[بخارا]] بهعنوان دو مرکز مهم اسلامی شهرت یافت؛ آنچنان که با بغداد برابری میکرد.<ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۶.</ref> | ||
این منطقه به مدت پنج قرن | این منطقه به مدت پنج قرن بزرگترین مهد [[تمدن اسلامی]] و مرکز حکومتهای مختلفی بوده است. <ref>بخارایی، تاریخ بخارا، خوقند و کاشغر، ۱۳۷۷ش، ص۱۵-۲۵.</ref> ماوراء النهر زادگاه و محل دفن بسیاری از دانشمندان بزرگ ایرانی است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه ماوراءالنهر.</ref> | ||
== حضور سادات علوی و شیعیان == | == حضور سادات علوی و شیعیان == | ||
ماوراء النهر از سده دوم قمری مکان مناسبی برای [[شیعیان]] به شمار میآمد دلیل آن را دوری از مرکز [[خلافت]] عربی و [[عباسیان|عباسی]] و عدم دسترسی مخالفان [[شیعه]] بدانجا ذکر کردهاند.<ref>رحمتی، تکاپوهای سادات برای تشکیل حکومت ماوراء النهر در سده پنجم هجری قمری، ۱۳۸۹ش، ص۸۹-۱۱۰.</ref> حضور چشمگیر [[علویان]] در این منطقه به زمان حکومت [[سامانیان]] در قرن سوم و چهارم هجری باز میگردد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۸-۴۵۱.</ref> عدم تعصب مذهبی سامانیان باعث شد [[سادات]] و شیعیان با امنیت کامل در آن منطقه سکنی گزینند. برخی از محققان دلائل دیگری در زمینه هجرت شیعیان به خصوص علویان در قرن پنجم و ششم هجری، به این منطقه نقل کردهاند که میتوان به برخورد تعصبآمیز [[سلجوقیان]] با شیعیان اشاره کرد.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، تابستان ۱۳۸۵ش، ۷-۲۴.</ref> | ماوراء النهر از سده دوم قمری مکان مناسبی برای [[شیعیان]] به شمار میآمد. دلیل آن را دوری از مرکز [[خلافت]] عربی و [[عباسیان|عباسی]] و عدم دسترسی مخالفان [[شیعه]] بدانجا ذکر کردهاند.<ref>رحمتی، تکاپوهای سادات برای تشکیل حکومت ماوراء النهر در سده پنجم هجری قمری، ۱۳۸۹ش، ص۸۹-۱۱۰.</ref> حضور چشمگیر [[علویان]] در این منطقه به زمان حکومت [[سامانیان]] در قرن سوم و چهارم هجری باز میگردد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۸-۴۵۱.</ref> عدم تعصب مذهبی سامانیان باعث شد [[سادات]] و شیعیان با امنیت کامل در آن منطقه سکنی گزینند. برخی از محققان دلائل دیگری در زمینه هجرت شیعیان به خصوص علویان در قرن پنجم و ششم هجری، به این منطقه نقل کردهاند که میتوان به برخورد تعصبآمیز [[سلجوقیان]] با شیعیان اشاره کرد.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، تابستان ۱۳۸۵ش، ۷-۲۴.</ref> | ||
مذهب عمده مردم ماوراء النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی [[حنفی]] بود. {{یادداشت|برخی از محققان در مورد علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تحقیقاتی انجام دادهاند از جمله: ضیایی، علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تا پایان عصر سامانیان، ۱۳۹۱ش، ص۳۱-۵۷.}} البته به منزلت اهلبیت [[پیامبر(ص)]] نیز اقرار داشتند.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰، به نقل از قزوینی رازی.</ref> [[فخر رازی]] در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه | مذهب عمده مردم ماوراء النهر به خصوص در قرن ششم هجری قمری، سنی [[حنفی]] بود. {{یادداشت|برخی از محققان در مورد علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تحقیقاتی انجام دادهاند از جمله: ضیایی، علل گسترش فقه حنفی در ماوراء النهر تا پایان عصر سامانیان، ۱۳۹۱ش، ص۳۱-۵۷.}} البته به منزلت اهلبیت [[پیامبر(ص)]] نیز اقرار داشتند.<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰، به نقل از قزوینی رازی.</ref> [[فخر رازی]] در کتاب انساب خود از حضور گروه عظیمی از سادات علوی در این منطقه گزارش میکند<ref>غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، ۱۳۸۵ش، ص۱۰.</ref> برخی دیگر با استناد به نقل حدیث در فضائل [[اهلبیت(ع)]] در مجالس حدیثی ماوراء النهر و عزاداری در [[روز عاشورا]]، معتقدند که میتوان به حضور گسترده شیعیان در این منطقه پی برد؛ همانطور که میتوان به اشعاری که در مدح اهلبیت(ع) که در آن دیار توسط شاعران معروفی چون سوزنی سمرقندی و صابونی کشی و... سروده شده و در متون ادبی آن زمان باقی مانده، استناد کرد.<ref>غفرانی، علی، تاریخ شیعه در ماوراء انهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول، شیعه شناسی، سال چهارم، شماره۱۴، تابستان ۱۳۸۵ش، ص۱۳-۱۵.</ref> | ||
یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء النهر، شهر [[سمرقند]] بود. [[محمد بن مسعود عیاشی]] از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۹.</ref> از دیگر شهرهای شیعه نشین این دیار میتوان به [[نیشابور]]، [[مشهد]]، [[بخارا]]، قوهستان، رَقه و... اشاره کرد به طوری که سادات علوی در این سرزمینها مقامی بس ارجمند داشتند.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ص۴۴۹، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶ش.</ref> | یکی از مراکز مهم شیعیان در ماوراء النهر، شهر [[سمرقند]] بود. [[محمد بن مسعود عیاشی]] از عالمان برجسته شیعه حوزه علمیه فعالی را در این شهر تأسیس کرد.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۹.</ref> از دیگر شهرهای شیعه نشین این دیار میتوان به [[نیشابور]]، [[مشهد]]، [[بخارا]]، قوهستان، رَقه و... اشاره کرد به طوری که سادات علوی در این سرزمینها مقامی بس ارجمند داشتند.<ref>ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ص۴۴۹، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۶ش.</ref> | ||
== عالمان و دانشمندان == | == عالمان و دانشمندان == | ||
به باور برخی از محققان، عالمان ماوراء النهر نقش به سزایی در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کردند.<ref>برای اطلاعات بیشتر: ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش.</ref> از جمله آنان، محمد بن مسعود تمیمی معروف به [[عیاشی]] است که در اواخر [[قرن سوم]] میزیست و از میان آثار او کتاب [[تفسیر عیاشی (کتاب)|التفسیر]] باقی مانده است.<ref>ابن الندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۷۴؛ النجاشی، رجال النجاشی، موسسه نشر اسلامی، ج۱، ص۳۵۰.</ref> از دیگر عالمان این دیار محمد بن عمر بن | به باور برخی از محققان، عالمان ماوراء النهر نقش به سزایی در گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی ایفا کردند.<ref>برای اطلاعات بیشتر: ناجی، فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان، ۱۳۸۶ش.</ref> از جمله آنان، محمد بن مسعود تمیمی معروف به [[عیاشی]] است که در اواخر [[قرن سوم]] میزیست و از میان آثار او کتاب [[تفسیر عیاشی (کتاب)|التفسیر]] باقی مانده است.<ref>ابن الندیم، الفهرست، بیروت، ص۲۷۴؛ النجاشی، رجال النجاشی، موسسه نشر اسلامی، ج۱، ص۳۵۰.</ref> از دیگر عالمان این دیار محمد بن عمر بن عبدالعزیز معروف به [[کشی]] است. وی یکی از [[رجال|رجال شناسان]] معروف و صاحب کتاب رجالی [[اختیار معرفة الرجال (کتاب)|معرفة الرجال در شرح حال اصحاب ائمه اطهار(ع)]] است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه کش.</ref> | ||
عالمان و دانشمندان دیگری نیز از این دیار به جهان معرفی شدهاند | عالمان و دانشمندان دیگری نیز از این دیار به جهان معرفی شدهاند. [[ابونصر فارابی]]، [[ابوعلی سینا]]، [[ابوریحان بیرونی]]، [[فردوسی|فردوسی طوسی]]، [[رودکی|رودکی سمرقندی]]، ابوالفضل بلعمی، نظامی عروضی سمرقندی، سوزنی سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، عمعق بخارایی، عوفی بخارایی، کسایی مروزی، عسجدی، [[مسعودی مروزی]]، [[جاراالله زمخشری|جارالله زمخشری]]، ابوشکور بلخی، دقیقی طوسی، مولوی بلخی، [[ناصرخسرو قبادیانی]]، رشیدالدین وطواط بلخی، کمال خجندی، ظهیری سمرقندی، سدید الدین عوفی بخارایی، نجم الدین کبری، [[عبدالرحمن جامی]] و... از جمله این دانشمندان بودند.<ref>دانشنامه اسلامی، تمدن اسلامی در ماوراء النهر، تاریخ بازدید: اسفند۱۳۹۶ش.</ref> | ||
پس از حمله [[مغول]] مرکز علم و فرهنگ [[خراسان]] و ماوراء النهر رو به ضعف نهاد؛ به طوری که برخی معتقدند، شهرهای دیگری چون [[شیراز]] پرچمدار علم و فرهنگ شدند.<ref>تورانی اعلی، مکتب شیراز و زیرساختهای فلسفی حکمت متعالیه، تاریخ فلسفه، شماره۴، بهار۱۳۹۱ش. </ref> | پس از حمله [[مغول]] مرکز علم و فرهنگ [[خراسان]] و ماوراء النهر رو به ضعف نهاد؛ به طوری که برخی معتقدند، شهرهای دیگری چون [[شیراز]] پرچمدار علم و فرهنگ شدند.<ref>تورانی اعلی، مکتب شیراز و زیرساختهای فلسفی حکمت متعالیه، تاریخ فلسفه، شماره۴، بهار۱۳۹۱ش. </ref> |