پرش به محتوا

حکم بن ابی‌العاص: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
| اندازه جعبه =
| اندازه جعبه =
| عنوان =
| عنوان =
| نام = حَكَم‌ بن ابی‌العاص بن‌امیه
| نام = حَکم بن ابی العاص بن امیه
| تصویر =
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| اندازه تصویر =
خط ۸: خط ۸:
| زادروز = ؟
| زادروز = ؟
| مکان تولد = [[مکه]]
| مکان تولد = [[مکه]]
| تاریخ مرگ = سال 31 یا 32ق.
| تاریخ مرگ = سال ۳۱ یا ۳۲ق.
| آرامگاه = [[مدینه]]
| آرامگاه = [[مدینه]]
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی = [[مکه]]، [[مدینه]]
| محل زندگی = [[مکه]]، [[مدینه]]
خط ۲۷: خط ۲۷:
| نهاد =
| نهاد =
| نماینده =
| نماینده =
| شناخته‌شده برای =
| شناخته شده برای =
| نقش‌های برجسته = از دشمنان [[پیامبر(ص)]]
| نقش‌های برجسته = از دشمنان [[پیامبر(ص)]]
| سبک =
| سبک =
خط ۵۲: خط ۵۲:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''حَكَم‌ بن ابی‌العاص بن‌امیه'''، عموى [[عثمان بن عفان|عثمان‌بن عَفّان]]، پدر [[مروان بن حکم|مروان]] خلیفه اموى و از دشمنان سرسخت [[پیامبر(ص)]] بود. پس از آشكار شدن دعوت رسول خدا(ص) در [[مكه]]، وی پیامبر(ص) را بسیار می‌آزرد.
'''حَکم بن ابی العاص بن امیه'''، عموی [[عثمان بن عفان|عثمان بن عَفّان]]، پدر [[مروان بن حکم|مروان]] خلیفه اموی و از دشمنان سرسخت [[پیامبر(ص)]] بود. پس از آشکار شدن دعوت رسول خدا(ص) در [[مکه]]، وی پیامبر(ص) را بسیار می‌آزرد.


حكم‌بن ابی‌العاص پس از [[فتح مكه]]، به‌رغم میل خود، [[اسلام]] آورد و پس از مدتى در [[مدینه]] ساكن شد. وی در مدینه از رفتارهای زشت خود دست برنداشت. پیامبر(ص) او را لعنت کرده و به [[طائف]] تبعید کرد. و عثمان در زمان خلافت خود، ـ برخلاف اقدام پیامبر(ص) ـ حكم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند.
حکم بن ابی العاص پس از [[فتح مکه]]، به رغم میل خود، [[اسلام]] آورد و پس از مدتی در [[مدینه]] ساکن شد. وی در مدینه از رفتارهای زشت خود دست برنداشت. پیامبر(ص) او را لعنت کرده و به [[طائف]] تبعید کرد. و عثمان در زمان خلافت خود، ـ برخلاف اقدام پیامبر(ص) ـ حکم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند.
==نسب و شغل==
==نسب و شغل==


حکم بن ابی العاص از سرشناسان تیره [[بنی‌امیه]] از قبیله [[قریش]] بود.<ref>ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 104</ref> از تاریخ تولد او اطلاعى در دست نیست. گزارش هاى اندك از زندگى او اغلب درباره دشمنی هایش با [[پیامبر(ص)|پیامبر اكرم(ص)]] است و نشان می‌دهد وى از آن دسته دشمنانى بوده است كه رفتارهاى زشتى با پیامبر(ص) داشتند و از درایت و دوراندیشى تهى بودند. گفته شده كار وى [[حجامت]] بوده است.<ref>ابن‌رسته، ص 215</ref>
حکم بن ابی العاص از سرشناسان تیره [[بنی امیه]] از قبیله [[قریش]] بود.<ref>ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۱۰۴</ref> از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. گزارش‌های اندک از زندگی او اغلب درباره دشمنی هایش با [[پیامبر(ص) |پیامبر اکرم(ص)]] است و نشان می‌دهد وی از آن دسته دشمنانی بوده است که رفتارهای زشتی با پیامبر(ص) داشتند و از درایت و دوراندیشی تهی بودند. گفته شده کار وی [[حجامت]] بوده است.<ref>ابن رسته، ص۲۱۵</ref>


==در مکه==
==در مکه==
===دشمنی با پیامبر(ص)===
===دشمنی با پیامبر(ص) ===
پس از آشكار شدن دعوت رسول خدا(ص) در [[مكه]]، حكم‌بن ابی‌العاص پیامبر(ص) را بسیار می‌آزرد و از كسانى بود كه بر سر پیامبر(ص) در هنگام [[نماز]] شكنبه گوسفند ریخت.<ref>ابن‌هشام، ج 2، ص157</ref> حكم‌ بر خویشانش كه [[مسلمان]] می‌شدند، سخت می‌گرفت، چنان كه برادرزاده خود، [[عثمان بن عفان|عثمان]]، را با طناب بست و او را تهدید كرد تا از دین جدید دست برندارد، وى را آزاد نخواهد كرد.<ref>ابن‌سعد، ج 3، ص 55</ref> وى در توطئه قتل پیامبر اكرم (توطئه [[دارالندوه]]) شركت داشت و جزو محاصره‌كنندگان خانه آن حضرت بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج 1، ص 228</ref>
پس از آشکار شدن دعوت رسول خدا(ص) در [[مکه]]، حکم بن ابی العاص پیامبر(ص) را بسیار می‌آزرد و از کسانی بود که بر سر پیامبر(ص) در هنگام [[نماز]] شکنبه گوسفند ریخت.<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۷</ref> حکم بر خویشانش که [[مسلمان]] می‌شدند، سخت می‌گرفت، چنان که برادرزاده خود، [[عثمان بن عفان|عثمان]]، را با طناب بست و او را تهدید کرد تا از دین جدید دست برندارد، وی را آزاد نخواهد کرد.<ref>ابن سعد، ج۳، ص۵۵</ref> وی در توطئه قتل پیامبر اکرم (توطئه [[دارالندوه]]) شرکت داشت و جزو محاصره کنندگان خانه آن حضرت بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج۱، ص۲۲۸</ref>


===اسلام آوردن===
===اسلام آوردن===


حکم همچنان بر [[کفر]] و [[شرک]] خود باقى بود تا آنكه پس از [[فتح مكه]]، به‌رغم میل خود، [[اسلام]] آورد و پس از مدتى در [[مدینه]] ساكن شد.<ref>ابن‌حجر عسقلانى، همانجا</ref> مسلمانان همواره با تردید به اسلام آوردن حكم می‌نگریستند و مسلمانى او را واقعى نمی‌پنداشتند.<ref>رجوع کنید به بلاذرى، ج 5، ص 125</ref>
حکم همچنان بر [[کفر]] و [[شرک]] خود باقی بود تا آنکه پس از [[فتح مکه]]، به رغم میل خود، [[اسلام]] آورد و پس از مدتی در [[مدینه]] ساکن شد.<ref>ابن حجر عسقلانی، همانجا</ref> مسلمانان همواره با تردید به اسلام آوردن حکم می‌نگریستند و مسلمانی او را واقعی نمی‌پنداشتند.<ref>رجوع کنید به بلاذری، ج۵، ص۱۲۵</ref>


==در مدینه==
==در مدینه==


===اذیت و آزار پیامبر(ص)===
===اذیت و آزار پیامبر(ص) ===


* حكم در مدینه نیز از رفتارهاى زشت خود دست برنداشت. وى پشت سر [[رسول خدا(ص)]] به راه می‌افتاد و از راه رفتن پیامبر(ص) تقلید و حركات حضرت را با دست و بینى و چشم مسخره می‌كرد.<ref>همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 105</ref> یك بار كه پیامبر(ص) حكم را در حال تقلید كردن دید، او را نفرین كرد و فرمود: «به همین حال بمان»، و حكم از آن لحظه تا پایان عمر به همان قیافه ماند<ref>طبرى، ج 10، ص 58؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359ـ360</ref> و دچار رعشه و بی‌عقلى شد.<ref>بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها</ref>
* حکم در مدینه نیز از رفتارهای زشت خود دست برنداشت. وی پشت سر [[رسول خدا(ص)]] به راه می‌افتاد و از راه رفتن پیامبر(ص) تقلید و حرکات حضرت را با دست و بینی و چشم مسخره می‌کرد.<ref>همانجا؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۵۹؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۱۰۵</ref> یک بار که پیامبر(ص) حکم را در حال تقلید کردن دید، او را نفرین کرد و فرمود: «‌به همین حال بمان »، و حکم از آن لحظه تا پایان عمر به همان قیافه ماند<ref>طبری، ج۱۰، ص۵۸؛ ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۰</ref> و دچار رعشه و بی‌عقلی شد.<ref>بلاذری؛ ابن عبدالبرّ، همانجاها</ref>
* حكم اسرار پیامبر(ص) را فاش می‌نمود.<ref>بلاذرى، همانجا</ref> مثلاً، آنچه را پیامبر(ص) در باره مشركان [[قریش]] و [[منافق|منافقان]] به بزرگان [[صحابه]] می‌گفت، برملا می‌كرد.<ref>ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359</ref>
* حکم اسرار پیامبر(ص) را فاش می‌نمود.<ref>بلاذری، همانجا</ref> مثلاً، آنچه را پیامبر(ص) درباره مشرکان [[قریش]] و [[منافق|منافقان]] به بزرگان [[صحابه]] می‌گفت، برملا می‌کرد.<ref>ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۵۹</ref>
* یكى دیگر از كارهاى او، كه پیامبر(ص) را رنجیده‌خاطر ساخت، این بود كه پشت خانه رسول خدا(ص) می‌ایستاد و به سخنان ایشان گوش می‌داد. یك‌بار نیز از شكاف در به درون خانه پیامبر(ص) می‌نگریست كه پیامبر(ص) بیرون آمد و فرمود: «چه كسى مرا از شرّ این مرد نجات می‌دهد؟» سرانجام، رسول خدا(ص) وى را [[لعنت]] و به [[طائف]] تبعید كرد و فرمود او حق ندارد در مدینه با من زندگى و سكونت كند.<ref>بلاذرى، همانجا</ref> برخى فرزندان حكم، از جمله عثمان و حارث<ref>همانجا</ref> و به قولى، [[مروان بن حکم|مروان]]،<ref>ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37</ref> نیز همراه وى در طائف به‌سر بردند. تبعید حكم به طائف به سبب همه رفتارهاى خصمانه او و نیز افشاى اسرار پیامبر(ص) براى دشمنان وى از كفار و منافقان بود.<ref>بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها</ref> حكم از آن پس به طَریدِ (تبعید شده) رسول خدا(ص) مشهور گشت.<ref>رجوع کنید به ابن‌عبدربّه، ج 4، ص 267؛ مسعودى، ج 3، ص 78؛ ابن‌طقطقى، ص 143</ref>
* یکی دیگر از کارهای او، که پیامبر(ص) را رنجیده خاطر ساخت، این بود که پشت خانه رسول خدا(ص) می‌ایستاد و به سخنان ایشان گوش می‌داد. یک بار نیز از شکاف در به درون خانه پیامبر(ص) می‌نگریست که پیامبر(ص) بیرون آمد و فرمود: «‌چه کسی مرا از شرّ این مرد نجات می‌دهد؟‌» سرانجام، رسول خدا(ص) وی را [[لعنت]] و به [[طائف]] تبعید کرد و فرمود او حق ندارد در مدینه با من زندگی و سکونت کند.<ref>بلاذری، همانجا</ref> برخی فرزندان حکم، از جمله عثمان و حارث<ref>همانجا</ref> و به قولی، [[مروان بن حکم|مروان]]، <ref>ابن عبدالبرّ، همانجا؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۷</ref> نیز همراه وی در طائف به سر بردند. تبعید حکم به طائف به سبب همه رفتارهای خصمانه او و نیز افشای اسرار پیامبر(ص) برای دشمنان وی از کفار و منافقان بود.<ref>بلاذری؛ ابن عبدالبرّ، همانجاها</ref> حکم از آن پس به طَریدِ (تبعید شده) رسول خدا(ص) مشهور گشت.<ref>رجوع کنید به ابن عبدربّه، ج۴، ص۲۶۷؛ مسعودی، ج۳، ص۷۸؛ ابن طقطقی، ص۱۴۳</ref>
* حكم‌بن ابی‌العاص مصداق بارز آیه 57 [[سوره احزاب]] بود كه در آن، آزار پیامبر(ص) با آزار خدا یكسان شمرده شده و خدا آزاردهندگان پیامبر را در دنیا و [[آخرت]] از رحمت خود دور كرده و [[عذاب]] خواركننده‌اى براى ایشان در آخرت مهیا ساخته است.
* حکم بن ابی العاص مصداق بارز آیه ۵۷ [[سوره احزاب]] بود که در آن، آزار پیامبر(ص) با آزار خدا یکسان شمرده شده و خدا آزاردهندگان پیامبر را در دنیا و [[آخرت]] از رحمت خود دور کرده و [[عذاب]] خوارکننده‌ای برای ایشان در آخرت مهیا ساخته است.
* به ‌گزارش [[احمد بن یحیی بلاذرى|بلاذرى]]<ref>بلاذری، ج 5، ص 126</ref> پیامبر اكرم(ص) نه فقط حَكم، بلكه ذریه و نسل او را نیز لعنت كرد، مگر مؤمنان آنان كه اندك‌اند. ماجراى لعن حكم و فرزندانش از سوى پیامبر(ص)، در روایات متعددى از زبان [[صحابه]] و [[تابعین]] نقل شده است.<ref>رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص360؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37ـ38؛ ذهبى، ج 2، ص 108</ref>
* به گزارش [[احمد بن یحیی بلاذری|بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۵، ص۱۲۶</ref> پیامبر اکرم(ص) نه فقط حَکم، بلکه ذریه و نسل او را نیز لعنت کرد، مگر مؤمنان آنان که‌اندک‌اند. ماجرای لعن حکم و فرزندانش از سوی پیامبر(ص)، در روایات متعددی از زبان [[صحابه]] و [[تابعین]] نقل شده است.<ref>رجوع کنید به ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۶۰؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۷ـ۳۸؛ ذهبی، ج۲، ص۱۰۸</ref>


===در تبعید===
===در تبعید===


پس از رحلت پیامبر اكرم(ص)، حكم و فرزندانش تا زمان [[خلافت]] [[عثمان بن عفان|عثمان]] در تبعید بودند. عثمان ظاهراً به سبب خویشاوندْدوستى اصرار داشت كه حكم و خانواده‌اش به [[مدینه]] بازگردند.<ref>رجوع کنید به ابن‌عبدربّه، ج 2، ص 194، ج 4، ص 286</ref> در زمان خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]]، عثمان از او خواست كه حكم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند، اما ابوبكر گفت: «من نمی‌توانم تبعیدى رسول خدا(ص) را به مدینه بازگردانم».
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، حکم و فرزندانش تا زمان [[خلافت]] [[عثمان بن عفان|عثمان]] در تبعید بودند. عثمان ظاهراً به سبب خویشاوندْدوستی اصرار داشت که حکم و خانواده‌اش به [[مدینه]] بازگردند.<ref>رجوع کنید به ابن عبدربّه، ج۲، ص۱۹۴، ج۴، ص۲۸۶</ref> در زمان خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، عثمان از او خواست که حکم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند، اما ابوبکر گفت: «‌من نمی‌توانم تبعیدی رسول خدا(ص) را به مدینه بازگردانم ».


با به خلافت رسیدن [[عمر بن خطاب]]، عثمان تقاضاى خود را تكرار كرد، اما عمر نیز نپذیرفت. زمانى كه عثمان به خلافت رسید، حكم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند.<ref>یعقوبى، ج 2، ص 164؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 38</ref> بر این كار عثمان ایراد گرفته‌اند.<ref>رجوع کنید به بلاذرى، همانجا؛ طبرى، ج 4، ص 347، 399</ref> مسلمانان نیز به بازگشتِ رانده‌شدگانِ رسول خدا(ص) به مدینه اعتراض كردند.<ref>رجوع کنید به ابن‌اثیر، همانجا</ref> عثمان با فراخواندن حكم و فرزندانش از [[طائف]] به مدینه و بخشیدن صد هزار درهم به او به منزله [[صله رحم]]، بی‌توجهى خود را به اقدام پیامبر(ص) و عواطف و احساسات مسلمانان نشان داد.<ref>صفدى، 1962، ج 13، ص 112</ref>
با به خلافت رسیدن [[عمر بن خطاب]]، عثمان تقاضای خود را تکرار کرد، اما عمر نیز نپذیرفت. زمانی که عثمان به خلافت رسید، حکم و فرزندانش را به مدینه بازگرداند.<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۶۴؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸</ref> بر این کار عثمان ایراد گرفته‌اند.<ref>رجوع کنید به بلاذری، همانجا؛ طبری، ج۴، ص۳۴۷، ۳۹۹</ref> مسلمانان نیز به بازگشتِ رانده شدگانِ رسول خدا(ص) به مدینه اعتراض کردند.<ref>رجوع کنید به ابن اثیر، همانجا</ref> عثمان با فراخواندن حکم و فرزندانش از [[طائف]] به مدینه و بخشیدن صد هزار درهم به او به منزله [[صله رحم]]، بی‌توجهی خود را به اقدام پیامبر(ص) و عواطف و احساسات مسلمانان نشان داد.<ref>صفدی، ۱۹۶۲، ج۱۳، ص۱۱۲</ref>


==درگذشت==
==درگذشت==


حكم در آخر عمر نابینا شد<ref>همو، 1329، ص 147</ref> و سرانجام در سال 31 یا 32 در [[مدینه]]<ref>همانجا؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 106</ref> و به قولى، در آخر خلافت عثمان و چند ماه پیش از قیام مردم بر ضد عثمان (35) درگذشت.<ref>ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359</ref> به‌ دستور عثمان، بر سر قبر حَكم خیمه‌اى برپا كردند.<ref>ابن‌سعد، ج 8، ص 113</ref>
حکم در آخر عمر نابینا شد<ref>همو، ۱۳۲۹، ص۱۴۷</ref> و سرانجام در سال ۳۱ یا ۳۲ در [[مدینه]]<ref>همانجا؛ ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۱۰۶</ref> و به قولی، در آخر خلافت عثمان و چند ماه پیش از قیام مردم بر ضد عثمان (۳۵) درگذشت.<ref>ابن عبدالبرّ، ج۱، ص۳۵۹</ref> به دستور عثمان، بر سر قبر حَکم خیمه‌ای برپا کردند.<ref>ابن سعد، ج۸، ص۱۱۳</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==


حكم‌بن ابی‌العاص هشت دختر و 21 پسر داشت كه مشهورترین آنها [[مروان بن حکم|مروان]]، داماد عثمان و خلیفه مشهور اموى، بود.<ref>ابن‌قتیبه، ص 353؛ نیز رجوع کنید به مصعب‌بن عبداللّه، ص 159ـ160؛ بلاذرى، ج 5، ص 160ـ163</ref>
حکم بن ابی العاص هشت دختر و ۲۱ پسر داشت که مشهورترین آنها [[مروان بن حکم|مروان]]، داماد عثمان و خلیفه مشهور اموی، بود.<ref>ابن قتیبه، ص۳۵۳؛ نیز رجوع کنید به مصعب بن عبداللّه، ص۱۵۹ـ۱۶۰؛ بلاذری، ج۵، ص۱۶۰ـ۱۶۳</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۳}}
{{پانویس|۳}}
== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
کاربر ناشناس