کاربر ناشناس
ابوالحسن کسایی مروزی: تفاوت میان نسخهها
جز
←در مدح امیرالمؤمنین علی(ع)
imported>Hasaninasab جز (added Category:مقالههای بدون اولویت using HotCat) |
imported>S.j.mousavi |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
==در مدح امیرالمؤمنین علی(ع)== | ==در مدح امیرالمؤمنین علی(ع)== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = شعر کسایی مروزی در مدح امیرالمؤمنین [[علی(ع)]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب| فهم کن گر مؤمنی فضل [[امیر المؤمنین]]| فضل حیدر شیر یزدان مرتضای پاکدین}}{{ب|فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضلتر اوست| فضل آن رکن مسلمانی امام المتقین}}{{ب|فضل زین الاصفیا داماد فخر انبیا|کافریدش خالق خلقآفرین از آفرین}}{{ب|ای نواصب گر ندانی فضل سر ذو الجلال| آیت «قربی» نگه کن وان «اصحاب الیمین»}}{{ب|«قل تعالوا ندع» بر خوان و رندانی گوش دار| لعنت یزدان ببین از «نبتهل» تا «کاذبین»}}{{ب|«لا فتی الا علی» برخوان و تفسیرش بدان| یا که گفت و یا که داند گفت جز «روح الامین»}}{{ب| آن نبی وز انبیا کس نی بعلم او را نظیر| وین ولی وز اولیا کس نی بفضل او را قرین}}{{ب| آن چراغ عالم آمد وز همه عالم بدیع| وین امام امت آمد وز همه امت گزین}}{{ب| آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام| وین معین دین و دنیا وز منازل بیمعین}}{{ب| از متابع گشتن او حوریابی با بهشت| وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین}}{{ب|ای بدست دیو ملعون سال و مه گشته اسیر| تکیه کرده بر گمان برگشته از عین الیقین}}{{ب| گر نجات خویش خواهی در سفینۀ نوح شو| چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین}}{{ب| دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس| گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین}}{{ب| گر نیاسائی تو هرگز روزه نگشائی بروز| وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین}}{{ب| بیتولا بر علی و آل او دوزختر است| خوار و بیتسلیمی از تسنیم و از خلد برین}}{{ب| هر کسی کودل بنقص مرتضی معیوب کرد| نیست آنکس بر دل پیغمبر مکی مکین}}{{ب|ای بکرسی بر نشسته آیة الکرسی بدست| نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین}}{{ب| گر بتخت و گاه و کرسی غره خواهی گشت خیز| سجده کن کرسی گران را در نگارستان چین}}{{ب| سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت| سیر شد منبر ز نام و خوی سکین و تکین}}{{ب| منبری کالوده گشت از پای مروان و یزید| حق صادق کی شناسد و آن زین العابدین}}{{ب| مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا| یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین}}{{ب| کان همه مقتول و مسمومند و مجروح از جهان| وین همه میمون و منصورند امیر الفاسقین}}{{ب|ای کسائی هیچ مندیش از نواصب وز عدو| تا چنین گوئی مناقب دل چرا داری حزین}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی|| منبع = درخشان، ص۴۷|تراز = وسط| عرض = | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = شعر کسایی مروزی در مدح امیرالمؤمنین [[علی(ع)]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب| فهم کن گر مؤمنی فضل [[امیر المؤمنین]]| فضل حیدر شیر یزدان مرتضای پاکدین}}{{ب|فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضلتر اوست| فضل آن رکن مسلمانی امام المتقین}}{{ب|فضل زین الاصفیا داماد فخر انبیا|کافریدش خالق خلقآفرین از آفرین}}{{ب|ای نواصب گر ندانی فضل سر ذو الجلال| آیت «قربی» نگه کن وان «اصحاب الیمین»}}{{ب|«قل تعالوا ندع» بر خوان و رندانی گوش دار| لعنت یزدان ببین از «نبتهل» تا «کاذبین»}}{{ب|«لا فتی الا علی» برخوان و تفسیرش بدان| یا که گفت و یا که داند گفت جز «روح الامین»}}{{ب| آن نبی وز انبیا کس نی بعلم او را نظیر| وین ولی وز اولیا کس نی بفضل او را قرین}}{{ب| آن چراغ عالم آمد وز همه عالم بدیع| وین امام امت آمد وز همه امت گزین}}{{ب| آن قوام علم و حکمت چون مبارک پی قوام| وین معین دین و دنیا وز منازل بیمعین}}{{ب| از متابع گشتن او حوریابی با بهشت| وز مخالف گشتن او ویل یابی با انین}}{{ب|ای بدست دیو ملعون سال و مه گشته اسیر| تکیه کرده بر گمان برگشته از عین الیقین}}{{ب| گر نجات خویش خواهی در سفینۀ نوح شو| چند باشی چون رهی تو بینوای دل رهین}}{{ب| دامن اولاد حیدر گیر و از طوفان مترس| گرد کشتی گیر و بنشان این فزع اندر پسین}}{{ب| گر نیاسائی تو هرگز روزه نگشائی بروز| وز نماز شب همیدون ریش گردانی جبین}}{{ب| بیتولا بر علی و آل او دوزختر است| خوار و بیتسلیمی از تسنیم و از خلد برین}}{{ب| هر کسی کودل بنقص مرتضی معیوب کرد| نیست آنکس بر دل پیغمبر مکی مکین}}{{ب|ای بکرسی بر نشسته آیة الکرسی بدست| نیش زنبوران نگه کن پیش خان انگبین}}{{ب| گر بتخت و گاه و کرسی غره خواهی گشت خیز| سجده کن کرسی گران را در نگارستان چین}}{{ب| سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت| سیر شد منبر ز نام و خوی سکین و تکین}}{{ب| منبری کالوده گشت از پای مروان و یزید| حق صادق کی شناسد و آن زین العابدین}}{{ب| مرتضی و آل او با ما چه کردند از جفا| یا چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین}}{{ب| کان همه مقتول و مسمومند و مجروح از جهان| وین همه میمون و منصورند امیر الفاسقین}}{{ب|ای کسائی هیچ مندیش از نواصب وز عدو| تا چنین گوئی مناقب دل چرا داری حزین}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی|| منبع = درخشان، ص۴۷|تراز = وسط| عرض = 650px| اندازه خط = 16px|رنگ پسزمینه =#BEF5C0| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
== پانویس == | == پانویس == |