Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در [[قرآن]] واژه شیطان و شیاطین ۸۸ بار به کار رفته که در بسیاری از موارد، مراد از آن ابلیس است. طبق آیات، شیطان از انجام فرمان الهی درباره سجده بر آدم سرباز زد و از جایگاهی که در آن قرار داشت رانده شد؛ پس از آن، از خداوند خواست که او را تا روز [[قیامت]] مهلت دهد و خداوند نیز تا روزی معین به او مهلت داد. خداوند در آیات متعددی انسان را متوجه خطر بزرگ شیطان کرده و از او میخواهد تا وسوسههای شیطان، او را از راه بندگی و [[عبادت|عبودیت]] بیرون نبرد. | در [[قرآن]] واژه شیطان و شیاطین ۸۸ بار به کار رفته که در بسیاری از موارد، مراد از آن ابلیس است. طبق آیات، شیطان از انجام فرمان الهی درباره سجده بر آدم سرباز زد و از جایگاهی که در آن قرار داشت رانده شد؛ پس از آن، از خداوند خواست که او را تا روز [[قیامت]] مهلت دهد و خداوند نیز تا روزی معین به او مهلت داد. خداوند در آیات متعددی انسان را متوجه خطر بزرگ شیطان کرده و از او میخواهد تا وسوسههای شیطان، او را از راه بندگی و [[عبادت|عبودیت]] بیرون نبرد. | ||
در [[روایات]] به موضوعات مختلفی از جمله ماجرای شیطان با برخی [[انبیا]] و [[ائمه]]، راههای دوری از شیطان و اوصاف و ویژگیهای شیطان پرداخته شده است. بنابر آموزههای اسلامی، شیطان فقط میتواند انسان را وسوسه کرده و به [[گناه]] تشویق کند و بیش از دعوت کردن به گناه، سلطه و قدرتی بر انسان ندارد و نمیتواند انسان را وادار به [[گناه]] کند. سرانجام شیطان و پیروانش [[جهنم|دوزخ]] خواهد بود. | در [[روایات]] به موضوعات مختلفی از جمله ماجرای شیطان با برخی [[انبیا]] و [[ائمه]]، راههای دوری از شیطان و اوصاف و ویژگیهای شیطان پرداخته شده است. بنابر آموزههای اسلامی، شیطان فقط میتواند انسان را [[وسوسه]] کرده و به [[گناه]] تشویق کند و بیش از دعوت کردن به گناه، سلطه و قدرتی بر انسان ندارد و نمیتواند انسان را وادار به [[گناه]] کند. سرانجام شیطان و پیروانش [[جهنم|دوزخ]] خواهد بود. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
شیطان در فرهنگ اسلامی، اسم عام برای هر موجود منحرفکننده و سرکش در برابر [[خدا|خداوند]] است که ممکن است انسان باشد یا [[جن]]، اما [[ابلیس]]، اسم خاص شیطانی است که در [[بهشت]] بر [[آدم (پیامبر)|آدم]] [[سجده]] نکرد و با شیاطین دیگر، در پی منحرف کردن انسانهاست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۹، ص۱۹۲.</ref> شیطان در [[قرآن|قرآن کریم]]، دشمن دائمی انسانها معرفی شده که برای گمراهی آنها تلاش میکند.<ref>سوره زخرف، آیه ۶۲؛ سوره یوسف، آیه ۵؛ سوره کهف، آیه ۵۰؛ سوره اسراء، آیه ۵۳؛ سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> قلمرو شیطان، ساحت تشریعی دانسته شده، نه تکوین؛ چرا که بنابر آموزههای اسلامی، شیطان تنها میتواند انسان را وسوسه و به [[گناه]] تشویق کند، بر این اساس، بیش از دعوت کردن به گناه، سلطه و قدرتی بر انسان ندارد.<ref>و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی (سوره ابراهیم، آیه ۲۲).</ref> | شیطان در فرهنگ اسلامی، اسم عام برای هر موجود منحرفکننده و سرکش در برابر [[خدا|خداوند]] است که ممکن است انسان باشد یا [[جن]]، اما [[ابلیس]]، اسم خاص شیطانی است که در [[بهشت]] بر [[آدم (پیامبر)|آدم]] [[سجده]] نکرد و با شیاطین دیگر، در پی منحرف کردن انسانهاست.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۵ش، ج۲۹، ص۱۹۲.</ref> شیطان در [[قرآن|قرآن کریم]]، دشمن دائمی انسانها معرفی شده که برای گمراهی آنها تلاش میکند.<ref>سوره زخرف، آیه ۶۲؛ سوره یوسف، آیه ۵؛ سوره کهف، آیه ۵۰؛ سوره اسراء، آیه ۵۳؛ سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> قلمرو شیطان، ساحت تشریعی دانسته شده، نه تکوین؛ چرا که بنابر آموزههای اسلامی، شیطان تنها میتواند انسان را [[وسوسه]] و به [[گناه]] تشویق کند، بر این اساس، بیش از دعوت کردن به گناه، سلطه و قدرتی بر انسان ندارد.<ref>و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی (سوره ابراهیم، آیه ۲۲).</ref> | ||
واژه شیطان ۸۸ بار در [[قرآن]] آمده است؛ ۷۰ بار به صورت مفرد، و ۱۸ بار به صورت جمع، یعنی شیاطین.<ref>عسگری، «معناشناسی نوین از واژه شیطان»، ص۲۱۴.</ref> این واژه در مواردی از جمله در [[سوره بقره]]، آیه ۳۶، برای نام خاص ابلیس، و در موارد دیگری از جمله در [[سوره انعام]]، آیه ۱۲۱، برای لشکریان و پیروان ابلیس به کار رفته است.<ref>عسگری، «معناشناسی نوین از واژه شیطان»، ص۲۱۴.</ref> | واژه شیطان ۸۸ بار در [[قرآن]] آمده است؛ ۷۰ بار به صورت مفرد، و ۱۸ بار به صورت جمع، یعنی شیاطین.<ref>عسگری، «معناشناسی نوین از واژه شیطان»، ص۲۱۴.</ref> این واژه در مواردی از جمله در [[سوره بقره]]، آیه ۳۶، برای نام خاص ابلیس، و در موارد دیگری از جمله در [[سوره انعام]]، آیه ۱۲۱، برای لشکریان و پیروان ابلیس به کار رفته است.<ref>عسگری، «معناشناسی نوین از واژه شیطان»، ص۲۱۴.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
===شیطان کلب مُعلَّم است=== | ===شیطان کلب مُعلَّم است=== | ||
در دستگاه الهي و نظام هستی، شيطانْ كَلبِ مُعَلَّم است؛ نه سگ هرزه كه هر كسی را بگزد. او اگرچه فرمان خداوند را به سجده براي آدم(عليهالسلام) عصيان كرد؛ اما در تكوين نمیتواند عصيان كند. جايگاه و وظيفه او همچون سگ تربيت شده است در اينكه بايد يا نبايد پارس كند، تعقيب كند، گاز بگيرد يابكُشد، نسبت به افراد مختلف مشخص است. وظيفه او نسبت به بعضی انسانها | در دستگاه الهي و نظام هستی، شيطانْ كَلبِ مُعَلَّم است؛ نه سگ هرزه كه هر كسی را بگزد. او اگرچه فرمان خداوند را به سجده براي آدم(عليهالسلام) عصيان كرد؛ اما در تكوين نمیتواند عصيان كند. جايگاه و وظيفه او همچون سگ تربيت شده است در اينكه بايد يا نبايد پارس كند، تعقيب كند، گاز بگيرد يابكُشد، نسبت به افراد مختلف مشخص است. وظيفه او نسبت به بعضی انسانها [[وسوسه]]، نسبت به برخي امر و نسبت به بعضی ديگر سلطه و ولايت است. شيطان بيش از آن مقدار كه خدای سبحان به او اذن تكوينی (نه تشريعی) ميدهد نمیتواند تأثيرگذار باشد. ويژگی سگ تربيت شده اين است كه چنانچه فردی ناشناس به حريم صاحب او نزديك شود ابتدا پارس میكند تا معلوم شود دوست است يا دشمن. <ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۸، ص۵۰۵ و ۵۰۶</ref> | ||