پرش به محتوا

حسن حسن‌زاده آملی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۵: خط ۸۵:


=== وحدت وجود ===
=== وحدت وجود ===
علامه حسن‌زاده معتقد است وجودی غیر از وجود خدا نیست و آنچه به آن ماسِوَی‌الله (غیر خدا) گفته می‌شود مَظهرهای او (جای آشکار شدن او) هستند؛ البته او تأکید می‌کند خالق خالق است و مخلوق مخلوق، و خالق از هر عیب و نقصی پاک است.<ref>حسن‌زاده، خیر الاثر در رد جبر و قدر، ۱۳۶۹ش، ص۱۲۱ و ۱۲۲.</ref> او برای روشن شدن موضوع، به دریا و موج‌های آن مثال می‌زند که موج‌ همان دریا نیست ولی جدا و غیر از دریا هم نیست.<ref>حسن‌زاده، نهج الولایة، ۱۳۹۰ش، ص۴۴.</ref> وی بر اساس برخی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۱۴ و ص۳۳۵.</ref> بر این باور است که جدا بودنِ مخلوقات از خدا مانند جدا بودنِ شیئی مادّی از شیئی مادی دیگر نیست؛ بلکه خدا با صفت قهر و قدرت خود و مخلوق با صفت نقص خود از یکدیگر جدا هستند.<ref>حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۱۲.</ref> به گفته حسن‌زاده آملی برداشتی از وحدت وجود که در آن مخلوقات وهم و خیال دانسته شده، نادرست است.<ref>حسن‌زاده، توحید اهل الله، ۱۳۸۷ش، ص۲۴.</ref>
علامه حسن‌زاده معتقد است وجودی غیر از وجود خدا نیست و آنچه به آن ماسِوَی‌الله (غیر خدا) گفته می‌شود مَظهرهای او (جای آشکار شدن او) هستند؛ البته او تأکید می‌کند خالق خالق است و مخلوق مخلوق، و خالق از هر عیب و نقصی پاک است.<ref>حسن‌زاده، خیر الاثر در رد جبر و قدر، ۱۳۶۹ش، ص۱۲۱ و ۱۲۲.</ref> او برای روشن شدن موضوع، به دریا و موج‌های آن مثال می‌زند که موج‌ همان دریا نیست ولی جدا و غیر از دریا هم نیست.<ref>حسن‌زاده، نهج الولایة، ۱۳۹۰ش، ص۴۴.</ref> وی بر اساس برخی روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۱۴ و ص۳۳۵.</ref> بر این باور است که جدا بودنِ مخلوقات از خدا مانند جدا بودنِ شیئی مادّی از شیئی مادی دیگر نیست؛ بلکه خدا با صفت قهر و قدرت خود و مخلوق با صفت نقص خود از یکدیگر جدا هستند.<ref>حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۱۲.</ref> به گفته حسن‌زاده آملی برداشتی از [[وحدت وجود]] که در آن مخلوقات وهم و خیال دانسته شده، نادرست است.<ref>حسن‌زاده، توحید اهل الله، ۱۳۸۷ش، ص۲۴.</ref>


او از [[وحدت وجود|وحدتِ شخصیِ وجود]] به توحید صَمَدی تعبیر کرده است.<ref>حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۷ش، کلمه ۴۴۳، ج۵، ص۷۰.</ref> گفته شده وی نخستین کسی است که این تعبیر را به‌کار برده است.<ref>رودگر، «توحید صمدی در افق اندیشه علامه حسن‌زاده آملی»، ص۱۷۱.</ref> او تعبیر توحید صمدی را از واژه صَمَد در سوره [[سوره اخلاص|توحید]] برگرفته است.<ref>حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.</ref>{{یادداشت|حسن‌زاده بر اساس روایتی معتقد است صمد در سوره توحید به معنای {{عربی|«لا جَوْفَ لَه»|ترجمه=پُر}} است. (حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.) به گفته وی، پُر فقط می‌تواند یکی باشد نه بیشتر؛ زیرا کسی که ترکیب در او راه ندارد (بَسیطُ الْحَقیقَه) فقط یکی است.(حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.)}} حسن‌زاده راه رسیدن به شناخت حقیقیِ توحید را، راه شهود عرفانی دانسته<ref>حسن‌زاده، انسان در عرف عرفان، ۱۳۸۳ش، ص۹۱.</ref> و در دیوان خود چنین سروده است:
او از [[وحدت وجود|وحدتِ شخصیِ وجود]] به توحید صَمَدی تعبیر کرده است.<ref>حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، ۱۳۷۷ش، کلمه ۴۴۳، ج۵، ص۷۰.</ref> گفته شده وی نخستین کسی است که این تعبیر را به‌کار برده است.<ref>رودگر، «توحید صمدی در افق اندیشه علامه حسن‌زاده آملی»، ص۱۷۱.</ref> او تعبیر توحید صمدی را از واژه صَمَد در سوره [[سوره اخلاص|توحید]] برگرفته است.<ref>حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.</ref>{{یادداشت|حسن‌زاده بر اساس روایتی معتقد است صمد در سوره توحید به معنای {{عربی|«لا جَوْفَ لَه»|ترجمه=پُر}} است. (حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.) به گفته وی، پُر فقط می‌تواند یکی باشد نه بیشتر؛ زیرا کسی که ترکیب در او راه ندارد (بَسیطُ الْحَقیقَه) فقط یکی است.(حسن‌زاده، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۵۴.)}} حسن‌زاده راه رسیدن به شناخت حقیقیِ توحید را، راه شهود عرفانی دانسته<ref>حسن‌زاده، انسان در عرف عرفان، ۱۳۸۳ش، ص۹۱.</ref> و در دیوان خود چنین سروده است:
۱۹۶

ویرایش