پرش به محتوا

غازان‌خان: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۱۸
ویرایش متن و پانویس
imported>Rahmani
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Rahmani
(ویرایش متن و پانویس)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[دی]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Rahmani }}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[دی]]|روز=[[۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Rahmani}}
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =
خط ۴۵: خط ۴۵:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''غازان خان''' هفتمین ایلخان از سلسله [[ایلخانیان]] ایران بود. وی اولین سلطان [[مغول]] بود که [[اسلام]] را پذیرفت و دین اسلام را به عنوان دین رسمی اعلان نمود. به دلیل توجه خاص او به آداب اسلامی و احترام به مقام ائمه شیعیان و سادات جانشینان وی مذهب تشیع را پذیرفتند. به دلیل تفکر خاص غازان در تمام دوران حکومت او دو وزیر بر اجرای امور حکومتی نظارت داشتند.  
'''غازان‌خان''' هفتمین ایلخان از سلسله [[ایلخانیان]] ایران بود. وی اولین سلطان [[مغول]] بود که [[اسلام]] را پذیرفت و دین اسلام را به عنوان دین رسمی اعلان نمود. به دلیل توجه خاص او به آداب اسلامی و احترام به مقام ائمه شیعیان و سادات، جانشینان وی مذهب تشیع را پذیرفتند. به دلیل تفکر خاص غازان در تمام دوران حکومت او دو وزیر بر اجرای امور حکومتی نظارت داشتند.  


در این دوران، قوانینی به عنوان یاسای غازانی که تکمیل کننده قوانین حکومتی [[چنگیزخان]] بود برای داره مملکت تصویب و ابلاغ شد. غازان در دوران حکومت خود دوبار به جهت تصرف شام به این منطقه لشکرکشی کرد که در نبرد اول پیروز و در دومین بار شکست سختی خورد.
در این دوران، قوانینی به عنوان یاسای غازانی که تکمیل کننده قوانین حکومتی [[چنگیزخان]] بود، برای اداره مملکت تصویب و ابلاغ شد. غازان در دوران حکومت خود دوبار به جهت تصرف شام به این منطقه لشکرکشی کرد که در نبرد اول پیروز و در دومین بار شکست سختی خورد.


وی روابط بسیار خوبی با ممالک دیگر داشت و بین دربار او و برخی از کشورهای [[مسیحیت|مسیحی]] سفرایی در رفت و آمد بودند. در مقابل پس از پذیرش اسلام، وی دستور تخریب [[کلیسا]]ها و [[کنیسه]] ها و معابد دیگر ادیان را صادر و غیر مسلمانان را ملزم به پوشیدن نشانه هایی جهت شناسایی نمود.
وی روابط بسیار خوبی با ممالک دیگر داشت و بین دربار او و برخی از کشورهای [[مسیحیت|مسیحی]] سفرایی در رفت‌و‌آمد بودند. در مقابل پس از پذیرش اسلام، وی دستور تخریب [[کلیسا]]ها و [[کنیسه]] ها و معابد دیگر ادیان را صادر و غیر‌مسلمانان را ملزم به پوشیدن نشانه‌هایی جهت شناسایی کرد.


==معرفی==
==زندگینامه==
سلطان محمود غازان خان بن ارغون بن آبقا بن هلاکو در سال 670ه. در آبسکون [[مازندران]] به دنیا آمد. در دوران حکومت پدرش حاکم خراسان بود. در دهم [[ذی الحجه]] سال 694ه. مصادف با روز [[نوروز]] و پس از کیخاتون و حکومت کوتاه بایدوخان به حکومت رسید.<ref>زمچى اسفزارى، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات‏، 1338، ج ص 190؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 261</ref> وی هفتمین ایلخان در حکومت ایلخانیان بود.<ref>حیدر دوغلات، تاریخ رشیدی، 1383، ج1، ص 97</ref> مدت زمان حکومت وی هفت سال و نه ماه وبرخی تواریخ هشت سال و نه ماه<ref>ملكم، تاریخ کامل ایران، 1380، ج1، ص291</ref> بیان کرده اند.
سلطان '''محمود‌غازان‌خان‌بن‌ارغون‌بن‌آبْقا‌بن‌هلاکو''' در سال ۶۷۰ق در آبْسکُون [[مازندران]] به دنیا آمد. در دوران حکومت پدرش حاکم خراسان بود. در دهم [[ذی الحجه]] سال ۶۹۴ه. مصادف با روز [[نوروز]] و پس از کیخاتون و حکومت کوتاه بایدوخان به حکومت رسید.<ref>زمچى اسفزارى، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات‏، ۱۳۳۸، ج ۱، ص ۱۹۰؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۶۱</ref> وی هفتمین ایلخان در حکومت ایلخانیان بود.<ref>حیدر دوغلات، تاریخ رشیدی، ۱۳۸۳، ج ۱، ص ۹۷</ref> مدت زمان حکومت وی هفت سال و نه ماه و برخی تواریخ هشت سال‌ و‌ نه ماه بیان کرده‌اند.<ref>ملكم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۹۱</ref>


در مشخصات ظاهری وی بعضی از کتاب های تاریخ او را شخصی کوتاه قد و زشت صورت بیان کرده اند اما با این وجود او را شخصی جنگ آور و شجاع و کسی که باکی از مرگ نداشته معرفی نموده اند.
در مشخصات ظاهری وی، بعضی از کتاب‌های تاریخ او را شخصی کوتاه‌قد و زشت‌صورت بیان کرده‌اند اما با‌این‌وجود، او را شخصی جنگ‌آور و شجاع و کسی که باکی از مرگ نداشته معرفی نموده‌اند.
<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، 1380، ص 513؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، 1380، ج1، ص 292-293؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 284</ref>
<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۳؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۹۲-۲۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۴</ref>


غازان خان علاوه بر زبان مغولی و فارسی آشنایی کمی از زبان های عربی و چینی و تبتی و لاتینی نیز داشت. یکی از علایق وی به دست آوردن اطلاعات از آداب و رسوم و اخلاقیات حاکمان به ویژه پادشاهان معاصر خود بود و در این زمینه از مردم آن مناطق بسیار سوال می کرد. وی در دانستن تاریخ مغول و آبا و اجداد خود نیز بسیار کوشا بود و قسمتی از کتاب [[جامع التواریخ]] خواجه رشیدالدین وزیر وی نیز از اطلاعات او نوشته شده است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، 1380، ص 514؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 285</ref>
غازان‌خان علاوه بر زبان مغولی و فارسی، آشنایی کمی از زبان‌های عربی و چینی و تبتی و لاتینی نیز داشت. یکی از علایق وی به دست آوردن اطلاعات از آداب‌و‌رسوم و اخلاقیات حاکمان، به‌ویژه پادشاهان معاصر خود بود و در این زمینه از مردم آن مناطق بسیار سوال می‌کرد. وی در دانستن تاریخ مغول و آباء و اجداد خود نیز بسیار کوشا بود و قسمتی از کتاب [[جامع التواریخ]] خواجه رشیدالدین وزیر وی نیز از اطلاعات او نوشته شده است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۴؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵</ref>


غازان علاقه خاصی نیز به هنر داشته و با برخی امور مانند بنایی، نقاشی، آهنگری و اسلحه سازی آشنایی داشته است. مدت زمانی نیز به یادگیری کیمیا و رمل و ستاره شناسی و یادگیری گیاهان عجیب پرداخته است. وی با اهل علم مانوس بود و همچنین از ادیان و فرق و دیگر ملل اطلاعاتی داشته و با مذاهب دیگر به بحث و مناظره می پرداخته است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، 1380، ص 514؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 285</ref>
غازان علاقه خاصی نیز به هنر داشته و با برخی امور مانند بنایی، نقاشی، آهنگری و اسلحه‌سازی آشنایی داشته است. مدت زمانی نیز به یادگیری کیمیا و رمل و ستاره شناسی و یادگیری گیاهان عجیب پرداخته است. وی با اهل علم مانوس بود و همچنین از ادیان‌و‌فرق و دیگر ملل اطلاعاتی داشته و با مذاهب دیگر به بحث و مناظره می پرداخته است.<ref>پیرنیا و اقبال اشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۴؛ اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵</ref>


====وضعیت آغاز حکومت غازان====
====وضعیت آغاز حکومت غازان====
هنگامی که غازان خان به سلطنت رسید وضعیت خزانه دولتی به دلیل بذل و بخشش های حکام قبل و ولخرجی های شاهزادگان در امور زندگی کاملا خالی بود. با وجود این رویه از ذخایر و خزاین هلاکو نیز چیزی باقی نمانده بود؛ تا جایی که برای تقدیم هدایا به سفرای خارجی نیز پولی وجود نداشت. غازان خان خود را وارث مملکتی می دانست که یکسره ویران و قابل پرداخت هیچ مالیاتی نبود.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 279</ref>
هنگامی که غازان‌خان به سلطنت رسید، وضعیت خزانه دولتی به دلیل بذل و بخشش های حکام قبل و ولخرجی‌های شاهزادگان در امور زندگی، کاملا خالی بود. با وجود این رویه از ذخایر و خزاین هلاکو نیز چیزی باقی نمانده بود؛ تا جایی که برای تقدیم هدایا به سُفرای خارجی نیز پولی وجود نداشت. غازان‌خان خود را وارث مملکتی می دانست که یکسره ویران و قابل پرداخت هیچ مالیاتی نبود.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۷۹</ref>


==اسلام آوردن==
==اسلام‌آوردن==
غازان خان در سال 694ه. (1265 میلادی) در فیروزکوه با تاکید و ترغیب ا[[میر نوروز]] که وی سرلشکر سپاهیانش بود به دین اسلام گروید. برخی تواریخ نیز اسلام آوردن وی را در چهارم شعبان همان سال در لار دماوند و به دست [[شيخ صدر الدين ابراهيم]] پسر عارف معروف [[شيخ سعد الدّين محمّد بن حمّوية جوينى]] بیان کرده اند. به پيروى از او قريب صد هزار نفر از مغول اسلام آوردند و غازان از اين تاريخ به نام محمود خوانده شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 256 </ref>
غازان‌خان در سال ۶۹۴ق (1265 میلادی) در فیروزکوه با تاکید و ترغیب [[امیر نوروز]] که وی سرلشکر سپاهیانش بود، به دین اسلام گروید. برخی تواریخ نیز اسلام‌آوردن وی را در چهارم شعبان همان سال در لار دماوند و به دست [[شيخ صدر الدين ابراهيم]] پسر عارف معروف [[شيخ سعد الدين محمد بن حمويه جوينى]] بیان کرده‌اند. به پيروى از او قريب صد‌هزار نفر از مغول اسلام آوردند و غازان از اين تاريخ به نام محمود خوانده شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۵۶</ref>


او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط  و اطاعت خود از حاکمان مغول قطع نمود. او دین اسلام را دین رسمی اعلان و این امر را بر درباریان و سرداران لشکر واجب کرد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض  سلسله قاجاریه، 1380، ص 508</ref>  
او اول ایلخانی بود که دین اسلام را انتخاب نموده و ارتباط  و اطاعت خود از حاکمان مغول را قطع نمود. او دین اسلام را دین رسمی اعلان و این امر را بر درباریان و سرداران لشکر واجب کرد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض  سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص ۵۰۸</ref>  


هرچند در ابتدا وی به دلیل مصالح سیاسی اسلام را پذیرفت ولی به تدریج این امر سبب گسترش اسلام و روی کار آمدن [[حکام مسلمان]] و ایرانی در شهرهای ایران شد. پس از مسلمان شدن غازان خان وی در رعایت آداب اسلامی و [[مسائل شرعی]] تلاش می کرد و با بحث و گفتگو سعی در تغییر آیین لشکریانی که هنوز بر [[مذهب]] سابق خود بودند داشت.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 256، پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، 1380، ص 512-513</ref>
هرچند در ابتدا وی به دلیل مصالح سیاسی اسلام را پذیرفت، ولی به تدریج این امر سبب گسترش اسلام و روی کار آمدن [[حکام مسلمان]] و ایرانی در شهرهای ایران شد. پس از مسلمان شدن غازان‌خان وی در رعایت آداب اسلامی و [[مسائل شرعی]] تلاش می‌کرد و با بحث‌و‌گفتگو سعی در تغییر آیین لشکریانی که هنوز بر [[مذهب]] سابق خود بودند داشت.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۵۶، پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۲-۵۱۳</ref>


====زیارت امام حسین(ع)====
====زیارت امام‌حسین(ع)====
وی در مسیر حرکت به شام در سال 702 به زیارت [[امام حسین]](ع) رفته و هدایایی نیز به آنجا تقدیم نمود. در دوران حوکت غازان خان احترام ویژه ای به سادات قائل بودند تا جایی که برای بزرگ نامیدن شخص محترمی نام سید را به ابتدای اسم او اضافه می کردند. برخی از درباریان نیز اسامی خود را با سید بیان می نمودند. تا پیش از غازان خان بیشتر فرمانداران متعصبین [[تاتار]] و مسیحی و [[یهودیت|یهودی]] بودند. این تغییر رویه سبب گرویدن جانشینان غازان به [[تشیع]] که مذهب غالب ایرانیان بود و ترویج آداب اسلامی شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 257</ref> غازان خان پس از اسلام آوردن دستور داد به جای نام خان های مغول بر روی سکه [[شهادتین]] ضرب شود؛ و اول فرمان ها و نامه ها با بسم الله الرحمن الرحیم باشد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، 1380، ص 507-508</ref>  
وی در مسیر حرکت به شام در سال ۷۰۲ به زیارت [[امام حسین]](ع) رفته و هدایایی نیز به آنجا تقدیم نمود. در دوران حکوت غازان‌خان احترام ویژه‌ای به سادات قائل بودند تا جایی که برای بزرگ نامیدن شخص محترمی، نام سید را به ابتدای اسم او اضافه می‌کردند. برخی از درباریان نیز اسامی خود را با سید بیان می نمودند. تا پیش از غازان‌خان بیشتر فرمانداران متعصبین [[تاتار]] و مسیحی و [[یهودیت|یهودی]] بودند. این تغییر رویه سبب گرویدن جانشینان غازان به [[تشیع]] که مذهب غالب ایرانیان بود و نیز ترویج آداب اسلامی شد.<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۵۷</ref> غازان‌خان پس از اسلام‌آوردن، دستور داد به جای نام خان‌های مغول بر روی سکه [[شهادتین]] ضرب شود؛ و اول نامه‌ها و فرمان‌ها با بسم الله الرحمن الرحیم باشد.<ref>پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص ۵۰۷-۵۰۸</ref>  


====واکنش مخالفان به تغییر دین====
====واکنش مخالفان به تغییر دین====
در اثر این تغییر دین لشکری از شاهزادگان و امرای [[بودائی]] مغول به مرزهای خراسان جهت نبرد با غازان خان حمله نمودند  و تا مازندران پیش آمدند<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، 1384، ص 262</ref>که با رویارویی امیرنوروز و امیر هرقداق مواجه شده و با شکست دادن این لشکریان آنان را وادار به عقب نشینی نمودند و این نبرد با پیروزی خاتمه یافت.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، 1380، ج1، ص 290-291</ref>
در اثر این تغییر دین لشکری از شاهزادگان و امرای [[بودائی]] مغول به مرزهای خراسان جهت نبرد با غازان‌خان حمله کردند و تا مازندران پیش آمدند<ref>اقبال آشتیانی، تاريخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۶۲</ref> که با رویارویی امیرنوروز و امیرهرقداق مواجه شده و با شکست‌دادن این لشکریان آنان را وادار به عقب‌نشینی نمودند و این نبرد با پیروزی خاتمه یافت.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۹۰-۲۹۱</ref>


==وزرا==
==وزرا==
در دوران حکومت غازان خان چندین شخصیت به عنوان وزیر منصوب شده اند. غازان خان معتقد بود یک وزیر نمی تواند تمام امور کشور را اداره کند، بنابراین دو وزیر بر امور کشور انتخاب می نمود.<ref>شاردن، سفرنامه شاردن، 1372، ج2، ص 478؛ منشى كرمانى، سمط العلى للحضرة العليا، 1362، ص 130</ref>  
در دوران حکومت غازان خان چندین شخصیت به عنوان وزیر منصوب شده اند. غازان خان معتقد بود یک وزیر نمی تواند تمام امور کشور را اداره کند، بنابراین دو وزیر بر امور کشور انتخاب می نمود.<ref>شاردن، سفرنامه شاردن، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۴۷۸؛ منشى كرمانى، سمط العلى للحضرة العليا، ۱۳۶۲، ص ۱۳۰</ref>  


خواجه جمال الدین و پس از کشته شدن او در سال 696ه. توسط غازان خان، خواجه صدرالدین خالدی به وزارت رسید. او نیز پس از یک سال و نیم به همراه برادرش در سال 697ه. به دستور غازان خان و به دست قتلغشاه که امیر لشکر غازان خان در مبارزه با [[گرجستان]] بود به قتل رسید. وی با وجود زيركى و كرم و ادب مردى جاه ‏طلب و فتنه‏ جو و دسيسه ‏كار بود.<ref>پیر نیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، 1380، ص 510</ref>
خواجه جمال الدین و پس از کشته شدن او در سال ۶۹۶ق توسط غازان‌خان، خواجه صدرالدین خالدی به وزارت رسید. او نیز پس از یک سال‌و‌نیم به همراه برادرش در سال ۶۹۷ق به دستور غازان‌خان و به دست قتلغشاه که امیرلشکر غازان‌خان در مبارزه با [[گرجستان]] بود به قتل رسید. وی با وجود زيركى و كرم و ادب مردى جاه ‏طلب و فتنه‏ جو و دسيسه ‏كار بود.<ref>پیر نیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ۱۳۸۰، ص ۵۱۰</ref>


پس از این اشخاص مقام وزارت به [[خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی]] و [[خواجه سعدالدین ساوجی]] رسید.<ref>حسینی خاتون آبادی، وقايع السنين و الاعوام‏ وقايع السنين و الاعوام‏، 1352، ص 371-376</ref>
پس از این اشخاص مقام وزارت به [[خواجه رشیدالدین فضل الله طبیب همدانی]] و [[خواجه سعدالدین ساوجی]] رسید.<ref>حسینی خاتون آبادی، وقايع السنين و الاعوام‏ وقايع السنين و الاعوام‏، ۱۳۵۲، ص ۳۷۱-۳۷۶</ref>


==اقدامات حکومتی==
==اقدامات حکومتی==
با شروع حکومت غازان خان بر ایران، آبادانی شهرها و روستاها آغاز شده، وی قوانینی با عنوان قوانین غازانی که کامل کننده قوانین چنگیزی بود را برپا نمود. پس از حمله مغول به ایران بسیاری از شهرها تخریب و کشاورزی و دامداری و صنعت از بین رفته بود. همچنین با تسلط برخی حاکمان مغول نه تنها این امور اصلاح نشده، که خرابی بیشتری به جای مانده بود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، 1380، ج1، ص289؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، 1380، ج ص 93؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، 1384، ص 286</ref>  
با شروع حکومت غازان‌خان بر ایران، آبادانی شهرها و روستاها آغاز شده، وی قوانینی با عنوان قوانین غازانی که کامل کننده قوانین چنگیزی بود را برپا نمود. پس از حمله مغول به ایران بسیاری از شهرها تخریب، کشاورزی و دامداری و صنعت از بین رفته بود. همچنین با تسلط برخی حاکمان مغول نه تنها این امور اصلاح نشده، که خرابی بیشتری به جای مانده بود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج 1۱ص ۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۵</ref>  


از این دستورالعمل می توان به ممنوع کردن دریافت منفعت پول، ممنوع کردن شرب خمر و بدمستی در ملاعام، انتخاب قضات عادل در عدلیه، تعیین [[مهریه]] مشخص به میزان 19/5 دینار، تعیین و تطبیق سال های شمسی و قمری اشاره و از دیگر امور حکومتی که باعث آبادانی و بهتر شدن وضع معیشت مردم شد می توان به جمع آوری مالیات و سامان دادن به نوع دریافت و موظفی ماموران دریافت مالیات، بخشودگی و تخفیف مالیات جهت اشخاصی که به آبادانی شهرها کمک می کردند، تقسیم اراضی و دریافت بخشی از سهم محصول جهت ادراه لشگریان و نیز تعیین وجه مشخص جهت لشکریان، دستور به عدم دریافت کمک مالی بوسیله نزدیکان و ماموران شخصیت های حکومتی، حفر چاه و ترمیم و بازسازی قنات ها، بنای کاروانسرا جهت مسافران، ایجاد ایلچی خانه و ایلچی برای فرمانداران حکومتی و انتقال اخبار و نامه ها، تعیین عیار برای سکه و طلا و اوزان مشخص برای کیل و وزن و ضرب سکه متحدالشکل در سراسر ایران، قلع و قمع راهزنانی که در دوران حاکمان مغول راه ها را نا امن نموده بودند و تعین راهدار و نیز عوارض خاص جهت عبور از راه های ایمن اشاره نمود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، 1380، ج1، ص289؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، 1380، ج 3، ص 93؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، 1384، ص 286</ref>  
از این دستورالعمل می‌توان به: ممنوع کردن دریافت منفعت پول، ممنوع کردن شرب خمر و بدمستی در ملاعام، انتخاب قضات عادل در عدلیه، تعیین [[مهریه]] مشخص به میزان 19/5 دینار، تعیین و تطبیق سال‌های شمسی و قمری اشاره نمود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰، ج ۳،ص ۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۶</ref>  


یکی از اقدامات خیر غازان خان بنای گرمابه و مسجد در تمام شهرها و روستاها بود. بخشی از عایدات گرمابه جهت رسیدگی و نگهداری مساجد وقف می گردید.<ref>راوندی، تاريخ اجتماعى ايران، 1382،  ج5، ص501</ref> دومین حکمی که غازان خان پس از قبول اسلام و الزام آن جهت حکام و منصب داران حکومتی رعایت [[عدالت]] و منع امرا و اکابر از [[ظلم]] به زیردستان بود. کتاب های زیادی او را شخصی [[عادل]] در اجرای حقوق مردم عادی بیان نموده اند. وی در صورت اطلاع از دریافت [[رشوه]] توسط ماموران حکومتی آنان را به شدت تنبیه و توبیخ می نمود. همچنین وی شخصی کوشا در حفظ [[وقف|موقوفات]] و ترویج اسلام بوده است.<ref>نخجوانی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، 1976م، ص181-182</ref>  
از دیگر امور حکومتی که باعث آبادانی و بهتر شدن وضع معیشت مردم شد می‌توان به: جمع آوری مالیات و سامان دادن به نوع دریافت و موظفی ماموران دریافت مالیات، بخشودگی و تخفیف مالیات جهت اشخاصی که به آبادانی شهرها کمک می کردند، تقسیم اراضی و دریافت بخشی از سهم محصول جهت ادراه لشگریان و نیز تعیین وجه مشخص جهت لشکریان، دستور به عدم دریافت کمک مالی بوسیله نزدیکان و ماموران شخصیت های حکومتی، حفر چاه و ترمیم و بازسازی قنات ها، بنای کاروانسرا جهت مسافران، ایجاد ایلچی خانه و ایلچی برای فرمانداران حکومتی و انتقال اخبار و نامه ها، تعیین عیار برای سکه و طلا و اوزان مشخص برای کیل و وزن و ضرب سکه متحدالشکل در سراسر ایران، قلع و قمع راهزنانی که در دوران حاکمان مغول راه ها را نا امن نموده بودند و تعین راهدار و نیز عوارض خاص جهت عبور از راه های ایمن اشاره نمود.<ref>ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ج ۱، ص ۲۸۹؛ خواند میر، تاریخ حبیب السیر، ۱۳۸۰، ج ۳، ص ۹۳؛ اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴، ص ۲۸۶</ref>  


کتاب های متعددی این خصوصیت های وی را بیان نموده اند.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، 1364، ص579؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، 380، ص289-293</ref>
یکی از اقدامات خیر غازان‌خان بنای گرمابه و مسجد در تمام شهرها و روستاها بود. بخشی از عایدات گرمابه جهت رسیدگی و نگهداری مساجد وقف می‌گردید.<ref>راوندی، تاريخ اجتماعى ايران، ۱۳۸۲،  ج ۵، ص ۵۰۱</ref> دومین حکمی که غازان‌خان پس از قبول اسلام و الزام آن جهت حکام و منصب داران حکومتی صادر کرد، رعایت [[عدالت]] و منع امرا و اکابر از [[ظلم]] به زیردستان بود. کتاب های زیادی او را شخصی [[عادل]] در اجرای حقوق مردم عادی بیان نموده‌اند. وی در صورت اطلاع از دریافت [[رشوه]] توسط ماموران حکومتی آنان را به شدت تنبیه و توبیخ می‌نمود. همچنین وی شخصی کوشا در حفظ [[وقف|موقوفات]] و ترویج اسلام بوده‌است.<ref>نخجوانی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، ۱۹۷۹م، ص ۱۸۱-۱۸۲</ref>
 
کتاب های متعددی این خصوصیت های وی را بیان نموده اند.<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۴، ص ۵۷۹؛ ملکم، تاریخ کامل ایران، ۱۳۸۰، ص ۲۸۹-۲۹۳</ref>


==روابط با دیگر کشورها==
==روابط با دیگر کشورها==
کاربر ناشناس