پرش به محتوا

سید حسین نصر: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۱۶
imported>Mhosseini
imported>Mhosseini
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:


===بحران زیست محیطی===
===بحران زیست محیطی===
نصر به بحران زیست محیطی با توجه به دیدگاه خودش مبنی بر اینکه طبیعت کیفیتی قدسی دارد و انسان از آن قداست‌زدایی کرده، می‌پردازد. این قداست‌زدایی توسط همه‌ی انسان‌ها صورت گرفته، چه آن‌ها که در عالمی دینی زندگی می‌کنند و چه آن‌ها که از عالم پیرامون خود، دین‌زدایی کرده‌اند.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص9</ref> او معتقد است دو عامل موجب به وجود آمدن بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب شده است: عدم درک درست و عمیق‌تر انسان و واقعیت قدسی طبیعت. از عواقب بحران معنوی که در طول رنسانس و قرن 17 به وجود آمد این بود انسان مدرن خود را موجودی زمینی دید که هیچ مسئولیتی در قبال خدا و مخلوقاتش ندارد و به عنوان نتیجه‌ی بحران فکری و معنوی، امر قدسی طبیعت نیز کنار گذاشته شد.<ref>نصر: انسان سنتی، انسان مدرن و بحران محیط زیست، ص8</ref>
نصر به بحران زیست محیطی با توجه به دیدگاه خودش مبنی بر اینکه طبیعت کیفیتی قدسی دارد و انسان از آن قداست‌زدایی کرده، می‌پردازد. این قداست‌زدایی توسط همه‌ی انسان‌ها صورت گرفته، چه آن‌ها که در عالمی دینی زندگی می‌کنند و چه آن‌ها که از عالم پیرامون خود، دین‌زدایی کرده‌اند.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص9</ref> او معتقد است دو عامل موجب به وجود آمدن بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب شده است: عدم درک درست و عمیق‌تر انسان و واقعیت قدسی طبیعت. از عواقب بحران معنوی که در طول رنسانس و قرن هفده به وجود آمد این بود انسان مدرن خود را موجودی زمینی دید که هیچ مسئولیتی در قبال خدا و مخلوقاتش ندارد و به عنوان نتیجه‌ی بحران فکری و معنوی، امر قدسی طبیعت نیز کنار گذاشته شد.<ref>نصر: انسان سنتی، انسان مدرن و بحران محیط زیست، ص8</ref>
   
   
تفکر دنیای مدرن از دیدگاهی تقریبا جهان شمول از قداست طبیعت فاصله گرفته و به دیدگاهی منجر شده که انسان را بیگانه با طبیعت می‌داند و خود طبیعت را نه آغازگر حیات (ریشه‌ی nature از nascitura  لاتینی به معنای ایجاد کردن است) بلکه توده‌ای بی‌جان و ماشینی می‌داند که باید تحت تصرف یک انسان زمینی محض قرار گیرد. به علاوه این تفکر، به شیوه‌ای بی‌سابقه، قوانین طبیعت را از قوانین اخلاق و اخلاق بشر را از عملکردهای عالم جدا کرده است.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص11</ref> نصر معتقد است این بحران در رابطه‌ی انسان و عالم طبیعت، هرچند ابتدا در غرب به عنوان زادگاه تجددگرایی آغاز شده اما اکنون بحرانی جهانی است و به پژوهشی فراتر از محدوده‌ی سنت غربی  نیاز دارد.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص18</ref>
تفکر دنیای مدرن از دیدگاهی تقریبا جهان شمول از قداست طبیعت فاصله گرفته و به دیدگاهی منجر شده که انسان را بیگانه با طبیعت می‌داند و خود طبیعت را نه آغازگر حیات (ریشه‌ی nature از nascitura  لاتینی به معنای ایجاد کردن است) بلکه توده‌ای بی‌جان و ماشینی می‌داند که باید تحت تصرف یک انسان زمینی محض قرار گیرد. به علاوه این تفکر، به شیوه‌ای بی‌سابقه، قوانین طبیعت را از قوانین اخلاق و اخلاق بشر را از عملکردهای عالم جدا کرده است.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص11</ref> نصر معتقد است این بحران در رابطه‌ی انسان و عالم طبیعت، هرچند ابتدا در غرب به عنوان زادگاه تجددگرایی آغاز شده اما اکنون بحرانی جهانی است و به پژوهشی فراتر از محدوده‌ی سنت غربی  نیاز دارد.<ref>نصر، دین و نظم طبیعت، ص18</ref>
کاربر ناشناس