پرش به محتوا

سید حسین نصر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۶۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶
imported>Mhosseini
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
Scientia Sacra معرفت قدسی است که در قلب هر وحی قرار دارد و مرکز دایره‌ای است که سنت را در برگرفته است. به باور نصر معرفت قدسی ثمره‌ی عقل انسانی به تنهایی نیست بلکه آنچه از طریق وحی دریافت می‌شود، خود سرشتی عقلانی دارد و آن همان معرفت قدسی است. درواقع بنابر دیدگاهی که مطابق آن، نفس کلی در مرکز هر نفسی جای دارد، منبع معرفت قدسی الهام شده به انسان، مرکز و ریشه‌ی خود عقل انسان است. عقل کلی، منبع تمامی شهودها و اعطاکننده‌ی تمام معرفت ازلی است.<ref>همان، ص8-107</ref>
Scientia Sacra معرفت قدسی است که در قلب هر وحی قرار دارد و مرکز دایره‌ای است که سنت را در برگرفته است. به باور نصر معرفت قدسی ثمره‌ی عقل انسانی به تنهایی نیست بلکه آنچه از طریق وحی دریافت می‌شود، خود سرشتی عقلانی دارد و آن همان معرفت قدسی است. درواقع بنابر دیدگاهی که مطابق آن، نفس کلی در مرکز هر نفسی جای دارد، منبع معرفت قدسی الهام شده به انسان، مرکز و ریشه‌ی خود عقل انسان است. عقل کلی، منبع تمامی شهودها و اعطاکننده‌ی تمام معرفت ازلی است.<ref>همان، ص8-107</ref>
نصر معرفت قدسی را نه تنها در ارتباط با وحی به معنای ظاهری آن می‌داند بلکه معرفت قدسی با منبع وحی باطنی که مرکز انسان یعنی قلب است نیز مرتبط است. مطابق با تعلیمات سنتی، جایگاه خرد قلب است. قلب مرکز جهان صغیر انسانی و بنابراین مامن عقل کلی است. در قلب، عقل و ایمان به یکدیگر می‌رسند.<ref>همان، ص8-127</ref>
نصر معرفت قدسی را نه تنها در ارتباط با وحی به معنای ظاهری آن می‌داند بلکه معرفت قدسی با منبع وحی باطنی که مرکز انسان یعنی قلب است نیز مرتبط است. مطابق با تعلیمات سنتی، جایگاه خرد قلب است. قلب مرکز جهان صغیر انسانی و بنابراین مامن عقل کلی است. در قلب، عقل و ایمان به یکدیگر می‌رسند.<ref>همان، ص8-127</ref>
===نمادگرایی===
به دلیل اینکه معرفت قدسی به صورت بیرونی هم ارائه شده، فهم زبان مربوط به آن  ضروری است و زبان رسمی برای آن نیز نمادگرایی (Symbolysm) است. چنین معرفتی در کلمات انسانی، نقاشی‌ها، طبل زدن‌ها و ابزارهای رسمی دیگری که انتقال دهنده‌ی معنی هستند، قابل بیان است. البته نصر تاکید می‌کند این نمادها ساخته‌ی انسان نیستند بلکه انعکاس‌هایی از سوی یک حقیقت که به طبقه‌ای بالاتر تعلق دارد، بر مرحله‌ی پایین‌تری از وجود هستند. برخی از نمادها طبیعی‌اند و برخی به وسیله‌ی وحی مخصوصی تقدس پیدا کرده اند.<ref>همان، ص130-129</ref>
===هنر سنتی===
نصر معتقد است سنت نه تنها با کلمات بلکه از طریق اشکال دیگر هنری نیز با انسان سخن می گوید.<ref>همان، ص209</ref> هنر سنتی که در دل آن هنر مقدس جای دارد، هنری است که در آن هنرمند با استفاده از فنون سنتی به ابزاری برای بیان برخی نمادها و ایده‌هایی که فرافردی‌اند، تبدیل می‌شود. سرچشمه‌ی صورت‌ها، نمادها، قالب‌ها و رنگ‌ها در هر نوع هنر سنتی، عالم مابعدالطبیعی و معنوی است که به هنرمند نیز تعالی می‌بخشد و این ریشه‌ی تفاوت بزرگ میان هنر سنتی و هنر مدرن است.<ref>نصر، در جست‌وجوی امر قدسی، ص335</ref>
چنین هنری از معرفت قدسی جدایی ناپذیر است زیرا اساس آن، شناختی از طبیعت است که دارای ماهیت باطنی و قدسی است و ابزاری است برای انتقال معرفتی که ویژگی قدسی دارد.<ref>نصر، معرفت و امر قدسی، ص209</ref> به علاوه  در آن جایی برای نظریه‌ی هنر برای هنر وجود ندارد زیرا مبتنی بر نظریه‌ی هنر برای انسان است که با توجه به اینکه در متن سنت، انسان خلیفه‌ی خداوند است و موجود اصلی این مرتبه از حقیقت است، نهایتا به معنای هنر برای خداست.<ref>همان، ص210</ref>
در هنر سنتی ترکیبی از زیبایی و فایده وجود دارد که هر شی هنر سنتی را هم زیبا و هم سودمند می‌کند. زیبایی مد نظر هنر سنتی دور از تجمل‌گرایی یا یک حالت ذهنی است. این زیبایی از حقیقت جدایی‌ناپذیر است و از آنجایی که زیبایی، شکوه حقیقت است، بیان حقیقت همیشه همراه با زیبایی است.<ref>همان، ص229-224</ref> انسان خود یک صورت عالی هنری است که به صورت الهی خلق شده و در تقلید از خلاقیت خالقش، تصدیق کننده‌ی طبیعت خداگونه‌ی خویش است.<ref>همان، ص213-210</ref>
در اندیشه‌ی نصر، از آنجا که هنر سنتی از طریق معرفت قدسی پا به عرصه‌ی وجود گذاشته، ابزاری برای اشاعه‌ی آن نیز محسوب می‌شود. این هنر وسیله‌ی شهود عقلانی و پیام شهودی است که هم هنرمند و هم روح و روان جمعی جهانی را که به آن تعلق دارد، متعالی می‌سازد.<ref>همان، ص214</ref>
===هنر اسلامی===
نصر هنر اسلامی را هنری می‌داند که از طریق ضرب‌آهنگ‌های بی‌پایان نرم، فضا یا صوت، محدودیت‌های صورت ظاهری موارد را از بین می‌برد و بدین وسیله روح را برای پذیرش احد، پرورش می‌دهد. این هنر از حقیقت باطنی اسلام سرچشمه می‌گیرد و بخش جدایی‌ناپذیر وحی اسلامی است که در زیباسازی زندگی معمول انسان‌ها نقشی اساسی داشته و به علاوه یادآور حضور خداوند و زیبایی اوست.<ref>ابوالقاسمی، زیباشناسی اسلامی، ص47</ref>


== آثار ==
== آثار ==
کاربر ناشناس