پرش به محتوا

قصی بن کلاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
imported>Aghaie
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''قُصَیّ ‌بن کِلاب‌ بن مُرَّة‌بن کَعْب''' ، جد چهارم [[پیامبر اکرم]] (ص) و پیشوای [[قریش]] در [[مکه]] که این شهر را از سیطره [[قبیله خزاعه|خُزاعیان]] بیرون آورد و قریش را دوباره سروری داد و حفر چاه ها وخدمات به زایران [[کعبه|بیت الله الحرام]] و باز سازی کعبه،از جمله کارهای او است. به‌ رغم شهرت و خدمات بسیار وی، از زندگی‌اش اطلاع چندانی نداریم و زمان تولد و وفات او نیز دانسته نیست.
'''قُصَی بن کِلاب بن مُرَّة بن کَعْب'''، جد چهارم [[پیامبر اکرم]](ص) و پیشوای [[قریش]] در [[مکه]] که این شهر را از سیطره [[قبیله خزاعه|خُزاعیان]] بیرون آورد و قریش را دوباره سروری داد و حفر چاه‌ها وخدمات به زایران [[کعبه|بیت الله الحرام]] و باز سازی کعبه، از جمله کارهای او است. به رغم شهرت و خدمات بسیار وی، از زندگی‌اش اطلاع چندانی نداریم و زمان تولد و وفات او نیز دانسته نیست.


==خاندان قصی بن کلاب==
==خاندان قصی بن کلاب==
به نظر می‌رسد کلاب‌ بن مره، پدر قصی، فقط دو پسر ( قصی و زُهره) و یک دختر به نام نُعم داشته است. مادر آنان، فاطمه، دختر سعدبن سَیَل از بنی‌جَدَره،تیره‌ای از قبیلۀ یمنی، [[قبیله ازد|اَزْد]] بود.<ref>ابن‌هشام، ج 1، ص 109ـ 110</ref> قصی علاوه بر این برادرو خواهر، برادری مادری هم به نام رِزاح داشت که پدرش ربیعة‌بن حرام بود.<ref>ابن‌هشام، ج 1، ص 124؛ قس سمعانی، ج 2، ص 195</ref>
به نظر می‌رسد کلاب بن مره، پدر قصی، فقط دو پسر (قصی و زُهره) و یک دختر به نام نُعم داشته است. مادر آنان، فاطمه، دختر سعدبن سَیل از بنی جَدَره، تیره‌ای از قبیلۀ یمنی، [[قبیله ازد|اَزْد]] بود.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۰۹ـ ۱۱۰</ref> قصی علاوه بر این برادرو خواهر، برادری مادری هم به نام رِزاح داشت که پدرش ربیعة بن حرام بود.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۴؛ قس سمعانی، ج۲، ص۱۹۵</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==
نام فرزندان قصی را چنین ذکر کرده اند: [[عبد مناف]] یا مُغیره، عبدالله یا [[عبدالدار]]، عبدالعُزّی، عبدبن قصی.<ref>ابن‌کلبی، ص 26؛ ابن‌هشام، ج 1، ص 110ـ 111؛ قس بلاذری، 1417، ج 1، ص 59، 65؛ ‌یعقوبی، ج 1، ص 239</ref>
نام فرزندان قصی را چنین ذکر کرده‌اند: [[عبد مناف]] یا مُغیره، عبدالله یا [[عبدالدار]]، عبدالعُزّی، عبدبن قصی.<ref>ابن کلبی، ص۲۶؛ ابن هشام، ج۱، ص۱۱۰ـ ۱۱۱؛ قس بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۹، ۶۵؛ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۹</ref>


گفته‌اند قصی همزمان با دوران سلطنت [[بهرام گور]]، پادشاه [[ساسانی]] ( 438 یا 439 میلادی)،‌ می‌زیسته است.<ref>رجوع کنید به ابوهلال عسکری، ص 25؛ مقدسی، ج 4، ص 126</ref>
گفته‌اند قصی همزمان با دوران سلطنت [[بهرام گور]]، پادشاه [[ساسانی]] (۴۳۸ یا ۴۳۹ میلادی)، می‌زیسته است.<ref>رجوع کنید به ابوهلال عسکری، ص۲۵؛ مقدسی، ج۴، ص۱۲۶</ref>


بیشتر مورخان نام اصلی قصی را زید <ref>رجوع کنید به ابن‌‌سعد، ج 1، ص 67؛ یعقوبی، ج 1، ص 237؛ طبری، ج 2، ص 254</ref> نوشته‌اند.
بیشتر مورخان نام اصلی قصی را زید <ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج۱، ص۶۷؛ یعقوبی، ج۱، ص۲۳۷؛ طبری، ج۲، ص۲۵۴</ref> نوشته‌اند.


==وجه تسمیه قصی==
==وجه تسمیه قصی==
دربارۀ علت قصی نامیده شدن او گفته‌اند که فاطمه، مادراو، پس از وفات شوهرش، کلاب، با ربیعة‌بن حرام(از طایفۀ بنوعُذْره) – که برای انجام دادن اعمال [[حج]] به مکه آمده بود – ازدواج کرد و ربیعه، فاطمه و قصی شیرخوار را همراه خود به سرزمین قوم خویش در منطقۀ [[شام]] برد.
دربارۀ علت قصی نامیده شدن او گفته‌اند که فاطمه، مادراو، پس از وفات شوهرش، کلاب، با ربیعة بن حرام (از طایفۀ بنوعُذْره) – که برای انجام دادن اعمال [[حج]] به مکه آمده بود – ازدواج کرد و ربیعه، فاطمه و قصی شیرخوار را همراه خود به سرزمین قوم خویش در منطقۀ [[شام]] برد.


قصی تا هنگام بلوغ یا نزدیک به آن در آنجا ماند، سپس با کاروانی از حاجیان قضاعه، در یکی از [[ماههای حرام]]، به مکه بازگشت.<ref>ابن‌هشام، ج 1، ص 124؛ ابن‌سعد، ج 1، ص 67؛ ازرقی، 1403، ج 1، ص 104ـ 105</ref> چون زید در این مدت از وطنش مکه و قوم خویش دور شده بود، او را قصی خواندند،یعنی کسی که از شهر و وطن خویش دور است.<ref>بلاذری، 1417، ج 1، ص 55؛ یعقوبی، همانجا؛ سهیلی، ج 2، ص 33ـ 34</ref>
قصی تا هنگام بلوغ یا نزدیک به آن در آنجا ماند، سپس با کاروانی از حاجیان قضاعه، در یکی از [[ماههای حرام]]، به مکه بازگشت.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۴؛ ابن سعد، ج۱، ص۶۷؛ ازرقی، ۱۴۰۳، ج۱، ص۱۰۴ـ ۱۰۵</ref> چون زید در این مدت از وطنش مکه و قوم خویش دور شده بود، او را قصی خواندند، یعنی کسی که از شهر و وطن خویش دور است.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۵؛ یعقوبی، همانجا؛ سهیلی، ج۲، ص۳۳ـ ۳۴</ref>


==القاب قصی==
==القاب قصی==
===قریش===
===قریش===
در وجه تسمیه قریش احتمالات مختلفی ذکر کرده اند، ابن جوزی شش احتمال دراین باره آورده است، <ref>المنتظم،ج‏2،ص:230</ref> یکی از احتمالات لقب قصی است، زیرا به او «قریش» یا «قرشی» می‌گفتند. درباره سبب این نامگذاری، تسلط قصی بر مکه و انجام دادن کارهای خوب و پسندیده را ذکر کرده‌اند یا به این علت که خصلت های نیک در قصی جمع بود، زیرا یکی از معانی قریش، جمع است.
در وجه تسمیه قریش احتمالات مختلفی ذکر کرده‌اند، ابن جوزی شش احتمال دراین باره آورده است، <ref>المنتظم، ج‏۲، ص:۲۳۰</ref> یکی از احتمالات لقب قصی است، زیرا به او «‌قریش‌» یا «‌قرشی‌» می‌گفتند. درباره سبب این نامگذاری، تسلط قصی بر مکه و انجام دادن کارهای خوب و پسندیده را ذکر کرده‌اند یا به این علت که خصلت‌های نیک در قصی جمع بود، زیرا یکی از معانی قریش، جمع است.


===مُجَمِّع===
===مُجَمِّع===
به قصی «مُجَمَّع»، به معنای جمع کننده و گردآورنده، هم گفته‌اند زیرا او بعد از مسلط شدن بر [[مکه]] و ریاست در آن ناحیه، [[قریش]]، را از دره‌ها و کوههای اطراف مکه در آن شهر جمع کرد.<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 1، ص 71ـ 72؛ ابن‌قتیبه، ص 117، 641؛ طبری، ج 2، ص 256؛ سمعانی، ج 4، ص 485؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 27</ref>
به قصی «‌مُجَمَّع »، به معنای جمع کننده و گردآورنده، هم گفته‌اند زیرا او بعد از مسلط شدن بر [[مکه]] و ریاست در آن ناحیه، [[قریش]]، را از دره‌ها و کوههای اطراف مکه در آن شهر جمع کرد.<ref>رجوع کنید به ابن سعد، ج۱، ص۷۱ـ ۷۲؛ ابن قتیبه، ص۱۱۷، ۶۴۱؛ طبری، ج۲، ص۲۵۶؛ سمعانی، ج۴، ص۴۸۵؛ ابن اثیر، ج۲، ص۲۷</ref>


==جنگ با قبیله خزاعه==
==جنگ با قبیله خزاعه==
پس از آن که قصی در مکه اقامت گزید، از حُلَیل‌بن حُبشیّه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگاری کرد. حلیل نیز، که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.<ref>ابن‌هشام، ج 1، ص 122ـ 123؛ ازرقی، ج 1، ص 105</ref>
پس از آن که قصی در مکه اقامت گزید، از حُلَیل بن حُبشیه، آخرین امیرخُزاعی مکه و متولی کعبه، دخترش حُبّی را خواستگاری کرد. حلیل نیز، که او را نیرومند و با تدبیر و لایق و با اصل و نسب یافت، دخترش را به او تزویج نمود.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۲ـ ۱۲۳؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵</ref>




وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. <ref>ابن‌هشام، ج 1، ص 123</ref> حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت [[کعبه|بیت‌ الله الحرام]] و [[کلیدداری]] خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش، [[خزاعه]] کلید کعبه را، که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش، از قریش و [[بنی‌ کنانه]] و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید.<ref>ابن‌هشام، ج 1،‌ص 123ـ 124، 130ـ 131؛ ازرقی،‌ج 1، ص 105ـ 107؛ سهیلی، ج 2، ص 28ـ 29، 32- 33، 45ـ 46</ref>
وقتی فرزندان قصی پراکنده شدند و اموالش بسیار شد و شرافتی بزرگ یافت، حلیل درگذشت. <ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳</ref> حلیل در آستانه مرگ، قصی را نزد خود خواند و ولایت [[کعبه|بیت الله الحرام]] و [[کلیدداری]] خانه کعبه را به او واگذارد، اما پس از مرگش، [[خزاعه]] کلید کعبه را، که نزد حبّی بود، گرفتند و مانع قصی شدند. قصی برای گرفتن حق خویش، از قریش و [[بنی کنانه]] و برادر مادری خود رزاح و حامیان او یاری خواست و در نهایت بر خزاعه پیروز گردید.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۲۳ـ ۱۲۴، ۱۳۰ـ ۱۳۱؛ ازرقی، ج۱، ص۱۰۵ـ ۱۰۷؛ سهیلی، ج۲، ص۲۸ـ ۲۹، ۳۲- ۳۳، ۴۵ـ ۴۶</ref>


گفته شده است قصی در جنگ با خزاعه، از یاری [[قیصر روم]] برخوردار بود.<ref>رجوع کنید به ابن‌قتیبه، ص 640ـ 641؛ قس جوادعلی، ج 4، ‌ص 39</ref> به قولی نیز، پس از مرگ حلیل، پسرش، ابوغُبْشان مُحتَرِش، ریاست یافت، اما خانه کعبه را در مقابل شتری مادّه و خیک شرابی به قصی واگذارد.<ref>بلاذری، 1417، ج 1، ص 56؛ قس مسعودی، ج 2، ص 175</ref>
گفته شده است قصی در جنگ با خزاعه، از یاری [[قیصر روم]] برخوردار بود.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، ص۶۴۰ـ ۶۴۱؛ قس جوادعلی، ج۴، ص۳۹</ref> به قولی نیز، پس از مرگ حلیل، پسرش، ابوغُبْشان مُحتَرِش، ریاست یافت، اما خانه کعبه را در مقابل شتری مادّه و خیک شرابی به قصی واگذارد.<ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۶؛ قس مسعودی، ج۲، ص۱۷۵</ref>


==قصی ومناصب مکه==
==قصی ومناصب مکه==
قصی مناصب مهم آن روز مکه یعنی حجابت (پرده‌داری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمع‌آوری می‌شد)، [[دارالندوه]] و لوا (پرچم‌داری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان [[کعب بن لوی|کَعب‌ بن لُؤَیّ]] بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب در دودمان قصی برقرار ماند.<ref>ابن‌هشام، ج 1،‌ص 131ـ 132؛ ابن‌حبیب، ص 164ـ 165</ref>
قصی مناصب مهم آن روز مکه یعنی حجابت (پرده داری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمع آوری می‌شد)، [[دارالندوه]] و لوا (پرچم داری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان [[کعب بن لوی|کَعب بن لُؤَی]] بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب در دودمان قصی برقرار ماند.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲؛ ابن حبیب، ص۱۶۴ـ ۱۶۵</ref>


==خدمات قصی==
==خدمات قصی==
===حفرچاه و آب رسانی به مکه===
===حفرچاه و آب رسانی به مکه===
قصی برای مردم مکه و حجاج، خدمات برجسته‌ای انجام داد. حوضهایی از جنس پوست درست کرد و از چاه «میمون» و غیر آن، که خارج از مکه بود، آب آنها را تأمین می‌کرد تا در مکه و [[سرزمین منا|مِنا]] و [[عرفات]] مردم را سیراب سازد.<ref>ابن‌سعد، ج 1، ص 73؛ صالحی شامی، ج 1، ص 275</ref>
قصی برای مردم مکه و حجاج، خدمات برجسته‌ای انجام داد. حوضهایی از جنس پوست درست کرد و از چاه «‌میمون‌» و غیر آن، که خارج از مکه بود، آب آنها را تأمین می‌کرد تا در مکه و [[سرزمین منا|مِنا]] و [[عرفات]] مردم را سیراب سازد.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۳؛ صالحی شامی، ج۱، ص۲۷۵</ref>


وی همچنین، برای نخستین بار، در شهر مکه چاهی حفر کرد و نامش را عَجول گذاشت. این چاه تا زمانی که قصی زنده بود، باقی ماند. بعدها بلااستفاده و در خانۀ [[امّ‌هانی]]، دختر [[ابوطالب]]، واقع شد و سپس جزء مسجدالحرام گردید. ظاهراً، با توجه به کمبود آب در مکه، چاه عجول اهمیت بسیار داشته است و علاوه بر قریش، حجاج نیز ازآب آن بهره‌مند می‌شده اند.<ref>فاکهی، ‌ج 2، ص 173، ج 4، ص 97؛ بلاذری، 1413، ص 48؛ همو، 1417، ج 1، ص 58؛ یاقوت حموی، ذیل «العَجول»‌ص 58؛ ابن‌ضیاء، ص 67</ref> به قولی، ‌قصی چاههای خُمّ و بَذَّر را نیز حفر کرد.<ref>فاکهی، ج 4،‌ ص 98ـ 99؛</ref>
وی همچنین، برای نخستین بار، در شهر مکه چاهی حفر کرد و نامش را عَجول گذاشت. این چاه تا زمانی که قصی زنده بود، باقی ماند. بعدها بلااستفاده و در خانۀ [[امّ هانی]]، دختر [[ابوطالب]]، واقع شد و سپس جزء مسجدالحرام گردید. ظاهراً، با توجه به کمبود آب در مکه، چاه عجول اهمیت بسیار داشته است و علاوه بر قریش، حجاج نیز ازآب آن بهره‌مند می‌شده‌اند.<ref>فاکهی، ج۲، ص۱۷۳، ج۴، ص۹۷؛ بلاذری، ۱۴۱۳، ص۴۸؛ همو، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۸؛ یاقوت حموی، ذیل «‌العَجول‌» ص۵۸؛ ابن ضیاء، ص۶۷</ref> به قولی، قصی چاههای خُمّ و بَذَّر را نیز حفر کرد.<ref>فاکهی، ج۴، ص۹۸ـ ۹۹؛ </ref>


===اطعام زایران بیت‌الله الحرام===
===اطعام زایران بیت الله الحرام===
قصی علاوه بر این، زایران بیت‌ الله الحرام را اطعام می‌کرد و معتقد بود حجاج، مهمانان خدا هستند و قریش، که در همسایگی بیت او قرار دارند، به پذیرایی از آنان سزاوارترند. از این رو، قریش را به انجام دادن این کار دعوت و تشویق می‌کرد و با همکاری آنان هزینه طعام و نوشیدنی حجاج را فراهم می نمود.<ref>ابن‌سعد، ج 1، ‌ص 72ـ 73؛ بلاذری، 1417، ج 1، ‌ص 58</ref>
قصی علاوه بر این، زایران بیت الله الحرام را اطعام می‌کرد و معتقد بود حجاج، مهمانان خدا هستند و قریش، که در همسایگی بیت او قرار دارند، به پذیرایی از آنان سزاوارترند. از این رو، قریش را به انجام دادن این کار دعوت و تشویق می‌کرد و با همکاری آنان هزینه طعام و نوشیدنی حجاج را فراهم می‌نمود.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۲ـ ۷۳؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۸</ref>


قصی نخستین کسی بود که، بعد از [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]] علیهماالسلام، برای راهنمایی حجاج، حدود حرم را با نصب علامتهایی از نو مشخص کرد. <ref>ازرقی، ج 2،‌ص 129؛ فاکهی، ج 2، ‌ص 273، ج 5، ص 225</ref>
قصی نخستین کسی بود که، بعد از [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]] علیهماالسلام، برای راهنمایی حجاج، حدود حرم را با نصب علامتهایی از نو مشخص کرد. <ref>ازرقی، ج۲، ص۱۲۹؛ فاکهی، ج۲، ص۲۷۳، ج۵، ص۲۲۵</ref>


===شرافت دادن قریش بر مکه===
===شرافت دادن قریش بر مکه===
قریش پیش از آمدن به مکه، در کوهها و دره‌های اطراف مکه زندگی می‌کردند. بعد از آن که قصی زعیم قریش شد، شهر مکه را به چهار بخش تقسیم، و هر قسمت را به گروهی از قریش واگذار کرد.<ref>رجوع کنید به ابن‌هشام، ج 1،‌ص 131ـ 132؛ یعقوبی، ج 1، ‌ص 240</ref> قصی از قریش خواست که منازل خود را اطراف کعبه بنا کنند. از این رو، خانه‌های قریش در جهتهای چهارگانۀ کعبه ساخته شد. فاصله خانه‌ها تا کعبه به اندازۀ مطاف (محل طواف) بود. <ref>حلبی، ج 1،‌19، ص 297</ref>
قریش پیش از آمدن به مکه، در کوهها و دره‌های اطراف مکه زندگی می‌کردند. بعد از آن که قصی زعیم قریش شد، شهر مکه را به چهار بخش تقسیم، و هر قسمت را به گروهی از قریش واگذار کرد.<ref>رجوع کنید به ابن هشام، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۲؛ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰</ref> قصی از قریش خواست که منازل خود را اطراف کعبه بنا کنند. از این رو، خانه‌های قریش در جهتهای چهارگانۀ کعبه ساخته شد. فاصله خانه‌ها تا کعبه به‌اندازۀ مطاف (محل طواف) بود. <ref>حلبی، ج۱، ۱۹، ص۲۹۷</ref>


قصی محل قریشیان را، به ترتیب نسب، در مکه معیّن کرد. گروهی را که در دره جای داد، قریش بِطاح یا اباطح و گروهی را که در بیرون دره جای داد، قریش ظاهری یا ظواهر خواندند.<ref>رجوع کنید به مسودی،‌ج 2، ‌ص 176ـ 177</ref> بدین‌گونه، قصی نخستین بار قریش را متحد و یکپارچه و گرامی و شکوهمند ساخت<ref>یعقوبی، ج 1، ‌ص 240</ref> و از غیرقریشیان، از کسانی که وارد مکه می‌شدند، عوارض ده یک می‌گرفت. <ref>مسعودی، ج 2، ص 176</ref>
قصی محل قریشیان را، به ترتیب نسب، در مکه معین کرد. گروهی را که در دره جای داد، قریش بِطاح یا اباطح و گروهی را که در بیرون دره جای داد، قریش ظاهری یا ظواهر خواندند.<ref>رجوع کنید به مسودی، ج۲، ص۱۷۶ـ ۱۷۷</ref> بدین گونه، قصی نخستین بار قریش را متحد و یکپارچه و گرامی و شکوهمند ساخت<ref>یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰</ref> و از غیرقریشیان، از کسانی که وارد مکه می‌شدند، عوارض ده یک می‌گرفت. <ref>مسعودی، ج۲، ص۱۷۶</ref>


===تاسیس دارالندوه===
===تاسیس دارالندوه===
قصی منزلی برای خود، چسبیده به مسجدالحرام، در سمت شامی (شمال) کعبه، به نام [[دارالندوه]] ساخت که در آن به سوی کعبه باز می‌شد و قریش در آن جا برای امور مهم و تصمیم‌گیریهای اساسی، از جمله جنگ و قضاوت در اختلافات و عقد ازدواج و غیر آن، اجتماع می کردند و فقط کسانی که چهل سال به بالا داشتند، می‌توانستند برای مشورت وارد آنجا شوند. چنین محدودیتی برای فرزندان قصی آنان وجود نداشت.<ref>ابن‌هشام، ج 1،‌ص 132؛ ازرقی، همان، ج 1،‌ص 109، ج 2،‌ص 109؛ بلاذری، 1417،‌ج 1، ص 58ـ 59؛ ابن‌کثیر، ج 2،‌ص 207</ref>
قصی منزلی برای خود، چسبیده به مسجدالحرام، در سمت شامی (شمال) کعبه، به نام [[دارالندوه]] ساخت که در آن به سوی کعبه باز می‌شد و قریش در آن جا برای امور مهم و تصمیم گیریهای اساسی، از جمله جنگ و قضاوت در اختلافات و عقد ازدواج و غیر آن، اجتماع می‌کردند و فقط کسانی که چهل سال به بالا داشتند، می‌توانستند برای مشورت وارد آنجا شوند. چنین محدودیتی برای فرزندان قصی آنان وجود نداشت.<ref>ابن هشام، ج۱، ص۱۳۲؛ ازرقی، همان، ج۱، ص۱۰۹، ج۲، ص۱۰۹؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۸ـ ۵۹؛ ابن کثیر، ج۲، ص۲۰۷</ref>


===تاسیس مشعرالحرام===
===تاسیس مشعرالحرام===


قصی در [[مزدلفه|مُزْدَلِفَه]] [[مشعرالحرام]] را بنا نهاد که محل وقوف و بیتوتۀ حجاج بود و در آنجا آتش روشن کرد تا کسانی که از عرفات به آنجا می رفتند، راه را بیابند و گم نشوند. این رسم پس از ظهور [[اسلام]] نیز ادامه یافت.<ref>ابن‌سعد، ج 1، ص 72؛ ابن‌حبیب، ص 236، 319؛ طبری، ج 2، ص 265؛ ابن‌عبدربه، ‌ج 3، ‌ص 266</ref>
قصی در [[مزدلفه|مُزْدَلِفَه]] [[مشعرالحرام]] را بنا نهاد که محل وقوف و بیتوتۀ حجاج بود و در آنجا آتش روشن کرد تا کسانی که از عرفات به آنجا می‌رفتند، راه را بیابند و گم نشوند. این رسم پس از ظهور [[اسلام]] نیز ادامه یافت.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۲؛ ابن حبیب، ص۲۳۶، ۳۱۹؛ طبری، ج۲، ص۲۶۵؛ ابن عبدربه، ج۳، ص۲۶۶</ref>


===بازسازی کعبه===
===بازسازی کعبه===
گفته شده است قصی نخستین کسی بود که پس از حضرت ابراهیم علیه السلام، بود که کعبه را بازسازی و آن را سقف‌دار کرد.<ref>ماوردی،‌ص 418ـ 419؛ قس ابن‌درید، ص 155؛ بعد ازتُبَّع؛ طبرانی، ص 63: بعد از کلاب‌بن مره؛ فاکهی، ج 5، ص 138: قریش ـ احتمالاً منظور، قصی است ـ بعد از جرهم و عمالقه؛ قلقشندی، ج 4،‌ص 250: بعد از عمالقه و سپس جرهم</ref> او طول دیوارهای کعبه را که 9 ذراع بود تا 18 ذراع افزایش داد و ارتفاع آن را 25 ذراع قرار داد و با چوب نخل و چوب درخت «دَوم» آن را مسقف کرد و کعبه تا آن زمان چنین ساختاری نداشت.<ref>یعقوبی، ج 1، ص 240؛ قلقشندی، ج 4، ص 250ـ 251</ref>
گفته شده است قصی نخستین کسی بود که پس از حضرت ابراهیم علیه‌السلام، بود که کعبه را بازسازی و آن را سقف دار کرد.<ref>ماوردی، ص۴۱۸ـ ۴۱۹؛ قس ابن درید، ص۱۵۵؛ بعد ازتُبَّع؛ طبرانی، ص۶۳: بعد از کلاب بن مره؛ فاکهی، ج۵، ص۱۳۸: قریش ـ احتمالاً منظور، قصی است ـ بعد از جرهم و عمالقه؛ قلقشندی، ج۴، ص۲۵۰: بعد از عمالقه و سپس جرهم</ref> او طول دیوارهای کعبه را که ۹ ذراع بود تا ۱۸ ذراع افزایش داد و ارتفاع آن را ۲۵ ذراع قرار داد و با چوب نخل و چوب درخت «‌دَوم‌» آن را مسقف کرد و کعبه تا آن زمان چنین ساختاری نداشت.<ref>یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰؛ قلقشندی، ج۴، ص۲۵۰ـ ۲۵۱</ref>


==احترام و منزلت قصی==
==احترام و منزلت قصی==
قریش در زمان حیات قصی و پس از مرگش چنان برای او احترام و منزلت قائل بودند که پیروی از کارهای او را همچون احکام دین واجب می‌دانستند.<ref>ابن‌سعد، ج 1، ‌ص 70، یعقوبی، همانجا؛ بلاذری، 1417، ج 1،‌ ص 59</ref>
قریش در زمان حیات قصی و پس از مرگش چنان برای او احترام و منزلت قائل بودند که پیروی از کارهای او را همچون احکام دین واجب می‌دانستند.<ref>ابن سعد، ج۱، ص۷۰، یعقوبی، همانجا؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۹</ref>


حتی بعد از مرگ قصی و ظهور اسلام، که مشرکان مکه به مخالفت با [[پیامبر]] پرداختند، از آن حضرت خواستند قصی را زنده کند تا با وی دربارۀ صحت نبوت پیامبر و روز رستاخیز مشورت کنند.<ref>رجوع کنید به طبرسی و ابوحیان غَرناطی، ذیل دخان: 36</ref> قصی، پیش از وفات ، با تقسیم وظایف و مناصب حج و مکه میان فرزندانش، ادارۀ شهر و امور حج را که سامان داده بود، پس از خود به آنان واگذارکرد.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج 1،‌ص 241؛ قس ابن‌هشام، ج 1، ‌ص 136ـ 137</ref>
حتی بعد از مرگ قصی و ظهور اسلام، که مشرکان مکه به مخالفت با [[پیامبر]] پرداختند، از آن حضرت خواستند قصی را زنده کند تا با وی دربارۀ صحت نبوت پیامبر و روز رستاخیز مشورت کنند.<ref>رجوع کنید به طبرسی و ابوحیان غَرناطی، ذیل دخان: ۳۶</ref> قصی، پیش از وفات، با تقسیم وظایف و مناصب حج و مکه میان فرزندانش، ادارۀ شهر و امور حج را که سامان داده بود، پس از خود به آنان واگذارکرد.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱؛ قس ابن هشام، ج۱، ص۱۳۶ـ ۱۳۷</ref>


==وفات ==
==وفات ==
قصی در مکه درگذشت و پیکرش را در دامنۀ کوه [[حجون|حَجون]]<ref>در بالای مکه، رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل«‌الحجون»</ref> به خاک سپردند، و باز هم او را بزرگ می‌داشتند و قبرش را زیارت می‌کردند. بعد از آن، مردم مکه مردگان خود را در حجون،‌که نخستین قبرستان مکه بود، به خاک ‌سپردند.<ref>فاکه، ج 4، ص 58ـ 59؛ بلاذری، 1417، ج 1، ص 59</ref>
قصی در مکه درگذشت و پیکرش را در دامنۀ کوه [[حجون|حَجون]]<ref>در بالای مکه، رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «‌الحجون‌» </ref> به خاک سپردند، و باز هم او را بزرگ می‌داشتند و قبرش را زیارت می‌کردند. بعد از آن، مردم مکه مردگان خود را در حجون، که نخستین قبرستان مکه بود، به خاک سپردند.<ref>فاکه، ج۴، ص۵۸ـ ۵۹؛ بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۹</ref>


==ویژگی های قصی==
==ویژگی‌های قصی==
قصی در درایت و دقت نظر، راست‌گویی، سخاوت و عفت برتر از مردم زمان خویش بود <ref>بلاذری، 1417، ج 1،‌ص 55</ref> و به اعتقاد [[شیعه دوازده امامی]] همچون دیگر آباء و اجداد [[پیامبر اکرم]]، مؤمن و موحد بود.<ref>رجوع کنید به مفید، ص 139؛ مجلسی، ‌ج 12، ‌ص 49؛ ج 15، ص 117</ref> قصی به پروردگار یکتا ایمان داشت و از عبادت [[لات]] و [[عزی|عُزّی]] و دیگر بتها خودداری می کرد و مردم عرب را از پرستش غیرخدا بازمی‌داشت.<ref> رجوع کنید به شهرستانی، ج 2،‌ص 248</ref>
قصی در درایت و دقت نظر، راست گویی، سخاوت و عفت برتر از مردم زمان خویش بود <ref>بلاذری، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۵</ref> و به اعتقاد [[شیعه دوازده امامی]] همچون دیگر آباء و اجداد [[پیامبر اکرم]]، مؤمن و موحد بود.<ref>رجوع کنید به مفید، ص۱۳۹؛ مجلسی، ج۱۲، ص۴۹؛ ج۱۵، ص۱۱۷</ref> قصی به پروردگار یکتا ایمان داشت و از عبادت [[لات]] و [[عزی|عُزّی]] و دیگر بتها خودداری می‌کرد و مردم عرب را از پرستش غیرخدا بازمی داشت.<ref> رجوع کنید به شهرستانی، ج۲، ص۲۴۸</ref>


در منابع، سخنان حکیمانه‌ای به او نسبت داده شده است. او به فرزندان خود می‌گفت هر کس فرومایه‌ای را بزرگ دارد، شریک پستی او گشته است و هر کس کار زشتی را نیکو پندارد، شریک زشتی آن شده است و هر که بزرگواری شما اصلاحش نکند، پس خواری‌اش را به او بنمایانید، که دارو ریشه درد را می‌کند.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ‌ج 1، ص 241</ref>
در منابع، سخنان حکیمانه‌ای به او نسبت داده شده است. او به فرزندان خود می‌گفت هر کس فرومایه‌ای را بزرگ دارد، شریک پستی او گشته است و هر کس کار زشتی را نیکو پندارد، شریک زشتی آن شده است و هر که بزرگواری شما اصلاحش نکند، پس خواری‌اش را به او بنمایانید، که دارو ریشه درد را می‌کند.<ref>رجوع کنید به یعقوبی، ج۱، ص۲۴۱</ref>


به فرزندانش می‌گفت که خویشتن واقعی خود را عزیز و محترم بدارند تا قوم و قبیلۀ آنان با عزت و احترام با ایشان برخورد کنند. به قوم خود ستم نکنند که نابود خواهند شد. از خیانت بپرهیزند، زیرا در پیشگاه خداست و موجب عار و سرزنش می شود. <ref>سیوطی، ج 1، ص 163ـ 164</ref> از نوشیدن شراب اجتناب کنند، زیرا به فرض این که بدن را اصلاح کند، ذهن را خراب و فاسد می‌نماید.<ref>ابن‌عبدربه، ج 8، ص 52؛ ابن‌بابویه، ص 51ـ 52، سیوطی،‌ج 1،‌ص 164</ref>
به فرزندانش می‌گفت که خویشتن واقعی خود را عزیز و محترم بدارند تا قوم و قبیلۀ آنان با عزت و احترام با ایشان برخورد کنند. به قوم خود ستم نکنند که نابود خواهند شد. از خیانت بپرهیزند، زیرا در پیشگاه خداست و موجب عار و سرزنش می‌شود. <ref>سیوطی، ج۱، ص۱۶۳ـ ۱۶۴</ref> از نوشیدن شراب اجتناب کنند، زیرا به فرض این که بدن را اصلاح کند، ذهن را خراب و فاسد می‌نماید.<ref>ابن عبدربه، ج۸، ص۵۲؛ ابن بابویه، ص۵۱ـ ۵۲، سیوطی، ج۱، ص۱۶۴</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
کاربر ناشناس