Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۰۰۵
ویرایش
جز (افزودن نقطه در پایان پاورقی) |
جز (ویرایش جزیی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عالَم ناسوت''' بهمعنای جهان مادی و طبیعت است. این عالم، گذرگاهی برای رسیدن به عوالم بالاتر همچون [[عالم جبروت|جبروت]]، [[عالم ملکوت|ملکوت]] و [[عالم لاهوت|لاهوت]] به شمار میرود. این واژه اغلب در آثار [[عرفان|عرفانی]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفی]] به کار گرفته شده است | '''عالَم ناسوت''' بهمعنای جهان مادی و طبیعت است. این عالم، گذرگاهی برای رسیدن به عوالم بالاتر همچون [[عالم جبروت|جبروت]]، [[عالم ملکوت|ملکوت]] و [[عالم لاهوت|لاهوت]] به شمار میرود. عالم ناسوت پایینترین مرحله در سیر کمالی انسان است و تغییر و نیستی از وِیژگیهای بارز آن محسوب میشود. این واژه اغلب در آثار [[عرفان|عرفانی]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفی]] به کار گرفته شده است. | ||
== مفهوم شناسی == | == مفهوم شناسی == | ||
آثار | آثار لغتشناسی و همچنین تألیفات [[فلسفه اسلامی|فلسفی]]، [[عرفان|عرفانی]] و [[کلام اسلامی|کلامی]] به مفهوم شناسی ناسوت پرداختهاند که شاید بتوان تمام این تعاریف را در مساوی دانستن این واژه با عالم دنیا و مادیات دانست. | ||
==== ناسوت در لغت ==== | ==== ناسوت در لغت ==== | ||
برخی از لغتشناسان، اصل ناسوت را از ناس میدانند که همانند ملکوت برای مبالغه به آخر آن واو و تاء اضافه شده است.<ref> مجلسی، احتجاجات، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۷. </ref> برخی دیگر، ناسوت را لغتی با ریشه عبرانی و در مقابل [[لاهوت]] و مختص به [[انسان]] میدانند؛<ref>خفاجی، شفاء الغلیل، بیتا، ج ۱، ص۲۶۴؛ زبیدی، تاج العروس، بیتا، ج ۳، ص۱۲۸.</ref> از این رو در آثار لغتشناسی معاصر نیز ناسوت به معنای سرشت انسانی و مشتق از ناس قلمداد شده است.<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۸۹۰؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۸۷ش، ج ۱۴، ص۲۲۱۵۰؛ معین، فرهنگ معین، ۱۳۸۲ش، ج ۴، ص۳۱۴۰؛ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۱۸۸۸.</ref> | برخی از لغتشناسان، اصل ناسوت را از ناس میدانند که همانند ملکوت برای مبالغه به آخر آن واو و تاء اضافه شده است.<ref> مجلسی، احتجاجات، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۷. </ref> برخی دیگر، ناسوت را لغتی با ریشه عبرانی و در مقابل [[لاهوت]] و مختص به [[انسان]] میدانند؛<ref>خفاجی، شفاء الغلیل، بیتا، ج ۱، ص۲۶۴؛ زبیدی، تاج العروس، بیتا، ج ۳، ص۱۲۸.</ref> از این رو در آثار لغتشناسی معاصر نیز ناسوت به معنای سرشت انسانی و مشتق از ناس قلمداد شده است.<ref>بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۸۹۰؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۳۸۷ش، ج ۱۴، ص۲۲۱۵۰؛ معین، فرهنگ معین، ۱۳۸۲ش، ج ۴، ص۳۱۴۰؛ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۱۸۸۸.</ref> | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
* ناسوت بدن [[انسان]] است.<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۳۵۱.</ref> | * ناسوت بدن [[انسان]] است.<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۳۵۱.</ref> | ||
* عالم | * عالم دنیا است<ref>خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۶.</ref> و یا به عبارتی همان عالم گیتی است.<ref>ملاصدرا، سه رسائل فلسفی، ۱۳۸۷ش، ص۷۸.</ref> | ||
* یکی از جهانهای سهگانه در کنار [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ملکوت|ملکوت]] است.<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۴۷؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، بیتا، ج۳، ص۳۷۲؛ اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۳۴۳.</ref> چنانکه با در نظر گرفتن عالم لاهوت میتوان آن را یکی از [[عوالم چهارگانه|جهانهای چهارگانه]] دانست.<ref>محقق سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸.</ref> | * یکی از جهانهای سهگانه در کنار [[عالم جبروت|جبروت]] و [[عالم ملکوت|ملکوت]] است.<ref>حسن زاده آملی، ممد الهمم، ۱۳۷۸ش، ص۴۷؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، بیتا، ج۳، ص۳۷۲؛ اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۳۴۳.</ref> چنانکه با در نظر گرفتن عالم لاهوت میتوان آن را یکی از [[عوالم چهارگانه|جهانهای چهارگانه]] دانست.<ref>محقق سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۶۴۸.</ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
* یکی از [[مراتب وجود]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۲۰.</ref> و شاید مرتبه پنجم آن باشد.<ref>محقق سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۱.</ref> | * یکی از [[مراتب وجود]]<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۲۰.</ref> و شاید مرتبه پنجم آن باشد.<ref>محقق سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۱.</ref> | ||
* ناسوت همان عالم شهادت است که منظور از آن، جهان جسمانی و اجسام و ماده و مادیات و بالاخره حوادث و زمانیات است که گاه عالم ملک و دیگر بار عالم ناسوت نامیده شده است<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۸ و ج۳، ص۱۹۸۲؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۱.</ref> | * ناسوت همان عالم شهادت است که منظور از آن، جهان جسمانی و اجسام و ماده و مادیات و بالاخره حوادث و زمانیات است که گاه عالم ملک و دیگر بار عالم ناسوت نامیده شده است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۸ و ج۳، ص۱۹۸۲؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۱.</ref> | ||
در ادبیات [[عرفان|عرفانی]] از جعبه و تابوتی که قنداقه [[حضرت موسی|موسی]] بر آن نهاده شده بود، به عنوان عالم ناسوت یاد شده است<ref>استرآبادی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۵۸ش، ص۹۹۶–۹۹۸ و حسن زاده، ممد الهمم،۱۳۷۸ش، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref> و یا یکی از نامهای اولین قاتل معرفی شده از سوی [[قرآن]]، یعنی [[قابیل]] را هم ناسوت معرفی کردهاند.<ref>محقق سبزواری، هادی المضلین، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۶. </ref> | در ادبیات [[عرفان|عرفانی]] از جعبه و تابوتی که قنداقه [[حضرت موسی|موسی]] بر آن نهاده شده بود، به عنوان عالم ناسوت یاد شده است<ref>استرآبادی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۵۸ش، ص۹۹۶–۹۹۸ و حسن زاده، ممد الهمم،۱۳۷۸ش، ص۵۳۶-۵۳۷.</ref> و یا یکی از نامهای اولین قاتل معرفی شده از سوی [[قرآن]]، یعنی [[قابیل]] را هم ناسوت معرفی کردهاند.<ref>محقق سبزواری، هادی المضلین، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۶. </ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== ناسوت در ادیان آسمانی == | == ناسوت در ادیان آسمانی == | ||
این واژه در متون روایی اسلامی وجود ندارد؛ اما به طور گستردهای در ادبیات عرفانی، فلسفی و کلامی، به جای جهان مادی، طبیعت و...، استفاده شده است. | این واژه در متون روایی اسلامی وجود ندارد؛ اما به طور گستردهای در ادبیات عرفانی، فلسفی و کلامی، به جای جهان مادی، طبیعت و...، استفاده شده است. برخی معتقدند که این اصطلاح ریشه در باور [[مسیحیان]] دارد که در مورد [[حضرت عیسی|عیسی(ع)]] اعتقاد دارند ناسوت و [[عالم لاهوت|لاهوت]] با هم متحد شده و در عیسی(ع) تجلی یافته است؛<ref>طوسی، تلخیص المحصل،۱۴۰۵ق، ص۲۶۰؛ حسنی رازی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، ۱۳۶۴ش، ص۲۴، حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۵؛ مجلسی، احتجاجات، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۳۷؛ عامری، رسائل ابو الحسن عامری، ۱۳۷۵ ش، ص۲۹۷. </ref>حال در اینکه ناسوت بالا رفته و به لاهوت رسیده و یا لاهوت پایین آمده و با ناسوت متحد شده اختلافاتی وجود دارد؛<ref>عارف، راه روشن،۱۳۷۲ش، جلد۸، ص۳۹.</ref> درهرحال ریشه این موضوع در آثار برخی، به قبل از [[مسیحیت]] باز میگردد؛<ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۴۹۵.</ref> حتی مرگ هر امپراتور در پارهای از ادیان به معنای انقطاع حلول الوهیت در جامعه قلمداد شده است.<ref>حسینی تهرانی،امام شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۵. </ref> البته ناگفته نماند که برخی از عرفای [[مسلمان]] نیز به نوعی ادعای حلول لاهوت یعنی روح خداوندی در ناسوت یعنی روح آدمیان را داشته و بر این اساس ادعای «انا الحق» سر میدادند.<ref>مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲، ص۱۶۳ ؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۲۶۰.</ref> | ||
برخی معتقدند که این اصطلاح ریشه در باور [[مسیحیان]] دارد که در مورد [[حضرت عیسی|عیسی | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |