پرش به محتوا

سید محمدحسین شهریار: تفاوت میان نسخه‌ها

حذف اضافات و ویکی‌سازی
imported>Rezataran
بدون خلاصۀ ویرایش
(حذف اضافات و ویکی‌سازی)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=مارس|روز=۷|سال=۲۰۱۵|چند = ۲}}
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام = سیدمحمدحسین شهریار
| نام = سید محمد حسین شهریار
| تصویر = سیدمحمدحسین شهریار.jpg
| تصویر = سیدمحمدحسین شهریار.jpg
| توضیح تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام اصلی = سیدمحمدحسین بهجت تبریزی
| نام اصلی = سید محمد حسین بهجت تبریزی
| زمینه فعالیت = شعر
| زمینه فعالیت = شعر
| ملیت = [[ایران]]
| ملیت = [[ایران]]
خط ۱۳: خط ۱۲:
| محل مرگ = [[تهران]]
| محل مرگ = [[تهران]]
| علت مرگ = بیماری
| علت مرگ = بیماری
| محل زندگی = تهران، تبریز، [[نیشابور]]
| محل زندگی = [[تهران]]، [[تبریز]]، [[نیشابور]]
| مختصات محل زندگی =
| مختصات محل زندگی =
| مدفن = [[مقبرة الشعراء تبریز]]
| مدفن = [[مقبرة الشعراء تبریز|مقبرة الشعرای تبریز]]
|در زمان حکومت =
|در زمان حکومت =
|اتفاقات مهم =
|اتفاقات مهم =
خط ۴۰: خط ۳۹:
|استاد =
|استاد =
|علت شهرت =
|علت شهرت =
| تأثیرگذاشته بر =
| تأثیر گذاشته بر =
| تأثیرپذیرفته از = [[حافظ]]
| تأثیر پذیرفته از = [[حافظ]]
| وب‌گاه =
| وب‌گاه =
|گفتاورد =
|گفتاورد =
خط ۴۷: خط ۴۶:
}}
}}


'''سید محمد حسین بهجت تبریزی'''(۱۲۸۵-۱۳۶۷ش)، مشهور به '''محمد حسین شهریار''' و متخلص به '''شهریار''' از شاعران ایرانی قرن ۱۴ ش، مدفون در [[مقبرة الشعراء تبریز|مقبرة الشعرای تبریز]]. شهریار اشعاری را درباره اهل بیت سروده است، «[[امام علی در دیوان شهریار#همای رحمت|علی‌ای همای رحمت]]» از مشهورترین اشعار او در وصف [[امام علی]] است. منظومه «حیدربابایه سلام» (به فارسی: سلام بر حیدربابا) از اشعار معروف وی به زبان ترکی آذری است.
'''سید محمد حسین بهجت تبریزی'''(۱۲۸۵-۱۳۶۷ش)، مشهور به '''محمد حسین شهریار''' و متخلص به '''شهریار''' از شاعران ایرانی قرن ۱۴ ش، مدفون در [[مقبرة الشعراء تبریز|مقبرة الشعرای تبریز]]. شهریار، اشعاری درباره [[اهل بیت]] سروده است، «[[امام علی در دیوان شهریار#همای رحمت|علی‌ای همای رحمت]]» از مشهورترین اشعار او در وصف [[امام علی]] است. منظومه «حیدربابایه سلام» (به فارسی: سلام بر حیدربابا) از اشعار معروف وی به زبان ترکی آذری است.
{{گاهشمار زندگی سیدمحمدحسین شهریار}}
{{گاهشمار زندگی سیدمحمدحسین شهریار}}


== زندگینامه==
== زندگینامه==
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج میرآقا خشگنابی (از وکلای درجه اول تبریز، دانشمند و اهل ادب) در سال ۱۲۸۳ش.<ref>البته در بیوگرافی وی به قلم لطف الله زاهدی که در همین دیوان (ص ۵۹) آمده، زادروزش ۱۲۸۵ش. یاد شده است.</ref> در تبریز متولد شد. خانواده وی اصالتاً از روستای خشگناب بودند. دوران کودکی‌اش مصادف با انقلابهای تبریز بود و وی این دوران را در روستاهای «شنگول‌آباد»، «قیش‌قرشاق»، و «خشگناب» گذراند.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref>
سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، فرزند حاج میرآقا خشگنابی (از وکلای درجه اول تبریز، دانشمند و اهل ادب) در سال ۱۲۸۳ش.<ref>البته در بیوگرافی وی به قلم لطف الله زاهدی که در همین دیوان (ص ۵۹) آمده، زادروزش ۱۲۸۵ش. یاد شده است.</ref> در تبریز متولد شد. خانواده وی اصالتا از روستای خشگناب بودند. دوران کودکی‌اش مصادف با انقلاب‌های تبریز بود. او این دوران را در روستاهای «شنگول‌آباد»، «قیش‌قرشاق»، و «خشگناب» گذراند.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref>


تحصیلات وی با قرائت گلستان و نصاب در مکتب روستا و نزد پدرش آغاز شد و در همان اوان با دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد. پس از آن سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات به پایان رساند و در سال ۱۳۰۰ش. به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در [[دار الفنون]] (۱۳۰۳) به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref> وی تا کلاس آخر مدرسه طب را تحصیل کرد و در چند مریضخانه، مدارج اکسترنی و انترنی را گذرانده است ولی در سال آخر به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با اینکه بعداً دوستانش به منظور تعقیب و تکمیل یکسال تحصیل وی تلاشهایی نمودند شهریار رغبتی نشان نداد و وارد خدمت دولتی شد.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>
تحصیلات وی با قرائت گلستان و [[نصاب الصبیان|نصاب]] در مکتب روستا و نزد پدرش آغاز شد و در همان اوان با دیوان حافظ آشنایی پیدا کرد. پس از آن سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده و فیوضات به پایان رساند و در سال ۱۳۰۰ش. به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در [[دار الفنون]] (۱۳۰۳) به پایان رساند و وارد مدرسه طب شد.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref> وی تا کلاس آخر مدرسه طب را تحصیل کرد اما به دلایلی از ادامه تحصیل محروم شد. شهریار پس از آن وارد خدمت دولتی شد.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>


وی در سال ۱۳۱۰ وارد خدمت دولت شد و تهران را ترک کرد و به خراسان (اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد)<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref> رفت و تا سال ۱۳۱۴ش. در آنجا بود.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref> در سال ۱۳۱۳ پدرش درگذشت و در [[قم]] مدفون شد.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>
وی در سال ۱۳۱۰ وارد خدمت دولت شد و تهران را ترک کرد و به خراسان (اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد)<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref> رفت و تا سال ۱۳۱۴ش. در آنجا بود.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref> در سال ۱۳۱۳ پدرش درگذشت و در [[قم]] مدفون شد.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>


در سال ۱۳۱۵ به [[تهران]] بازگشت و وارد خدمت بانک کشاورزی گردید. در سال ۱۳۱۶، سه سال پس از فوت پدرش سفری برای دیدار خویشاوندان به تبریز نمود.<ref>زهری، علی، مقدمه دیوان شهریار (۱)، ص۳۹.</ref> چند سالی با تصویب و دستور نخست وزیری از کار و خدمت معاف بود و حقوق او را می‌پرداختند. چنانکه زاهدی، (دوست وی) در ادامه بیوگرافی نوشته شده در سال ۱۳۳۷ می‌نویسد: اخیراً به میل خود حاضر می‌شود برای ترمیم کسر خدمت مشغول کار هم باشد و به سبب زیبایی خطش، دفتر روزنامه شعبه بانک کشاورزی تبریز اغلب به خط او نوشته می‌شود.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>
شهریار در ۱۳۳۲ش به تبریز بازگشت و از ۱۳۴۶ش در دانشکده ادبیات تبریز به تدریس اشتغال یافت. وزارت فرهنگ ایران، آموزشگاهی در تبریز را به نام وی نامگذاری کرد و روز ۲۶ اسفند را در تاریخ فرهنگ آذربایجان روز شهریار نامید<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۰</ref>. او در همان زمان منظومه معروف و ترکی خود به نام حیدربابایه سلام را منتشر کرد.<ref> سخنوران نامی معاصر، ج۳، ص۲۱۰۸</ref>
 
وی در ۱۳۳۲ش به تبریز بازگشت و از ۱۳۴۶ش در دانشکده ادبیات تبریز به تدریس اشتغال یافت، و وزارت فرهنگ ایران،آموزشگاهی در تبریز به نام وی نامگذاری کرد و روز ۲۶ اسفند را در تاریخ فرهنگ آذربایجان روز شهریار نامید<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۰</ref> وی در همان زمان منظومه معروف و ترکی خود به نام حیدر بابایه را منتشر کرد.<ref> سخنوران نامی معاصر، ج۳، ص۲۱۰۸</ref>


=== درگذشت ===
=== درگذشت ===
شهریار سرانجام در ۱۳۶۷ در تهران درگذشت و جنازه‌اش به تبریز منتقل شد. وی آخرین شاعری بود که در [[مقبرة الشعراء تبریز]] مدفون شد. به گفتۀ برقعی در سخنوران نامی معاصر ایران او در آخرین لحظات حیات اشعار ذیل را زمزمه می‌کرد.<ref> سخنوران نامی معاصر، ج۳، ص۲۱۰۸</ref>
شهریار در سال ۱۳۶۷ ش در تهران درگذشت و جنازه‌اش به تبریز منتقل شد. وی آخرین شاعری بود که در [[مقبرة الشعراء تبریز|مقبرة الشعرای تبریز]] دفن شد. به گفته برقعی در کتاب سخنوران نامی معاصر ایران، او در آخرین لحظات حیات، اشعار زیر را زمزمه می‌کرد:<ref> سخنوران نامی معاصر، ج۳، ص۲۱۰۸</ref>
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|ای مظهر جمال و جلال [[خدا]]، علی| یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی}}{{ب|از شهریار پیر زمینگیر دست گیر|‌ای دستگیر مردم بی‌دست و پا علی}}{{پایان شعر}}
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|ای مظهر جمال و جلال [[خدا]] علی| یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی}}{{ب|از شهریار پیر زمین‌گیر دست‌گیر|‌ای دست‌گیر مردم بی‌دست و پا علی}}{{پایان شعر}}
[[پرونده:مقبره الشعراء.jpg|بندانگشتی|راست|[[مقبرة الشعراء تبریز]] محل [[دفن]] سید محمد حسین شهریار و بسیاری دیگر از مشاهیر [[ایران]]]]
[[پرونده:مقبره الشعراء.jpg|بندانگشتی|راست|[[مقبرة الشعراء تبریز]] محل [[دفن]] سید محمد حسین شهریار و بسیاری دیگر از مشاهیر [[ایران]]]]
== سیر و سلوک ==
شهریار در سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ در مجالس احضار ارواح که توسط دکتر ثقفی تشکیل می‌شده شرکت می‌کرده است. زاهدی (دوست وی) در ادامه می‌نویسد: شرح آن مجالس در جراید و مجلات چاپ شده است و شهریار در آن مجالس کشفیات زیادی کرده است و آن کشفیات او را به سیر و سلوکهایی می‌کشاند. در سال ۱۳۱۰ که به خراسان می‌رود تا سال ۱۳۱۴ که در آنجا بوده دنباله این افکار را داشته است و در بازگشت به تهران تا سال ۱۳۱۹ با شدت بیشتری این افکار و اعمال را تعقیب می‌کند تا اینکه در سال ۱۳۱۹ داخل جرگه فقر و درویشی می‌شود و سیر و سلوک این مرحله را به سرعت طی می‌کند چنانکه بر حسب دستور پیر مرشد قرار می‌شود که خرقه بگیرد و جانشین پیر شود. تکلیف این عمل شهریار را مدتی در اندیشه عمیق فرو می‌برد و چندین ماه در حال تردید و حیرت سیر می‌کند تا اینکه متوجه می‌شود که پیر شدن و احتمالاً وزرووبال جمع بسیاری را به گردن گرفتن برای شهریار که منظورش معرفت الهی و کشف حقایق است عملی دشوار و خارج از خواست و دلخواه اوست.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، صص ۶۱-۶۲.</ref>
زاهدی در ادامه می‌گوید: دراینجا شهریار با توسل به ذات احدیت و راز و نیازهای شبانه به کشفیاتی علوی و معنوی می‌رسد و به طوری که خودش می‌گوید پیش آمدی الهی او را با روح یکی از اولیاء مرتبط می‌کند و آن مقام مقدس کلیه مشکلاتی را که شهریار در راه حقیقت و [[عرفان]] داشته حل می‌کند و موارد مبهم و مجهول برای او کشف می‌شود. پس از این شهریار به کلی تغییر حالت می‌دهد چندانکه پی بردن به افکار و حالات وی برای خویشان و دوستانش دشوار می‌شود و اعمال و رفتارش غیر قابل درک و عجیب می‌شود. مثلاً وی که تا آن موقع به موسیقی علاقه وافری داشت و سه تار را استادانه می‌نواخت چند فرد هم سه تار داشت که بی‌نظیر بود از جمله یکی از سه تارهای مرحوم درویش بود که مرحوم صبا به او داده بود شهریار از آن تاریخ به بعد چنان از موسیقی اعراض کرد که تا به حال [بهمن ۱۳۳۷] دست به آلات موسیقی نزده است و سه تارهای خود را هم پرت و پلا کرد. شعر گفتن را که تمام دلخوشی شهریار به آن بود برای مدتی ترک کرد. شهریار تقریباً سی سال اعتیاد سنگینی به نشأت مخدره داشت که در این موقع به طور اعجازآمیزی از آن صرف نظر کرد. خلاصه اینکه وی هر چه را که به آن علاقه داشت کنار گذارد و فکر و ذکرش فقط خواندن قرآن و عبادت و تهجد شد و از هر نوع معاشرت و ملاقات خودداری می‌کرد. این حالت چند سالی طول کشید و در تمام اوقات شهریار غمگین و متأثر و چشمهایش اشک آلود بود. کارهای خودش را شخصاً انجام می‌داد و کمک هیچ کس را نمی‌پذیرفت و اغلب می‌گفت که مرد خدا و مؤمن حقیقی باید امتحان بدهد و امتحان من سخت است.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۶۲.</ref>
در حدود سال ۱۳۳۱ حال انقلابی شهریار تخفیف یافت و به گفته زاهدی در این هنگام می‌گفته است که امتحان من تمام شده است و علم [[قرآن]] را یافته‌ام و بعد از آن تأویلات و تفسیراتی از قرآن مجید می‌کرده است.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۶۲.</ref>


== شعر==
== شعر==
وی در اوایل شاعری، «بهجت» تخلص می‌کرد و بعداً دو بار با فال حافظ، تخلص خواست که طبق دو بیت ذیل از دیوان حافظ، تخلصش را به «شهریار» تغییر داد:
وی در اوایل شاعری، «بهجت» تخلص می‌کرد و بعدا دو بار با فال حافظ، تخلص خواست که طبق دو بیت ذیل از دیوان حافظ، تخلصش را به «شهریار» تغییر داد:
«که چرخ سکه دولت بنام شهریاران زد»؛ «روم بشهر خود و شهریار خود باشم».<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>
«که چرخ سکه دولت بنام شهریاران زد»؛ «روم بشهر خود و شهریار خود باشم».<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (۱)، ص ۵۹.</ref>


شهریار در انواع گونه‌های شعر فارسی مانند غزل، قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی و نیمایی اشعاری را سروده است.<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۳</ref> از ویژگی‌های شعر او استفاده از اصطلاحات عامیانه است، او در شعر از حافظ و نیما تأثیر پذیرفته است.<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۵-۵۱۴</ref>
شهریار در انواع گونه‌های شعر فارسی مانند غزل، قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی و نیمایی اشعاری سروده است.<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۳</ref> از ویژگی‌های شعر او استفاده از اصطلاحات عامیانه است. او در شعر از حافظ و نیما تأثیر پذیرفته است.<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۵-۵۱۴</ref>


ملک الشعرای بهار در در دیباچه کتاب صدای خدا، شهریار را چنین ستوده است:
ملک الشعرای بهار در در دیباچه کتاب صدای خدا، شهریار را چنین ستوده است:
خط ۸۷: خط ۷۷:
* حیدربابا (به زبان آذری)
* حیدربابا (به زبان آذری)
* سهندیه (به زبان آذری)
* سهندیه (به زبان آذری)
* [[امام علی در دیوان شهریار#همای رحمت|علی‌ای همای رحمت]]
* [[امام علی در دیوان شهریار#همای رحمت|علی ای همای رحمت]]
* [[امام علی در دیوان شهریار#شب و علی|علی و شب]]
* [[امام علی در دیوان شهریار#شب و علی|علی و شب]]
* دو مرغ بهشتی
* دو مرغ بهشتی
* افسانه شب در ۱۶۲۴ بیت مفصل‌ترین مثنوی شهریار است.<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۴</ref>
* افسانه شب در ۱۶۲۴ بیت مفصل‌ترین مثنوی شهریار است<ref>آرین پور، ج۳، ص۵۱۴</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}


۳۸۶

ویرایش