کاربر ناشناس
میثم تمار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Kheradmand (←تکنگاری: افزودن عنوان و اطلاعات) |
imported>Mutahirhusain بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
دربارهٔ دستگیری و قتل میثم، دو روایت وجود دارد. به روایتی، [[ابن زیاد|ابنزیاد]] از طرف [[یزید بن معاویه]]، خلیفهٔ اموی (۶۰تا۶۴ق)، مأمور شد میثم را که میدانست از دوستان و طرفداران جدّی حضرت علی(ع) است، به دار بیاویزد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴و۳۲۵.</ref> در پی آن، میثم در راه بازگشت از عمره، در [[قادسیه]] (در پانزده فرسخی کوفه)<ref>رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «[قادسیه]»</ref> به دست مأموران ابنزیاد دستگیر شد. در زندان، میثم با [[مختار ثقفی|مختار]] که او نیز زندانی شده بود، برخورد کرد و خبر آزادی نزدیک او را پیشگویی کرد و سرانجام به دستور ابنزیاد به دار آویخته شد.<ref>خصیبی، الهدایةالکبری، ص۱۳۳؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۲و۸۴؛ شریف رضی، ص۵۴و۵۵.</ref> | دربارهٔ دستگیری و قتل میثم، دو روایت وجود دارد. به روایتی، [[ابن زیاد|ابنزیاد]] از طرف [[یزید بن معاویه]]، خلیفهٔ اموی (۶۰تا۶۴ق)، مأمور شد میثم را که میدانست از دوستان و طرفداران جدّی حضرت علی(ع) است، به دار بیاویزد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۴و۳۲۵.</ref> در پی آن، میثم در راه بازگشت از عمره، در [[قادسیه]] (در پانزده فرسخی کوفه)<ref>رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «[قادسیه]»</ref> به دست مأموران ابنزیاد دستگیر شد. در زندان، میثم با [[مختار ثقفی|مختار]] که او نیز زندانی شده بود، برخورد کرد و خبر آزادی نزدیک او را پیشگویی کرد و سرانجام به دستور ابنزیاد به دار آویخته شد.<ref>خصیبی، الهدایةالکبری، ص۱۳۳؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۲و۸۴؛ شریف رضی، ص۵۴و۵۵.</ref> | ||
===روایت دوم از | ===روایت دوم از شهادتش (قطع زبان میثم)=== | ||
به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار کوفه، همراه آنان نزد [[ابن زیاد|ابنزیاد]] رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. [[عمرو بن حریث|عَمروبن حُرَیث]]، امیر کوفه از طرف [[ابن زیاد]] که عثمانی مسلک و دشمن [[اهل بیت]] بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را به دار میکشد. میثم اگرچه میتوانست [[تقیه]] کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانهٔ [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] به دار کشند. میثم بالای چوبهٔدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او دربارهٔ فتنههای [[بنیامیه|بنی اُمیه]] و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در [[اسلام]] بر دهانش لجام نهاده شد.<ref>کلینی، ج۲، ص۲۲۰؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۴-۸۷؛ شریف رضی، ص۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰۴و۳۲۴و۳۲۵؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸و۲۸۹.</ref> به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۷.</ref> | به روایت دیگر، میثم به درخواست عدهای از بازاریان، برای شکایت از رفتار عامل بازار کوفه، همراه آنان نزد [[ابن زیاد|ابنزیاد]] رفت تا از او بخواهد عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنانی بلیغ ایراد کرد. [[عمرو بن حریث|عَمروبن حُرَیث]]، امیر کوفه از طرف [[ابن زیاد]] که عثمانی مسلک و دشمن [[اهل بیت]] بود و در آن مجلس حضور داشت، میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغگو خواند، اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو (حضرت علی) معرفی کرد. ابنزیاد به میثم دستور داد از علی بیزاری جوید و از آن حضرت بد بگوید و به جای آن، دوستی خود را به عثمان اعلام کند و از او نیک بگوید. او میثم را تهدید کرد که اگر به این دستور عمل نکند، دستها و پاهایش را قطع میکند و او را به دار میکشد. میثم اگرچه میتوانست [[تقیه]] کند، شهادت را برگزید و گفت امام علی او را آگاه کرده است که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید. به دنبال آن، ابنزیاد برای اینکه این خبر غیبی را دروغ جلوه دهد، دستور داد تنها دستها و پاهای میثم را قطع کنند و او را کنار خانهٔ [[عمرو بن حریث مخزومی|عمرو بن حُرَیث]] به دار کشند. میثم بالای چوبهٔدار با صدای بلند از مردم میخواست برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی نزد او جمع شوند. او دربارهٔ فتنههای [[بنیامیه|بنی اُمیه]] و فضائل بنیهاشم سخنانی میگفت. عمرو بن حریث چون افشاگری میثم و ازدحام مردم را بر گرد او دید، شتابزده نزد ابنزیاد رفت و ماجرا را به او اطلاع داد. ابنزیاد، از بیم رسوایی، دستور داد بر دهان میثم لجام نهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در [[اسلام]] بر دهانش لجام نهاده شد.<ref>کلینی، ج۲، ص۲۲۰؛ کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۴-۸۷؛ شریف رضی، ص۵۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۰۴و۳۲۴و۳۲۵؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۲، ص۲۸۸و۲۸۹.</ref> به روایتی دیگر، عمرو بن حریث که نگران تمایل مردم به سخنان میثم و شورش آنان بر ضد حکومت بود، از ابنزیاد خواست دستور دهد زبان میثم را قطع کنند. ابنزیاد موافقت کرد و یکی از نگهبانان را برای این کار فرستاد. میثم با یادآوری این مطلب که [[ابن زیاد|ابنزیاد]] نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۷.</ref> | ||
[[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | [[پرونده:ضریح جدید میثم تمار در کوفه.jpg|بندانگشتی|مقبره و ضریح جدید میثم تمار در نزدیکی [[مسجد کوفه]]]] | ||
'''پرسش''' : بر اساس روایت دوم از شهادت میثم ، این پرسش به ذهن می آید که چطور میثم توانست بالای چوبه دار حرف بزند و سخنرانی کند؟ | |||
'''پاسخ''' : در آن روزگار، به دار کشيدن اين گونه نبود که حلقه طناب را به دور گردن شخص محکوم به اعدام بيندازند بلکه آن را دور سينه مي انداختند تا از کتف هايش آويزان شود و آن قدر بماند تا از گرسنگي و تشنگي تلف شود. | |||
ميثم تمار به دار کشيده شد اما باز هم بر فراز دار، با صدايي رسا مردم را به شنيدن حقايق اسلام و احاديث و اسرار [[علي(ع)]] فرا ميخواند. | |||
[[شهادت]] میثم تمّار در [[۲۲ ذیالحجه]] [[سال ۶۰ هجری قمری]]، ده روز پیش از ورود [[امام حسین(ع)]] به [[عراق]]، روی داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۵؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۱، ص۳۴۳.</ref> ابنزیاد از دفن او جلوگیری کرد تا آنکه چند تن از خرمافروشان کوفه، شبانه، جسد وی را با چوبهٔدار ربودند و در قبری میان گودال آب در سرزمین قبیلهٔ مراد به خاک سپردند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۳.</ref> | [[شهادت]] میثم تمّار در [[۲۲ ذیالحجه]] [[سال ۶۰ هجری قمری]]، ده روز پیش از ورود [[امام حسین(ع)]] به [[عراق]]، روی داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۲۵؛ طبرسی، اعلامالوری، ج۱، ص۳۴۳.</ref> ابنزیاد از دفن او جلوگیری کرد تا آنکه چند تن از خرمافروشان کوفه، شبانه، جسد وی را با چوبهٔدار ربودند و در قبری میان گودال آب در سرزمین قبیلهٔ مراد به خاک سپردند.<ref>کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۳.</ref> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۵: | ||
[[id:Maitsam al-Tammar]] | [[id:Maitsam al-Tammar]] | ||
[[es:Mayzam al-Tammar]] | [[es:Mayzam al-Tammar]] | ||
[[Category:مدفونان در کوفه]] | |||
[[Category:یاران امام حسن]] | |||
[[Category:یاران امام حسین]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:یاران امام علی]] | |||
[[Category:زندانیان حکومت اموی]] | |||
[[رده:مدفونان در کوفه]] | [[رده:مدفونان در کوفه]] |