پرش به محتوا

صاحب سر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۶
جز
خط ۱۳: خط ۱۳:
در منابع رجالی از [[حذیفه بن یمان]] به عنوان صاحب سر پیامبر(ص) یاد شده است زیرا پیامبر به او اطمینان داشت و اخباری از حوادث آینده را با او در میان گذاشته بود. همچنین از باطن برخی افراد به او خبر داده و برخی منافقان را به او شناسانده بود.<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ۱۹۶۸-۱۹۷۷م، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق، ج۱، ص۴۶۸.</ref> به ویژه رسول خدا(ص) به هنگام بازگشت از تبوک، نام منافقانی را که  قصد ترور وی را داشتند، به او گفت.<ref> رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۰۴۲ـ ۱۰۴۴.</ref> به همین دلیل شرح‌حال‌نگاران از وی با عنوان «صاحب سرّ» (رازدار) رسول خدا(ص) یاد کرده‌اند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۳۸۰ق، قسم ۱، ص۳۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق، ج۱، ص۴۶۸.</ref>  در برخی منابع از [[عبدالله بن مسعود]] نیز به عنوان صاحب سر پیامبر یاد شده است.<ref>استرآبادی، رجال الکشی- اختیار معرفه الرجال(مع تعلیقات میردامادالاسترآبادی)، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref>
در منابع رجالی از [[حذیفه بن یمان]] به عنوان صاحب سر پیامبر(ص) یاد شده است زیرا پیامبر به او اطمینان داشت و اخباری از حوادث آینده را با او در میان گذاشته بود. همچنین از باطن برخی افراد به او خبر داده و برخی منافقان را به او شناسانده بود.<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ۱۹۶۸-۱۹۷۷م، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق، ج۱، ص۴۶۸.</ref> به ویژه رسول خدا(ص) به هنگام بازگشت از تبوک، نام منافقانی را که  قصد ترور وی را داشتند، به او گفت.<ref> رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۰۴۲ـ ۱۰۴۴.</ref> به همین دلیل شرح‌حال‌نگاران از وی با عنوان «صاحب سرّ» (رازدار) رسول خدا(ص) یاد کرده‌اند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۳۸۰ق، قسم ۱، ص۳۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق، ج۱، ص۴۶۸.</ref>  در برخی منابع از [[عبدالله بن مسعود]] نیز به عنوان صاحب سر پیامبر یاد شده است.<ref>استرآبادی، رجال الکشی- اختیار معرفه الرجال(مع تعلیقات میردامادالاسترآبادی)، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۷۷.</ref>


== اصحاب سر حضرت علی==
==اصحاب سر ائمه(ع)==
=== اصحاب سر حضرت علی===
صاحب سر در مورد برخی از اصحاب حضرت علی(ع) به کار رفته است. امام علی(ع)، [[کمیل بن زیاد]] را صاحب سر خود دانسته‌اند.<ref>روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌۲، ص: ۸۱</ref>. تراجم‌نویسان، افراد دیگری را هم به عنوان صاحب سر امام نام برده‌اند. [[رشید هجری]]<ref>قمی منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۷۳.</ref> در این شمار است. درباره میثم تمار نیز گفته شده است که حضرت علی او را از «أسرار خفيّة من أسرار الوصيّة» آگاه کرده بود.<ref> ثقفی، الغارات، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۷۹۷.</ref>
صاحب سر در مورد برخی از اصحاب حضرت علی(ع) به کار رفته است. امام علی(ع)، [[کمیل بن زیاد]] را صاحب سر خود دانسته‌اند.<ref>روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، ج‌۲، ص: ۸۱</ref>. تراجم‌نویسان، افراد دیگری را هم به عنوان صاحب سر امام نام برده‌اند. [[رشید هجری]]<ref>قمی منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۷۳.</ref> در این شمار است. درباره میثم تمار نیز گفته شده است که حضرت علی او را از «أسرار خفيّة من أسرار الوصيّة» آگاه کرده بود.<ref> ثقفی، الغارات، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۷۹۷.</ref>


اگر صاحب سر به معنای کسانی باشد که امام آنها را از برخی امور غیبی باخبر کرده باشد، می‌توان افرادی چون [[میثم تمار]] و [[حبیب بن مظاهر]] را نیز صاحب سر علی(ع) دانست، هر چند در منابع به صاحب سر بودن آنها تصریح نشده باشد. [[شیخ عباس قمی]] از این سه تن به عنوان کسانی یاد می‌کند که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کردند و از نحوه [[شهادت]] یکدیگر خبر می‌دادند.<ref>قمی منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۷۳.</ref>
اگر صاحب سر به معنای کسانی باشد که امام آنها را از برخی امور غیبی باخبر کرده باشد، می‌توان افرادی چون [[میثم تمار]] و [[حبیب بن مظاهر]] را نیز صاحب سر علی(ع) دانست، هر چند در منابع به صاحب سر بودن آنها تصریح نشده باشد. [[شیخ عباس قمی]] از این سه تن به عنوان کسانی یاد می‌کند که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کردند و از نحوه [[شهادت]] یکدیگر خبر می‌دادند.<ref>قمی منتهی‌الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۷۳.</ref>
===اصحاب سر دیگر امامان===
این اصطلاح در مورد [[معلی بن خنیس]]<ref>تكمله الرجال، ج۱، ص: ۱۳۳.</ref> از اصحاب [[امام صادق]] و [[مسافر خادم امام صادق(ع)]]<ref>مستطرفات المعالى، او، منتخب المقال و الاقوال فى علم الرجال، ص: ۳۲۱</ref> به کار رفته است.
==ارزش رجالی اصطلاح صاحب سر==
==ارزش رجالی اصطلاح صاحب سر==
این اصطلاح از الفاظی است که چنانچه برای یک راوی به کار برود دلالت بر وثاقت وی دارد.<ref>منتهى المقال فى الدرايه و الرجال، ص: ۹۹.</ref>
این اصطلاح از الفاظی است که چنانچه برای یک راوی به کار برود دلالت بر وثاقت وی دارد.<ref>منتهى المقال فى الدرايه و الرجال، ص: ۹۹.</ref>
۱۳۶

ویرایش