سوره کهف: تفاوت میان نسخهها
جز
←شأن نزول
جز (←شأن نزول) |
جز (←شأن نزول) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] درباره [[اسباب نزول|سبب نزول]] [[سوره]] کهف نقل شده است [[قریش]] سه نفر را به قبیله [[نجران]] فرستادند تا از [[یهودیان]] آن دیار مسائلی را بیاموزند و با آن، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] را بیازمایند. این سه نفر به سوی [[نجران]] رفتند و با علمای یهود دیدار کردند. یهودیان گفتند سه مسئله از او بپرسید، اگر آن طور که ما میدانیم پاسخ داد، در ادعایش راستگوست وگرنه دروغ میگوید و سپس از او یک مسئله دیگر بپرسید؛ اگر گفت میدانم بدانید که دروغگوست. سه مسئلهای که قرار شد از پیامبر(ص) بپرسند، احوال [[اصحاب کهف]]، داستان حضرت موسی با آن عالِم ([[حضرت خضر|خضر]]) و سرگذشت فردی ([[ذوالقرنین]]) بود که میان مشرق و مغرب را گشت و به سد [[یأجوج و مأجوج]] رسید. یهودیان سپس جواب این مسائل را به فرستادگان دادند. پرسش چهارم هم درباره زمان برپایی [[قیامت]] بود. | از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] درباره [[اسباب نزول|سبب نزول]] [[سوره]] کهف نقل شده است [[قریش]] سه نفر را به قبیله [[نجران]] فرستادند تا از [[یهودیان]] آن دیار مسائلی را بیاموزند و با آن، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] را بیازمایند. این سه نفر به سوی [[نجران]] رفتند و با علمای یهود دیدار کردند. یهودیان گفتند سه مسئله از او بپرسید، اگر آن طور که ما میدانیم پاسخ داد، در ادعایش راستگوست وگرنه دروغ میگوید و سپس از او یک مسئله دیگر بپرسید؛ اگر گفت میدانم بدانید که دروغگوست. سه مسئلهای که قرار شد از پیامبر(ص) بپرسند، احوال [[اصحاب کهف]]، داستان حضرت موسی با آن عالِم ([[حضرت خضر|خضر]]) و سرگذشت فردی ([[ذوالقرنین]]) بود که میان مشرق و مغرب را گشت و به سد [[یأجوج و مأجوج]] رسید. یهودیان سپس جواب این مسائل را به فرستادگان دادند. پرسش چهارم هم درباره زمان برپایی [[قیامت]] بود. | ||
فرستادگان قریش به [[مکه]] برگشتند و نزد [[ابوطالب]] جمع شدند و از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] هرآنچه قرار بود پرسیدند و رسول خدا(ص) گفت فردا جوابهایش را میدهم و در این وعده ای که داد «ان شاء الله» نگفت. به همین جهت چهل روز [[وحی]] از او قطع شد تا آنجا که رسول خدا(ص) غمگین شد و یارانش که به وی [[ایمان]] آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده، شروع کردند به مسخرهکردن و آزار. ابوطالب سخت اندوهگین شد. پس از چهل شبانهروز [[سوره]] کهف بر پیامبر(ص) نازل شد. رسول خدا(ص) از [[جبرئیل]] سبب تاخیر را پرسید که او گفت ما قادر نیستیم | فرستادگان قریش به [[مکه]] برگشتند و نزد [[ابوطالب]] جمع شدند و از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] هرآنچه قرار بود پرسیدند و رسول خدا(ص) گفت فردا جوابهایش را میدهم و در این وعده ای که داد «ان شاء الله» نگفت. به همین جهت چهل روز [[وحی]] از او قطع شد تا آنجا که رسول خدا(ص) غمگین شد و یارانش که به وی [[ایمان]] آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده، شروع کردند به مسخرهکردن و آزار. ابوطالب سخت اندوهگین شد. پس از چهل شبانهروز [[سوره]] کهف بر پیامبر(ص) نازل شد. رسول خدا(ص) از [[جبرئیل]] سبب تاخیر را پرسید که او گفت ما جز به اذن الهی قادر نیستیم نازل شویم جز به اذن [[خدا]]. امام صادق(ع) سپس به داستان اصحاب کهف پرداخت.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۳، ص۲۷۹.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، ضمن بیان اختلاف در روایات درباره داستان اصحاب کهف، روایت مذکور را روشنترین روایت در این باب دانسته و آن را خالی از تشویش معرفی کرده؛ با این حال اشکالاتی هم به آن وارد کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۳، ص۲۸۰-۲۸۳.</ref> | [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، ضمن بیان اختلاف در روایات درباره داستان اصحاب کهف، روایت مذکور را روشنترین روایت در این باب دانسته و آن را خالی از تشویش معرفی کرده؛ با این حال اشکالاتی هم به آن وارد کرده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۱۳، ص۲۸۰-۲۸۳.</ref> |