پرش به محتوا

ارتداد: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۰
جز
imported>Shadpoor
imported>Shadpoor
خط ۱۵: خط ۱۵:
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آنها مسلمان‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آنها مسلمان‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
==تحقق ارتداد و شرایط آن==
== شرایط تحقق و راه‌های اثبات ارتداد==
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند؛ با سخن به این نحو که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است. برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref>
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند؛ با سخن به این نحو که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است. برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref>


با فعل به این شکل که کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد. برای مثال برای بتی [[سجده]] کند، یا ماه یا خورشید را پرستش کند و یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>
با فعل به این شکل که کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد. برای مثال برای بتی [[سجده]] کند، یا ماه یا خورشید را پرستش کند و یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>


===شرایط تحقق ارتداد===
فقیهان [[عقل]]، [[بلوغ]]، قصد و اختیار را از شرایط تحقق ارتداد می‌دانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.</ref> برپایه این شروط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط دیوانه یا کسی که به سن بلوغ نرسیده است، موجب ارتداد او نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.</ref> همچنین کسی که از روی قصد سخنان کفرآمیز نگفته است یا او را مجبور کرده‌اند که کفر بگوید، مرتد به‌شمار نمی‌رود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.</ref>
فقیهان [[عقل]]، [[بلوغ]]، قصد و اختیار را از شرایط تحقق ارتداد می‌دانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.</ref> برپایه این شروط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط دیوانه یا کسی که به سن بلوغ نرسیده است، موجب ارتداد او نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.</ref> همچنین کسی که از روی قصد سخنان کفرآمیز نگفته است یا او را مجبور کرده‌اند که کفر بگوید، مرتد به‌شمار نمی‌رود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.</ref>
[[فتوا|به‌فتوای]] فقیهان ارتداد از دو راه اثبات می‌شود: یکی اِقرار خود مرتد به ارتدادش و دیگری [[بینه]]؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.<ref>نگاه کنید به شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام،  ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.</ref> به گفته [[شهید اول]]، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی داده‌اند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته می‌شود. همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینه‌ای بر سخنش وجود داشته باشد.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref>


==نمونه‌هایی از ارتداد در جهان اسلام==
==نمونه‌هایی از ارتداد در جهان اسلام==
کاربر ناشناس