پرش به محتوا

عالم ذر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۷۶۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۱۵
جز
imported>Hrezaei
imported>Hrezaei
خط ۶۴: خط ۶۴:


==عالم ذر در روايات اسلامى‏==
==عالم ذر در روايات اسلامى‏==
روايات فراوانى در منابع مختلف اسلامى در كتب شيعه و اهل تسنن در زمينه عالم ذر نقل شده است كه در بدو نظر به صورت يك روايت متواتر تصور مى‏شود مثلا در تفسير برهان 37 روايت و در تفسير نور الثقلين 30 روايت در ذيل آيات فوق نقل شده كه قسمتى از آن مشترك و قسمتى از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شايد مجموعا از 40 روايت نيز متجاوز باشد.
روايات فراوانى در منابع مختلف اسلامى در كتب شيعه و اهل سنت در زمينه عالم ذر نقل شده است. در تفسير برهان 37 روايت و در تفسير نور الثقلين 30 روايت در ذيل آيات فوق نقل شده است.


ولى اگر درست روايات را گروه‏بندى و تجزيه و تحليل كنيم و اسناد و محتواى آنها را بررسى نمائيم خواهيم ديد كه نمى‏توان روى آنها به عنوان يك روايت معتبر تا چه رسد به عنوان يك روايت متواتر تكيه كرد. (دقت كنيد!) بسيارى از اين روايات از" زراره" و تعدادى از" صالح بن سهل" و تعدادى از" ابو بصير" و تعدادى از" جابر" و تعدادى از" عبد اللَّه سنان" مى‏باشد روشن است كه هر گاه شخص واحد روايات متعددى به يك مضمون نقل كند همه در حكم يك روايت محسوب مى‏شود با توجه به اين موضوع تعداد روايات فوق از آن عدد كثيرى كه در ابتدا به نظر مى‏رسد تنزل مى‏نمايد و از 10 الى 20 روايت شايد تجاوز نمى‏كند. اين از نظر سند.
ولى اگر درست روايات را تجزيه و تحليل كنيم و اسناد و محتواى آنها را بررسى کنیم مشخص می‌شود که این روایات، غالبا از طریق‌های متعدد است نه اینکه روایات متعددی در کار باشد.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج‏7، ص:3-10</ref>


اما از نظر مضمون و دلالت مفاهيم آنها كاملا با هم مختلف است بعضى موافق تفسير اول و بعضى موافق تفسير دوم است و بعضى با هيچكدام سازگار نيست مثلا رواياتى را كه" زرارة" نقل كرده است و تحت شماره 3 و 4 و 8 و 11 و 28 و 29 در تفسير برهان ذيل آيات مورد بحث نقل شده موافق تفسير اول است و آنچه در روايات" عبد اللَّه بن سنان" كه تحت شماره 7 و 12 در همان تفسير برهان ذكر شده اشاره به تفسير دوم مى‏كند.
این روایات به مباحث متعددی اشاره دارد که در ادامه به آنها پرداخته می‌شود:


بعضى از اين روايات مبهم و پاره‏اى از آنها تعبيراتى دارد كه جز به صورت كنايه و به اصطلاح در شكل سمبوليك مفهوم نيست مانند روايت 18 و 23 كه‏ از" ابو سعيد خدرى" و" عبد اللَّه كلبى" در همان تفسير نقل شده است:
* برخي روايات دلالت بر درك قلبي بندگان در عالم ذر دارد و اينكه اگر چنين دركي نبود، كسي خالق و رازقش را نمي‌شناخت. <ref>عياشي، تفسیر، ج2، ص 39-40؛ برقي، المحاسن، ج1، ص241؛ صفار، بصائر الدرجات، ج1، ص71-72؛ صدوق، التوحید، ص 330؛ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 118</ref>
در پاره‏اى از روايات مزبور تنها اشاره به ارواح بنى آدم شده (مانند روايت مفضل كه تحت شماره 20 ذكر شده است).
به علاوه روايات فوق بعضى داراى سند معتبر و بعضى فاقد سند مى‏باشند.
بنا بر اين و با توجه به متعارض بودن روايات فوق نمى‏توانيم روى آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كنيم و يا لا اقل همانگونه كه بزرگان علماء در اين قبيل موارد مى‏گويند علم و فهم اين روايات را بايد به صاحبان آنها واگذاريم و از هر گونه قضاوت پيرامون آنها خوددارى كنيم.
در اينصورت ما مى‏مانيم و متن آياتى كه در قرآن آمده است و همانگونه كه گفتيم تفسير دوم با آيات سازگارتر است.
و اگر روش بحث تفسيرى ما اجازه مى‏داد همه گروه‏هاى اين روايات را بطور مشروح ذكر و مورد بررسى قرار مى‏داديم تا آنچه در بالا ذكر كرديم آشكارتر گردد ولى علاقمندان مى‏توانند به تفسير" نور الثقلين" و" برهان" و" بحار الانوار" مراجعه كرده و بر اساس بحث فوق به گروه‏بندى و بررسى اسناد و محتواى آنها بپردازند.<ref>تفسير نمونه، ج‏7، ص:3-10</ref>


شمار روايات عالم ميثاق، بسيار است؛ به گونه اي كه به آساني مي توان دربارة آنها ادعاي تواتر اجمالي يا استفاضه كرد (البته مرحوم علّامه تعبير تواتر معنوي را به كار برده است). گزارشي كه از روايات عالم ميثاق مي دهيم بر موضوعات مختلفي دلالت دارند كه ممكن است يك روايت شامل چندين موضوع شود:
* برخي ديگر خروج ذرية بني آدم از پشت آدم(ع) در عالم ذر را بيان، و آنها را به ذره تشبيه مي كنند. <ref>كليني، الکافی، ج2، ص 13؛ صفار، بصائر، ج1، ص 70-71</ref>


برخي روايات دلالت بر درك قلبي بندگان در عالم ذر دارد و اينكه اگر چنين دركي نبود، كسي خالق و رازقش را نمي شناخت (عياشي، 1380ق، ج2، ص 39-40؛ برقي، 1371ق، ج1، ص241؛ صفار، 1404ق، ج1، ص71-72؛ صدوق، 1398ق، ص 330؛ همو، 1385، ج1، ص 118).
* گروهي بر فراموشي محل گرفتن ميثاق دلالت دارند و اينكه روزي همه آن محل را به ياد مي‌آورند. <ref>صدوق، علل الشرایع، ج1، ص118؛ قمي، تفسیر قمی، ج1، ص248</ref>


برخي ديگر خروج ذرية بني آدم از پشت آدم( عليه السلام ) در عالم ذر را بيان، و آنها را به ذره تشبيه مي كنند (كليني، 1407ق، ج2، ص 13؛ صفار، 1404ق، ج1، ص 70-71).
* بعضي شهادت (شهدنا) را به ملائكه نسبت مي دهند، نه انسان‌ها <ref>صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 118</ref>


گروهي بر فراموشي موقف ميثاق دلالت دارند و اينكه روزي همه آن موقف را به ياد مي آورند (صدوق، 1385، ج1، ص118؛ قمي، 1404ق، ج1، ص248).
* شماري محل نام‌گذاری حضرت علي به اميرالمؤمنين را عالم ذر معرفي مي‌كنند. <ref>كليني، الکافی، ج1، ص 412</ref>


بعضي شهادت (شهدنا) را به ملائكه نسبت مي دهند (نه انسان ها) (صدوق، 1385، ج 1، ص 118).
* برخي نيز به ميثاق حجر الاسود و حمل ميثاق نامه توسط او تأكيد مي ورزند (طوسي، 1414ق، ص 477؛ عياشي، 1380ق، ج2، ص 38؛ صدوق، 1385، ج2، ص 425).
 
شماري موطن تسمية حضرت علي( عليه السلام ) به اميرالمؤمنين را عالم ذر معرفي مي كنند (كليني، 1407ق، ج1، ص 412) و برخي نيز به ميثاق حجر الاسود و حمل ميثاق نامه توسط او تأكيد مي ورزند (طوسي، 1414ق، ص 477؛ عياشي، 1380ق، ج2، ص 38؛ صدوق، 1385، ج2، ص 425).


گروهي از روايات دال بر اخذ ميثاق از همة مخلوقات اند (نه فقط انسان ها) (برقي، 1371ق، ج1، ص 242؛ كليني، 1407ق، ج5، ص504).
گروهي از روايات دال بر اخذ ميثاق از همة مخلوقات اند (نه فقط انسان ها) (برقي، 1371ق، ج1، ص 242؛ كليني، 1407ق، ج5، ص504).
کاربر ناشناس