Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
جز (←منابع: تمیزکاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{حکومت سلجوقیان}} | {{حکومت سلجوقیان}} | ||
'''سلجوقیان'''، طایفهای از ترکان غز که با شکست دادن [[غزنویان]] و [[آل بویه]]، حدود دو سده (سده [[قرن پنجم هجری قمری|پنجم]] و [[قرن ششم هجری قمری|ششم]] قمری) بر [[ایران]] و [[عراق]] و [[ماورءالنهر]] و بخشهایی از [[آناتولی]] حکومت کردند. سلجوقیان [[حنفیه|حنفی]] مذهب بودند و از خلیفه [[عباسیان|عباسی]] در برابر قدرتهای [[شیعه]] مانند [[فاطمیان]] و آل بویه حمایت میکردند و خود را احیاگران مذهب [[اهل سنت]] میشناساندند. در سالهای نخست حکومت سلجوقیان، شیعیان که در زمان آلبویه قدرت اجتماعی زیادی به دست آورده بودند، محدود شدند و زیر فشار بودند؛ اما از زمان [[ملکشاه سلجوقی|سلطان ملکشاه سلجوقی]]، سلاطین سلجوقی مدارای مذهبی بیشتری نشان دادند و شیعیان نیز به سرعت قدرت اجتماعی و حتی سیاسی خود را بازیافتند و به مناصب بالا در حکومت سلجوقیان دست یافتند. در عصر سلجوقیان، شیعیان در شهرهای مختلف ایران پراکنده بودند و مدارس علمی فعال و پر رونقی داشتند. از ویژگیهای اجتماعی عصر سلجوقی نزاعهای مذهبی بین شیعیان و سنیان در برخی شهرها از جمله [[بغداد]] و [[نیشابور]] است که گاه به جنگهای دامنهدار در شهرها و محلات تبدیل میشد. | |||
==تاریخ سیاسی سلجوقیان== | ==تاریخ سیاسی سلجوقیان== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
سلجوقیان حنفی مذهب بودند و با شعار احیای قدرت اهل سنت به بغداد وارد شدند. در زمانی که خلفای شیعه مذهب [[فاطمیان|فاطمی]] به شدت بر خلافت عباسی فشار میآوردند. سلجوقیان بخشی از مشروعیت سیاسی خود را از شعار احیای خلافت عباسی و سلطه اهل سنت به دست آوردند. در آستانه ورود سلاجقه به عراق، [[ارسلان بساسیری]] با حمایت خلیفه فاطمی در بغداد قدرت یافت و مدتی در بغداد به نام فاطمیان شیعه، خطبه خواند و یکی از بهانههای طغرل برای ورود به بغداد نیز مبارزه و شکست بساسیری (۴۵۱ق) بود. | سلجوقیان حنفی مذهب بودند و با شعار احیای قدرت اهل سنت به بغداد وارد شدند. در زمانی که خلفای شیعه مذهب [[فاطمیان|فاطمی]] به شدت بر خلافت عباسی فشار میآوردند. سلجوقیان بخشی از مشروعیت سیاسی خود را از شعار احیای خلافت عباسی و سلطه اهل سنت به دست آوردند. در آستانه ورود سلاجقه به عراق، [[ارسلان بساسیری]] با حمایت خلیفه فاطمی در بغداد قدرت یافت و مدتی در بغداد به نام فاطمیان شیعه، خطبه خواند و یکی از بهانههای طغرل برای ورود به بغداد نیز مبارزه و شکست بساسیری (۴۵۱ق) بود. | ||
با قدرت یافتن سلجوقیان در عراق سختگیریهایی با شیعیان بخصوص در عراق و بغداد صورت گرفت. حاکم شدن سلاطین سنی مذهب، سنیان متعصب بغداد را جسارت بیشتری داد و درگیری میان سنیان و شیعیان در بغداد که سابقهای طولانی داشت با شدت بیشتری ادامه یافت. از جمله در سال ۴۵۱ بعد از اینکه طغرل بر بغداد غلبه کرد و بساسیری را شکست دارد سنیان | با قدرت یافتن سلجوقیان در عراق سختگیریهایی با شیعیان بخصوص در عراق و بغداد صورت گرفت. حاکم شدن سلاطین سنی مذهب، سنیان متعصب بغداد را جسارت بیشتری داد و درگیری میان سنیان و شیعیان در بغداد که سابقهای طولانی داشت با شدت بیشتری ادامه یافت. از جمله در سال ۴۵۱ بعد از اینکه طغرل بر بغداد غلبه کرد و بساسیری را شکست دارد سنیان بخشهایی از محله کرخ که محل زندگی شیعیان بود را به آتش کشیدند و خانههای آنان را غارت کردند.<ref>محمدی، منازعات حنابله با شیعه امامیه در عصر سلجوقی، ص۱۰۶-۱۰۸</ref> در سالهای بعد نیز درگیریهای خونین شیعیان [[کرخ]] و سنیان [[بغداد]] ادامه داشت و گاه دامنه بسیار وسیعی مییافت.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران، ص۱۹۹-۲۰۰</ref> | ||
خلیفه عباسی به شیعیان بغداد دستور داد در نماز صبح عبارت الصلاه خیر من النوم را وارد کنند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۶۳۲</ref> از آنجا | خلیفه عباسی به شیعیان بغداد دستور داد در نماز صبح عبارت الصلاه خیر من النوم را وارد کنند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۶۳۲</ref> از آنجا کهاندکی پیش از ورود سلجوقیان به بغداد٬ شیعیان مدتی با شورش بساسیری همکاری کرده بودند٬ بخشی از این سختگیریها با هدف تثبیت قدرت سلجوقیان انجام میشد.<ref>محمد طاهر یعقوبی٬ حیات علمی و فرهنگی شیعیان امامیه٬ ص۲۵</ref> | ||
===وزرای سنی مذهب و تلاش آنان برای محدود کردن شیعیان=== | ===وزرای سنی مذهب و تلاش آنان برای محدود کردن شیعیان=== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==قدرتگیری شیعیان از زمان جانشینان ملکشاه== | ==قدرتگیری شیعیان از زمان جانشینان ملکشاه== | ||
===وزیران و صاحب منصبان شیعه=== | ===وزیران و صاحب منصبان شیعه=== | ||
میزان سختگیریهای بر شیعیان در دوران جانشیان ملکشاه سلجوقی کمتر شد و برخی از بزرگان شیعه توانستند به مناصب بلندی در حکومت دست یابند. از جمله این افراد مجدالملک ابوالفضل قمی بود که سمت مستوفی الممالک در دربار برکیارق سلجوقی داشت و بسیار مورد احترام شاه بود. او در نهایت به دلیل توطئه درباریان که از اختلافات مالی ناشی میشد به اتهام الحاد کشته شد. مجدالملک به علویان و سادات کمک مالی میکرد و اقداماتی برای ساخت بقعه بر قبر [[امام حسن (ع)]] در [[بقیع]] و آبادانیهایی در حرمین انجام داد.<ref>رازی قزوینی، نقض، ص۸۲</ref> ابن اثیر درباره او مینویسد که با اینکه شیعه بود؛ اما صحابه را به نیکی یاد میکرد و کسانی را که آنان را دشنام میدادند لعنت میکرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۹۰</ref> | میزان سختگیریهای بر شیعیان در دوران جانشیان ملکشاه سلجوقی کمتر شد و برخی از بزرگان شیعه توانستند به مناصب بلندی در حکومت دست یابند. از جمله این افراد مجدالملک ابوالفضل قمی بود که سمت مستوفی الممالک در دربار برکیارق سلجوقی داشت و بسیار مورد احترام شاه بود. او در نهایت به دلیل توطئه درباریان که از اختلافات مالی ناشی میشد به اتهام الحاد کشته شد. مجدالملک به علویان و سادات کمک مالی میکرد و اقداماتی برای ساخت بقعه بر قبر [[امام حسن(ع)]] در [[بقیع]] و آبادانیهایی در حرمین انجام داد.<ref>رازی قزوینی، نقض، ص۸۲</ref> ابن اثیر درباره او مینویسد که با اینکه شیعه بود؛ اما صحابه را به نیکی یاد میکرد و کسانی را که آنان را دشنام میدادند لعنت میکرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۲۹۰</ref> | ||
[[سعد الملک آوجی]] از دیگر [[شیعیان]] بود که در دوران محمد بن ملکشاه به وزارت رسید. او را به باطنیگری متهم کردند و شاه او را | [[سعد الملک آوجی]] از دیگر [[شیعیان]] بود که در دوران محمد بن ملکشاه به وزارت رسید. او را به باطنیگری متهم کردند و شاه او را بهدار آویخت. برخی شیعیان در دستگاه سلطنت سلطان سنجر نیز عهدهدار منصب وزارت بودند. مثلاً شرف الدین ابوطاهر قمی در در زمان ملکشاه حاکم مرو بود و در زمان سلطان سنجر به وزرات او رسید. در زمان سلطان مسعود سلجوقی نیز انوشیروان بن خالد بن محمد کاشانی که شیعه بود به وزرات رسید. او همچنین مدتی وزیر خلیفه مسترشد عباسی بود. طغرل سوم از آخرین سلاطین سلجوقی نیز از معن الدین کاشی شیعه مذهب در منصب وزارت استفاده کرد.<ref>ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثنا عشری در ایران، ص۲۱۸-۲۱۹، ۲۲۳، ۲۲۷ </ref> | ||
از گزارشهای پراکندهای که در منابع آمده میتوان دریافت که از دوران ملکشاه به بعد بسیاری از شیعیان در دربار سلاجقه در نواحی مختلف صاحبمنصب بودند و بسیاری از دیوانیان و صاحب منصبان دستگاه سلجوقی از شیعیان بودند. نویسندگان سنی مذهب در نوشتههای خود به نفوذ شیعیان اعتراض کرده و این دوره را با دوره نخست سلاجقه و یا عصر غزنویان که شیعیان در محدودیت بودند مقایسه کردهاند.<ref>نظام الملک، سیاست نامه، ص۱۹۹؛ راوندی، راحه الصدور و آیه السرور، | از گزارشهای پراکندهای که در منابع آمده میتوان دریافت که از دوران ملکشاه به بعد بسیاری از شیعیان در دربار سلاجقه در نواحی مختلف صاحبمنصب بودند و بسیاری از دیوانیان و صاحب منصبان دستگاه سلجوقی از شیعیان بودند. نویسندگان سنی مذهب در نوشتههای خود به نفوذ شیعیان اعتراض کرده و این دوره را با دوره نخست سلاجقه و یا عصر غزنویان که شیعیان در محدودیت بودند مقایسه کردهاند.<ref>نظام الملک، سیاست نامه، ص۱۹۹؛ راوندی، راحه الصدور و آیه السرور، ص۳۲؛ قزوینی رازی، نقض، ص۷۸</ref> | ||
===دشمن مشترک: اسماعیلیان=== | ===دشمن مشترک: اسماعیلیان=== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===قدرت اجتماعی و سیاسی نقبای سادات=== | ===قدرت اجتماعی و سیاسی نقبای سادات=== | ||
در دوران سلجوقیان تعدادی از نقبای مشهور سادات میزیستند که از قدرت سیاسی و اجتماعی فراوانی برخوردار بودند و با طبقه حاکم ارتباط داشتند. برای نمونه پدران شرف الدین محمد از نقبای با نفوذ ری با خاندان نظام الملک و سلطان سلجوقی پیوند داشتند و به این ترتیب در مواقع لزوم | در دوران سلجوقیان تعدادی از نقبای مشهور سادات میزیستند که از قدرت سیاسی و اجتماعی فراوانی برخوردار بودند و با طبقه حاکم ارتباط داشتند. برای نمونه پدران شرف الدین محمد از نقبای با نفوذ ری با خاندان نظام الملک و سلطان سلجوقی پیوند داشتند و به این ترتیب در مواقع لزوم میتوانستند از نفوذ خود برای حمایت از شیعیان و علویان استفاده کنند.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۴۷۳-۴۷۴</ref> | ||
===حکومتهای محلی شیعه=== | ===حکومتهای محلی شیعه=== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==پراکندگی شیعیان در شهرهای ایران== | ==پراکندگی شیعیان در شهرهای ایران== | ||
بر اساس | بر اساس گزارشهای موجود برخی از شهرها ایران در عصر سلجوقیان، محل تجمع شیعیان بوده است. از میان این شهرها میتوان به [[قم]] و [[کاشان]] و [[آبه]] و [[ری]] اشاره کرد. چنان که نظامالملک در روایتی در کتابش نقل میکند سکونت در یکی از این شهرها به معنای شیعه بودن بود و این نشان میدهد که شیعیان در این شهرها بیشتر جمعیت را تشکیل میدادهاند و این شهرها شهرت شیعی داشتند. | ||
کتاب [[النقض]] نوشته [[عبدالجلیل قزوینی رازی]] اطلاعات تفصیلی دقیقی درباره محلات و مناطق شیعه نشین ری به ما میدهد. در شهرها و مناطق دیگر ایران از جمله [[قزوین]]، [[طبرستان]]، [[خراسان]]، [[بیهق]]، [[ورامین]] و [[اصفهان]] و [[کاشان]] نیز گزارشهایی از حضور شیعیان وجود دارد.<ref>نک: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۵۰۱-۵۹۸</ref> | کتاب [[النقض]] نوشته [[عبدالجلیل قزوینی رازی]] اطلاعات تفصیلی دقیقی درباره محلات و مناطق شیعه نشین ری به ما میدهد. در شهرها و مناطق دیگر ایران از جمله [[قزوین]]، [[طبرستان]]، [[خراسان]]، [[بیهق]]، [[ورامین]] و [[اصفهان]] و [[کاشان]] نیز گزارشهایی از حضور شیعیان وجود دارد.<ref>نک: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۵۰۱-۵۹۸</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==پاورقی== | ==پاورقی== | ||
{{پانویس| | {{پانویس|۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
* ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثناعشری در ایران، قم، شیعه پژوهی، ۱۳۹۰ش. | * ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان اثناعشری در ایران، قم، شیعه پژوهی، ۱۳۹۰ش. | ||
* جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، علم، ۱۳۸۷ش. | * جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، علم، ۱۳۸۷ش. | ||
* راوندی، محمد بن علی، راحة الصدور و | * راوندی، محمد بن علی، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، تحقیق محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴ش. | ||
* ستار زاده، ملیحه، سلجوقیان، تهران، سمت، ۱۳۸۴ش. | * ستار زاده، ملیحه، سلجوقیان، تهران، سمت، ۱۳۸۴ش. | ||
* منظورالاجداد، محمدحسین، قدرت سیاسی امامیه در دوره سلطنت سلجوقیان، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۸، تابستان ۱۳۸۳ش. | * منظورالاجداد، محمدحسین، قدرت سیاسی امامیه در دوره سلطنت سلجوقیان، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۸، تابستان ۱۳۸۳ش. |