|
imported>Mahboobi |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه زندگینامه | | {{در دست ویرایش ۲|ماه=فوریه|روز=۸|سال=۲۰۱۵|چند = 2}} |
| | اندازه جعبه =
| | حارثبن عبداللّه همْدانى ، تابعى كوفى و از اصحاب على علیهالسلام. |
| | عنوان =
| |
| | نام = حارث بن عبداللّه همدانی | |
| | تصویر = | |
| | اندازه تصویر = | |
| | عنوان تصویر =
| |
| | زادروز =؟
| |
| | مکان تولد = کوفه
| |
| | تاریخ مرگ = سال ۶۵
| |
| | آرامگاه = [[کوفه]]،
| |
| |عرض جغرافیایی محل دفن=
| |
| |طول جغرافیایی محل دفن=
| |
| <!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال-->
| |
| |latd=|latm=|lats=|latNS=N
| |
| <!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب-->
| |
| |longd=|longm=|longs=|longEW=E
| |
| | محل زندگی = [[کوفه]]
| |
| | ملیت =
| |
| | نژاد =
| |
| | تابعیت =
| |
| | تحصیلات =
| |
| | دانشگاه =
| |
| | پیشه = نخستین گردآورنده [[احادیث]] و [[خطبه|خطبههای]] [[امام علی (ع)]]
| |
| | سالهای فعالیت =
| |
| | کارفرما =
| |
| | نهاد =
| |
| | نماینده =
| |
| | شناختهشده برای =
| |
| | نقشهای برجسته = صحابی [[امام علی (ع)]] و [[امام حسن (ع)]] و [[عبداللّهبن زبیر]] و نیز از اعضای [[گروه قرّاء]] در زمان [[عثمان بن عفان]]
| |
| | سبک =
| |
| | تأثیرگذاران = [[امام علی (ع)]]
| |
| | تأثیرپذیرفتگان =
| |
| | شهر خانگی =
| |
| | تلویزیون =
| |
| | لقب =
| |
| | حزب =
| |
| | جنبش =
| |
| | مخالفان =
| |
| | هیئت =
| |
| | دین = [[اسلام]]
| |
| | مذهب = [[شیعه]]
| |
| | منصب =
| |
| | مکتب =
| |
| | آثار = [[صحیفه حارث]]، کتاب [[المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی]]
| |
| | خویشاوندان سرشناس = [[عبدالرحمانبن حارثبن عبداللّه همدانی کوفی]]، [[سعید بن عمرو]]، [[حارث بن محمد بن حارث]]، [[بهاء الدین عاملی|شیخ بهائی]].
| |
| | گفتاورد =
| |
| | جوایز =
| |
| | امضا =
| |
| | اندازه امضا =
| |
| | وبگاه =
| |
| | پانویس =
| |
| }} | |
| '''حارثبن عبداللّه همْدانی'''، یا حارث اعور، [[تابعی]] [[کوفه|کوفی]] و از اصحاب [[امام علی (ع)]] و از نخستین بیعتکنندگان با وی در [[مدینه]] بوده بود.
| |
|
| |
|
| حارث اعور احادیث و خطبههای [[امام علی|امیرمؤمنان (ع)]] را مکتوب میکرده و به نوشته [[محمد تقی شوشتری|شوشتری]]، او نخستین گردآورنده خطبههای امام علی (ع) است.
| |
|
| |
|
| روایات بسیاری به نقل از وی در کتابهای [[شیعه]] و [[اهل سنّت]] آمده است. حارث از امام علی(ع)، [[عبدالله بن مسعود]] و [[زید بن ثابت]] حدیث نقل کرده و بسیاری از او حدیث نقل کردهاند.
| | ==نسب و قبیله حارث== |
|
| |
|
| ذهبی از حارث با عناوینی چون علامه، [[فقه|فقیه]]، امام و کثیرالعلم یاد کرده و حارث را متخصص در علم حساب و نیز [[احکام شرعی|فرایض]] دانسته است.
| | نسب كامل وى حارثبن عبداللّهبن كعببن اسدبن خالد (یخلُد)بن حوث است (ابنسعد، ج 6، ص 168؛ طبرى، ص 662). نام او را حرث نیز ضبط كردهاند (براى نمونه رجوع کنید به ابنحنبل، مسند، ج 1، ص 91، 107، 133، 464؛ نیز رجوع کنید به شافعى، ج 7، ص 14، كه از حرث اعور نام برده اما او را مجهول خوانده است؛ مسلمبن حجاج، كتاب الكنى، ص 116؛ براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به شوشترى، قاموسالرجال، ج 3، ص 11ـ13). در برخى منابع نام پدر وى عبید آمده است (رجوع کنید به بخارى، كتاب التاریخ الكبیر، ج 1، قسم 2، ص 273؛ همو، التاریخ الصغیر، ج 1، ص 184؛ ابنابیحاتم، ج 3، ص 78)، كنیه حارث، ابوزهیر بود (یحییبن معین، روایت دورى، ج 1، ص 218؛ بخارى، كتاب التاریخ الكبیر؛ مسلمبن حجاج، كتاب الكنى، همانجاها) و چون فقط یك چشم داشت به اَعوَر شهرت یافت (سمعانى، ج 1، ص 192). در منابع گاه از حارث اعور، بدون ذكر نام پدرش، یاد شده كه موجب گردیده است برخى رجالیان او را حارثبن قیس، برخى حارثبن عبداللّه و برخى حارثبن غیث بدانند، هر چند كه به ظن قوى حارث اعور همان حارثبن عبداللّه اعور است (رجوع کنید به مامقانى، ج 17، ص 50ـ60؛ شوشترى، قاموسالرجال، ج 3، ص 13، 47ـ48؛ نیز رجوع کنید به علامه حلّى، ص122ـ123؛ تفرشى، ج 1، ص 381، 388ـ 389؛ قهپائى، ج 2، ص 68؛ امین، ج 4، ص 301). |
|
| |
|
| ==زندگینامه==
| | حارث به شاخه حوث از قبیله هَمدان منسوب است (ابنكلبى، ج 2، ص 251؛ نیز رجوع کنید به ابنسعد؛ طبرى، همانجاها؛ شوشترى، قاموسالرجال، ج 3، ص 14؛ قس بخارى، التاریخ الصغیر، همانجا: خونى؛ مِزّى، ج 5، ص :245 حوتى، كه هر دو خطا به نظر میرسد). برخى نیز او را خارَفى/ خارِفى دانستهاند (رجوع کنید به بخارى، كتاب التاریخ الكبیر؛ ابنابیحاتم، همانجاها؛ سمعانى، ج 2، ص 305؛ مزّى، ج 5، ص 244)، كه ظاهرآ تصحیف حوثى است (شوشترى، قاموسالرجال، ج 3، ص 11؛ مدرسى طباطبائى، ج 1، ص 45)؛ چه، خارف تیره دیگرى از قبیله همدان است (رجوع کنید به ابنكلبى، همانجا). نسبت خارفى در برخى منابع رجالى شیعى به حالقى یا حالفى تصحیف شده است (رجوع کنید به طوسى، 1415، ص60؛ نیز رجوع کنید به خوئى، ج 4، ص210). |
| === نسب===
| |
| نسب کامل وی حارثبن عبداللّهبن کعببن اسدبن خالد (یخلُد) بن حوث است.<ref>ابنسعد، ج۶، ص۱۶۸؛ طبری، ص۶۶۲</ref> نام او را حرث نیز نقل کردهاند.<ref>ابنحنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، ج۱، صص۹۱، ۱۰۷، ۱۳۳، ۴۶۴؛ محمدبن ادریس شافعی، الامّ ج۷، ص۱۴، که از حرث اعور نام برده اما او را مجهول خوانده است؛ مسلمبن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶؛ شوشتری، قاموسالرجال، ج ۳، صص ۱۱-۱۳.</ref>
| |
|
| |
|
| در برخی منابع نام پدر وی عبید آمده است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۱، قسم ۲، ص ۲۷۳؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۳، ص ۷۸</ref> | | قبیله همدان از قبایل یمنى بودند كه پس از تأسیس شهر كوفه در سال 17 هجرى به این شهر كوچانده شدند و در آنجا سكنا گزیدند (رجوع کنید به سمعانى، ج 5، ص 647؛ نیز رجوع کنید به نشار، ج 3، ص 217)؛ ازاینرو، تا پیش از این زمان، اطلاعى از سوانح حیات حارث در اختیار نداریم. ابنسعد (همانجا) نام حارث را در طبقه نخست تابعین كوفه آورده است. حارث از امیر مؤمنان على علیهالسلام، عبداللّهبن مسعود و زیدبن ثابت حدیث نقل كرده است (همانجا؛ مزّى، همانجا). ابواسحاق سَبیعى همْدانى، ضحاكبن مزاحم، عامر شَعْبى، عطاءبن ابیرباح و سعیدبن عمرو (برادرزاده حارث) از او حدیث نقل كردهاند (مزّى، همانجا). در منابع اهلسنّت گفته شده است كه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از حارث اعور درباره احادیث پدرشان سؤال میكردند (براى نمونه رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ طبرى، ص 662ـ 663؛ ابنابیحاتم، ج 3، ص 79؛ سهمى، ص 559). ابنشاذان (ص 468ـ470) به نقد این گزارشها پرداخته است. بهعلاوه، طوسى (1415، ص 94) نام حارث را در میان اصحاب امام حسن علیهالسلام نیز آورده است. در تفسیر فرات كوفى (ص 563) نیز روایتى از وى به نقل از امام حسین علیهالسلام آمده است. |
|
| |
|
| حارث به شاخه [[حوث]] از [[قبیله هَمدان]] منسوب است.<ref>ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر ج ۲، ص ۲۵۱؛ ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ طبری، ص ۶۶۲؛ شوشتری، قاموسالرجال، ج ۳، ص ۱۴؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴: خونی؛ و یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۴۵؛ حوتی، که هر دو خطا به نظر میرسد.</ref> برخی نیز او را خارَفی/ خارِفی دانستهاند،<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۱، قسم ۲، ص ۲۷۳؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۳، ص ۷۳؛ سمعانی، ج ۲، ص ۳۰۵؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۴۴</ref> که ظاهراً تصحیف حوثی است؛<ref>شوشتری، قاموسالرجال، ج ۳، ص ۱۱؛ مدرسی طباطبائی، ج ۱، ص ۴۵</ref> چه، خارف تیره دیگری از قبیله همدان است. <ref>ابنکلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر ج ۲، ص ۲۵۱</ref> نسبت خارفی در برخی منابع رجالی شیعی به حالقی یا حالفی تصحیف شده است. مزی<ref>محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، ۱۴۱۵، ص ۶۰؛ خوئی، ج ۴، ص ۲۱۰. یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۴۵</ref> به خطا، از [[یحییبن معین]] نقل کرده است که برخی اصل حارث را نه از همْدان بلکه از [[ایران]] میدانستند، زیرا در [[تاریخ یحییبن معین]]<ref>یحیی بن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۳۵۹</ref> این مطلب درباره [[مُرّه همدانی]] گفته شده است. [[مدرسی طباطبائی]]<ref>روایت دوری، ج ۱، ص ۳۵۹</ref> نیز، بر مبنای همین خطا، چنین نتیجه گرفته که ذکر حارث در کتاب [[تاریخ جرجان]] [[حمزةبن یوسف سهمی]] <ref>حمزةبن یوسف سهمی تاریخ جرجان، ص ۲۰۰؛ روایت دوری، ج ۱، ص ۲۰۰</ref> با نسبت جرجانی، تحریف نسب او (حوثی) بوده است.
| | ==از اصحاب خاص امام على== |
|
| |
|
| قبیله همدان از [[قبایل یمنی]] بودند که پس از تأسیس شهر [[کوفه]] در سال ۱۷ ه.ق. به این شهر کوچانده شدند و در آنجا سکنا گزیدند؛ <ref>سمعانی، ج ۵، ص ۶۴۷؛ علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج ۳، ص ۲۱۷</ref> ازاینرو، تا پیش از این زمان، اطلاعی از زندگی حارث در دست نیست.
| | حارث از اصحاب خاص امام على علیهالسلام (رجوع کنید به برقى، ص 4؛ طوسى، 1415، ص60) و از نخستین بیعتكنندگان با وى در مدینه بوده (طبرى، ص 662؛ مفید، 1374ش، ص 109) و آن حضرت وى را در زمره ده یار معتمد خود برشمرده است (رجوع کنید به ابنطاووس، ص 174). ابنقتیبه (ص 624) نیز نام حارث را در صدر اسامى شیعیان آورده است. از او به عنوان پرچمْدارِ (صاحب رایة) على علیهالسلام نیز یاد شده است (رجوع کنید به سهمى، ص200؛ اخطب خوارزم، ص 89). همچنین گفتهاند كه حضرت على هنگام فراخواندن لشكریان خود، از حارث میخواست كه آنان را فرا بخواند (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 121، 143؛ بلاذرى، ج 2، ص 205، 344؛ ابناعثم كوفى، ج 2، ص 544). حارث محبت و علاقه ویژهاى به على علیهالسلام داشته (ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 387) تا جایى كه ابنحِبّان (ج 1، ص 222) او را از شیعیان تندرو دانسته است. در منابع شیعى گزارش گفتگوى وى و على علیهالسلام در این باره نقل شده است (رجوع کنید به مفید، 1403، ص 3ـ7؛ طوسى، 1414، ص 625ـ627). براساس روایتى، حارث محبت و شیفتگى فراوان خود را به حضرت على ابراز كرده و حضرت نیز در پاسخ فرموده است: «هر بندهاى كه مرا دوست داشته باشد در هنگام مرگ مرا به گونهاى كه دوست دارد، میبیند و كسى كه مرا دشمن بدارد، در هنگام مرگ مرا به گونهاى كه دوست ندارد، میبیند» (رجوع کنید به كشى، ص 88ـ89؛ ابنشهر آشوب، ج 3، ص 258؛ براى روایات مشابه رجوع کنید به ابنبابویه، 1362ش، ج 1، ص 334ـ335؛ مفید، 1403، ص 271؛ طوسى، 1414، ص 34، 48؛ قطب راوندى، ص 249). سیداسماعیلبن محمد حِمیرى این مضمون را به شعر درآورده است (حمیرى، ص 327ـ328؛ نیز رجوع کنید به مفید، 1403، ص 7؛ طوسى، 1414، ص 627؛ قس ابنابیالحدید، ج 1، ص 299، كه آن را به حضرت على نسبت داده است). این روایت و ابیات «سیدحمیرى» در میان شیعیان رواج بسیارى دارد و در موضوع دیدار شیعیان با امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهمالسلام به هنگام احتضار، به آن استشهاد میشود (براى نمونه رجوع کنید به مفید، 1414الف، ص 73ـ74؛ علمالهدى، ج 3، ص 133ـ134؛ ابن ابیالحدید، ج 1، ص 299؛ حلّى، ص 13ـ14). |
|
| |
|
| ===کنیه=== | | ==حارث از دیدگاه علمای رجال اهل سنت== |
| کنیه حارث، ابوزهیر بود <ref>یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۱۸؛ بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۲۷۳؛ مسلمبن حجاج، کتاب الکنی، ص ۱۱۶.</ref> و چون فقط یک چشم داشت به اَعوَر شهرت یافت.<ref>سمعانی، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref>
| |
|
| |
|
| '''اشتباه رجالیان'''
| | برخى منابع رجالى اهلسنّت، حارث را در شمار ثقات آوردهاند (رجوع کنید به یحییبن معین، روایت دورى، ج 1، ص 265؛ همو، روایت دارمى، ص90؛ عجلى، ج 1، ص 278؛ ابنشاهین، ص 71ـ72؛ قس یحییبن معین، روایت دارمى، ص 91، كه دارمى از تغییر رأى یحییبن معین درباره حارث خبر داده است)، اما برخى وى را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید كردهاند (رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ بخارى، كتاب الضعفاء الصغیر، ص 32؛ نسائى، ص 77؛ ابوزُرعه رازى، ص 606؛ ابنابیحاتم، ج 1، ص 78ـ79؛ دارقطنى، 1406، ص 153؛ ابنجوزى، ج 1، ص 181ـ182). مهمترین عامل جرح حارث، عبارات عامربن شراحیل شعبى، تابعى معاصر حارث، است كه با اینكه از حارث روایت كرده، تأكید نموده كه وى كذاب است (براى نمونه رجوع کنید به بخارى، كتاب التاریخ الكبیر، ج 3، قسم 2، ص 482؛ همو، التاریخ الصغیر، همانجا؛ عقیلى، سفر1، ص 208؛ ذهبى، 1963ـ1964، ج 1، ص 435). چنانكه گفته شده بخارى و مسلمبن حجاج، به دلیل طعن شعبى بر حارث، روایات او را نیاوردهاند (ابنخلّكان، ج 2، ص 339). درباره اینگونه اظهارنظرهاى شعبى و در عین حال نقل روایت او از حارث، توجیهاتى آوردهاند، از جمله اینكه حارث در نقل دروغ نمیگفته بلكه «عقاید نادرست» داشته (ابنشاهین، ص 72؛ سهمى، همانجا) یا اینكه در سخنان روزمره دروغ میگفته اما در نقل حدیث و راستگو بود (خطیب عمرى، ص 179) یا اینكه به سهو دروغ میگفته است نه به عمد (ذهبى، 1401ـ1409، ج 4، ص 153). گفتنى است كه شعبى، عثمانیمذهب و با عقیده به امامت على علیهالسلام و حتى موالات آن حضرت مخالف بوده است (رجوع کنید به كشى، ص 89؛ طبرى آملى، ص 183ـ184؛ مفید، 1414ب، ص 216ـ217). ابنعبدالبرّ (همانجا) تصریح كرده كه از حارث دروغى گزارش نشده است، اما وى به سبب محبت شدیدش به حضرت على و تفضیل او بر دیگران، مورد ملامت بوده و از همینرو شعبى او را تكذیب كرده، چرا كه شعبى معتقد به تفضیل ابوبكر بوده و او را اولین ایمانآورنده به پیامبر اكرم میدانسته است. عبدالعزیزبن محمد حسینى غمارى، از علماى معاصر مراكش، دو كتاب الباحث عن علل الطعن فى الحارث (قم 1420) و بیان نَكث الناكِث المُتَعَدى بتضعیف الحارث (قم 1420) را در اثبات وثاقت حارث اعور و رد شبهات وارد شده در این باره نگاشته است. |
|
| |
|
| در منابع گاه از حارث اعور، بدون ذکر نام پدرش، یاد شده که موجب گردیده است برخی رجالیان او را [[حارثبن قیس]]، برخی [[حارثبن عبداللّه]] و برخی [[حارثبن غیث]] بدانند، هر چند که به احتمال زیاد، حارث اعور همان حارث بن عبداللّه اعور است.<ref>مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال، ج ۱۷، صص ۵۰ ـ ۶۰؛ شوشتری، قاموسالرجال، ج ۳، صص ۱۳، ۴۷۴۸؛ حلّی، خلاصه القوال فی معرفه الرجال، ص ۱۲۲-۱۲۳؛ تفرشی، نقد الرجال، ج ۱، صص ۳۸۱، ۳۸۸ ـ ۳۸۹؛ عنایةالله قهپائی، مجمع الرجال ج ۲، ص ۶۸؛ امین، ج ۴، ص ۳۰۱.</ref>
| | ذهبى (1401ـ1409، ج 4، ص 152؛ همو، 1963ـ1964، ج 1، ص 437) از حارث با عناوینى چون علامه، فقیه، امام و كثیرالعلم یاد كرده است (نیز رجوع کنید به مزّى، ج 5، ص 252). حارث را حاذق در علم حساب و نیز فرایض (نحوه محاسبه و تقسیم تركه میت میان ورثه) دانسته (رجوع کنید به ابنعساكر، ج 24، ص100؛ مزّى، ج 5، ص 249، 252) و حافظهاش را ستودهاند (ابنشاهین، ص 71ـ72). یعقوبى (ج 2، ص 214) او را در زمره اصحاب دانشمند على علیهالسلام برشمرده و ابنسیرین او را در شمار پنج عالم و فقیه سرشناس كوفه نامبرده است (رجوع کنید به وكیع، ص380؛ ابنعدى، ج 2، ص 186؛ نیز رجوع کنید به مزّى، ج 5، ص 252). همچنین او را از اصحاب ابنمسعود دانستهاند (رجوع کنید به یحییبن معین، روایت دورى، ج 1، ص220؛ بخارى، التاریخ الصغیر، ج 1، ص 176؛ ذهبى، 1963ـ1964، همانجا). عباراتى مبهم از حارث درباره یادگیرى قرآن نقل شده است، مانند اینكه «من قرآن را در سه سال و وحى را در دو سال آموختم» (تعلّمت القرآن فى ثلاث سنین و الوحى فى سنتین؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، ج 1، ص 15؛ مزّى، ج 5، ص 247) یا در پاسخ به كسى كه گفته بود قرآن را در دو سال آموخته است، گفته بود : «قرآن آسان است، وحى دشوارتر است» (القرآن هَینٌ، الوحىُ اَشدُّ؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، ج 1، ص 14ـ15). این عبارت، به سبب ابهام، در كتابهاى غریبالحدیث بررسى و از آن تفاسیر مختلفى شده است. برخى مقصود از قرآن را قرائت قرآن و مقصود از وحى را كتابت آن دانستهاند (زمخشرى، ج 3، ص90؛ ابناثیر، ذیل «وحى»؛ نیز رجوع کنید به نووى، ج 1، ص 99)، اما شوشترى (قاموسالرجال، ج 3، ص40) مراد از وحى را تفسیر و شأن نزول آیات قرآن، و سیدمحسن امین (ج 4، ص 367) وحى را حدیث معنا كردهاند. |
|
| |
|
| === خاندان و فرزندان حارث === | | ==مکتوب کردن احادیث و خطبه های حضرت علی== |
| از خاندان و فرزندان حارث اطلاع دقیقی در دست نیست.
| |
|
| |
|
| ==== عبدالرحمانبن حارث====
| | حارث اعور احادیث و خطبههاى امیرمؤمنان را مكتوب میكرده است (براى نمونه رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 141ـ142؛ ابنبابویه، 1357ش، ص 31ـ34). به نوشته شوشترى (بهجالصباغة، ج 1، ص 6)، او نخستین گردآورنده خطبههاى امام على علیهالسلام است. در گزارشى آمده است كه حارث به تشویق حضرت على اوراقى خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیارى از آن حضرت در آن نوشت (رجوع کنید به ابنسعد، همانجا). در منابع از حارث به عنوان صاحب كتب یاد شده و به كتاب (رجوع کنید به ابنحنبل، الجامع فى العلل و المعرفة، ج 2، ص 257؛ عقیلى، سفر3، ص 58؛ ابنابیحاتم، ج6، ص 26) یا صحیفه (رجوع کنید به ابوداوود، 1418، ج 2، ص 145) حارث اشاره شده است. روایات بسیارى به نقل از وى در كتابهاى شیعه و اهل سنّت آمده است. این روایات، كه عمومآ به نقل از على علیهالسلام است، موضوعات و مباحث مختلف اعتقادى، احكام فقهى، تفسیر و اخلاق را در برمیگیرد. مدرسى طباطبائى (ج 1، ص 46ـ57) فهرستى از منابعى را كه روایات حارث در آنها نقل شده، فراهم آورده است. |
| [[ابنعساکر]]<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳۴، ص۲۶۵</ref>، به نقل از واقدی، از فردی به نام [[عبدالرحمانبن حارثبن عبداللّه همدانی کوفی]] یاد کرده که در سال ۴۳ هجری، به همراه [[عبدالرحمان بن خالد بن ولید]]، در فتوحات شرکت داشته و چون از خبرهترین افراد در حساب بوده است، او را بر کار غنایم گمارده بودند. او سهمی را که از غنایم برایش در نظر گرفته بودند نپذیرفت. ظاهرآ این فرد پسر حارث بوده و اوصافی که از او ذکر شده، از جمله اینکه بر علم حساب تسلط داشته، شاهدی بر این مدعاست.
| |
|
| |
|
| ==== سعید بن عمرو ====
| | علاوه بر مُسنَد ابنحنبل و سنن دارِمى، در چهار كتاب از كتب ششگانه اهل سنّت از وى حدیث نقل شده است (مِزّى، ج 5، ص 253؛ نیز رجوع کنید به مدرسى طباطبائى، همانجا). |
|
| |
|
| همچنین [[سعید بن عمرو]] (برادرزاده حارث) یکی از راویان وی بوده است.<ref>علیبن عمر دارقطنی، العلل الواردة فی الاحادیث النبوی ج۳، ص۱۳۷؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۵، ص۲۴۵.</ref>
| | كتاب المسائل التى أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودى نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته طوسى (1420، ص 319)، عمروبن میمون مطالب این كتاب را به واسطه ابواسحاق سَبیعى از حارث از على علیهالسلام نقل كرده است. متن این رساله را ابنبابویه با سندى دیگر در كتاب الخصال (ج 2، ص 364ـ382) آورده است. در این رساله، ماجراى پرسش سركرده یهودیان از على علیهالسلام درباره اینكه آیا وى وصى پیامبر اكرم است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است (نیز رجوع کنید به مدرسى طباطبائى، ج 1، ص 59، كه این كتاب را یك جزوه تبلیغى شیعى متعلق به اواخر دوران اموى تلقى كرده است). |
|
| |
|
| ==== حارثبن محمدبن حارث ==== | | ==راویان احادیث حارث== |
| یکی از نوادگان او، به نام [[حارثبن محمدبن حارث]]، نیز از راویان [[شیعه]] بوده است.<ref>ابن بسطام (حسینبن بسطام) و ابن بسطام (عبدالله بن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام ص۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۱۲۲</ref>
| |
|
| |
|
| ==== شیخ بهائی ====
| | مهمترین راوى حارث اعور، ابواسحاق سبیعى است. به گفته ابنحنبل، ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوه او ازدواج كرد و به این ترتیب به كتابها و نوشتههاى حدیثى حارث دست یافت (رجوع کنید به ذهبى، 1401ـ1409، ج 5، ص 398؛ همو، 1424، ج 3، ص 474)؛ از همینرو در منابع اهل سنّت آمده كه ابواسحاق فقط چهار روایت از حارث شنیده (رجوع کنید به بخارى، التاریخ الصغیر، ج 1، ص 184؛ ابوداوود، 1417، ص 31؛ ابنابیحاتم، ج 1، ص 132، 148) و بقیه را از نگاشتههاى او نقل كرده است (عجلى، ج 2، ص 179؛ براى فهرستى از روایات او از حارث رجوع کنید به یوسف ازبك، ج 1، ص 305ـ428)، همچنانكه روایات خِلاسبن عمرو هَجَرى (رجوع کنید به یوسف ازبك، ج 2، ص 849ـ863) و عبدالاعلیبن عامر ثعلبى (رجوع کنید به همان، ج 5، ص 1967ـ1976) از امام على علیهالسلام را برگرفته از كتاب حارث میدانند (رجوع کنید به ابنحنبل، الجامع فى العلل و معرفةالرجال، همانجا؛ ابوداوود، 1418، ج 2، ص 145؛ عقیلى، همانجا؛ ابنابیحاتم، ج 6، ص 26). در شمارى از روایات، ابواسحاق سبیعى به واسطه دیگران از حارث روایت كرده كه حاكى از شفاهى بودن است نه نقل از كتاب حارث (براى نمونه رجوع کنید به شافعى، ج 7، ص 199؛ صنعانى، ج 4، ص 256، 282؛ عقیلى، سفر4، ص 11). سلسله سند «ابواسحاق از حارث از على علیهالسلام» زنجیره حدیثى مشهورى است كه برخى جاعلان، خصوصآ عثمانیه در مناظرات فرقهاى خود با شیعیان، از این شهرت سود جسته و مطالب مجعول خود را با آن رواج دادهاند (مدرسى طباطبائى، ج 1، ص 57ـ58). |
| {{اصلی|شیخ بهائی}}
| |
| [[شیخ بهائی]] و پدر وی، که از نسل حارث بودهاند، به حارثی و همْدانی ملقب شدهاند.
| |
|
| |
|
| ===وفات===
| | بهجز سبیعى، راویان بسیارى از طریق حارث روایات امام على را شنیدهاند، كه از آن جملهاند ابراهیمبن یزید نخعى* و سعیدبن فیروز ابوالبخترى* (براى فهرست كامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبك، ج 1، ص 305ـ432، ج 2، ص 433ـ 467). حارث در دوران خلافت عثمانبن عفّان (23ـ 35)، مبارزات سیاسى گستردهاى داشته است. وى از اعضاى گروه قرّاء در كوفه بهشمار میآمد كه به سركردگى مالك اشتر نخعى با سعیدبن عاص (عامل عثمان در كوفه) مخالفت میكردند (رجوع کنید به بلاذرى، ج 5، ص150). آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به مدینه رفتند و از عثمان خواستار عزل وى شدند (ابنسعد، ج 5، ص 32ـ33؛ ابناعثم كوفى، ج 2، ص 386). همین مخالفتها موجب شد كه عثمان آنان را به شام تبعید كند (ابناعثم كوفى، همانجا؛ درباره حوادثى كه در شام براى آنان رخ داد رجوع کنید به بلاذرى، ج 5، ص 154ـ155). با این همه، او در وقایعى كه به قتل عثمان انجامید نیز در مدینه حضور داشت (مفید، 1374ش، ص 109). |
| حارث اعور در سال ۶۵، در دوران [[عبدالله بن زبیر]]، در [[کوفه]] درگذشت.<ref>ابنسعد، ج ۶، ص ۱۶۹؛ طبری، ص ۶۶۳؛ قس مسعودی، ج ۳، ص ۲۹۷، که درگذشت او را سال ۶۶ و همزمان با قیام توّابین ذکر کرده است.</ref> بنا به وصیت حارث، [[عبداللّه بن یزید خطمی]] (عامل [[ابنزبیر]] در [[کوفه]]) بر پیکر وی [[نماز میت|نماز]] گزارد.<ref>ابنسعد، ج ۶، ص ۱۶۹؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳؛ طبری، ص ۶۶۳.</ref> این امر میتواند حاکی از همراهی حارث با [[زبیریان]] و اعتراض او به [[امویان]] باشد. | |
|
| |
|
| ==جایگاه علمی== | | ==درگذشت== |
| [[ذهبی]]<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۴، ص ۱۵۲؛ همو (محمدبن احمد ذهبی)، میزانالاعتدال فی نقدالرجال ج ۱، ص ۴۳۷</ref> از حارث با عناوینی چون علامه، فقیه، امام و کثیرالعلم یاد کرده است.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۵۲.</ref> حارث را حاذق در علم حساب و نیز فرایض (نحوه محاسبه و تقسیم ترکه میت میان ورثه) دانسته<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۴، ص ۱۰۰؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۴۹. صص ۲۴۹، ۲۵۲.</ref> و حافظهاش را ستودهاند.<ref>ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، ص ۷۱۷۲.</ref>
| |
|
| |
|
| [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، تاریخ ج ۲، ص ۲۱۴.</ref>او را در زمره اصحاب دانشمند علی (ع) برشمرده و [[ابنسیرین]] او را در شمار پنج عالم و [[فقیه]] سرشناس [[کوفه]] نامبرده است.<ref>محمدبن خلف وکیع، اخبارالقضاة ص ۳۸۰؛ ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال ج ۲، ص ۱۸۶؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۵۲</ref> همچنین او را از اصحاب [[عبدالله بن مسعود|ابن مسعود]] دانستهاند.<ref>یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۲۰؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۷۶؛ محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال ج ۱، ص ۴۳۷.</ref>
| | حارث اعور در سال 65، در دوران عبداللّهبن زبیر، در كوفه درگذشت (ابنسعد، ج 6، ص 169؛ طبرى، ص 663؛ قس مسعودى، ج 3، ص 297، كه درگذشت او را سال 66 و همزمان با قیام توّابین ذكر كرده است). بنابه وصیت حارث، عبداللّهبن یزید خطمى (عامل ابنزبیر در كوفه) بر پیكر وى نماز گزارد (ابنسعد، همانجا؛ بخارى، التاریخ الصغیر، ج 1، ص 183؛ طبرى، همانجا)؛ این امر میتواند حاكى از همراهى حارث با زبیریان و اعتراض او به امویان باشد. |
|
| |
|
| ===در علم حدیث=== | | ==فرزندان حارث== |
| حارث از [[امیر مؤمنان]] (ع)، [[عبدالله بن مسعود]] و [[زید بن ثابت]] حدیث نقل کرده است.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۴۵.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>محمدبن حسن طوسی، رجال طوسی، ص ۹۴</ref> نام حارث را در میان اصحاب [[امام حسن (ع)]] نیز آورده است. در [[تفسیر فرات کوفی]]<ref>فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۶۳ </ref> نیز روایتی از وی به نقل از [[امام حسین (ع)]] آمده است.
| |
| [[ابواسحاق سَبیعی همْدانی]]، [[ضحاکبن مزاحم]]، [[عامر شَعْبی]]، [[عطاءبن ابیرباح]] و سعیدبن عمرو (برادرزاده حارث) از او حدیث نقل کردهاند.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۴۵.</ref>
| |
| در منابع [[اهلسنّت]] گفته شده است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از حارث اعور درباره احادیث پدرشان سؤال میکردند. <ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ طبری، ص ۶۶۲ ـ ۶۶۳؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۳، ص ۷۹؛ حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۵۵۹</ref> [[ابن شاذان]] <ref>ابنشاذان، الایضاح، ص ۴۶۸-۴۷۰</ref> به نقد این گزارشها پرداخته است. [[ابن سعد]]<ref>ابنسعد، ج ۶، ص ۱۶۸</ref> نام حارث را در طبقه نخست [[تابعین]] [[کوفه]] آورده است.
| |
|
| |
|
| ===راویان از او===
| | از خاندان و فرزندان حارث اطلاع چندانى در دست نیست. ابنعساكر (ج 34، ص 265)، به نقل از واقدى، از فردى به نام عبدالرحمانبن حارثبن عبداللّه همدانى كوفى یاد كرده كه در سال 43 هجرى، به همراه عبدالرحمانبن خالدبن ولید، در فتوحات شركت داشته و چون از خبرهترین افراد در حساب بوده است، او را بر كار غنایم گمارده بودند. او سهمى را كه از غنایم برایش در نظر گرفته بودند نپذیرفت. ظاهرآ این فرد پسر حارث بوده و اوصافى كه از او ذكر شده، از جمله اینكه بر علم حساب تسلط داشته، شاهدى بر این مدعاست. همچنین سعیدبن عمرو (برادرزاده حارث) یكى از راویان وى بوده است (رجوع کنید به دارقطنى، 1405، ج 3، ص 137؛ مزّى، ج 5، ص 245). یكى از نوادگان او، به نام حارثبن محمدبن حارث، نیز از راویان شیعه بوده است (رجوع کنید به ابنبسطام، ص 58؛ مجلسى، ج 59، ص 122). شیخبهائى و پدر وى، كه از نسل حارث بودهاند، به حارثى و همْدانى ملقب شدهاند (رجوع کنید به بهاءالدین عاملى*؛ حارثى، حسینبن عبدالصمد). |
| روایات بسیاری به نقل از وی در کتابهای [[شیعه]] و [[اهل سنّت]] آمده است. این روایات، که عمومآ به نقل از [[امام علی (ع)]] است، موضوعات و مباحث مختلف اعتقادی، احکام فقهی، تفسیر و اخلاق را در برمیگیرد.
| |
| [[مدرسی طباطبائی]]<ref>مدرسی طباطبائی، ج ۱، ص ۴۶-۵۷</ref> فهرستی از منابعی را که روایات حارث در آنها نقل شده، فراهم آورده است.
| |
| علاوه بر [[مُسنَد ابنحنبل]] و [[سنن دارِمی]]، در چهار کتاب از کتب ششگانه [[اهل سنّت]] از وی حدیث نقل شده است.<ref>یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، ص ۲۵۳؛ مدرسی طباطبائی، همانجا</ref>
| |
|
| |
|
| مهمترین راوی حارث اعور، [[ابواسحاق سبیعی]] است. به گفته [[ابنحنبل]]، ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوه او ازدواج کرد و به این ترتیب به کتابها و نوشتههای حدیثی حارث دست یافت.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۵، ص ۳۹۸؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام ج ۳، ص ۴۷۴؛</ref> از همینرو در منابع اهل سنّت آمده که ابواسحاق فقط چهار روایت از حارث شنیده<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ص ۳۱؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۱۳۲ و ص ۱۴۸</ref> و بقیه را از نگاشتههای او نقل کرده است<ref>احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۲، ص ۱۷۹؛ برای فهرستی از روایات او از حارث رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علی بن ابیطالب، خَرَّجَ احادیثهُ علیرضابن عبداللهبن علیرضا ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۲۸.</ref>، همچنانکه روایات [[خِلاسبن عمرو هَجَری]]<ref>یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۲، ص ۸۴۹ ـ ۸۶۳.</ref> و [[عبدالاعلیبن عامر ثعلبی]]<ref>یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۵، ص ۱۹۶۷ ـ ۱۹۷۶.</ref> از امام علی (ع) را برگرفته از کتاب حارث میدانند.<ref>ابنحنبل، الجامع فی العلل و معرفةالرجال، همانجا؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ج ۲، ص ۱۴۵؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۳، ص ۵۸. ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۶، ص ۲۶.</ref> در شماری از روایات، ابواسحاق سبیعی به واسطه دیگران از حارث روایت کرده که حاکی از شفاهی بودن است نه نقل از کتاب حارث <ref>محمد بن ادریس شافعی، الامّ ج ۷، ص ۱۹۹؛ عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف ج ۴، ص ۲۵۶ و ص ۲۸۲؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۴، ص ۱۱.</ref> سلسله سند «ابواسحاق از حارث از علی (ع) زنجیره حدیثی مشهوری است که برخی جاعلان، خصوصآ [[عثمانیه]] در مناظرات فرقهای خود با شیعیان، از این شهرت سود جسته و مطالب مجعول خود را با آن رواج دادهاند. <ref>مدرسی طباطبائی، ج ۱، ص ۵۷۵۸</ref>
| | == پانویس == |
| | {{پانویس|اندازه=ریز|۴}} |
|
| |
|
| بهجز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (ع) را شنیدهاند، که از آن جملهاند [[ابراهیمبن یزید نخعی]] و [[سعید بن فیروز ابوالبختری]].<ref>برای فهرست کامل این راویان و روایات آنان رجوع کنید به یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۴۳۲.</ref>
| | == منابع == |
| | {{ستون-شروع}} |
|
| |
|
| === نزد علمای رجال ===
| | ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنابیحاتم، كتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دكن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابناثیر، النهایة فى غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحى و طاهر احمد زاوى، بیروت 1383/1963، چاپ افست قم 1364ش؛ ابناعثم كوفى، كتاب الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/1991؛ ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش[؛ همو، كتاب الخصال، چاپ علیاكبر غفارى، قم 1362ش؛ ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام، نجف ] 1385[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنجوزى، كتاب الضعفاء و المتروكین، چاپ ابوالفداء عبداللّه قاضى، بیروت 1406/1986؛ ابنحِبّان، كتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروكین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب 1395ـ1396/ 1975ـ1976؛ ابنحنبل، الجامع فى العلل و معرفة الرجال، چاپ محمدحسام بیضون، بیروت 1410/ 1990؛ همو، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ ابنخلّكان؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنشاذان، الایضاح، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران 1363ش؛ ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، چاپ صبحى سامرائى، كویت 1404/ 1984؛ ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، چاپ یوسف بقاعى، قم 1385ش؛ ابنطاووس، كشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، نجف 1370/1951؛ ابنعبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغى فى روایته و حمله، بیروت 1418/1997؛ ابنعدى، الكامل فى ضعفاء الرجال، چاپ سهیل زكار، بیروت 1409/ 1988؛ ابنعساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ محمداسماعیل عبداللّه صاوى، بیروت 1390/1970؛ ابنكلبى، نسب مَعَدّ و الیمن الكبیر، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق 1408/1988؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، رسالة أبى داود إلى أهل مكة فى وصف سُنَنِهِ، چاپ محمدبن لطفى صبّاغ، بیروت 1417/1997؛ همو، سؤالات أبیعبید الآجرى أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانى، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، بیروت 1418/1997؛ ابوزُرعه رازى، كتاب الضعفاء لابى زرعة الرازى و اجوبته على اسئلة البرذعى، در سعدى هاشمى، ابوزرعة الرازى و جهوده فى السنة النبویة، باب 2، مدینه 1409/1989؛ موفقبن احمد اخطب خوارزم، المناقب، چاپ مالك محمودى، قم 1414؛ امین؛ محمدبن اسماعیل بخارى، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت 1406/1986؛ همو، كتاب التاریخ الكبیر، دیاربكر: المكتبة الاسلامیة، ]بیتا.[؛ همو، كتاب الضعفاء الصغیر، چاپ محمد ابراهیم زاید، بیروت 1406/1986؛ احمدبن محمد برقى، كتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموى، تهران 1342ش؛ احمدبن یحیى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق 1996ـ2000؛ مصطفیبن حسین تفرشى، نقدالرجال، قم 1418؛ حسنبن سلیمان حلّى، المحتضر، چاپ على أشرف، ]بیجا[: مكتبة الحیدریة، 1382ش؛ اسماعیلبن محمد حمیرى، دیوان، چاپ شاكر هادى شكر، بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن عبداللّه خطیب عمرى، الإكمال فى اسماء الرجال، چاپ محمد عبداللّه انصارى، قم: مؤسسة اهل بیت علیهمالسلام، ]بیتا.[؛ خوئى؛ علیبن عمر دارقطنى، العلل الواردة فى الاحادیث النبویة، ریاض 1405/1985؛ همو، كتاب الضُعفاء و المتروكین، چاپ صبحى بدرى سامرائى، بیروت 1406/ 1986؛ محمدبن احمد ذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت 1424/2003؛ همو، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛ همو، میزانالاعتدال فى نقدالرجال، چاپ علیمحمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمودبن عمر زمخشرى، الفائق فى غریب الحدیث، بیروت 1417/ 1996؛ سمعانى؛ حمزةبن یوسف سهمى، تاریخ جرجان، چاپ محمد عبدالمعیدخان، حیدرآباد، دكن 1387/1967؛ محمدبن ادریس شافعى، الامّ، بیروت 1403/1983؛ محمدتقى شوشترى، بَهجالصباغة فى شرح نهجالبلاغة، ج 1، تهران : مكتبةالصدر، ]بیتا.[؛ همو، قاموسالرجال، قم 1410ـ1424؛ عبدالرزاقبن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمى، بیروت 1403/1983؛ محمدبن جریر طبرى، «المنتخب من كتاب ذیل المذیل من تاریخ الصحابة و التابعین»، در ذیول تاریخ الطبرى، ج 11، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ] 1977[؛ محمدبن جریر طبرى آملى، المسترشد فى امامة امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام، چاپ احمد محمودى، قم [? 1415[؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ همو، رجال الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1415؛ همو، فهرست كتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائى، قم 1420؛ احمدبن عبداللّه عجلى، معرفةالثقات، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى، مدینه 1405/1985؛ محمدبن عمرو عقیلى، كتاب الضعفاء الكبیر، چاپ عبدالمعطى امین قلعجى، بیروت 1418/1998؛ حسنبن یوسف علامه حلّى، خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، ]قم[ 1417؛ علیبن حسین علمالهدى، رسائل الشریف المرتضى، چاپ مهدى رجائى، رساله :32 اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، قم 1405ـ1410؛ سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، كتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم 1407؛ عنایةاللّه قهپائى، مجمعالرجال، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانى، اصفهان 1384ـ1387، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ محمدبن عمر كشى، اختیار معرفة الرجال، ]تلخیص[ محمدبن حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد 1348ش؛ كلینى؛ فراتبن ابراهیم كوفى، تفسیر فرات الكوفى، چاپ محمدكاظم محمودى، تهران 1410/1990؛ عبداللّه مامقانى، تنقیحالمقال فى علمالرجال، چاپ محییالدین مامقانى، قم 1423ـ؛ مجلسى؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّى، تهذیب الكمال فى اسماء الرجال، ج 5، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت 1405/1985؛ مسعودى، مروج (بیروت)؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفكر، ]بیتا.[؛ همو، كتاب الكنى و الأسماء، دمشق 1404/1984؛ محمدبن محمدمفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصارى، بیروت 1414الف/ 1993؛ همو، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، چاپ على میرشریفى، قم 1374ش؛ همو، الفصول المختارة، چاپ على میرشریفى، بیروت 1414ب/ 1993؛ همو، كتاب الامالى، چاپ حسین استادولى و علیاكبر غفارى، قم 1403؛ احمدبن على نسائى، كتاب الضعفاء و المتروكین، چاپ بوران ضناوى و كمال یوسف حوت، بیروت 1407/1987؛ على سامى نشار، نشأة الفكر الفلسفى فى الاسلام، ج 3، قاهره ] 1996[؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛ یحییبن شرف نووى، صحیح مسلم بشرح النووى، بیروت 1407/1987؛ محمدبن خلف وكیع، اخبارالقضاة، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1422/2001؛ یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمى (200ـ280ه ) عن أبى زكریا یحییبن معین (158ـ233ه ) فى تجریح الرواة و تعدیلهم، چاپ احمدمحمد نورسیف، دمشق : دارالمأمون للتراث، ]بیتا.[؛ همو، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دورى، چاپ عبداللّه احمدحسن، بیروت ]بیتا.[؛ یعقوبى، تاریخ؛یوسف ازبك، مسند علیبن ابیطالب رضیاللّهعنه، خَرَّجَ احادیثهُ علیرضابن عبداللّهبن علیرضا، دمشق 1416/1995؛ |
| برخی منابع رجالی [[اهل سنّت]]، حارث را در شمار ثقات آوردهاند؛<ref>یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری ج ۱، ص ۲۶۵؛ همو (یحییبن معین)، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی ص ۹۰؛ احمدبن عبدالله عجلی، معرفةالثقات ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن شاهین، تاریخ أسماء الثقات ص ۷۱ ـ ۷۲؛ یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی، ص ۹۱، که دارمی از تغییر رأی یحییبن معین درباره حارث خبر داده است.</ref> اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کردهاند.<ref>ابن سعد، ج ۶، ص ۱۶۸؛ بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، ص ۳۲؛ احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین ص ۷۷؛ ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء ص ۶۰۶؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج ۱، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ علیبن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین ص ۱۵۳؛ ابن جوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲</ref>
| |
|
| |
|
| مهمترین عامل جرح حارث، عبارات [[عامربن شراحیل شعبی]]، تابعی معاصر حارث، است که با اینکه از حارث روایت کرده، تأکید نموده که وی کذاب است.<ref>بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۳، قسم ۲، ص ۴۸۲؛ همو (محمدبن اسماعیل بخاری)، التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۱۸۳-184؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر ۱، ص ۲۰۸؛ محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال ج ۱، ص ۴۳۵</ref> چنانکه گفته شده [[بخاری]] و [[مسلم بن حجاج]]، به دلیل طعن شعبی بر حارث، روایات او را نیاوردهاند.<ref>ابنخلّکان، ج ۲، ص ۳۳۹</ref> درباره اینگونه اظهارنظرهای شعبی و در عین حال نقل روایت او از حارث، توجیهاتی آوردهاند، از جمله اینکه حارث در نقل دروغ نمیگفته بلکه «عقاید نادرست» داشته<ref>ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، ص ۷۲؛ حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰</ref> یا اینکه در سخنان روزمره دروغ میگفته اما در نقل حدیث و راستگو بود<ref>محمدبن عبدالله خطیب عمری، الإکمال فی اسماء الرجال ص ۱۷۹.</ref> یا اینکه به سهو دروغ میگفته است نه به عمد.<ref>محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء ج ۴، ص ۱۵۳ </ref> گفتنی است که شعبی، [[عثمانی|عثمانیمذهب]] و با عقیده به امامت علی (ع) و حتی موالات آن حضرت مخالف بوده است. <ref>محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، ص ۸۹؛ محمد بن جریر طبری آملی، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، ص ۱۸۳-۱۸۴؛ محمد بن محمد مفید، الفصول المختاره، ص ۲۱۶-۲۱۷</ref>
| | Hossein Modarressi Tabataba'i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early shi`ite literature, vol.1, Oxford 2003. |
|
| |
|
| [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبد آلبر، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله ج ۲، ص ۳۸۷.</ref> تصریح کرده که از حارث دروغی گزارش نشده است؛ اما وی به سبب محبت شدیدش به حضرت علی (ع) و تفضیل او بر دیگران، مورد ملامت بوده و از همینرو شعبی او را تکذیب کرده، چرا که شعبی معتقد به تفضیل [[ابوبکر]] بوده و او را اولین ایمانآورنده به [[پیامبر|پیامبر اکرم (ص)]] میدانسته است.
| | {{پایان}} |
| | |
| [[عبدالعزیزبن محمد حسینی غماری]]، از علمای معاصر [[مراکش]]، دو کتاب [[الباحث عن علل الطعن فی الحارث]] (قم ۱۴۲۰) و [[بیان نَکث الناکث المُتَعَدی بتضعیف الحارث]] (قم ۱۴۲۰) را در اثبات وثاقت حارث اعور و رد شبهات وارد شده در این باره نگاشته است.
| |
| | |
| ==فعالیتهای علمی==
| |
| === سخنان حارث درباره یادگیری قرآن ===
| |
| عباراتی مبهم از حارث درباره یادگیری [[قرآن]] نقل شده است، مانند اینکه «من قرآن را در سه سال و وحی را در دو سال آموختم» (تعلّمت القرآن فی ثلاث سنین و الوحی فی سنتین)؛<ref>مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، ص ۱۵؛ یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ج ۵، ص ۲۴۷.</ref> یا در پاسخ به کسی که گفته بود قرآن را در دو سال آموخته است، گفته بود: «قرآن آسان است، وحی دشوارتر است» (القرآن هَینٌ، الوحی اَشدُّ).<ref>مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، ج ۱، صص ۱۴۱۵</ref> این عبارت، به سبب ابهام، در کتابهای غریبالحدیث بررسی و از آن تفاسیر مختلفی شده است. برخی مقصود از قرآن را قرائت قرآن و مقصود از وحی را کتابت آن دانستهاند،<ref>محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث ج ۳، ص ۹۰؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل «وحی»؛ نیز رجوع کنید به یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی ج ۱، ص ۹۹.</ref> اما [[محمد تقی شوشتری|شوشتری]]<ref>محمد تقی شوشتری، قاموسالرجال ج ۳، ص ۴۰.</ref> مراد از [[وحی]] را [[تفسیر]] و [[شأن نزول]] آیات قرآن، و [[سید محسن امین]]<ref>سیدمحسن امین ج ۴، ص ۳۶۷</ref> [[وحی]] را حدیث معنا کردهاند.
| |
| | |
| === کتابت خطبهها و احادیث ===
| |
| حارث اعور احادیث و خطبههای امیرمؤمنان (ع) را مکتوب میکرده است.<ref>کلینی، ج ۱، ص ۱۴۱-۱۴۲؛ ابنبابویه، التوحید، ص ۳۱-۳۴</ref> به نوشته شوشتری،<ref>محمد تقی شوشتری، بَهجالصباغة فی شرح نهجالبلاغة، ج ۱، ص ۶.</ref> او نخستین گردآورنده خطبههای امام علی (ع) است. در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی (ع) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن حضرت در آن نوشت.<ref>ابنسعد، همانجا.</ref>
| |
| | |
| === آثار منسوب ===
| |
| *صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب<ref>ابن حنبل، الجامع فی العلل و المعرفة، ج۲، ص۲۵۷؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر سفر۳، ص۵۸؛ ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل ج۶، ص۲۶.</ref> یا [[صحیفه]]<ref>سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی ج۲، ص۱۴۵.</ref> حارث اشاره شده است.
| |
| | |
| *کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی؛
| |
| | |
| *کتاب [[المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی]] نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته [[شیخ طوسی]]،<ref>محمد بن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص ۳۱۹.</ref> [[عمروبن میمون]] مطالب این کتاب را به واسطه [[ابواسحاق سَبیعی]] از حارث از امام علی (ع) نقل کرده است. متن این رساله را [[ابنبابویه]] با سندی دیگر در کتاب [[خصال]]<ref>ابن بابویه، کتاب الخصال ج۲، ص۳۶۴ ـ ۳۸۲</ref> آورده است. در این رساله، ماجرای پرسش سرکرده یهودیان از امام علی (ع) درباره اینکه آیا وی وصی [[پیامبراکرم|پیامبر اکرم (ص)]] است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است.<ref>مدرسی طباطبائی، ج۱، ص۵۹، که این کتاب را یک جزوه تبلیغی شیعی متعلق به اواخر دوران اموی تلقی کرده است.</ref>
| |
| | |
| == فعالیتهای سیاسی ==
| |
| === ارتباط وی با امیرالمؤمنین (ع) ===
| |
| حارث از اصحاب خاص [[امام علی (ع)]] <ref>احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال ص ۴؛ محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، ص ۶۰</ref> و از نخستین بیعتکنندگان با وی در مدینه بوده <ref>طبری، ص ۶۶۲؛ محمدبن محمدمفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹</ref> و آن حضرت وی را در زمره ده یار معتمد خود برشمرده است.<ref>ابن طاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة ص ۱۷۴</ref> ابنقتیبه<ref>ابن قتیبه، المعارف ص ۶۲۴</ref> نیز نام حارث را در صدر اسامی شیعیان آورده است.
| |
| از او به عنوان پرچمْدارِ (صاحب رایة) علی (ع) نیز یاد شده است؛<ref>حمزه بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ص ۲۰۰؛ موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب، ص ۸۹</ref> همچنین گفتهاند که حضرت علی (ع) هنگام فراخواندن لشکریان خود، از حارث میخواست که آنان را فرا بخواند.<ref>نصربن مزاحم، وقعه صفین، صص ۱۲۱، ۱۴۳؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۲، صص ۲۰۵ و ۳۴۴؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح ج ۲، ص ۵۴۴</ref>
| |
|
| |
|
| حارث محبت و علاقه ویژهای به علی (ع) داشته<ref>ابن عبد آلبر، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله ج ۲، ص ۳۸۷</ref> تا جایی که ابنحِبّان<ref>ابنحِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین ج ۱، ص ۲۲۲.</ref> او را از شیعیان تندرو دانسته است. در منابع شیعی گزارش گفتگوی وی و علی (ع) در این باره نقل شده است.<ref>مفید، کتاب الامالی، ۱۴۰۳، ص ۳۷؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی ص ۶۲۵ ـ ۶۲۷.</ref>
| |
| براساس روایتی، حارث محبت و شیفتگی فراوان خود را به حضرت علی (ع) ابراز کرده و حضرت نیز در پاسخ فرموده است: «هر بندهای که مرا دوست داشته باشد در هنگام مرگ مرا به گونهای که دوست دارد، میبیند و کسی که مرا دشمن بدارد، در هنگام مرگ مرا به گونهای که دوست ندارد، میبیند». <ref>محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی ص ۸۸ ـ ۸۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آلابیطالب ج ۳، ص ۲۵۸؛ ابنبابویه، کتاب الخصال، ۱۳۶۲ ش، ج ۱، ص ۳۳۴۳۳۵؛ مفید، کتاب الامالی، ۱۴۰۳، ص ۲۷۱؛ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴، ص ۳۴، ۴۸؛ سعید بن هبه الله قطب راوندی، الدعوات، ص ۲۴۹</ref>
| |
| سیداسماعیلبن محمد حِمیری این مضمون را به شعر درآورده است.<ref>اسماعیلبن محمد حمیری، دیوان ص ۳۲۷ ـ ۳۲۸؛ محمدبن محمدمفید، کتاب الامالی ص ۷؛ محمد بن حسن طوسی، الامالی ص ۶۲۷؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۹۹، که آن را به حضرت علی (ع) نسبت داده است.</ref> این روایت و ابیات «سیدحمیری» در میان شیعیان رواج بسیاری دارد و در موضوع دیدار شیعیان با امیرالمؤمنین و [[اهل بیت]](ع) به هنگام احتضار، به آن استشهاد میشود. <ref>محمدبن محمدمفید، اوائل المقالات ص ۷۳ ـ ۷۴؛ علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی ج ۳، ص ۱۳۳ ـ ۱۳۴؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۹۹؛ حسن بن سلیمان حلّی، المختصر، ص ۱۳-۱۴</ref>
| |
|
| |
| ===مبارزات در دوره عثمان===
| |
| حارث در دوران [[خلافت]] [[عثمان|عثمانبن عفّان]] (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گستردهای داشته است. وی از اعضای [[گروه قرّاء]] در [[کوفه]] بهشمار میآمد که به سرکردگی [[مالک اشتر نخعی]] با [[سعید بن عاص]] (عامل [[عثمان]] در کوفه) مخالفت میکردند.<ref>احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۰.</ref> آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به [[مدینه]] رفتند و از عثمان خواستار عزل وی شدند.<ref>ابنسعد، ج ۵، ص ۳۲-۳۳؛ ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶</ref> همین مخالفتها موجب شد که عثمان آنان را به [[شام]] تبعید کند.<ref>ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج ۲، ص ۳۸۶؛ درباره حوادثی که در شام برای آنان رخ داد رجوع کنید به احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج ۵، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به قتل عثمان، در مدینه حضور داشت.<ref>محمدبن محمد مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره ص ۱۰۹.</ref>
| |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
| == منابع ==
| |
| {{ستون-شروع}}
| |
| {{col-begin}}
| |
| {{راستچین}}
| |
| *ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بیتا.
| |
| *ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱-۱۳۷۳/ ۱۹۵۲-۱۹۵۳، چاپ افست بیروت، بیتا.
| |
| *ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
| |
| *ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
| |
| *ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۵۷ ش.
| |
| *ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
| |
| *ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمة علیهمالسلام، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست بیروت، بیتا.
| |
| *ابنجوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ ابوالفداء عبداللّه قاضی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
| |
| *ابنحِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵-۱۳۹۶/ ۱۹۷۵-۱۹۷۶.
| |
| *ابنحنبل، الجامع فی العلل و معرفة الرجال، چاپ محمدحسام بیضون، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
| |
| *ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
| |
| *ابنخلّکان.
| |
| *ابنسعد (بیروت).
| |
| *ابنشاذان، الایضاح، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳ ش.
| |
| *ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، چاپ صبحی سامرائی، کویت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
| |
| *ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، چاپ یوسف بقاعی، قم ۱۳۸۵ ش.
| |
| *ابنطاووس، کشف المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
| |
| *ابنعبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
| |
| *ابنعدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
| |
| *ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۴۲۱/ ۱۹۹۵-۲۰۰۱.
| |
| *ابنقتیبه، المعارف، چاپ محمداسماعیل عبداللّه صاوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
| |
| *ابنکلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
| |
| *سلیمانبن اشعث ابوداوود، رسالة أبی داود إلی أهل مکة فی وصف سُنَنِهِ، چاپ محمدبن لطفی صبّاغ، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
| |
| *سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی، چاپ عبدالعلیام عبدالعظیم بستوی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
| |
| *ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء لابی زرعة الرازی و اجوبته علی اسئلة البرذعی، در سعدی هاشمی، ابوزرعة الرازی و جهوده فی السنة النبویة، باب ۲، مدینه ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
| |
| *موفقبن احمد اخطب خوارزم، المناقب، چاپ مالک محمودی، قم ۱۴۱۴.
| |
| *امین.
| |
| *محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
| |
| *محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، دیاربکر: المکتبة الاسلامیة، بیتا.
| |
| *محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، چاپ محمد ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
| |
| *احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش.
| |
| *احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
| |
| *مصطفیبن حسین تفرشی، نقدالرجال، قم ۱۴۱۸.
| |
| *حسنبن سلیمان حلّی، المحتضر، چاپ علی أشرف، (بیجا): مکتبة الحیدریة، ۱۳۸۲ ش.
| |
| *اسماعیلبن محمد حمیری، دیوان، چاپ شاکر هادی شکر، بیروت، بیتا.
| |
| *محمدبن عبداللّه خطیب عمری، الإکمال فی اسماء الرجال، چاپ محمد عبداللّه انصاری، قم: مؤسسة اهل بیت علیهمالسلام، بیتا.
| |
| *خوئی.
| |
| *علیبن عمر دارقطنی، العلل الواردة فی الاحادیث النبویة، ریاض ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
| |
| *علیبن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین، چاپ صبحی بدری سامرائی، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
| |
| *محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
| |
| *محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱-۱۴۰۹/ ۱۹۸۱-۱۹۸۸.
| |
| *محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳-۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
| |
| *محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶؛
| |
| *سمعانی.
| |
| *حمزةبن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، چاپ محمد عبدالمعیدخان، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
| |
| *محمدبن ادریس شافعی، الامّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
| |
| *محمدتقی شوشتری، بَهجالصباغة فی شرح نهجالبلاغة، ج ۱، تهران: مکتبةالصدر، بیتا.
| |
| *محمدتقی شوشتری، قاموسالرجال، قم ۱۴۱۰-۱۴۲۴.
| |
| *عبدالرزاقبن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
| |
| *محمدبن جریر طبری، «المنتخب من کتاب ذیل المذیل من تاریخ الصحابة و التابعین»، در ذیول تاریخ الطبری، ج ۱۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۷.
| |
| *محمدبن جریر طبری آملی، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام، چاپ احمد محمودی، قم، ۱۴۱۵.
| |
| *محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
| |
| *محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
| |
| *محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
| |
| *احمدبن عبداللّه عجلی، معرفةالثقات، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، مدینه ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
| |
| *محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
| |
| *حسنبن یوسف علامه حلّی، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، (قم) ۱۴۱۷.
| |
| *علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رساله: ۳۲ اجوبة مسائل متفرقة من الحدیث و غیره، قم ۱۴۰۵۱۴۱۰.
| |
| *سعیدبن هبةاللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
| |
| *عنایةاللّه قهپائی، مجمعالرجال، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۸۴-۱۳۸۷، چاپ افست قم، بیتا.
| |
| *محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
| |
| *کلینی.
| |
| *فراتبن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
| |
| *عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم ۱۴۲۳.
| |
| *مجلسی.
| |
| *یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
| |
| *مسعودی، مروج (بیروت).
| |
| *مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، بیتا.
| |
| *مسلمبن حجاج، کتاب الکنی و الأسماء، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
| |
| *محمدبن محمدمفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف/ ۱۹۹۳.
| |
| *محمدبن محمدمفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصرة، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴ ش.
| |
| *محمدبن محمدمفید، الفصول المختارة، چاپ علی میرشریفی، بیروت ۱۴۱۴ ب/ ۱۹۹۳.
| |
| *محمدبن محمدمفید، کتاب الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.
| |
| *احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ بوران ضناوی و کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
| |
| *علی سامی نشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج ۳، قاهره، ۱۹۹۶.
| |
| *نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
| |
| *یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
| |
| *محمدبن خلف وکیع، اخبارالقضاة، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
| |
| *یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی (۲۰۰-۲۸۰ ه) عن أبی زکریا یحییبن معین (۱۵۸-۲۳۳ ه) فی تجریح الرواة و تعدیلهم، چاپ احمدمحمد نورسیف، دمشق: دارالمأمون للتراث، بیتا.
| |
| *یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری، چاپ عبداللّه احمدحسن، بیروت، بیتا.
| |
| *یعقوبی، تاریخ.
| |
| *یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ، خَرَّجَ احادیثهُ علیرضابن عبداللّهبن علیرضا، دمشق ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
| |
| === منبع انگلیسی ===
| |
| {{چپچین}}
| |
| * Hossein Modarressi Tabataba'i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early shi`ite literature, vol.1, Oxford 2003.
| |
| {{پایان چپچین}}
| |
| {{col-end}}
| |
| {{پایان}}
| |
| ==پیوند به بیرون== | | ==پیوند به بیرون== |
| *منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5687 دانشنامه جهان اسلام]
| |
| {{یاران امام علی}}
| |
| {{یاران امام حسن}}
| |
|
| |
|
| [[رده:تابعین]]
| | منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام |
| [[رده:یاران امام علی]]
| |
| [[رده:یاران امام حسن]]
| |