پرش به محتوا

عبدمناف بن قصی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ اکتبر ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==نام و لقب==
==نام و لقب==
نام اصلی او مغیره و معروف به عبدمناف است. به دلیل زیبایی ظاهر به او قمر البطحاء نیز می‌گفتند.<ref>علامه حلی، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج14، ص405.</ref>
نام اصلی او مغیره و معروف به عبدمناف است. به دلیل زیبایی ظاهر به او قمر البطحاء نیز می‌گفتند.<ref>علامه حلی، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج۱۴، ص۴۰۵.</ref>


==فرزندان و نوادگان==
==فرزندان و نوادگان==
عبدمناف پسرانی به نام‌های عمرو معروف به [[هاشم بن عبد مناف|هاشم]]، [[عبد شمس |عبد شمس]]، مطّلب و نوفل داشت. مادر سه فرزند اولش عاتكة بنت مرة بن هلال و مادر نوفل، واقدة بنت عمرو المازنية است.<ref>ابن هشام، سیرة النبی، ج۱، ص۱۰۶.</ref> برخی ابوعمرو و ابوعبید را نیز جزو پسرانش برشمرده‌اند.<ref>بغدادی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۱؛ زرکلی، الاعلام، ج4، ص166.</ref> عبد مناف در مکه وفات نمود.<ref>زرکلی، الاعلام، ج4، ص166.</ref>
عبدمناف پسرانی به نام‌های عمرو معروف به [[هاشم بن عبد مناف|هاشم]]، [[عبد شمس |عبد شمس]]، مطّلب و نوفل داشت. مادر سه فرزند اولش عاتكة بنت مرة بن هلال و مادر نوفل، واقدة بنت عمرو المازنية است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۱۰۶.</ref> برخی ابوعمرو و ابوعبید را نیز جزو پسرانش برشمرده‌اند.<ref>بغدادی، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۶۶.</ref> عبد مناف در مکه وفات نمود.<ref>زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۶۶.</ref>


فرزندان و نوادگان او همگی به بنی عبدمناف شهرت دارند. [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]] از شاخه‌های مشهور بنی عبدمناف و [[قریش]] هستند. بنی عبد مناف از ساکنان اطراف [[بیت الحرام]] بودند، از این رو به قریش بطائح مشهورند. (در مقابلِ آن‌دسته از قریش که در حاشیه شهر مکه و بالای کوه‌ها استقرار یافتند قریش ظواهر خوانده شدند).<ref>اعلام القرآن‌، ج۳، ص۳۴۴.</ref>
فرزندان و نوادگان او همگی به بنی عبدمناف شهرت دارند. [[بنی هاشم]] و [[بنی امیه]] از شاخه‌های مشهور بنی عبدمناف و [[قریش]] هستند. بنی عبد مناف از ساکنان اطراف [[بیت الحرام]] بودند، از این رو به قریش بطائح مشهورند. (در مقابلِ آن‌دسته از قریش که در حاشیه شهر مکه و بالای کوه‌ها استقرار یافتند قریش ظواهر خوانده شدند).<ref>اعلام القرآن‌، ج۳، ص۳۴۴.</ref>
خط ۱۵: خط ۱۵:
قصیّ مناصب مکه را میان فرزندانش تقسیم کرد؛ به این نحو که سقایت و رفادت از آنِ عبد مناف و بقیه از آنِ عبدالدار باشد.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۱۸۰.</ref> البته بنابر برخی از گزارش‌ها، قصیّ همه مناصب را به عبدالدار سپرد، از این رو که او از برادرانش بزرگ تر بود.<ref>بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۹۰.</ref>
قصیّ مناصب مکه را میان فرزندانش تقسیم کرد؛ به این نحو که سقایت و رفادت از آنِ عبد مناف و بقیه از آنِ عبدالدار باشد.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۱۸۰.</ref> البته بنابر برخی از گزارش‌ها، قصیّ همه مناصب را به عبدالدار سپرد، از این رو که او از برادرانش بزرگ تر بود.<ref>بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ص۱۹۰.</ref>


پس از وفات عبدمناف، هاشم و برادرانش (عبدشمس، مطلّب، و نَوْفَل) با عموزادگانشان (یعنی بنی عبدالدّار) بر سر تصاحب مناصب کعبه به نزاع برخواستند. هر گروه با طوایفی از قریش هم پیمان شدند. در پایان، بدون آنکه نزاعی درگیرد، دو طرف صلح کردند و مناصب اجتماعى بین هاشم و عبدشمس تقسیم شد؛ بدین صورت که منصب رفادت (اطعام حجاج) و سقایت‌ به هاشم و منصب قیادت (فرماندهى جنگ‌ها و شاخه نظامى قریش) برعهده عبدشمس گذاشته شد. علاوه بر این، به‌طور کلى ریاست قریش بعد از عبدمناف به هاشم واگذار شد.<ref>زرگرى‌نژاد، تاریخ صدر اسلام، ص 593 </ref>
پس از وفات عبدمناف، هاشم و برادرانش (عبدشمس، مطلّب، و نَوْفَل) با عموزادگانشان (یعنی بنی عبدالدّار) بر سر تصاحب مناصب کعبه به نزاع برخواستند. هر گروه با طوایفی از قریش هم پیمان شدند. در پایان، بدون آنکه نزاعی درگیرد، دو طرف صلح کردند و مناصب اجتماعى بین هاشم و عبدشمس تقسیم شد؛ بدین صورت که منصب رفادت (اطعام حجاج) و سقایت‌ به هاشم و منصب قیادت (فرماندهى جنگ‌ها و شاخه نظامى قریش) برعهده عبدشمس گذاشته شد. علاوه بر این، به‌طور کلى ریاست قریش بعد از عبدمناف به هاشم واگذار شد.<ref>زرگرى‌نژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۵۹۳.</ref>


همچنین عبدمناف کسی است که پیمانی را معروف به پیمان احابیش بین قبایلی از مکه جاری کرد.<ref>جواد على، المفصّل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 1، ص64 و 386.</ref>
همچنین عبدمناف کسی است که پیمانی را معروف به پیمان احابیش بین قبایلی از مکه جاری کرد.<ref>جواد على، المفصّل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۴ و ۳۸۶.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
کاربر ناشناس