پرش به محتوا

زید پسر امام کاظم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
اصلاح ساختار، بهبود لینک دهی، حذف مطالب و اضافه کردن پانویس.
imported>Fayaz
جز (اصلاح تاریخ درگذشت←‏درگذشت)
imported>Fayaz
جز (اصلاح ساختار، بهبود لینک دهی، حذف مطالب و اضافه کردن پانویس.)
خط ۵: خط ۵:
  | عنوان تصویر  =
  | عنوان تصویر  =
  | نقش          = حضور در شورش [[ابن طباطبا]] و [[ابو السرایا]]
  | نقش          = حضور در شورش [[ابن طباطبا]] و [[ابو السرایا]]
  | کنیه        = زید النار
  | کنیه        =  
  | زادروز      =
  | زادروز      =
  | زادگاه      =
  | زادگاه      =
  | درگذشت      =  اواخر [[خلافت]] [[متوکل]] (۲۳۲ـ۲۴۷)
  | درگذشت      =  حدود [[سال ۲۵۰ هجری قمری|۲۵۰ق]]
  | مدفن        = روستای آفریز [[قائنات]]
  | مدفن        =  
| عرض جغرافیایی =33.453010
| عرض جغرافیایی =
| طول جغرافیایی = 59.000295
| طول جغرافیایی =  
  | محل زندگی     =
  | محل زندگی   =
  | القاب        = زیدالنّار
  | القاب        = زیدالنّار
  | پدر          = امام کاظم
  | پدر          = [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم (ع)]]
  | مادر        =
  | مادر        =
  | همسران       =
  | همسران       =
  | فرزندان      =
  | فرزندان      =
  | طول عمر      =
  | طول عمر      =
}}
}}
'''زید بن موسی بن جعفر(ع)'''، معروف به '''زید النّار'''، فرزند [[امام کاظم(ع)]] و برادر [[امام رضا(ع)]] است. وی در قیام [[علویان]] به رهبری [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابن‌طباطبا]] و [[ابوالسرایا]] در [[عراق]] (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف [[بصره]] گردید، نقش بسزایی داشت.
'''زید بن موسی بن جعفر(ع)'''، معروف به '''زید النّار'''، فرزند [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم (ع)]] و برادر [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] بود. زید در قیام [[علویان]] به رهبری [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابن‌طباطبا]] و [[ابوالسرایا]] در [[عراق]] (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف [[بصره]] گردید، شرکت داشت.
رفتار خشونت‌آمیز او با مسلمین بصره اسباب نارضایتی امام رضا(ع) را فراهم نمود و حضرت [[سوگند]] یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.
رفتار خشن او با طرفداران [[بنی‌عباس]] در بصره، نارضایتی امام رضا(ع) را بدنبال داشت و [[سوگند]] یاد نمود که هرگز با زید سخن نگوید. پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط [[عباسیان]]، زید به اسارت در آمد و در حکومت [[مستعین]] در [[سامرا]] درگذشت.
==زندگی==
{{تبارنامه امام موسی کاظم}}
اطلاعات دقیق و کامل درباره زمان و مکان تولد و فوت زید و دیگر اجزای زندگی او در دست نیست. زید بن موسی، برادر [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] بود و در حدود [[سال ۲۵۰ هجری قمری|۲۵۰ق]] هم‌زمان با خلافت [[مستعین]]، در [[سامرا|سامراء]] درگذشت.<ref>زرکلی، اعلام، ۱۹۸۰م، ج۳، ص۶۱.</ref>
==ناخشنودی امام رضا(ع)==
چند روایت از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]] در شماتت زید و دعوت وی به رعایت [[تقوا]] و پرهیز از معاصی آمده است.<ref> ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۷، ۴۴۹-۴۵۰؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱</ref> پس از خشونت او در [[بصره]] در جریان قیام [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابن‌طباطبا]] و [[ابوالسرایا]]، بنابر برخی روایات، امام رضا(ع) در مواجهه با زید، از نحوه رفتارش، انزجارآمیز سخن گفت و سوگند یاد نمود که هرگز با زید سخن نگوید.<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱.</ref>


پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط [[عباسیان]]، او به اسارت در آمد و در اواخر [[خلافت]] [[متوکل عباسی]] در [[سامرا]] درگذشت. نسل وی در [[مغرب]]، عراق و [[ایران]] پراکنده‌اند.
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''سخن توبیخ آمیز [[امام رضا(ع)]]{{سخ}}خطاب به زید:'''{{پایان}}{{سخ}}«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل [[کوفه]] مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است. اگر گمان می‌بری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به [[بهشت]] روی و پدرت [[موسی بن جعفر(ع)]] اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچ‌کس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو می‌پنداری با معصیت بدان می‌رسی، پس گمان تو گمان بدی است»{{سخ}}زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.{{سخ}}حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی.»
 
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عیون اخبار الرضا]]، ج ۲، ص۲۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
==نقش او در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا==
==شرکت در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا==
{{تبارنامه امام موسی کاظم}}
منابعی که از او سخن گفته‌اند، فقط به نقش وی در شورش ابن‌ طباطبا و ابو السرایا در [[عراق]] (در سال‌های [[سال ۱۹۹ هجری قمری|۱۹۹]] و [[سال ۲۰۰ هجری قمری|۲۰۰ق]]) اشاره کرده‌اند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست. گفته شد که بعد از مرگ ابن‌ طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام [[محمد بن محمد بن زید]] بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت [[اهواز]] منصوب کرد.<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۸؛ ازدی، تاریخ الموصل، ص۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>
زید بن موسی برادر امام رضا(ع) است که دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی که از او سخن گفته‌اند، فقط به نقش بارز وی در شورش ابن‌ طباطبا و ابو السرایا در عراق (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره کرده‌اند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده که بعد از مرگ ابن‌ طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام [[محمد بن محمد بن زید]] بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت [[اهواز]] منصوب کرد.<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۸؛ ازدی، تاریخ الموصل، ص۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>


زید در راه اهواز، به کمک [[عباس‌ بن محمد جعفری]]، والی منتخب ابوالسرایا، به [[بصره]] شتافت و با غلبه بر حسن‌ بن علی معروف به مأمونی، عامل [[عباسیان]] در بصره، آن شهر را تصرف کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۴۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص۳۲۲.</ref> زید بن موسی اندکی بعد، عباس‌ بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۹؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۰۵</ref>
زید در راه اهواز، به کمک [[عباس‌ بن محمد جعفری]]، والی منتخب ابوالسرایا، به [[بصره]] شتافت و با غلبه بر حسن‌ بن علی معروف به مأمونی، عامل [[عباسیان]] در بصره، آن شهر را تصرف کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۴۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۴، ص۳۲۲.</ref> زید بن موسی اندکی بعد، عباس‌ بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص۵۴۹؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۰۵</ref>


===اسارت===
===اسارت===
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به اسارت درآمد.<ref>طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵</ref> نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کرده‌اند. [[طبری]] بر آن است که وی، امان خواست و [[علی بن ابی سعید]]، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.<ref>طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵</ref>  
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، زید به اسارت درآمد.<ref>طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵</ref> نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کرده‌اند. [[طبری]] بر آن است که وی، امان خواست و [[علی بن ابی سعید]]، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.<ref>طبری، تاریخ، ج ۸، ص۵۳۵</ref> بنا به روایتی دیگر، او را به [[بغداد]] نزد [[حسن بن سهل]] فرستادند، حسن‌ بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از [[مأمون]] برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف‌ نظر کرد.{{مدرک}}
 
بنا به روایتی دیگر، او را به [[بغداد]] نزد [[حسن بن سهل]] فرستادند، حسن‌ بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از [[مأمون]] برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف‌ نظر کرد.
 
وی تا زمان [[بیعت]] مردم بغداد با [[ابراهیم بن مهدی]]، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸-۴۴۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸.</ref>


[[بلعمی]] بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبدالله، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.<ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۲، ص۱۲۳۸-۱۲۳۹</ref> در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به [[خلافت]] نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.
زید تا زمان [[بیعت]] مردم بغداد با [[ابراهیم بن مهدی]]، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸-۴۴۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸.</ref> [[بلعمی]] بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبدالله، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.<ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۲، ص۱۲۳۸-۱۲۳۹</ref> در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به [[خلافت]] نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.


روایت [[گردیزی]] نیز حاکی از آن است که حسن‌ بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.<ref>گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳</ref> گفته شده که مأمون به احترام [[امام رضا(ع)]] او را بخشید.<ref> ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸</ref> با این حال تداوم کج‌رفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم می‌کرد و این امر از روایات امام درباره شماتت زید و دعوت وی به رعایت [[تقوا]] و پرهیز از معاصی، به‌روشنی پیداست.<ref> ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۷، ۴۴۹-۴۵۰؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱</ref>
روایت [[گردیزی]] نیز حاکی از آن است که حسن‌ بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.<ref>گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳</ref> گفته شده که مأمون به احترام [[امام رضا(ع)]] او را بخشید.<ref> ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸</ref>  
 
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''سخن توبیخ آمیز [[امام رضا(ع)]]{{سخ}}خطاب به زید:'''{{پایان}}{{سخ}}«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل [[کوفه]] مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است. اگر گمان می‌بری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به [[بهشت]] روی و پدرت [[موسی بن جعفر(ع)]] اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچ‌کس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو می‌پنداری با معصیت بدان می‌رسی، پس گمان تو گمان بدی است»{{سخ}}زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.{{سخ}}حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی.»
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عیون اخبار الرضا]]، ج ۲، ص۲۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


==ملقب شدن به زید النار==
==ملقب شدن به زید النار==
رفتار او با بصریان بسیار خشن و بی‌رحمانه بود، چنان‌که پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانه‌های [[بنی عباس]] و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی می‌بردند، دستور می‌داد که او را در آتش بسوزانند، ازاین‌رو به زیدالنّار ملقب شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵؛ گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۱۰</ref>
رفتار او با بصریان بسیار خشن و بی‌رحمانه بود، چنان‌که پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانه‌های [[بنی عباس]] و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی می‌بردند، دستور می‌داد که او را در آتش بسوزانند، ازاین‌رو به زیدالنّار ملقب شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۵۴-۳۵۵؛ گردیزی، تاریخ گردیزی، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌مسکویه، تجارب الامم، ج ۴، ص۱۱۸؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۱۰</ref>
==در نگاه امام رضا(ع) ==
شدت خشونت او به‌اندازه‌ای بود که بنابر برخی روایات، امام رضا(ع) در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با [[اسلام|مسلمین]] بصره، به گونه‌ای انزجارآمیز سخن گفت و حتی سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا، ص۴۴۸؛ ابن‌خلّکان، وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۱.</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==
بنابر برخی نقل‌ها، وی ۱۰ پسر داشت،<ref>ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص۶۴.</ref> اما [[ابن عنبه|ابن‌عِنَبه]] او را دارای ۴ پسر به نام‌های حسن، حسین‌المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در [[مغرب]]، [[عراق]] (بنوصعب، بنومکارم) و [[ایران]] پراکنده‌اند.<ref>ابن عنبه، الفصول الفتحریه، ص۱۴۰.</ref>
بنابر برخی نقل‌ها، وی ۱۰ پسر داشت،<ref>ابن‌حزم، جمهره انساب العرب، ص۶۴.</ref> اما [[ابن عنبه|ابن‌عِنَبه]] او را دارای ۴ پسر به نام‌های حسن، حسین‌المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در [[مغرب]]، [[عراق]] (بنوصعب، بنومکارم) و [[ایران]] پراکنده‌اند.<ref>ابن عنبه، الفصول الفتحریه، ص۱۴۰.</ref>
[[پرونده:امامزاده زید النار.jpg|بندانگشتی|چپ|بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات]]
[[پرونده:امامزاده زید النار.jpg|بندانگشتی|چپ|بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات]]
==درگذشت==
زیدالنّار حدود [[سال ۲۵۰ هجری قمری|۲۵۰ق]]، هم‌زمان با حکومت [[مستعین]]، در [[سامرا]] درگذشت.<ref>زرکلی، اعلام، ۱۹۸۰م، ج۳، ص۶۱.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
کاربر ناشناس