پرش به محتوا

زید پسر امام کاظم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
  | طول عمر      =
  | طول عمر      =
}}
}}
'''زید بن موسی بن جعفر(ع)'''، معروف به '''زید النّار'''، فرزند [[امام کاظم]] (ع) و برادر [[امام رضا (ع)]] است. وی در قیام [[علویان]] به رهبری [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابن‌طباطبا]] و [[ابوالسرایا]] در [[عراق]] (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف [[بصره]] گردید، نقش بسزایی داشت.
'''زید بن موسی بن جعفر(ع)'''، معروف به '''زید النّار'''، فرزند [[امام کاظم]](ع) و برادر [[امام رضا(ع)]] است. وی در قیام [[علویان]] به رهبری [[محمد بن ابراهیم بن طباطبا|ابن‌طباطبا]] و [[ابوالسرایا]] در [[عراق]] (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) که منجر به تصرف [[بصره]] گردید، نقش بسزایی داشت.
رفتار خشونت‌آمیز او با مسلمين بصره اسباب نارضایتی امام رضا (ع) را فراهم نمود و حضرت [[سوگند]] یاد نمود كه هرگز با او سخن نگوید.
رفتار خشونت‌آمیز او با مسلمین بصره اسباب نارضایتی امام رضا(ع) را فراهم نمود و حضرت [[سوگند]] یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.


پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط [[عباسیان]]، او به اسارت در آمد و در اواخر [[خلافت]] [[متوکل عباسی]] در [[سامرا]] درگذشت. نسل وی در [[مغرب]]، عراق و [[ایران]] پراكنده‌اند.
پس از مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره توسط [[عباسیان]]، او به اسارت در آمد و در اواخر [[خلافت]] [[متوکل عباسی]] در [[سامرا]] درگذشت. نسل وی در [[مغرب]]، عراق و [[ایران]] پراکنده‌اند.


==نقش او در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا==
==نقش او در شورش ابن طباطبا و ابوالسرایا==
{{خاندان پیامبر}}
{{خاندان پیامبر}}
زید بن موسی برادر امام رضا (ع) است که دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی كه از او سخن گفته‌اند، فقط به نقش بارز وی در شورش ابن‌ طباطبا و ابو السرایا در عراق (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره كرده‌اند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده كه بعد از مرگ ابن‌ طباطبا، هنگامی كه ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام [[محمد بن محمد بن زید]] بیعت كردند، او، زید بن موسی را به ولایت [[اهواز]] منصوب كرد.<ref>نک: بلاذری، ج ۲، ص ۵۴۸؛ ازدی، ص ۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۴ـ۳۵۵</ref>
زید بن موسی برادر امام رضا(ع) است که دربارۀ وی اطلاعات چندانی در دست نیست و منابعی که از او سخن گفته‌اند، فقط به نقش بارز وی در شورش ابن‌ طباطبا و ابو السرایا در عراق (در سال‌های ۱۹۹ و ۲۰۰ق) اشاره کرده‌اند. علت و چگونگی پیوستن او به این شورش روشن نیست اما گفته شده که بعد از مرگ ابن‌ طباطبا، هنگامی که ابوالسرایا و یارانش با جوانی علوی به نام [[محمد بن محمد بن زید]] بیعت کردند، او، زید بن موسی را به ولایت [[اهواز]] منصوب کرد.<ref>نک: بلاذری، ج ۲، ص۵۴۸؛ ازدی، ص۳۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، ص۳۵۴۳۵۵</ref>


زید در راه اهواز، به كمك [[عباس‌ بن محمد جعفری]]، والی منتخب ابوالسرایا، به [[بصره]] شتافت و با غلبه بر حسن‌ بن علی معروف به مأمونی، عامل [[عباسیان]] در بصره، آن شهر را تصرف كرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۵؛ قس یعقوبی، ج ۲، ص ۴۴۵؛ مسعودی، ج ۴، ص ۳۲۲</ref> زید بن موسی اندكی بعد، عباس‌ بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود كرد.<ref>بلاذری، ج ۲، ص ۵۴۹؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص ۳۰۵</ref>
زید در راه اهواز، به کمک [[عباس‌ بن محمد جعفری]]، والی منتخب ابوالسرایا، به [[بصره]] شتافت و با غلبه بر حسن‌ بن علی معروف به مأمونی، عامل [[عباسیان]] در بصره، آن شهر را تصرف کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص۳۵۵؛ قس یعقوبی، ج ۲، ص۴۴۵؛ مسعودی، ج ۴، ص۳۲۲</ref> زید بن موسی اندکی بعد، عباس‌ بن محمد را نیز بیرون نمود و بصره را ضمیمه قلمرو خود کرد.<ref>بلاذری، ج ۲، ص۵۴۹؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۰۵</ref>


===اسارت===
===اسارت===
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به اسارت درآمد.<ref>طبری، ج ۸، ص ۵۳۵</ref> نحوه اسارت وی را متفاوت نقل كرده‌اند. [[طبری]] بر آن است كه وی، امان خواست و [[علی بن ابی سعید]]، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.<ref>طبری، ج ۸، ص ۵۳۵</ref>
با مرگ ابوالسرایا و تصرف بصره به دست سپاه عباسی، وی به اسارت درآمد.<ref>طبری، ج ۸، ص۵۳۵</ref> نحوه اسارت وی را متفاوت نقل کرده‌اند. [[طبری]] بر آن است که وی، امان خواست و [[علی بن ابی سعید]]، فرمانده سپاه عباسی، به او امان داد.<ref>طبری، ج ۸، ص۵۳۵</ref>  


بنا به روایتی دیگر، او را به [[بغداد]] نزد [[حسن بن سهل]] فرستادند، حسن‌ بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از [[مأمون]] برای این كار دریافت نكرده بود و یكی از درباریان نیز او را از عواقب این كار بیم داد، از كشتن وی صرف‌ نظر كرد.
بنا به روایتی دیگر، او را به [[بغداد]] نزد [[حسن بن سهل]] فرستادند، حسن‌ بن سهل درصدد قتل او بود اما چون هیچ دستوری از [[مأمون]] برای این کار دریافت نکرده بود و یکی از درباریان نیز او را از عواقب این کار بیم داد، از کشتن وی صرف‌ نظر کرد.


وی تا زمان [[بیعت]] مردم بغداد با [[ابراهیم بن مهدی]]، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.<ref>ابن‌بابویه، ص ۴۴۸ـ۴۴۹؛ مسكویه، ج ۴، ص ۱۱۸</ref>
وی تا زمان [[بیعت]] مردم بغداد با [[ابراهیم بن مهدی]]، در زندان بود. در این هنگام، طرفداران مأمون او را از زندان بیرون آوردند و نزد مأمون فرستادند.<ref>ابن‌بابویه، ص۴۴۸-۴۴۹؛ مسکویه، ج ۴، ص۱۱۸</ref>


[[بلعمی]] بر آن است كه زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبداللّه، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی كه شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.<ref> بلعمی، ج ۲، ص ۱۲۳۸ـ۱۲۳۹</ref> در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به [[خلافت]] نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.
[[بلعمی]] بر آن است که زید از زندان علی بن ابی سعید گریخت و به عبداللّه، برادر ابوالسرایا، پیوست و درصدد فتح بصره برآمد اما اسیر شد و او را به بغداد فرستادند. در بغداد، در زندان بود تا هنگامی که شورشیان او را فراری دادند و پنهان شد.<ref> بلعمی، ج ۲، ص۱۲۳۸-۱۲۳۹</ref> در ادامۀ این روایت، بلعمی از تصمیم بغدادیان برای به [[خلافت]] نشاندن زیدالنّار سخن گفته است.


روایت [[گردیزی]] نیز حاكی از آن است كه حسن‌ بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.<ref>گردیزی، ص ۱۷۳</ref> گفته شده كه مأمون به احترام [[امام رضا]] (ع) او را بخشید.<ref> ابن‌بابویه، ص ۴۴۸</ref> با این حال تداوم كج‌رفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم می‌كرد و این امر از روایات امام درباره شماتت زید و دعوت وی به رعایت [[تقوا]] و پرهیز از معاصی، به‌روشنی پیداست.<ref> ابن‌بابویه، ص ۴۴۷، ۴۴۹ـ۴۵۰؛ ابن‌خلّكان، ج ۳، ص ۲۷۱</ref>
روایت [[گردیزی]] نیز حاکی از آن است که حسن‌ بن سهل، پس از قتل ابوالسرایا، زید را نزد مأمون فرستاد.<ref>گردیزی، ص۱۷۳</ref> گفته شده که مأمون به احترام [[امام رضا]](ع) او را بخشید.<ref> ابن‌بابویه، ص۴۴۸</ref> با این حال تداوم کج‌رفتاریهای او همچنان موجبات نارضایتی امام را فراهم می‌کرد و این امر از روایات امام درباره شماتت زید و دعوت وی به رعایت [[تقوا]] و پرهیز از معاصی، به‌روشنی پیداست.<ref> ابن‌بابویه، ص۴۴۷، ۴۴۹-۴۵۰؛ ابن‌خلّکان، ج ۳، ص۲۷۱</ref>


{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول ={{وسط چین}}'''سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع){{سخ}}خطاب به زید:'''{{پایان}}{{سخ}}«اى زيد! آيا تو را سخن مردم نادان اهل [[كوفه]] مغرور نموده است كه روايت كنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذريّه‏‌اش حرام ساخت»؟ اين سخن، فقط مخصوص [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسين]] است. اگر گمان می‌بری که تو با معصيت خداوند عزّ و جلّ به [[بهشت]] روى و پدرت موسى بن جعفر(ع) اطاعت خدا كند و او نیز به بهشت داخل‏ شود، در اين صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از او خواهى بود! به خدا سوگند هيچ‌كس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسيد، و تو می‌پندارى با معصيت بدان می‌رسى، پس گمان تو گمان بدی است»{{سخ}}زيد گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.{{سخ}}حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامى برادر منى كه خداوند عزّ و جلّ را اطاعت كنى
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''سخن توبیخ آمیز امام رضا(ع){{سخ}}خطاب به زید:'''{{پایان}}{{سخ}}«ای زید! آیا تو را سخن مردم نادان اهل [[کوفه]] مغرور نموده است که روایت کنند «فاطمه عفّت خود را نگه داشت پس خداوند آتش را بر ذریهاش حرام ساخت»؟ این سخن، فقط مخصوص [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] است. اگر گمان می‌بری که تو با معصیت خداوند عزّ و جلّ به [[بهشت]] روی و پدرت موسی بن جعفر(ع) اطاعت خدا کند و او نیز به بهشت داخل شود، در این صورت تو در نزد خداوند گرامی‌تر از او خواهی بود! به خدا سوگند هیچ‌کس جز از راه طاعت به آنچه نزد خدا است نخواهد رسید، و تو می‌پنداری با معصیت بدان می‌رسی، پس گمان تو گمان بدی است»{{سخ}}زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم.{{سخ}}حضرت در پاسخش فرمود: «تو هنگامی برادر منی که خداوند عزّ و جلّ را اطاعت کنی
|تاریخ بایگانی | منبع = <small>عيون أخبار الرضا(ع)، ج ‏2، ص 234</small> | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱4px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص۲۳۴</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۴px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}


==ملقب شدن به زید النار==
==ملقب شدن به زید النار==
رفتار او با بصریان بسیار خشن و بی‌رحمانه بود، چنان‌كه پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانه‌های [[بنی عباس]] و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یكی از آنان را نزد وی می‌بردند، دستور می‌داد كه او را در آتش بسوزانند، ازاین‌رو به زیدالنّار ملقب شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص ۳۵۴ـ۳۵۵؛ گردیزی، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ ابن‌مسكویه، ج ۴، ص ۱۱۸؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص ۳۱۰</ref>
رفتار او با بصریان بسیار خشن و بی‌رحمانه بود، چنان‌که پس از غارت اموال مردم، دستور داد خانه‌های [[بنی عباس]] و طرفدارانشان را آتش زدند و هرگاه یکی از آنان را نزد وی می‌بردند، دستور می‌داد که او را در آتش بسوزانند، ازاین‌رو به زیدالنّار ملقب شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص۳۵۴-۳۵۵؛ گردیزی، ص۱۷۳-۱۷۴؛ ابن‌مسکویه، ج ۴، ص۱۱۸؛ ابن‌اثیر، ج ۶، ص۳۱۰</ref>


==در نگاه امام رضا (ع) ==
==در نگاه امام رضا(ع) ==
شدت خشونت او به اندازه‌ای بود كه بنابر برخی روایات، امام رضا (ع) در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با [[اسلام|مسلمین]] بصره، به گونه‌ای انزجارآمیز سخن گفت و حتی سوگند یاد نمود كه هرگز با او سخن نگوید.<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ص ۴۴۸؛ ابن‌خلّكان، ج ۳، ص ۲۷۱</ref>
شدت خشونت او به‌اندازه‌ای بود که بنابر برخی روایات، امام رضا(ع) در مواجهه با زید، از نحوۀ رفتار وی با [[اسلام|مسلمین]] بصره، به گونه‌ای انزجارآمیز سخن گفت و حتی سوگند یاد نمود که هرگز با او سخن نگوید.<ref>رجوع کنید به ابن‌بابویه، ص۴۴۸؛ ابن‌خلّکان، ج ۳، ص۲۷۱</ref>


==فرزندان==
==فرزندان==
بنابر برخی نقل‌ها، وی ۱۰ پسر داشت،<ref>ابن‌حزم، ص ۶۴.</ref> اما [[ابن عنبه|ابن‌عِنَبه]] او را دارای ۴ پسر به نام‌های حسن، حسین‌المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است كه نسل وی در مغرب، عراق (بنوصعب، بنومكارم) و ایران پراكنده‌اند.<ref>ص ابن عنبه، ص ۱۴۰</ref>
بنابر برخی نقل‌ها، وی ۱۰ پسر داشت،<ref>ابن‌حزم، ص۶۴.</ref> اما [[ابن عنبه|ابن‌عِنَبه]] او را دارای ۴ پسر به نام‌های حسن، حسین‌المحدث، جعفر و موسی اصّم دانسته و برآن است که نسل وی در مغرب، عراق (بنوصعب، بنومکارم) و ایران پراکنده‌اند.<ref>ص ابن عنبه، ص۱۴۰</ref>
[[پرونده:امامزاده زید النار.jpg|بندانگشتی|چپ|بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات]]
[[پرونده:امامزاده زید النار.jpg|بندانگشتی|چپ|بقعه منسوب به زید النار در آفریز قائنات]]


==درگذشت==
==درگذشت==
زیدالنّار در اواخر [[خلافت]] [[متوكل]] (۲۳۲ـ۲۴۷ق) در [[سامرا]] درگذشت.<ref>ابن‌بابویه، ص ۴۴۹؛ ابن‌حزم ص:۶۱ در دوره مستعین</ref>
زیدالنّار در اواخر [[خلافت]] [[متوکل]] (۲۳۲-۲۴۷ق) در [[سامرا]] درگذشت.<ref>ابن‌بابویه، ص۴۴۹؛ ابن‌حزم ص:۶۱ در دوره مستعین</ref>


بقعه‌ای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در [[قائنات]] [[خراسان]] جنوبی وجود دارد.
بقعه‌ای منسوب به زیدالنّار در روستای آفریز، در [[قائنات]] [[خراسان]] جنوبی وجود دارد.
خط ۶۶: خط ۶۶:
*ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، قم، ۱۳۸۴ق/۱۴۲۶م.
*ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، قم، ۱۳۸۴ق/۱۴۲۶م.
* ابن‌ حزم، جمهرة انساب‌العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
* ابن‌ حزم، جمهرة انساب‌العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
* ابن‌ خلكان، وفیات الاعیان.
* ابن‌ خلکان، وفیات الاعیان.
* ابن‌عنبه، الفصول‌الفتحریه، چاپ محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ق.
* ابن‌عنبه، الفصول‌الفتحریه، چاپ محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۳ق.
* مسكویه، تجارت الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
* مسکویه، تجارت الامم، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
*ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ كاظم المظفر، نجف ۱۳۸۵ش/۱۹۶۵م.
*ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم المظفر، نجف ۱۳۸۵ش/۱۹۶۵م.
* یزید بن محمد ازدی، تاریخ‌الموصل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
* یزید بن محمد ازدی، تاریخ‌الموصل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
* احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶م.
* احمد بن یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۶م.
خط ۸۱: خط ۸۱:
==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5487 دانشنامه جهان اسلام]
* منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=5487 دانشنامه جهان اسلام]
* [http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/283125 امام زاده زیدالنار و موقوفات آن (روستای آفریز قائنات) (1)]
* [http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/283125 امام زاده زیدالنار و موقوفات آن (روستای آفریز قائنات) (۱)]
{{امام کاظم}}
{{امام کاظم}}


Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش