پرش به محتوا

اسراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۳
افزودن منبع و اصلاح پانویس
(افزودن منبع و اصلاح پانویس)
(افزودن منبع و اصلاح پانویس)
خط ۲۵: خط ۲۵:


===قِوام مقابل اسراف===
===قِوام مقابل اسراف===
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۳۵۱؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۳ش، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>ابن منظور، لسان‌العرب، ۱۴۹۸ق، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، ۱۴۱۲ق، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>
در قرآن از واژه قوام (حد وسط و اعتدال) نیز یاد شده است،<ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که مرز تعیین اسراف به شمار می‌رود و تشخیص آن برعهده عقل، [[شرع]] یا [[عرف]] است.<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۳۵۱؛ حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> چون اسراف همواره با نوعی زیاده‌روی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمان‌های الهی نمایان است،<ref>مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۳۶۹.</ref> با فساد ارتباط مستقیم دارد،<ref>سوره شعراء، آیه۱۵۲-۱۲۱؛ مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷‌‌۳۰۹.</ref> زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن می‌شود.<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۶، ص‌۳۵۲؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۳ش، ج‌۱۵، ص‌۱۶۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶.</ref> بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و دارایی‌های گوناگون انسان است، با سُرفه(کرمی که درختان را می‌خورد و از درون می‌پوساند) هم‌ریشه دانسته‌اند.<ref>ابن منظور، لسان‌العرب، ۱۴۹۸ق، ج‌۶، ص‌۲۴۴‌‌۲۴۵؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب‌القرآن، ۱۴۱۲ق، ص‌۲۳۱، «سرف»؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۶، ص‌۳۵۱.</ref>


==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
==عوامل و ريشه‌هاى اسراف==
خط ۶۲: خط ۶۲:
===قضایی و کیفری===
===قضایی و کیفری===
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; دامغانی، الوجوه والنظائر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
مجازات مجرم از منظر قرآن باید عادلانه و به اندازه جرم او باشد.<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف» ; دامغانی، الوجوه والنظائر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[سوره اسراء]] از کشتن بى‌گناهان نهى کرده و در صورت ارتکاب قتل، براى ولىّ مقتول حقّ [[قصاص]] در نظر گرفته است؛ امّا اسراف در اجراى حکم را ممنوع مى‌شمارد: «فَلاَ یُسرِف فِى‌القَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا» اسراف در اجراى حکمِ [[قصاص]]، شامل هریک از موارد زیر مى‌شود:
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. تفسیرماوردى، ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن‌شخصى غیر از قاتل،<ref>الکافى، ج۷، ص۳۷۱. ماوردی، تفسیر ماوردی، دارالکتب العلمیه،  ج۳، ص۲۴۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* کشتن بیش از یک نفر در برابر هر قتل،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲، ص‌۲۰۳. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>عیاشی، تفسیر عیاشى، ۱۳۸۰ق، ج‌۲، ص‌۲۹۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵و۱۰۶ الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* مُثله کردن و قطعِ اعضاى بدن قاتل پس از قصاص،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۱۰۵و۱۰۶ الکافى، ج‌۷، ص‌۳۷۱.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
* کشتن قاتل پیش از صدور حکم قاضى،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۴.</ref>
* کشتن قاتل به شیوه‌اى دردناک‌تر از کشتن مقتول،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>
* کشتن قاتل به شیوه‌اى دردناک‌تر از کشتن مقتول،<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۲۸۳.</ref>
* کشتن قاتل پس از عفو وى از جانب ولىّ مقتول و گرفتن [[دیه]] از او.<ref>تفسیر ماوردى، ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>
* کشتن قاتل پس از عفو وى از جانب ولىّ مقتول و گرفتن [[دیه]] از او.<ref>ماوردی، تفسیر ماوردی، دارالکتب العلمیه،  ج‌۳، ص‌۲۴۱.</ref>


داورى و قضاوت ناعادلانه که‌گاه بر کذب و [[دروغ]] استوار است، از مصادیق اسراف به شمار مى‌رود. [[مؤمن آل فرعون|مؤمن آل‌فرعون]] در آیه ۲۸ [[سوره غافر]] پیش از بیان اسراف اعتقادى فرعونیان، به اسراف آنان در قضاوت اشاره مى‌کند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> او پس از صدور حکم اعدام براى [[موسى(ع)|موسى]]، خطاب به فرعونیان مى‌گوید: آیا مى‌خواهید مردى را به سبب اعتقاد به خداى یگانه بکشید، درحالى‌که ادلّه روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟... خداوندهیچ اسرافکار  بسیار دروغگو را هدایت نمى‌کند: «إِنّ اللّهَ لاَیَهدِى مَن هو مُسرِفٌ کَذّاب.» برخى نیز این سخن مؤمن آل‌فرعون را درباره موسى(ع) دانسته‌اند که اگر وى به راستى قصد دارد با ادعاى دروغین نبوّت، به اسراف و فساد در جامعه بپردازد، بدانید که خداوند هیچ‌گاه مسرفان دروغگو را با [[معجزه|معجزات]] گوناگون، حمایت نکرده و در مسیر گمراهى موفقشان نمى‌گرداند.<ref>مفاهیم اخلاقى، ص‌۳۵۶‌ـ‌۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق اجتماعى آن به شمار خواهد‌رفت.
داورى و قضاوت ناعادلانه که‌گاه بر کذب و [[دروغ]] استوار است، از مصادیق اسراف به شمار مى‌رود. [[مؤمن آل فرعون|مؤمن آل‌فرعون]] در آیه ۲۸ [[سوره غافر]] پیش از بیان اسراف اعتقادى فرعونیان، به اسراف آنان در قضاوت اشاره مى‌کند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> او پس از صدور حکم اعدام براى [[موسى(ع)|موسى]]، خطاب به فرعونیان مى‌گوید: آیا مى‌خواهید مردى را به سبب اعتقاد به خداى یگانه بکشید، درحالى‌که ادلّه روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟... خداوندهیچ اسرافکار  بسیار دروغگو را هدایت نمى‌کند: «إِنّ اللّهَ لاَیَهدِى مَن هو مُسرِفٌ کَذّاب.» برخى نیز این سخن مؤمن آل‌فرعون را درباره موسى(ع) دانسته‌اند که اگر وى به راستى قصد دارد با ادعاى دروغین نبوّت، به اسراف و فساد در جامعه بپردازد، بدانید که خداوند هیچ‌گاه مسرفان دروغگو را با [[معجزه|معجزات]] گوناگون، حمایت نکرده و در مسیر گمراهى موفقشان نمى‌گرداند.<ref>مفاهیم اخلاقى، ص‌۳۵۶‌ـ‌۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق اجتماعى آن به شمار خواهد‌رفت.
خط ۸۳: خط ۸۳:
# بدون استفاده گذاردن هرگونه سرمایه.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵.</ref>
# بدون استفاده گذاردن هرگونه سرمایه.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵.</ref>
# مصرف اشیا به نحوى که فایده مادّى یا معنوى به بار نیاورد.
# مصرف اشیا به نحوى که فایده مادّى یا معنوى به بار نیاورد.
# مصرف بیش از میزان درآمد به نحوى که در شأن او نباشد; مانند خرید وسایل تزیینى براى کسى که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق(ع)]] کسى را که براى مصرف بیش از درآمد خود، دست نیاز به سوى دیگران دراز کند مُسرِف خوانده است.<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۱۳.</ref>
# مصرف بیش از میزان درآمد به نحوى که در شأن او نباشد; مانند خرید وسایل تزیینى براى کسى که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق(ع)]] کسى را که براى مصرف بیش از درآمد خود، دست نیاز به سوى دیگران دراز کند مُسرِف خوانده است.<ref>عیاشی، تفسیر عیاشى، ۱۳۸۰ق، ج‌۲، ص‌۱۳.</ref>
# مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز; مانند خرید چند خانه یا‌پرخورى.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز; مانند خرید چند خانه یا‌پرخورى.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۳۳‌و۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]]،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۳۸; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۸، ص‌۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضاى شهوات در رفع نیازهاى جسمانى،<ref> الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۸، ص‌۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه دینى مصداق اسراف شمرده مى‌شود.
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]]،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۳۸; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج‌۸، ص‌۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضاى شهوات در رفع نیازهاى جسمانى،<ref> الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۸، ص‌۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه دینى مصداق اسراف شمرده مى‌شود.
خط ۹۱: خط ۹۱:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
* حقوق عمومی
* حقوق عمومی
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>فخر رازی، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>میبدی، کشف‌الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>حسینی میلانی، التحقيق فی نفی التحريف عن القرآن الشريف، ۱۴۲۶ق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>فخر رازی، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان،  ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
* حقوق خصوصی
* حقوق خصوصی
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۱۶; المیزان، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۱۶; طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>


====اسراف در انفاق====
====اسراف در انفاق====
خداوند در آیه ۶۷ [[سوره فرقان]] در وصف بندگان خود می‌فرماید: آنان هرگاه [[انفاق]] کنند نه اسراف دارند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی را پیش می‌گیرند. منظور از تقتیر در انفاق، بخل و نپرداختن حقوق [[واجب]] الهی به مستحقان است.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۴۸; الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۲۷۵.</ref>
خداوند در آیه ۶۷ [[سوره فرقان]] در وصف بندگان خود می‌فرماید: آنان هرگاه [[انفاق]] کنند نه اسراف دارند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی را پیش می‌گیرند. منظور از تقتیر در انفاق، بخل و نپرداختن حقوق [[واجب]] الهی به مستحقان است.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۴۸; الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۲۷۵.</ref>
درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است:
درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است:
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; دامغانی، الوجوه والنظائر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج‌۲، ص‌۱۱۷; ماوردی، تفسیر ماوردی، دارالکتب العلمیه، ج‌۴، ص‌۱۵۵; دامغانی، الوجوه والنظائر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق بیش از حدّ،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
# انفاق بیش از حدّ،<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج‌۱۹، ص‌۴۸; ماوردی، تفسیر ماوردی، دارالکتب العلمیه،  ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>ماوردی، تفسیر ماوردی، دارالکتب العلمیه، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>


==آثار اسراف==
==آثار اسراف==
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
* انسان را از هدایت‌هاى الهى محروم مى‌سازد.<ref>سوره غافر، آیه ۲۸</ref>
* انسان را از هدایت‌هاى الهى محروم مى‌سازد.<ref>سوره غافر، آیه ۲۸</ref>
* گاهی [[کفر]] اعتقادى‌ و‌[[اخلاق|اخلاقى]] انسان را در پى دارد.<ref>ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۵، ص‌۸۱.</ref>
* گاهی [[کفر]] اعتقادى‌ و‌[[اخلاق|اخلاقى]] انسان را در پى دارد.<ref>ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۵، ص‌۸۱.</ref>
* موجب حلول عذاب الهى شده و در [[آخرت]] نیز انسان را به عذاب [[جهنم]] گرفتار مى‌کند.<ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶‌ـ‌۳۰۷; مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۲، ص‌۹۶.</ref> <ref>سوره انبیاء، ۳‌ـ‌۹؛ سوره غافر، ۴۱‌ـ‌۴۵؛ سوره یس، ۱۳‌ـ‌۱۹؛ سوره ذاریات، ۳۲‌ـ‌۳۴</ref>
* موجب حلول عذاب الهى شده و در [[آخرت]] نیز انسان را به عذاب [[جهنم]] گرفتار مى‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج‌۱۵، ص‌۳۰۶‌ـ‌۳۰۷; مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ۱۳۸۷ش، ج‌۱۲، ص‌۹۶.</ref> <ref>سوره انبیاء، ۳‌ـ‌۹؛ سوره غافر، ۴۱‌ـ‌۴۵؛ سوره یس، ۱۳‌ـ‌۱۹؛ سوره ذاریات، ۳۲‌ـ‌۳۴</ref>
* اسراف موجب اتلاف منابع ثروت و نوعى تجاوز به حقوق دیگران و نقض رفاه عمومى جامعه است.<ref>ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref>
* اسراف موجب اتلاف منابع ثروت و نوعى تجاوز به حقوق دیگران و نقض رفاه عمومى جامعه است.<ref>ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref>
* امام‌صادق (ع) اسراف را موجب کاهش [[برکت]]،<ref>الکافى، ج‌۴، ص‌۵۷.</ref> و فقر را نتیجه اسرافکارى، و تموّل را نتیجه رعایت اقتصاد مى‌شمرد.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۱۸; الکافى، ج‌۴، ص‌۵۳.</ref>
* امام‌صادق (ع) اسراف را موجب کاهش [[برکت]]،<ref>الکافى، ج‌۴، ص‌۵۷.</ref> و فقر را نتیجه اسرافکارى، و تموّل را نتیجه رعایت اقتصاد مى‌شمرد.<ref>نراقی، عوائد الایام، ۱۳۷۵ش، ص‌۶۱۸; الکافى، ج‌۴، ص‌۵۳.</ref>
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
* مکارم شیرازی ناصر با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۷ش.
* مکارم شیرازی ناصر با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۷ش.
* موسوی کاشمری، مهدی، پژوهشی در اسراف، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
* موسوی کاشمری، مهدی، پژوهشی در اسراف، قم، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.
* میبدی، احمدبن محمد، كشف الأسرار و عده الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، به اهتمام: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۱ش.
* نراقی، احمدبن محمد مهدی، عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام و مهمات مسایل الحلال و الحرام، قم، منشورات مكتبه بصيرتی، ۱۳۷۵ش.
* نراقی، احمدبن محمد مهدی، عوائد الایام فی بیان قواعد الاحکام و مهمات مسایل الحلال و الحرام، قم، منشورات مكتبه بصيرتی، ۱۳۷۵ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۸۲۸

ویرایش