پرش به محتوا

ترک اولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
ویکی سازی
(پیوند میان ویکی و حذف از مبدا ویرایش)
جز (ویکی سازی)
خط ۱۰: خط ۱۰:
==ترک اولای پیامبران و امامان==
==ترک اولای پیامبران و امامان==
{{همچنین ببینید|عصمت پیامبران|عصمت امامان}}
{{همچنین ببینید|عصمت پیامبران|عصمت امامان}}
[[شیعیان]] معتقدند خطاها و لغزش‌هایی که از [[پیامبران(ع)]] نقل شده، ترک اولی هستند و [[گناه]] به شمار نمی‌آیند.{{مدرک}} برای مثال در [[قرآن]] نمونه‌هایی از لغزش به برخی از پیامبران(ع) نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۶۷-۱۵۰.</ref> برای نمونه در [[سوره بقره]] آمده است که [[شیطان]]، [[حضرت آدم(ع)]] را دچار لغزش کرد.<ref>سوره بقره، آیه ۳۶ و ۳۶.</ref> به عقیده علمای شیعه، ادله عقلی به [[عصمت انبیا]] و [[عصمت امامان|امامان]] حکم می‌کنند و اینکه آنها هیچ [[گناه|گناهی]] چه [[گناه کبیره|کبیره]] و چه صغیره مرتکب نمی‌شوند.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.</ref> ازاین‌رو، نمی‌توان به آنان گناه نسبت داد. بنابراین موارد فوق را باید ترک اولی دانست.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>  
[[شیعیان]] معتقدند خطاها و لغزش‌هایی که از [[پیامبران(ع)]] نقل شده، ترک اولی هستند و [[گناه]] به شمار نمی‌آیند.{{مدرک}} برای مثال در [[قرآن]] نمونه‌هایی از لغزش به برخی از [[پیامبران(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۶۷-۱۵۰.</ref> برای نمونه در [[سوره بقره]] آمده است که [[شیطان]]، [[حضرت آدم(ع)]] را دچار لغزش کرد.<ref>سوره بقره، آیه ۳۶ و ۳۶.</ref> به عقیده علمای شیعه، ادله عقلی به [[عصمت انبیا]] و [[عصمت امامان|امامان]] حکم می‌کنند و اینکه آنها هیچ [[گناه|گناهی]] چه [[گناه کبیره|کبیره]] و چه صغیره مرتکب نمی‌شوند.<ref>سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۸۷ش، ص۳۴.</ref> ازاین‌رو، نمی‌توان به آنان گناه نسبت داد. بنابراین موارد فوق را باید ترک اولی دانست.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>  


در قرآن مواردی نیز هست که در آنها، پیامبران [[استغفار]] می‌کرده‌اند و از خدا طلب آمرزش داشتند؛ مانند آیه ۱۶ [[سوره قصص]] که در آن [[حضرت موسی(ع)]] از ظلم به نفس خود [[توبه]] می‌کند و [[خدا]] او را می‌آمرزد. علاوه بر این در [[دعا|دعاهای]] منقول از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز شاهد [[استغفار]] و طلب بخشش آنان از خدا هستیم. برای مثال، نقل شده است که پیامبر(ص) در شبانه‌روز صد بار استغفار می‌کرد.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۸۳، ۳۸۴.</ref> علمای شیعه در این موارد نیز می‌گویند که پیامبران و ائمه نه به دلیل ارتکاب گناه،‌ که به علت ترک اولی از خداوند طلب آمرزش می‌کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۸، ۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>
در قرآن مواردی نیز هست که در آنها، پیامبران [[استغفار]] می‌کرده‌اند و از خدا طلب آمرزش داشتند؛ مانند آیه ۱۶ [[سوره قصص]] که در آن [[حضرت موسی(ع)]] از ظلم به نفس خود [[توبه]] می‌کند و [[خدا]] او را می‌آمرزد. علاوه بر این در [[دعا|دعاهای]] منقول از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] نیز شاهد [[استغفار]] و طلب بخشش آنان از خدا هستیم. برای مثال، نقل شده است که پیامبر(ص) در شبانه‌روز صد بار استغفار می‌کرد.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۳۸۳، ۳۸۴.</ref> علمای شیعه در این موارد نیز می‌گویند که پیامبران و ائمه نه به دلیل ارتکاب گناه،‌ که به علت ترک اولی از خداوند طلب آمرزش می‌کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۲۸۸، ۲۸۹؛ شریفی و یوسفیان، پژوهشی در عصمت معصومان، ۱۳۷۷ش، ص۳۳۰.</ref>
خط ۱۷: خط ۱۷:
در [[قرآن]] با واژه‌هایی چون «عصیان» و «ظلم» از اعمال برخی [[پیامبران]] یاد شده و از [[استغفار]] آنها و بخشایش خدا سخن آمده است که [[تفسیر|مفسران]] آنها را ترک اولی تفسیر کرده‌اند. برخی از [[آیات]] قرآن در این زمینه و توضیحات مفسران درباره آنها به شرح زیر است:
در [[قرآن]] با واژه‌هایی چون «عصیان» و «ظلم» از اعمال برخی [[پیامبران]] یاد شده و از [[استغفار]] آنها و بخشایش خدا سخن آمده است که [[تفسیر|مفسران]] آنها را ترک اولی تفسیر کرده‌اند. برخی از [[آیات]] قرآن در این زمینه و توضیحات مفسران درباره آنها به شرح زیر است:


* '''کشتن مرد مصری توسط حضرت موسی''': «(موسی) گفت: پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش. پس خداوند او را بخشید» <ref>سوره قصص، آیه ۱۶.</ref> در این آیه [[حضرت موسی(ع)]] به جهت کشتن شخصی، استغفار می‌کند و به گفته قرآن، خداوند او را می‌آمرزد. در [[تفسیر نمونه]] آمده است مردی که توسط موسی کشته شد، از یاران [[فرعون]] و فردی ظالم بود و استحقاق کشته‌شدن را داشت. به نوشته این کتاب، او در حال زورگفتن به مردی از [[بنی‌اسرائیل]] بود و حضرت موسی(ع) تنها یک مشت به او زد و قصد کشتن او را نداشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲.</ref> ازاین‌رو گناهی انجام نداده بود؛ اما این کار او ترک اولی بود؛ زیرا در آن شرایط بی‌احتیاطی بود و و موجب شد بی‌جهت به دردسر بیفتد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲، ۴۳.</ref>
* '''کشتن مرد مصری توسط [[حضرت موسی]]''': «(موسی) گفت: پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش. پس خداوند او را بخشید» <ref>سوره قصص، آیه ۱۶.</ref> در این آیه [[حضرت موسی(ع)]] به جهت کشتن شخصی، استغفار می‌کند و به گفته قرآن، خداوند او را می‌آمرزد. در [[تفسیر نمونه]] آمده است مردی که توسط موسی کشته شد، از یاران [[فرعون]] و فردی ظالم بود و استحقاق کشته‌شدن را داشت. به نوشته این کتاب، او در حال زورگفتن به مردی از [[بنی‌اسرائیل]] بود و حضرت موسی(ع) تنها یک مشت به او زد و قصد کشتن او را نداشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲.</ref> ازاین‌رو گناهی انجام نداده بود؛ اما این کار او ترک اولی بود؛ زیرا در آن شرایط بی‌احتیاطی بود و و موجب شد بی‌جهت به دردسر بیفتد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲، ۴۳.</ref>


* '''رها کردن رسالت توسط حضرت یونس''': «و ذا النون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا زمانی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت‌ها صدا زد: جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»<ref>سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> این آیه به داستان [[حضرت یونس(ع)]] اشاره می‌کند که در آن حضرت یونس به جهت نافرمانی قومش آنها را ترک می‌کند و سپس از این کار پشیمان می‌شود، عمل خود را ظلم می‌نامد و توبه می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۴، ۳۱۵.</ref> [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] نوشته است که عمل حضرت یونس، واقعا ظلم و گناه نبود و اینکه خدواند او تنبیه کرد بدین سبب بود که او را تربیت کند تا حتی اعمالی که شبیه ظلم و گناه هستند هم انجام ندهد.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۵. </ref> در تفسیر نمونه هم این عمل حضرت یونس(ع) ترک اولی دانسته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۸۵.</ref>
* '''رها کردن رسالت توسط حضرت یونس''': «و ذا النون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا زمانی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت‌ها صدا زد: جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»<ref>سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> این آیه به داستان [[حضرت یونس(ع)]] اشاره می‌کند که در آن حضرت یونس به جهت نافرمانی قومش آنها را ترک می‌کند و سپس از این کار پشیمان می‌شود، عمل خود را ظلم می‌نامد و توبه می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۴، ۳۱۵.</ref> [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] نوشته است که عمل حضرت یونس، واقعا ظلم و گناه نبود و اینکه خدواند او تنبیه کرد بدین سبب بود که او را تربیت کند تا حتی اعمالی که شبیه ظلم و گناه هستند هم انجام ندهد.<ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۵. </ref> در تفسیر نمونه هم این عمل حضرت یونس(ع) ترک اولی دانسته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۸۵.</ref>


* '''خوردن میوه ممنوعه توسط حضرت آدم''': «آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت»<ref>سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> [[مجمع البیان]] در تفسیر این آیه نوشته است:‌ عصیان در لغت هرگونه خارج‌شدن از اطاعت خدا معنا می‌دهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمی‌شود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمی‌گیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناه‌کردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور می‌دهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد می‌کند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناه‌بودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند [[تکلیف|تکلیفی]] وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب می‌شد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref>
* '''خوردن [[میوه ممنوعه]] توسط حضرت آدم''': «آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت»<ref>سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> [[مجمع البیان]] در تفسیر این آیه نوشته است:‌ عصیان در لغت هرگونه خارج‌شدن از اطاعت خدا معنا می‌دهد. بنابراین تنها ترک واجبات را شامل نمی‌شود؛ بلکه ترک امور مستحب را نیز دربرمی‌گیرد. در نتیجه عصیان [[حضرت آدم(ع)]] لزوما به معنای گناه‌کردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> تفسیر نمونه هم در توضیح آن گفته است امر و نهی گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که پزشک بیمارش را به خوردن دارو دستور می‌دهد. در چنین موردی اگر بیمار به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود زیان وارد می‌کند. نهی خداوند از خوردن [[میوه ممنوع]] هم به معنای گناه‌بودن آن نبود؛ چراکه در آن زمان هنوز خداوند [[تکلیف|تکلیفی]] وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب می‌شد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در زمین درد و رنج ببیند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref>


== جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته==
confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴

ویرایش