|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{اعتقادات شیعه}} | | {{اعتقادات شیعه}} |
| '''ولایت تکوینی''' بالاترین مرحله [[ولایت]] که به معنای مسلط شدن بر جهان هستی، سرپرستی موجودات جهان و عهدهدار شدن تدبیر امر آنها. این ولایت مخصوص [[خداوند]] است. برخی معتقدند: مراتبی از آن از جانب او به [[انسان کامل]] نیز داده میشود. این ولایت دارای اقسام، صورت ها، مراتب و ابعادی است. | | '''ولایت تکوینی''' بالاترین مرحله [[ولایت]] که به معنای مسلط شدن بر جهان هستی، سرپرستی موجودات جهان و عهدهدار شدن تدبیر امر آنها. این ولایت مخصوص [[خداوند]] است. برخی معتقدند: مراتبی از آن از جانب او به [[انسان کامل]] نیز داده میشود. این ولایت دارای اقسام، صورت ها، مراتب و ابعادی است. |
| ==واژه شناسی==
| |
| واژه وِلایت را به معنای سرپرستی دانستهاند.<ref>رک: ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق،
| |
| ج۱۵، ص۴۰۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۵۵، زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۷۰۴</ref> ولایت به معنای سرپرستی و تصدی امور بر دو نوع است؛
| |
| *ولایت بر اشیاء یا شی؛ مانند ولایت و سرپرستی شخص بر اموال کسی که مرده است.
| |
| *ولایت بر اشخاص یا شخص؛ مانند ولایت و سرپرستی ولی بر همه جوانب مالی کودک، فرزند یا مجنون و یا ولایت [[خدا|خداوند]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|فرستادگان]] او مانند برخی از [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] در امور [[دنیا]] و [[آخرت]] [[مومنان]] است.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۰-۱۳۲؛ حسینی تهرانی، امام شناسی، ۱۴۲۶ش، ج۵، ص۱۴-۱۸.</ref>
| |
|
| |
| باید دانست ولايت كه همان قرب و نزديكى است٬ در لغت٬ از مفاهيم اضافى به شمار مى رود. اگر چيزى در كنار چيزى قرار بگيرد٬ مى گويند( وَلِيَه) يعنى نزديك او شد , و چون اگر چيزى به شخصى يا شيئى نزديك بود آن شى ء يا شخص هم به آن چيز نزديك خواهند بود٬ بنابراين ولايت همچون اخوت٬ يك اضافه دوسویه است. پس اگر انسان ولیّ خدا شد٬ خدا نيز ولىّ اوست و بر عکس. <ref>رک: جوادی آملی٬ ولایت در قرآن٬ ۱۳۶۹ش٬ ج۱ ٬ ص۲۸</ref>
| |
|
| |
| تكوين به معنى اِحداث، گردانيدن، آفريدن، نوپديدى، ساختن و صورت دادن است. در متون قديم فلسفه معمولا تكوين به معنی کون(یا فتحه کاف) در مقابل فساد مىآيد. پس تكوين شىء، عملى است كه به موجب آن، شىء احداث مىشود و به حالت موجود مىرسد. و يا به معنى مجموع صورى است كه نسبت به شرايطى كه براى نمود شىء لازم است، پى در پى بر شىء وارد مىشود. از اين قبيل است تكوين موجودات، تكوين وظايف، تكوين مؤسسات و غيره.<ref>صليبا٬ جميل و صانعى دره بيدى٬ منوچهر٬ فرهنگ فلسفى٬ ۱۳۶۶ش ٬ص۲۵۲</ref>
| |
|
| |
| تكوين صفت ازلى خداوند است. به اين معنى كه جهان و اجزاء آن را، به علم و اراده خود، در لحظه موجود شدن آن، ايجاد مىكند. بنابراين، تكوين صفتى ثابت، باقى و ابدى است اما شىء تكوين يافته حادث است و حدوث آن متعلّق به حادثكننده آن است. در مورد ساير صفات قديم خدا نيز چنين است، يعنى از قدم صفت قدم متعلق آن لازم نمىآيد.<ref>صليبا٬ جميل و صانعى دره بيدى٬ منوچهر٬ فرهنگ فلسفى٬ ۱۳۶۶ش ٬ص۲۵۲</ref>
| |
|
| |
| لفظ '''تكوينى''' منسوب به تكوين است. مثلا مىگويند '''روش تكوينى'''، و مقصود از آن، تحقيق در موضوعات علوم از جهت تكوين آنهاست، و نيز گفتهاند: '''تعريف تكوينى'''، و مقصود از آن شناساندن شىء است توسط فعلى كه مولد آن شىء است. مثلا اينكه در تعريف خط مستقيم بگوييم خطى است كه از حركت نقطه در يك جهت، به دست مىآيد.<ref>صليبا٬ جميل و صانعى دره بيدى٬ منوچهر٬ فرهنگ فلسفى٬ ۱۳۶۶ش ٬ص۲۵۲</ref>
| |
|
| |
| ==چیستی == | | ==چیستی == |
| ولایت تکوینی یعنی مسلط شدن بر جهان هستی<ref>همتی، ولایت تکوینی، ۱۳۶۳ش، ص۸۱</ref> و سرپرستی موجودات جهان<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت، فقاهت و عدالت، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۳</ref> و عهده گرفتن تدبیر امر آنها است.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> و این زمانی محقق است که رابطه بین سرپرست و سرپرست شدهها رابطه [[علت]] و [[معلول]] باشد. این نوع ولایت به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط میشود. این سرپرستی، حقیقی و ضروری است. از این رو هیچ گاه تخلف بردار نیست.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۲.</ref> | | ولایت تکوینی یعنی مسلط شدن بر جهان هستی<ref>همتی، ولایت تکوینی، ۱۳۶۳ش، ص۸۱</ref> و سرپرستی موجودات جهان<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت، فقاهت و عدالت، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۳</ref> و عهده گرفتن تدبیر امر آنها است.<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان،۱۳۷۰ش، ج۶،ص ۱۵</ref> و این زمانی محقق است که رابطه بین سرپرست و سرپرست شدهها رابطه [[علت]] و [[معلول]] باشد. این نوع ولایت به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط میشود. این سرپرستی، حقیقی و ضروری است. از این رو هیچ گاه تخلف بردار نیست.<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۲.</ref> |