پرش به محتوا

بهلول: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۵
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=ژانویه|روز=۲۸|سال=۲۰۱۵|چند = 2}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=ژانویه|روز=۲۸|سال=۲۰۱۵|چند = 2}}


بُهلول، ابووُهَیْب بهلول‌بن‌عمر صیرفی یا صوفی(د 190ق/806م)، مشهور به دانا، عاقل یا مجنون، نام شخصیتی نیمه افسانه‌ای که در ادبیات عامیانۀ ایران نیز شهرت بسیار دارد.
بُهلول، ابووُهَیْب بهلول‌بن‌عمر صیرفی یا صوفی (د ۱۹۰ق/۸۰۶م)، مشهور به دانا، عاقل یا مجنون، نام شخصیتی نیمه افسانه‌ای که در ادبیات عامیانۀ ایران نیز شهرت بسیار دارد.  


==شخصیت بهلول==
==شخصیت بهلول==


نخستین گزارشهایی که از بهلول به دست رسیده، متعلق به نیمۀ اول قرن است که وی را در زمان مهدی عباسی(حک‌ 158-169/775-785م)قرار می‌دهد. جاحظ(د255ق/869م)در نخستین روایت خود،<ref>جاحظ، ج ص 182</ref> او را در گفت و گویی نکته‌آمیز، مقابل اسحاق بن صبّاح(والی حجاز در زمان مهدی) قرارداده است و تشیع او را به روشنی باز می‌نماید. در دو روایت دیگر،<ref>جاحظ، ج ص 182</ref> بهلول مردی گول و حتیٰ خالی از ظرافت جلوه می‌کند (به یک قیراط آواز می‌خواند و یک دانق می‌ستاند تا ساکت شود). در آغاز سدۀ /10م، دو روایت دیگر از همان نوع بر روایات جاحظ افزوده می‌شود که باز بر بی‌پروایی او در تشیع دلالت دارد.<ref>ابن‌عبدربه، ج1، ص 151</ref> این خود نشان می‌دهد که در آن زمان حکایات متعددی دربارۀ او نقل شده است، به خصوص که در پایان همین قرن، نیشابوری(د406ق/1015م)کتابی با عنوان عقلاءالمجانین نگاشت و در آن بابی را<ref>نیشابوری، ص100-109</ref> به بهلول اختصاص داد. در این باب 20 روایت ـ که گاه با شعر همراه‌اند ـ و نیز 80 قطعه شعر مستقل آمده است:
نخستین گزارشهایی که از بهلول به دست رسیده، متعلق به نیمۀ اول قرن ۳ق است که وی را در زمان مهدی عباسی (حک‌ ۱۵۸-۱۶۹/۷۷۵-۷۸۵م) قرار می‌دهد. جاحظ (د۲۵۵ق/۸۶۹م) در نخستین روایت خود، <ref> جاحظ، ج ۱، ص ۱۸۲ </ref> او را در گفت‌و‌گویی نکته‌آمیز، مقابل اسحاق بن صبّاح (والی حجاز در زمان مهدی) قرارداده است و تشیع او را به روشنی باز می‌نماید. در دو روایت دیگر، <ref> جاحظ، ج ۱، ص ۱۸۲ </ref> بهلول مردی گول و حتیٰ خالی از ظرافت جلوه می‌کند (به یک قیراط آواز می‌خواند و یک دانق می‌ستاند تا ساکت شود). در آغاز سدۀ ۴ق/۱۰م، دو روایت دیگر از‌‌ همان نوع بر روایات جاحظ افزوده می‌شود که باز بر بی‌پروایی او در تشیع دلالت دارد. <ref> ابن‌عبدربه، ج۱، ص ۱۵۱ </ref> این خود نشان می‌دهد که در آن زمان حکایات متعددی دربارۀ او نقل شده است، به خصوص که در پایان همین قرن، نیشابوری (د۴۰۶ق/۱۰۱۵م) کتابی با عنوان عقلاءالمجانین نگاشت و در آن بابی را <ref> نیشابوری، ص۱۰۰-۱۰۹ </ref> به بهلول اختصاص داد. در این باب ۲۰ روایت ـ که‌گاه با شعر همراه‌اند ـ و نیز ۸۰ قطعه شعر مستقل آمده است:  


در این روایات، وی گاه دیوانۀ سرگردانی است(ظاهراً همیشه در کوفه) که کودکان کوی و برزن به آزارش می‌پردازند؛<ref>نیشابوری، ص102، 103، 107</ref> در 4 روایت، با خلیفه هارون‌الرشید برخورد می‌کند<ref>نیشابوری، ص100-102</ref> و در عین دیوانگی(برچوبی سوار است)او را چنان پندهایی می‌دهد که بغض گلوی خلیفه را می‌گیرد.<ref>نیشابوری، ص100-101</ref> در اینجا، مضمونِ تقریباً جهانی «بیزاری فیلسوف از پادشاه» دوباره تکرار شده است و یک بار نیز<ref>نیشابوری، ص100-101</ref> اندرز او را حدیثی نبوی (با ذکر اسناد) کمال می‌بخشد.
در این روایات، وی‌گاه دیوانۀ سرگردانی است (ظاهراً همیشه در کوفه) که کودکان کوی و برزن به آزارش می‌پردازند؛ <ref> نیشابوری، ص۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۷ </ref> در ۴ روایت، با خلیفه هارون‌الرشید برخورد می‌کند <ref> نیشابوری، ص۱۰۰-۱۰۲ </ref> و در عین دیوانگی (برچوبی سوار است) او را چنان پندهایی می‌دهد که بغض گلوی خلیفه را می‌گیرد. <ref> نیشابوری، ص۱۰۰-۱۰۱ </ref> در اینجا، مضمونِ تقریباً جهانی «بیزاری فیلسوف از پادشاه» دوباره تکرار شده است و یک بار نیز <ref> نیشابوری، ص۱۰۰-۱۰۱ </ref> اندرز او را حدیثی نبوی (با ذکر اسناد) کمال می‌بخشد.  


 
اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی (د ۴۲۱ق/۱۰۳۰م) در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند <ref> نک‌: آبی، ص۲۵۹-۲۷۴ </ref> که ۹تای آن‌ها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و‌گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و‌گاه مبتذل تبدیل شده است.  
اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند<ref>نک‌: آبی، ص259-274</ref> که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.
 
اندک مدتی پس از نیشابوری، آبی(د 421ق/1030م)در نثر الدر، روایاتی دربارۀ بهلول نقل می‌کند<ref>نک‌: آبی، ص259-274</ref> که 9تای آنها ـ با اندکی اختلاف ـ در عقلاءالمجانین نیز آمده است. اما روایت آبی فضای زاهدانه و گاه صوفیانه را از دست داده، و به داستانهای مضحک و گاه مبتذل تبدیل شده است.


==موضوع پندهای وی==
==موضوع پندهای وی==


بیشتر پندهای بهلول، دربارۀ روزبازپسین و آخرت است: به فرجام خویش بیندیش که جهان گذراست؛ حال آنکه جهان دیگر، سخت زیباست. این اندیشه به پیدایش قطعه‌ای زیبا و صوفیانه در وصف جهان آخرت انجامیده است.<ref>نک‌: آبی، ص105، نیز قس:106</ref> یک مناظره نیزدرباب بخشندگی،<ref>آبی، ص103</ref> بوی تصوف دارد. برخی داستانها، زیرکی و هوشمندی او را در امر دنیا نشان می‌دهد. درباب میراث خود با قاضی حیله می‌ورزد،<ref>آبی، ص104</ref> یکی را ازغم می‌رهاند و دیگری را از خیانت بازمی‌دارد،<ref>آبی، ص106</ref> یا میراث مردی را که هیچ ندارد، تقسیم می‌کند.<ref>آبی، ص109</ref>
بیشتر پندهای بهلول، دربارۀ روزبازپسین و آخرت است: به فرجام خویش بیندیش که جهان گذراست؛ حال آنکه جهان دیگر، سخت زیباست. این اندیشه به پیدایش قطعه‌ای زیبا و صوفیانه در وصف جهان آخرت انجامیده است. <ref> نک‌: آبی، ص۱۰۵، نیز قس: ۱۰۶ </ref> یک مناظره نیزدرباب بخشندگی، <ref> آبی، ص۱۰۳ </ref> بوی تصوف دارد. برخی داستان‌ها، زیرکی و هوشمندی او را در امر دنیا نشان می‌دهد. درباب میراث خود با قاضی حیله می‌ورزد، <ref> آبی، ص۱۰۴ </ref> یکی را ازغم می‌رهاند و دیگری را از خیانت بازمی‌دارد، <ref> آبی، ص۱۰۶ </ref> یا میراث مردی را که هیچ ندارد، تقسیم می‌کند. <ref> آبی، ص۱۰۹ </ref>  


3نامه نیز خطاب به خلیفه، وزیر و صاحب شرطه نقل شده که حال و هوای اندرزنامه‌های کهن، یا حتیٰ نهج‌البلاغه بر آنها غالب است.<ref>آبی، 107-108</ref> در یک روایت نیز از ابوبکر و عمر ستایش شده است<ref>آبی، 103</ref> که باید در واکنش به تشیع او ساخته شده باشد. مجموعۀ اشعاری که در عقلاءالمجانین نیشابوری گرد آمده، 39 بیت(در 13قطعۀ کوتاه) است که مضمون بیشتر آنها دربارۀ آخرت و قناعت در این جهان می‌گردد؛ اما 3 دو بیتی نیز نقل شده<ref>نک‌: آبی، ص108</ref> که مضمونی ظریف و عاشقانه دارد. این اشعار بسیار ساده، بی‌تکلف و گاه خالی از لطف است؛ و یکی از آنها<ref>نک‌: آبی، ص109، رائیه</ref> ظاهراً قافیۀ درستی هم ندارد(مگر آنکه همه را به وقف بخوانیم که پسندیده نیست).
۳ نامه نیز خطاب به خلیفه، وزیر و صاحب شرطه نقل شده که حال و هوای اندرزنامه‌های کهن، یا حتیٰ نهج‌البلاغه بر آن‌ها غالب است. <ref> آبی، ۱۰۷-۱۰۸ </ref> در یک روایت نیز از ابوبکر و عمر ستایش شده است <ref> آبی، ۱۰۳ </ref> که باید در واکنش به تشیع او ساخته شده باشد. مجموعۀ اشعاری که در عقلاءالمجانین نیشابوری گرد آمده، ۳۹ بیت (در ۱۳قطعۀ کوتاه) است که مضمون بیشتر آن‌ها دربارۀ آخرت و قناعت در این جهان می‌گردد؛ اما ۳ دو بیتی نیز نقل شده <ref> نک‌: آبی، ص۱۰۸ </ref> که مضمونی ظریف و عاشقانه دارد. این اشعار بسیار ساده، بی‌تکلف و‌گاه خالی از لطف است؛ و یکی از آن‌ها <ref> نک‌: آبی، ص۱۰۹، رائیه </ref> ظاهراً قافیۀ درستی هم ندارد (مگر آنکه همه را به وقف بخوانیم که پسندیده نیست).  


==بهلول در آثار قرن پنجم==
==بهلول در آثار قرن پنجم==


از قرن به بعد، انبوه کتابهایی که از بهلول یاد کرده‌اند، هرکدام بریکی از جنبه‌های شخصیت او تکیه می‌کنند. راغب،<ref>راغب، ص719-721</ref> ابن جوزی<ref>ابن جوزی، ص516-518</ref> و بعدها برهان‌الدین وطواط(د 718ق/1318م) در غررالخصائص<ref>وطواط، ص127-128</ref> در وجود بهلول، جز شخصیتی گول و خنده‌آور نمی‌بینند. صوفیانی چون مستملی(د 434ق) نیز در شرح‌التعرف،<ref>مستملی، ج ص 1491، 1639</ref> او را نماد فرزانه‌ای که مردم سخنانش را در نمی‌یابند، پنداشته‌اند. ابن عربی بابی بانام «بهالیل» گشوده، و شیوۀ آن را «بَهْلَلَة» خوانده است.<ref>ابن عربی، ج1، ص 247</ref> در همین زمان، در آثار صوفیان ایرانی نیز از بهلول به عنوان شخصیتی دانا و حاضرجواب یاد شده است.<ref>مثلاً شمس تبریزی، ص 137؛ مولوی، ص 40، 108-110</ref> در قرن بعد، یافعی<ref>یافعی، ص63-66، 74، 75، 100-102</ref> داستان های مربوط به به او را سخت گسترش داده، و به آنها رنگی کاملاً صوفیانه بخشیده است. اینک بهلول در قالب یکی از قهرمانان تصوف جلوه می‌کند.
از قرن ۵ق به بعد، انبوه کتابهایی که از بهلول یاد کرده‌اند، هرکدام بریکی از جنبه‌های شخصیت او تکیه می‌کنند. راغب، <ref> راغب، ص۷۱۹-۷۲۱ </ref> ابن جوزی <ref> ابن جوزی، ص۵۱۶-۵۱۸ </ref> و بعد‌ها برهان‌الدین وطواط (د ۷۱۸ق/۱۳۱۸م) در غررالخصائص <ref> وطواط، ص۱۲۷-۱۲۸ </ref> در وجود بهلول، جز شخصیتی گول و خنده‌آور نمی‌بینند. صوفیانی چون مستملی (د ۴۳۴ق) نیز در شرح‌التعرف، <ref> مستملی، ج ۴، ص ۱۴۹۱، ۱۶۳۹ </ref> او را نماد فرزانه‌ای که مردم سخنانش را در نمی‌یابند، پنداشته‌اند. ابن عربی بابی بانام «بهالیل» گشوده، و شیوۀ آن را «بَهْلَلَة» خوانده است. <ref> ابن عربی، ج۱، ص ۲۴۷ </ref> در همین زمان، در آثار صوفیان ایرانی نیز از بهلول به عنوان شخصیتی دانا و حاضرجواب یاد شده است. <ref> مثلاً شمس تبریزی، ص ۱۳۷؛ مولوی، ص ۴۰، ۱۰۸-۱۱۰ </ref> در قرن بعد، یافعی <ref> یافعی، ص۶۳-۶۶، ۷۴، ۷۵، ۱۰۰-۱۰۲ </ref> داستان‌های مربوط به به او را سخت گسترش داده، و به آن‌ها رنگی کاملاً صوفیانه بخشیده است. اینک بهلول در قالب یکی از قهرمانان تصوف جلوه می‌کند.  


==از دیدگاه شیخ طوسی و نورالله شوشتری==
==از دیدگاه شیخ طوسی و نورالله شوشتری==


از سوی دیگر، شیخ طوسی<ref>طوسی، ص60</ref> و بعدها دیگران چون ابن حجر<ref>ابن حجر، ج2، ص 68</ref> از مردی بهلول نام و اهل حدیث که از امام صادق(ع) روایت کرده، نام برده‌اند. گویی این محدث در آثار متأخرتر، به خصوص در مجالس المؤمنین نورالله شوشتری با شخصیت بهلول مجنون درآمیخته، و از او مردی محدث و شاگرد و مرید امام(ع) ساخته شده است، حدیث گویی بهلول، از قرن در ماجرای ملاقات با هارون پذیرفته شده بود؛ منابع پس از آن نیز بر این نکته تأکید کرده، و اندکی آن را گسترش نیز داده‌اند.<ref>ابن جوزی، 517-518؛ ابن دمیاطی، 91-92</ref> ابن شاکر کتبی نیز علاوه براینکه به محدث بودن او اشاره کرده، و بسیاری از روایات کهن را آورده، ظاهراً نخستین بار تاریخ وفات او را حدود سال 190ق/806م قرار داده است<ref>ابن شاکر، ج1، 228-231</ref> یک قرن بعد، ابن تغری بردی<ref>ابن تغری، ج2، 110-111</ref> سال 183ق را با اندکی تردید پیشنهاد کرده است.
از سوی دیگر، شیخ طوسی <ref> طوسی، ص۶۰ </ref> و بعد‌ها دیگران چون ابن حجر <ref> ابن حجر، ج۲، ص ۶۸ </ref> از مردی بهلول نام و اهل حدیث که از امام صادق (ع) روایت کرده، نام برده‌اند. گویی این محدث در آثار متأخر‌تر، به خصوص در مجالس المؤمنین نورالله شوشتری با شخصیت بهلول مجنون درآمیخته، و از او مردی محدث و شاگرد و مرید امام (ع) ساخته شده است، حدیث گویی بهلول، از قرن ۴ق در ماجرای ملاقات با هارون پذیرفته شده بود؛ منابع پس از آن نیز بر این نکته تأکید کرده، و اندکی آن را گسترش نیز داده‌اند. <ref> ابن جوزی، ۵۱۷-۵۱۸؛ ابن دمیاطی، ۹۱-۹۲ </ref> ابن شاکر کتبی نیز علاوه براینکه به محدث بودن او اشاره کرده، و بسیاری از روایات کهن را آورده، ظاهراً نخستین بار تاریخ وفات او را حدود سال ۱۹۰ق/۸۰۶م قرار داده است <ref> ابن شاکر، ج۱، ۲۲۸-۲۳۱ </ref> یک قرن بعد، ابن تغری بردی <ref> ابن تغری، ج۲، ۱۱۰-۱۱۱ </ref> سال ۱۸۳ق را با اندکی تردید پیشنهاد کرده است.  


==بهلول در آثار قرن یازدهم==
==بهلول در آثار قرن یازدهم==


چون به سدۀ 11ق/17م می‌رسیم، در ادبیات دینی ایرانی، شخصیت بهلول از نظر پارسایی، مجاهدت در راه آیین تشیع و فضایل عرفانی شکل نهایی می‌یابد. قاضی نورالله شوشتری زیر عنوان «شیخ فاضلِ واصل» روایات تازه‌ای دربارۀ او نقل می‌کند.<ref>شوشتری، ج2، 14-20</ref> در این روایات، بهلول مردی دانشمند و فرزانه است که آثار دیوانگی در رفتار و کردارش کمتر پیداست. مؤلف روایات خود را به استناد حمدالله مستوفی<ref>نک‌: مستوفی، ص637</ref> با این اطلاعات آغاز می‌کند که بهلول خویشاوند هارون، و شاگرد خاص امام جعفر صادق(ع) و مردی پرهیزکار بود. سبب تظاهر او به دیوانگی نیز آن بود که به توصیه امام(ع) خواست از اجرای فرمان نابخرادانۀ هارون بگریزد.
چون به سدۀ ۱۱ق/۱۷م می‌رسیم، در ادبیات دینی ایرانی، شخصیت بهلول از نظر پارسایی، مجاهدت در راه آیین تشیع و فضایل عرفانی شکل نهایی می‌یابد. قاضی نورالله شوشتری زیر عنوان «شیخ فاضلِ واصل» روایات تازه‌ای دربارۀ او نقل می‌کند. <ref> شوشتری، ج۲، ۱۴-۲۰ </ref> در این روایات، بهلول مردی دانشمند و فرزانه است که آثار دیوانگی در رفتار و کردارش کمتر پیداست. مؤلف روایات خود را به استناد حمدالله مستوفی <ref> نک‌: مستوفی، ص۶۳۷ </ref> با این اطلاعات آغاز می‌کند که بهلول خویشاوند هارون، و شاگرد خاص امام جعفر صادق (ع) و مردی پرهیزکار بود. سبب تظاهر او به دیوانگی نیز آن بود که به توصیه امام (ع) خواست از اجرای فرمان نابخرادانۀ هارون بگریزد.  


در نخستین روایت که مفصل است، با ابوحنیفه در دفاع از امام مناظره می‌کند و پیروز می‌شود.<ref>شوشتری، 2/14-15</ref> ماجرای روایت دوم که از ایضاح طبری نقل شده، در دربار محمدبن سلیمان، والی بصره رخ داده که با مناظره‌ها و نکته‌پردازیها و حوادث پیچاپیچ همراه است و در پایان به برخورد او با کودکان در کوچه‌های بصره و تکرار یکی از روایات کهن می‌انجامد.<ref>شوشتری، ج2، 15-19</ref> پس از آن 8 روایت دیگر دربارۀ او نقل شده که برخی ـ با تحریفات فراوان ـ تکرار روایات کهن است. در این مجموعه، دو قطعه شعر(4بیت و 3بیت) نیز به اشعار گذشتۀ او افزوده شده است.
در نخستین روایت که مفصل است، با ابوحنیفه در دفاع از امام مناظره می‌کند و پیروز می‌شود. <ref> شوشتری، ۲/۱۴-۱۵ </ref> ماجرای روایت دوم که از ایضاح طبری نقل شده، در دربار محمدبن سلیمان، والی بصره رخ داده که با مناظره‌ها و نکته‌پردازی‌ها و حوادث پیچاپیچ همراه است و در پایان به برخورد او با کودکان در کوچه‌های بصره و تکرار یکی از روایات کهن می‌انجامد. <ref> شوشتری، ج۲، ۱۵-۱۹ </ref> پس از آن ۸ روایت دیگر دربارۀ او نقل شده که برخی ـ با تحریفات فراوان ـ تکرار روایات کهن است. در این مجموعه، دو قطعه شعر (۴بیت و ۳بیت) نیز به اشعار گذشتۀ او افزوده شده است.  


دامنۀ این روایات، در آثار نویسندگان بعدی همچون حبله رودی(د1054ق/1644م)، باز هم گسترش می‌یابد.<ref>نک‌: ص155-159، که عمدتاً تکرار روایات نورالله شوشتری است؛ نیز نک‌: جزایری، ج2، 265</ref>
دامنۀ این روایات، در آثار نویسندگان بعدی همچون حبله رودی (د۱۰۵۴ق/۱۶۴۴م)، باز هم گسترش می‌یابد. <ref> نک‌: ص۱۵۵-۱۵۹، که عمدتاً تکرار روایات نورالله شوشتری است؛ نیز نک‌: جزایری، ج۲، ۲۶۵ </ref>  


==بهلول در آثار قرن دوازدهم==
==بهلول در آثار قرن دوازدهم==


در قرن 12ق/18م، عباس حسینی موسوی مکی در نزهةالجلیس خود، علاوه بر نقل ده/دوازده روایت نو و تکراری، نکتۀ جدید و شگفتی براخبار بهلول افزوده،<ref>نک‌: مکی، ص579</ref> می‌گوید قصیدۀ بسیار معروف «فیاشیۀ» او، همه جا معروف است«و من همۀ آن را می‌آورم تا بدانی که او از بزرگان صوفیه بود». اما نکتۀ جالب آنکه این قصیده، اساساً به لهجۀ عامیانۀ مصری سروده شده است: در آغاز، دو بیت با قافیۀ «نی»، به همان لهجه آمده است، سپس دو بیت فصیح، با وزن و قافیۀ دیگر نقل شده که «بیت» نام دارد، آن‌گاه دوباره، 6بیت به همان وزن و لهجۀ عامیانه می‌آید که دو بیت 5 و همان دو بیت آغازین است(ترجیع‌بند). این قطعه «دور» نام دارد. این ترکیت، 29بار<ref>مکی، ص579-591</ref> تکرار می‌شود. درواقع، این قصیده «بهلولیه» و «قصیدة بن عروس» نیز نام دارد. از آنجا که محمد بهنسی(د1001ق) آن را شرح کرده است. ناچار خود قصیده باید اندکی پیش از سدۀ 11ق پدید آمده باشد.<ref>دربارۀ نسخه‌های خطی آن، بهنسی، نک‌: GAS, I/637-638</ref> آنچه حسینی موسوی آورده، ظاهراً تخمیس از آن قصیده است.
در قرن ۱۲ق/۱۸م، عباس حسینی موسوی مکی در نزهةالجلیس خود، علاوه بر نقل ده/دوازده روایت نو و تکراری، نکتۀ جدید و شگفتی براخبار بهلول افزوده، <ref> نک‌: مکی، ص۵۷۹ </ref> می‌گوید قصیدۀ بسیار معروف «فیاشیۀ» او، همه جا معروف است «و من همۀ آن را می‌آورم تا بدانی که او از بزرگان صوفیه بود». اما نکتۀ جالب آنکه این قصیده، اساساً به لهجۀ عامیانۀ مصری سروده شده است: در آغاز، دو بیت با قافیۀ «نی»، به‌‌ همان لهجه آمده است، سپس دو بیت فصیح، با وزن و قافیۀ دیگر نقل شده که «بیت» نام دارد، آن‌گاه دوباره، ۶بیت به‌‌ همان وزن و لهجۀ عامیانه می‌آید که دو بیت ۵ و ۶،‌‌ همان دو بیت آغازین است (ترجیع‌بند). این قطعه «دور» نام دارد. این ترکیت، ۲۹بار <ref> مکی، ص۵۷۹-۵۹۱ </ref> تکرار می‌شود. درواقع، این قصیده «بهلولیه» و «قصیدة بن عروس» نیز نام دارد. از آنجا که محمد بهنسی (د۱۰۰۱ق) آن را شرح کرده است. ناچار خود قصیده باید اندکی پیش از سدۀ ۱۱ق پدید آمده باشد. <ref> دربارۀ نسخه‌های خطی آن، بهنسی، نک‌: GAS، I/۶۳۷-۶۳۸ </ref> آنچه حسینی موسوی آورده، ظاهراً تخمیس از آن قصیده است.  


مضامین قصیده برخلاف نظر مؤلف، بر بزرگی بهلول در تصوف دلالتی ندارد. همه جا با لحنی بی‌پیرایه و عامیانه به نعمتهای خداوند که «برای ما آب و خوراک و روزیهای دیگر آفریده است»،<ref>حسینی، 580</ref> اشاره می‌کند، گاه اندرز می‌دهد و به آیات قرآنی نظر می‌افکند.
مضامین قصیده برخلاف نظر مؤلف، بر بزرگی بهلول در تصوف دلالتی ندارد. همه جا با لحنی بی‌پیرایه و عامیانه به نعمتهای خداوند که «برای ما آب و خوراک و روزیهای دیگر آفریده است»، <ref> حسینی، ۵۸۰ </ref> اشاره می‌کند،‌گاه اندرز می‌دهد و به آیات قرآنی نظر می‌افکند.  


==بهلول در آثار قرن چهاردهم==
==بهلول در آثار قرن چهاردهم==


در قرن 14ق/20م روایات مربوط به بهلول در آثار شیعی ایران بازهم فزونی می‌یابد، خوانساری(د1313ق) در روضات‌الجنات خود فصلی نسبتاً گسترده<ref>خوانساری، ج2، 145-157</ref> دارد که طی آن هم روایات نورالله شوشتری را می‌آورد و هم روایاتی دیگر.
در قرن ۱۴ق/۲۰م روایات مربوط به بهلول در آثار شیعی ایران بازهم فزونی می‌یابد، خوانساری (د۱۳۱۳ق) در روضات‌الجنات خود فصلی نسبتاً گسترده <ref> خوانساری، ج۲، ۱۴۵-۱۵۷ </ref> دارد که طی آن هم روایات نورالله شوشتری را می‌آورد و هم روایاتی دیگر.  


==در ادبیات فارسی==
==در ادبیات فارسی==


بهلول از دیرباز تا زمان حاضر در ادبیات فارسی، چون نمادِ «دیوانۀ عاقل» حضور داشته است، اما در دهه‌های اخیر برخی کوشیده‌اند، از مجموعۀ روایات او کتابهای سرگرم کنندۀ عامه‌پسند تدارک ببینند: محمود متدین، کتاب کوچک ماجراهای بهلول عاقل را در تهران منتشر کرد. در 1339ش، آقا میرزا علی صدر جلد دوم بهلول عاقل را در تهران به چاپ رساند. این کتاب سرانجام به 5 جلد رسید و در 1343ش در تهران انتشار یافت. داستانها در این آثار، همان روایت کهن عربی است. اما گاهی با روایات پراکندۀ دیگر و حتیٰ اشعار فارسی نیز درآمیخته است.
بهلول از دیرباز تا زمان حاضر در ادبیات فارسی، چون نمادِ «دیوانۀ عاقل» حضور داشته است، اما در دهه‌های اخیر برخی کوشیده‌اند، از مجموعۀ روایات او کتابهای سرگرم کنندۀ عامه‌پسند تدارک ببینند: محمود متدین، کتاب کوچک ماجراهای بهلول عاقل را در تهران منتشر کرد. در ۱۳۳۹ش، آقا میرزا علی صدر جلد دوم بهلول عاقل را در تهران به چاپ رساند. این کتاب سرانجام به ۵ جلد رسید و در ۱۳۴۳ش در تهران انتشار یافت. داستان‌ها در این آثار،‌‌ همان روایت کهن عربی است. اما گاهی با روایات پراکندۀ دیگر و حتیٰ اشعار فارسی نیز درآمیخته است.  


انتشار داستانهای سرگرم کنندۀ بهلول در زبان ترکی، به چگونگی آن در زبان فارسی شبیه است(قس: میدان لاروس، II/244؛ نیز نک‌: ایرانیکا).
انتشار داستانهای سرگرم کنندۀ بهلول در زبان ترکی، به چگونگی آن در زبان فارسی شبیه است. <ref> قس: میدان لاروس، II/۲۴۴؛ نیز نک‌: ایرانیکا </ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
  {{پانویس|۲}}
  {{پانویس|۲}}  


== منابع ==
== منابع ==
  {{ستون-شروع}}
  {{ستون-شروع}}  
* آبی، منصور، الدر، به کوشش محمدعلی قرنه و علی محمد بجاوی، قاهره، 1983م.
* آبی، منصور، الدر، به کوشش محمدعلی قرنه و علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۹۸۳م.  
* ابن تغزی بردی، النجوم.
* ابن تغزی بردی، النجوم.  
* ابن جوزی، عبدالرحمان، صفةالصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعه‌جی، بیروت، 1405ق/1985م.
* ابن جوزی، عبدالرحمان، صفةالصفوة، به کوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعه‌جی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.  
* ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، بیروت، 1406ق/1986م.
* ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.  
* ابن دمیاطی، احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرح، بیروت، 1399ق/1978م.
* ابن دمیاطی، احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرح، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۸م.  
* ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973م.
* ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.  
* ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، بیروت، 1402ق/1982م.
* ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.  
* ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، قاهره، 1329ق.
* ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، قاهره، ۱۳۲۹ق.  
* جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق/1932م.
* جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.  
* جزایری، نعمت‌الله، الانوارالنعمانیة، بیروت، 1404ق/1984م.
* جزایری، نعمت‌الله، الانوارالنعمانیة، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.  
* حبله رودی، محمد، جامع‌التمثیل، بمبئی، 1329ق.
* حبله رودی، محمد، جامع‌التمثیل، بمبئی، ۱۳۲۹ق.  
* حسینی موسوی مکی، عباس، نزهةالجلیس، نجف، 1387ق/1967م.
* حسینی موسوی مکی، عباس، نزهةالجلیس، نجف، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.  
* حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش.
* حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.  
* خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، 1390ق.
* خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۹۰ق.  
* راغب اصفهانی، حسین، محاظرات‌الادباء، بیروت، 1961م.
* راغب اصفهانی، حسین، محاظرات‌الادباء، بیروت، ۱۹۶۱م.  
* شمس تبریزی، مقالات، به کوشش محمدعلی موحد، تهران، 1356ش.
* شمس تبریزی، مقالات، به کوشش محمدعلی موحد، تهران، ۱۳۵۶ش.  
* شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1376ق.
* شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۷۶ق.  
* طوسی، محمد، رجال، نجف، 1380ق/1961م.
* طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.  
* مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به کوشش محمدروشن، تهران، 1366ش.
* مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به کوشش محمدروشن، تهران، ۱۳۶۶ش.  
* مولوی، مثنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1363ش.
* مولوی، مثنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش.  
* نیشابوری، حسن، عقلاءالمجانین، به کوشش مصطفیٰ عاشور، قاهره، 1989م.
* نیشابوری، حسن، عقلاءالمجانین، به کوشش مصطفیٰ عاشور، قاهره، ۱۹۸۹م.  
* وطواط، محمد، غررالخصائص الواضحة، بیروت، دارصعب، یافعی، عبدالله، روض‌الریاحین، قبرس، مؤسسۀ عمادالدین.
* وطواط، محمد، غررالخصائص الواضحة، بیروت، دارصعب، یافعی، عبدالله، روض‌الریاحین، قبرس، مؤسسۀ عمادالدین.  
{{پایان}}
{{پایان}}
 
===منبع انگلیسی===
===منبع انگلیسی===


خط ۸۶: خط ۸۴:
* Iranica; Meydan Larouse.
* Iranica; Meydan Larouse.
{{پایان چپ‏چین}}
{{پایان چپ‏چین}}
{{ستون-شروع}}
 
 
==پیوند به بیرون==
 
منبع مقاله: [http://lib.eshia.ir/23022/13/5278 دائره المعارف بزرگ اسلامی]
کاربر ناشناس