پرش به محتوا

سوره حاقه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
جز
رده، منابع، معرفی سوره
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahdiemadi
جز (رده، منابع، معرفی سوره)
خط ۱: خط ۱:
{{سوره||نام = حاقه|کتابت = ۶۹|جزء = ۲۹|آیه = ۵۲|مکی/مدنی = مکی|شماره نزول = ۷۸|بعدی = [[سوره معارج|معارج]] |قبلی = [[سوره قلم|قلم]] |کلمه = ۲۶۱ |حرف =۱۱۳۳ }}
{{سوره||نام = حاقه|کتابت = ۶۹|جزء = ۲۹|آیه = ۵۲|مکی/مدنی = مکی|شماره نزول = ۷۸|بعدی = [[سوره معارج|معارج]] |قبلی = [[سوره قلم|قلم]] |کلمه = ۲۶۱ |حرف =۱۱۳۳ }}
'''سوره الحاقّه''' به این مناسبت که در سه آیه اول آن سه بار کلمه الحاقّه (از نام‌های روز [[قیامت]]) آمده است، الحاقّه نامگذاری شده است. از نظر حجم از [[سوره‌های مفصلات|مفصلات]] یعنی از سوره‌های نسبتا کوچک است و به سرگذشت قوم‌های [[قوم عاد|عاد]]، [[قوم ثمود|ثمود]] و [[فرعون]] اشاره می‌کند.
'''سوره الحاقّه''' به این مناسبت که در سه آیه اول آن سه بار کلمه الحاقّه (از نام‌های روز [[قیامت]]) آمده است، الحاقّه نامگذاری شده است. از نظر حجم از [[مفصلات|سوره‌های مفصلات]] یعنی از سوره‌های نسبتا کوچک است و به سرگذشت قوم‌های [[قوم عاد|عاد]]، [[قوم ثمود|ثمود]] و [[فرعون]] اشاره می‌کند.
==سوره حاقه==
==سوره حاقه==
این سوره را «‌حاقّه‌» می‌نامند، به این مناسبت که در سه آیه اول آن سه بار کلمه الحاقّه (درهم شکن، صف [[قیامت]]) آمده است: (الْحَاقَّةُ ﴿۱﴾ مَا الْحَاقَّةُ ﴿۲﴾ وَمَا أَدْرَاک مَا الْحَاقَّةُ ﴿۳﴾). کلمه «‌حاقه‌» از ریشه حق گرفته شده و بر آنچه که حق و حقیقت حتمی است اطلاق می‌شود. به این معنا و به این مناسبت روز قیامت را حاقه می‌گویند و حاقه یکی از نام‌های روز قیامت است.
این سوره را «‌حاقّه‌» می‌نامند، به این مناسبت که در سه آیه اول آن سه بار کلمه الحاقّه (درهم شکن، صف [[قیامت]]) آمده است: (الْحَاقَّةُ ﴿۱﴾ مَا الْحَاقَّةُ ﴿۲﴾ وَمَا أَدْرَاک مَا الْحَاقَّةُ ﴿۳﴾). کلمه «‌حاقه‌» از ریشه حق گرفته شده و بر آنچه که حق و حقیقت حتمی است اطلاق می‌شود. به این معنا و به این مناسبت روز قیامت را حاقه می‌گویند و حاقه یکی از نام‌های روز قیامت است.
خط ۱۲: خط ۱۲:
{{نقل قول دوقلو|<center>بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ</center>{{سخ}}الْحَاقَّةُ ﴿١﴾ مَا الْحَاقَّةُ ﴿٢﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿٣﴾ كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِ‌عَةِ ﴿٤﴾ فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ ﴿٥﴾ وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِ‌يحٍ صَرْ‌صَرٍ‌ عَاتِيَةٍ ﴿٦﴾ سَخَّرَ‌هَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْ‌عَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَ‌ىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ ﴿٨﴾ وَجَاءَ فِرْ‌عَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴿٩﴾ فَعَصَوْا رَ‌سُولَ رَ‌بِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّ‌ابِيَةً ﴿١٠﴾ إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِ‌يَةِ ﴿١١﴾ لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَ‌ةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴿١٢﴾ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ‌ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿١٣﴾ وَحُمِلَتِ الْأَرْ‌ضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً ﴿١٤﴾ فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١٥﴾ وَانشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ ﴿١٦﴾ وَالْمَلَكُ عَلَىٰ أَرْ‌جَائِهَا ۚ وَيَحْمِلُ عَرْ‌شَ رَ‌بِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿١٧﴾ يَوْمَئِذٍ تُعْرَ‌ضُونَ لَا تَخْفَىٰ مِنكُمْ خَافِيَةٌ ﴿١٨﴾ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَ‌ءُوا كِتَابِيَهْ ﴿١٩﴾ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ ﴿٢٠﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّ‌اضِيَةٍ ﴿٢١﴾ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿٢٢﴾ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿٢٣﴾ كُلُوا وَاشْرَ‌بُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿٢٤﴾ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ ﴿٢٥﴾ وَلَمْ أَدْرِ‌ مَا حِسَابِيَهْ ﴿٢٦﴾ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿٢٧﴾ مَا أَغْنَىٰ عَنِّي مَالِيَهْ ۜ ﴿٢٨﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿٢٩﴾ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿٣٠﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿٣١﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْ‌عُهَا سَبْعُونَ ذِرَ‌اعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿٣٢﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ الْعَظِيمِ ﴿٣٣﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿٣٤﴾ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿٣٥﴾ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿٣٦﴾ لَّا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿٣٧﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣٨﴾ وَمَا لَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣٩﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَ‌سُولٍ كَرِ‌يمٍ ﴿٤٠﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ‌ ۚ قَلِيلًا مَّا تُؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ ۚ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٤٢﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٣﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿٤٦﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَ‌ةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٤٨﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿٤٩﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَ‌ةٌ عَلَى الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٥٠﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿٥١﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَ‌بِّكَ الْعَظِيمِ ﴿٥٢﴾
{{نقل قول دوقلو|<center>بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ</center>{{سخ}}الْحَاقَّةُ ﴿١﴾ مَا الْحَاقَّةُ ﴿٢﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿٣﴾ كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِ‌عَةِ ﴿٤﴾ فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ ﴿٥﴾ وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِ‌يحٍ صَرْ‌صَرٍ‌ عَاتِيَةٍ ﴿٦﴾ سَخَّرَ‌هَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَ‌ى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْ‌عَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿٧﴾ فَهَلْ تَرَ‌ىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ ﴿٨﴾ وَجَاءَ فِرْ‌عَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴿٩﴾ فَعَصَوْا رَ‌سُولَ رَ‌بِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّ‌ابِيَةً ﴿١٠﴾ إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِ‌يَةِ ﴿١١﴾ لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَ‌ةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴿١٢﴾ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ‌ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿١٣﴾ وَحُمِلَتِ الْأَرْ‌ضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً ﴿١٤﴾ فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١٥﴾ وَانشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ ﴿١٦﴾ وَالْمَلَكُ عَلَىٰ أَرْ‌جَائِهَا ۚ وَيَحْمِلُ عَرْ‌شَ رَ‌بِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿١٧﴾ يَوْمَئِذٍ تُعْرَ‌ضُونَ لَا تَخْفَىٰ مِنكُمْ خَافِيَةٌ ﴿١٨﴾ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَ‌ءُوا كِتَابِيَهْ ﴿١٩﴾ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ ﴿٢٠﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّ‌اضِيَةٍ ﴿٢١﴾ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿٢٢﴾ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿٢٣﴾ كُلُوا وَاشْرَ‌بُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿٢٤﴾ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ ﴿٢٥﴾ وَلَمْ أَدْرِ‌ مَا حِسَابِيَهْ ﴿٢٦﴾ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿٢٧﴾ مَا أَغْنَىٰ عَنِّي مَالِيَهْ ۜ ﴿٢٨﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿٢٩﴾ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿٣٠﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿٣١﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْ‌عُهَا سَبْعُونَ ذِرَ‌اعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿٣٢﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ الْعَظِيمِ ﴿٣٣﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿٣٤﴾ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿٣٥﴾ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿٣٦﴾ لَّا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿٣٧﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣٨﴾ وَمَا لَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٣٩﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَ‌سُولٍ كَرِ‌يمٍ ﴿٤٠﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ‌ ۚ قَلِيلًا مَّا تُؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ ۚ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٤٢﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٣﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿٤٦﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَ‌ةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٤٨﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿٤٩﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَ‌ةٌ عَلَى الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٥٠﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿٥١﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَ‌بِّكَ الْعَظِيمِ ﴿٥٢﴾
|<center>به نام خداوند رحمتگر مهربان</center>{{سخ}}آن رخ دهنده. (۱) چيست آن رخ دهنده؟ (۲) و چه دانى كه آن رخ دهنده چيست؟ (۳) ثمود و عاد، آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند. (۴) اما ثمود به [سزاى‌] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند. (۵) و اما عاد، به [وسيله‌] تندبادى توفنده سركش هلاك شدند. (۶) [كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدت‌] مردم را فرو افتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند. (۷) آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟ (۸) و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و [مردم‌] شهرهاى سرنگون شده [سدوم و عاموره‌] مرتكب خطا شدند. (۹) و از امر فرستاده پروردگارشان سرپيچى كردند، و [خدا هم‌] آنان را به گرفتنى سخت، فرو گرفت. (۱۰) ما، چون آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم. (۱۱) تا آن را براى شما [مايه‌] تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد. (۱۲) پس آنگاه كه در صور يك بار دميده شود. (۱۳) و زمين و كوه‌ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند. (۱۴) پس آن روز است كه واقعه [آنچنانى‌] وقوع يابد. (۱۵) و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد. (۱۶) و فرشتگان در اطراف [آسمان‌]اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته ] بر سر خود بر مى‌دارند. (۱۷) در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مى‌شويد، [و] پوشيده‌اى از شما پوشيده نمى‌ماند. (۱۸) اما كسى كه كارنامه‌اش به دست راستش داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد. (۱۹) من يقين داشتم كه به حساب خود مى‌رسم. (۲۰) پس او در يك زندگى خوش است: (۲۱) در بهشتى برين، (۲۲) [كه‌] ميوه هايش در دسترس است. (۲۳) بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‌] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد. (۲۴) و اما كسى كه كارنامه‌اش به دست چپش داده شود، گويد: «اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم. (۲۵) و از حساب خود خبردار نشده بودم. (۲۶) اى كاش آن [مرگ‌] كار را تمام مى‌كرد. (۲۷) مال من، مرا سودى نبخشيد. (۲۸) قدرت من از [كف‌] من برفت. (۲۹) [گويند:] «بگيريد او را و در غل كشيد. (۳۰) آنگاه ميان آتشش اندازيد. (۳۱) پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد. (۳۲) چرا كه او به خداى بزرگ نمى‌گرويد. (۳۳) و به اطعام مسكين تشويق نمى‌كرد. (۳۴) پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست. (۳۵) و خوراكى جز چركابه ندارد، (۳۶) كه آن را جز خطاكاران نمى‌خورند. (۳۷) پس نه [چنان است كه مى‌پنداريد]، سوگند ياد مى‌كنم به آنچه مى‌بينيد، (۳۸) و آنچه نمى‌بينيد، (۳۹) كه [قرآن‌] قطعاً گفتار فرستاده‌اى بزرگوار است. (۴۰) و آن گفتار شاعرى نيست [كه‌] كمتر [به آن‌] ايمان داريد. (۴۱) و نه گفتار كاهنى [كه‌] كمتر [از آن‌] پند مى‌گيريد. (۴۲) [پيام‌] فرودآمده‌اى است از جانب پروردگار جهانيان. (۴۳) و اگر [او] پاره‌اى گفته‌ها بر ما بسته بود، (۴۴) دست راستش را سخت مى‌گرفتيم، (۴۵) سپس رگ قلبش را پاره مى‌كرديم، (۴۶) و هيچ يك از شما مانع از [عذاب‌] او نمى‌شد. (۴۷) و در حقيقت، [قرآن‌] تذكارى براى پرهيزگاران است. (۴۸) و ما به راستى مى‌دانيم كه از [ميان‌] شما تكذيب‌كنندگانى هستند. (۴۹) و آن واقعاً بر كافران حسرتى است. (۵۰) و اين [قرآن‌]، بى‌شبهه، حقيقتى يقينى است. (۵۱) پس به [پاس‌] نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. (۵۲)}}
|<center>به نام خداوند رحمتگر مهربان</center>{{سخ}}آن رخ دهنده. (۱) چيست آن رخ دهنده؟ (۲) و چه دانى كه آن رخ دهنده چيست؟ (۳) ثمود و عاد، آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند. (۴) اما ثمود به [سزاى‌] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند. (۵) و اما عاد، به [وسيله‌] تندبادى توفنده سركش هلاك شدند. (۶) [كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدت‌] مردم را فرو افتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند. (۷) آيا از آنان كسى را بر جاى مى‌بينى؟ (۸) و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و [مردم‌] شهرهاى سرنگون شده [سدوم و عاموره‌] مرتكب خطا شدند. (۹) و از امر فرستاده پروردگارشان سرپيچى كردند، و [خدا هم‌] آنان را به گرفتنى سخت، فرو گرفت. (۱۰) ما، چون آب طغيان كرد، شما را بر كشتى سوار نموديم. (۱۱) تا آن را براى شما [مايه‌] تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد. (۱۲) پس آنگاه كه در صور يك بار دميده شود. (۱۳) و زمين و كوه‌ها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند. (۱۴) پس آن روز است كه واقعه [آنچنانى‌] وقوع يابد. (۱۵) و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است كه آن از هم گسسته باشد. (۱۶) و فرشتگان در اطراف [آسمان‌]اند، و عرش پروردگارت را آن روز، هشت [فرشته ] بر سر خود بر مى‌دارند. (۱۷) در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مى‌شويد، [و] پوشيده‌اى از شما پوشيده نمى‌ماند. (۱۸) اما كسى كه كارنامه‌اش به دست راستش داده شود، گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد. (۱۹) من يقين داشتم كه به حساب خود مى‌رسم. (۲۰) پس او در يك زندگى خوش است: (۲۱) در بهشتى برين، (۲۲) [كه‌] ميوه هايش در دسترس است. (۲۳) بخوريد و بنوشيد، گواراتان باد، به [پاداش‌] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد. (۲۴) و اما كسى كه كارنامه‌اش به دست چپش داده شود، گويد: «اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم. (۲۵) و از حساب خود خبردار نشده بودم. (۲۶) اى كاش آن [مرگ‌] كار را تمام مى‌كرد. (۲۷) مال من، مرا سودى نبخشيد. (۲۸) قدرت من از [كف‌] من برفت. (۲۹) [گويند:] «بگيريد او را و در غل كشيد. (۳۰) آنگاه ميان آتشش اندازيد. (۳۱) پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد. (۳۲) چرا كه او به خداى بزرگ نمى‌گرويد. (۳۳) و به اطعام مسكين تشويق نمى‌كرد. (۳۴) پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست. (۳۵) و خوراكى جز چركابه ندارد، (۳۶) كه آن را جز خطاكاران نمى‌خورند. (۳۷) پس نه [چنان است كه مى‌پنداريد]، سوگند ياد مى‌كنم به آنچه مى‌بينيد، (۳۸) و آنچه نمى‌بينيد، (۳۹) كه [قرآن‌] قطعاً گفتار فرستاده‌اى بزرگوار است. (۴۰) و آن گفتار شاعرى نيست [كه‌] كمتر [به آن‌] ايمان داريد. (۴۱) و نه گفتار كاهنى [كه‌] كمتر [از آن‌] پند مى‌گيريد. (۴۲) [پيام‌] فرودآمده‌اى است از جانب پروردگار جهانيان. (۴۳) و اگر [او] پاره‌اى گفته‌ها بر ما بسته بود، (۴۴) دست راستش را سخت مى‌گرفتيم، (۴۵) سپس رگ قلبش را پاره مى‌كرديم، (۴۶) و هيچ يك از شما مانع از [عذاب‌] او نمى‌شد. (۴۷) و در حقيقت، [قرآن‌] تذكارى براى پرهيزگاران است. (۴۸) و ما به راستى مى‌دانيم كه از [ميان‌] شما تكذيب‌كنندگانى هستند. (۴۹) و آن واقعاً بر كافران حسرتى است. (۵۰) و اين [قرآن‌]، بى‌شبهه، حقيقتى يقينى است. (۵۱) پس به [پاس‌] نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. (۵۲)}}


{{سوره‌های قرآن|69|[[سوره قلم]]|[[سوره معارج]]}}
{{سوره‌های قرآن|69|[[سوره قلم]]|[[سوره معارج]]}}
خط ۲۰: خط ۲۱:
*[[آیه]]
*[[آیه]]


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
== منابع ==
==منابع==
*[[قرآن کریم]]، ترجمه [[محمدمهدی فولادوند]]، [[تهران]]: [[دارالقرآن الکریم]]، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
*[[دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی]]، ج۲، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، تهران: دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
* دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
 


{{قرآن کریم}}
{{قرآن کریم}}
خط ۳۴: خط ۳۶:


[[رده:سوره‌های مکی]]
[[رده:سوره‌های مکی]]
[[رده:سوره‌های مفصلات]]
کاربر ناشناس