استغاثه: تفاوت میان نسخهها
←رابطه استغاثه با ولایت تکوینی
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در جايز بودن استغاثه به [[پیامبر]] یا ولی خدا برای گرفتن حاجتی که به نوعی در حیطه قدرت خداست میان وهابیان و دیگر مسلمانان محل اختلاف است. وهابیون آن را[[شرک]] میدانند و سایر مسلمین اعتقاد به جایز بودن آن دارند.{{مدرک}} | در جايز بودن استغاثه به [[پیامبر]] یا ولی خدا برای گرفتن حاجتی که به نوعی در حیطه قدرت خداست میان وهابیان و دیگر مسلمانان محل اختلاف است. وهابیون آن را[[شرک]] میدانند و سایر مسلمین اعتقاد به جایز بودن آن دارند.{{مدرک}} | ||
اگر استغاثهکننده نگاه استقلالی به [[معصومین(ع)]] داشته باشد، به این معنا که معتقد باشد خداوند آنان را آفریده و تمام امور خلق را به آنان واگذار کرده در این صورت به عقیده عالمان [[شیعه]] و [[سنی]]، این عمل [[شرک]] است.<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۷۸</ref> اما اگر نگاه مستقل به آنان نداشته باشد شرک نیست. یعنی استغاثه کننده معتقد باشد که تصرفات ولی خدا با قدرت و اذن الهی است. یعنی خدا به برخی بندگان [[ولایت تکوینی]] و اجازه تصرفاتی جزیی در عالم تکوین را داده است. مثل تصرفات [[حضرت عیسی(ع)]] در خلق پرنده، شفا دادن مریض و زنده کردن مرده<ref> سوره آل عمران، آیه ۴۹</ref> و تصرف [[آصف بن برخیا]] در آوردن تخت [[بلقیس]] در یک لحظه.<ref>سوره نمل، آیه ۴۰</ref> | اگر استغاثهکننده نگاه استقلالی به [[چهارده معصوم| | ||
معصومین(ع)]] داشته باشد، به این معنا که معتقد باشد خداوند آنان را آفریده و تمام امور خلق را به آنان واگذار کرده در این صورت به عقیده عالمان [[شیعه]] و [[سنی]]، این عمل [[شرک]] است.<ref>خویی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۷۸</ref> اما اگر نگاه مستقل به آنان نداشته باشد شرک نیست. یعنی استغاثه کننده معتقد باشد که تصرفات ولی خدا با قدرت و اذن الهی است. یعنی خدا به برخی بندگان [[ولایت تکوینی]] و اجازه تصرفاتی جزیی در عالم تکوین را داده است. مثل تصرفات [[حضرت عیسی(ع)]] در خلق پرنده، شفا دادن مریض و زنده کردن مرده<ref> سوره آل عمران، آیه ۴۹</ref> و تصرف [[آصف بن برخیا]] در آوردن تخت [[بلقیس]] در یک لحظه.<ref>سوره نمل، آیه ۴۰</ref> | |||
درخواست حاجت از ولی خدا در زمان حیات و ممات به نحو استقلالی شرک است.<ref>خمینی، کتاب الطهارة، ج۳، ص۳۴۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۶ ص۱۲۹</ref> اما استغاثه به اولیای الهی و درخواست حاجت در زمان حیات و ممات به اذن خدا را علمای اسلام، شرک نمیدانند.<ref>فرمانیان کاشانی؛ معینیفر، نشریه سلفی پژوهی، ش۱، مقاله«رابطه توسل، شفاعت و استغاثه؛ بازخوانی محل نزاع و نقد آن» و سرمقاله«رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الاهی» نشریه سراج منیر، ش۱۴.</ref> برهمین اساس اولیای الهی نیز به اذن خداوند متعال می توانند فریادرس باشند و به عنوان «غیاث المستغیثین» مورد خطاب قراربگیرند . در روایتی پیامبر(ص) امام حسین(ع)را با اوصافی مانند مولای مؤمنان و جانشین پروردگار جهانیان و نیز «غياث المستغيثين» معرفی کرده است. <ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref>{{یادداشت| وأما الحسين فإنه مني، وهو ابني وولدي، وخير الخلق بعد أخيه، وهو إمام المسلمين، ومولى المؤمنين، وخليفة رب العالمين، وغياث المستغيثين }} همچنین در یکی از کراماتی که توسط امیرالمؤمنین(ع) تحقق یافته منادی غیبی او را با «يا غياث المستغيثين» مورد خطاب قرار داده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۳۴۵، ج۴۰، ص۲۷۸.</ref> | درخواست حاجت از ولی خدا در زمان حیات و ممات به نحو استقلالی شرک است.<ref>خمینی، کتاب الطهارة، ج۳، ص۳۴۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۶ ص۱۲۹</ref> اما استغاثه به اولیای الهی و درخواست حاجت در زمان حیات و ممات به اذن خدا را علمای اسلام، شرک نمیدانند.<ref>فرمانیان کاشانی؛ معینیفر، نشریه سلفی پژوهی، ش۱، مقاله«رابطه توسل، شفاعت و استغاثه؛ بازخوانی محل نزاع و نقد آن» و سرمقاله«رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الاهی» نشریه سراج منیر، ش۱۴.</ref> برهمین اساس اولیای الهی نیز به اذن خداوند متعال می توانند فریادرس باشند و به عنوان «غیاث المستغیثین» مورد خطاب قراربگیرند . در روایتی پیامبر(ص) امام حسین(ع)را با اوصافی مانند مولای مؤمنان و جانشین پروردگار جهانیان و نیز «غياث المستغيثين» معرفی کرده است. <ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۷۷.</ref>{{یادداشت| وأما الحسين فإنه مني، وهو ابني وولدي، وخير الخلق بعد أخيه، وهو إمام المسلمين، ومولى المؤمنين، وخليفة رب العالمين، وغياث المستغيثين }} همچنین در یکی از کراماتی که توسط امیرالمؤمنین(ع) تحقق یافته منادی غیبی او را با «يا غياث المستغيثين» مورد خطاب قرار داده است. <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۳۴۵، ج۴۰، ص۲۷۸.</ref> |