کاربر ناشناس
ثواب و عقاب: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei جز (←٤- شفاعت) |
imported>Pourrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
زیربنا بودن بودن ایمان برای ثواب، استحقاقی یا تفضلی بودن آن، جایگاه دریافت ثواب و عقاب و بحث [[تجسم اعمال]] از مهمترین مباحث این موضوع هستند. وجود ثواب و عقاب یکی از دلایل وجود اختیار در انسان است چرا که در صورت نبود اختیار، پاداش در مقابل کار خیر و عقاب در مقابل معصیت معنایی نداشت. | زیربنا بودن بودن ایمان برای ثواب، استحقاقی یا تفضلی بودن آن، جایگاه دریافت ثواب و عقاب و بحث [[تجسم اعمال]] از مهمترین مباحث این موضوع هستند. وجود ثواب و عقاب یکی از دلایل وجود اختیار در انسان است چرا که در صورت نبود اختیار، پاداش در مقابل کار خیر و عقاب در مقابل معصیت معنایی نداشت. | ||
این موضوع در [[کلام|کلام اسلامی]] ، [[فلسفه]] ، [[عرفان]] و [[اصول فقه]] نیز مباحث گستردهای را به خود اختصاص داده است. | این موضوع در [[کلام|کلام اسلامی]]، [[فلسفه]]، [[عرفان]] و [[اصول فقه]] نیز مباحث گستردهای را به خود اختصاص داده است. | ||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==در آیات و تفاسیر== | ==در آیات و تفاسیر== | ||
دو واژۀ ثواب و عقاب و مشتقات آنها در [[قرآن]] کریم به ترتیب | دو واژۀ ثواب و عقاب و مشتقات آنها در [[قرآن]] کریم به ترتیب ۱۳ و ۲۰ بار به کار رفتهاند.<ref> المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل ثوب، نیز عقب </ref> علاوه بر این واژگان، برخی اصطلاحات همچون «اجر و پاداش» [[مؤمن|مؤمنان]] و «جزا و کیفر» سرکشان در آیات الاهی دیده میشود و در بخشی از آیات، ثواب و عقاب به صورت «ترهیب و ترغیب» یا «بشارت و انذار» آمده است، و در آیات دیگری نیز ثواب و عقاب در قالب وعد و وعید الاهی مطرح شدهاند.<ref> الکشاف، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳</ref> | ||
مفسران، به تَبَع [[:رده:متکلمان|متکلمان]]، ثواب را نفعی ناشی از شایستگی و استحقاق (در برابر تفضل) و همراه با بزرگداشت و احترام (در برابر عِوَض) و عقاب را ضرری سزاوار و همراه با خوار شمردن<ref> رجوع کنید به مجمع البیان؛ تبیان، ذیل مائده: | مفسران، به تَبَع [[:رده:متکلمان|متکلمان]]، ثواب را نفعی ناشی از شایستگی و استحقاق (در برابر تفضل) و همراه با بزرگداشت و احترام (در برابر عِوَض) و عقاب را ضرری سزاوار و همراه با خوار شمردن<ref> رجوع کنید به مجمع البیان؛ تبیان، ذیل مائده: ۹۸؛ روض الجنان، ذیل رعد: ۳۲ </ref> دانستهاند. | ||
ابوالفتوح رازی<ref>تفسیر روض الجنان ذیل زمر: | ابوالفتوح رازی<ref>تفسیر روض الجنان ذیل زمر: ۳۵ </ref> فرق میان عذاب و عقاب را آن دانسته که عقاب همواره در پی استحقاق است اما عذاب لزوماً اینطور نیست. | ||
بنابرآیات متعددی از [[قرآن]] کریم<ref> از جمله اِسراء: | بنابرآیات متعددی از [[قرآن]] کریم<ref> از جمله اِسراء: ۱۲ـ۱۳، ۷۱؛ کهف: ۴۹؛ جاثیه: ۲۸ـ۲۹؛ حاقه: ۱۹، ۲۵ </ref> اعمال انسانها، هر چند بهاندازۀ ذرهای ناچیز، در «کتاب » ثبت میگردد و محفوظ میماند و در [[قیامت|روز رستاخیز]] به آنان نشان داده میشود. بر همین اساس، [[:رده:مفسران|مفسران]] درباره «کتاب »، که از آن به نامه یا صحیفه اعمال تعبیر شده است، و نیز درباره نشان دادن اعمال توضیحاتی دادهاند. [[علامه طباطبایی]]<ref> المیزان ذیل اسراء: ۱۳ </ref> این نظر را مطرح کرده که آنچه در «کتاب » ثبت شده حقیقت خود اعمال است، نه از جنس نوشتن رایج در این عالَم، در حالی که عموم مفسران نامۀ اعمال را به عنوان یک حقیقت مکتوب وصف کردهاند. البته برخی، علاوه بر ثبت اَعمال، ذکر مقدار ثواب و عقاب آنها را نیز از محتویات نامه دانسته و برخی نیز گفتهاند که به انسانها، بر اساس کتاب اعمالشان، عادلانه، ثواب و عقاب داده خواهد شد.<ref> رجوع کنید به التبیان، ذیل کهف: ۴۹؛ مجمع البیان، ذیل کهف: ۴۷؛ روض الجنان، ذیل کهف: ۴۹</ref> | ||
===نشان داده شدن اعمال=== | ===نشان داده شدن اعمال=== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
درباره مراد از نشان داده شدن اعمال نیز [[:رده:مفسران|مفسران]] آرای گوناگونی دارند که از آن جمله است: | درباره مراد از نشان داده شدن اعمال نیز [[:رده:مفسران|مفسران]] آرای گوناگونی دارند که از آن جمله است: | ||
مشاهده جزای اعمال یا دیدن نامه اعمال<ref> التبیان؛ مجمع البیان؛ ذیل زلزله: | مشاهده جزای اعمال یا دیدن نامه اعمال<ref> التبیان؛ مجمع البیان؛ ذیل زلزله: ۶ـ۸ </ref>؛ ورود در جزا، اعم از ثواب و عقاب <ref> التبیان، همانجا، نیز رجوع کنید به ذیل نجم:۴۰؛ مجمع البیان، ذیل نجم:۴۰</ref>؛ مشاهده حقیقت اعمال بنا بر نظریه [[تجسم اعمال]] <ref> المیزان، ذیل زلزله: ۶ـ ۸ </ref> و آگاهی و معرفت حقیقی به کارهای انجام شده در دنیا<ref> مجمع لبیان؛ ذیل زلزله: ۶ـ ۸</ref>. [[علامه طباطبایی]] با استناد به تعبیر «سَوْفَ یُریٰ» در آیه چهلم [[سوره نجم]] احتمال داده است که در [[قیامت|روز رستاخیز]]، عمل انسان علاوه بر خود او، به دیگری نیز ارائه شود. | ||
===تجسم اعمال=== | ===تجسم اعمال=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
آیاتِ راجع به ثواب و عقاب دو دستهاند: | آیاتِ راجع به ثواب و عقاب دو دستهاند: | ||
#آیاتی که ظاهراً بر این معنا دلالت دارند که ثواب و عقاب غیر از خود اعمالاند و [[بهشت]]، پاداش و ثواب نیکوکاران و [[دوزخ]]، کیفر و عقاب گناهکاران است<ref> برای نمونه رجوع کنید به بقره: | #آیاتی که ظاهراً بر این معنا دلالت دارند که ثواب و عقاب غیر از خود اعمالاند و [[بهشت]]، پاداش و ثواب نیکوکاران و [[دوزخ]]، کیفر و عقاب گناهکاران است<ref> برای نمونه رجوع کنید به بقره: ۲۵؛ فصّلت: ۳۰؛ رعد: ۲۲ـ۲۴؛ مائده: ۱۱۹؛ آل عمران: ۱۵، ۳۳؛ توبه: ۶۳، ۶۸؛ یونس: ۸۷؛ لقمان: ۸۰ </ref>؛ | ||
#آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر [[تجسم اعمال]] و وحدت جزا و عمل در روز رستاخیز دارد<ref> از جمله تحریم: | |||
#آیاتی که ظاهر آنها دلالت بر [[تجسم اعمال]] و وحدت جزا و عمل در روز رستاخیز دارد<ref> از جمله تحریم: ۷؛ شوری: ۲۲؛ قره: ۲۴، ۱۷۴، ۲۸۱؛ آل عمران: ۳۰، نساء: ۱۰؛ ق: ۲۲</ref>. بیشتر [[:رده:مفسران|مفسران]]، با بهره گیری از مباحث مجاز و [[تأویل]]، آیات دسته دوم را به دسته اول ملحق کرده و تعبیراتی چون حضور اعمال در [[قیامت]] را مجازی دانسته یا آن را به جزای اعمال یا نامه اعمال تأویل کردهاند<ref> رجوع کنید به التبیان؛ مجمع البیان، ذیل آل عمران:۳۰، نساء:۱۰، شوری: ۲۲؛ روض الجنان؛ ذیل آل عمران:۳۰</ref> اما به نظر [[علامه طباطبایی]]<ref>ذیل بقره: ۲۶، آل عمران:۳۰، نساء:۱۰</ref> این دو دسته آیات، بیآنکه نیاز به [[تأویل]] یا مجازگویی باشد، قابل جمعاند و هر کدام از تعبیرات قرآنی ناظر به یک بُعد از موضوع [[قیامت]] است. | |||
===تناسب عمل با پاداش=== | ===تناسب عمل با پاداش=== | ||
تناسب عمل با پاداش آن، از دیگر موضوعاتی است که در آیات ثواب و عقاب مطرح شده است. برخی آیات تصریح دارند که انسان در روز قیامت، دقیقاً معادل کار نیک خود پاداش نیک میگیرد و معادل کار بدش کیفر میشود<ref> رجوع کنید به نحل: | تناسب عمل با پاداش آن، از دیگر موضوعاتی است که در آیات ثواب و عقاب مطرح شده است. برخی آیات تصریح دارند که انسان در روز قیامت، دقیقاً معادل کار نیک خود پاداش نیک میگیرد و معادل کار بدش کیفر میشود<ref> رجوع کنید به نحل: ۱۱؛ ور: ۱۶؛ آل عمران: ۱۶۱؛ بقره: ۲۸۱</ref>. در آیاتی دیگر سزای کار بد، دقیقاً به اندازه همان کار بد دانسته شده و پاداش کار خوب، با عنایت به فضل خداوند، بهتر و بیش از آن کار ذکر شده است.<ref> رجوع کنید به نساء: ۱۷۳؛ قصص: ۸۴؛ نور: ۳۸؛ غافر: ۴۰</ref> در بیان مراد این گونه آیات، [[:رده:مفسران|مفسران]] اختلاف چندانی با یکدیگر ندارند <ref> التبیان، ذیل نحل: ۱۱۱، صافات: ۳۸ـ۳۹؛ مجمع البیان، ذیل نحل: ۱۱۱، صافات: ۳۸ـ۳۹؛ المیزان، ذیل انعام:۱۶۰، نحل: ۱۱۱، صافات: ۳۸ـ۳۹</ref>. به تعبیر [[علامه طباطبایی]]<ref> المیزان ذیل نور: ۳۸، عنکبوت: ۴، شوری: ۲۲ </ref> خداوند بنا بر فضل خود، نقص اعمال نیکوکاران و صالحان را رفع میکند و معادل بهترین عمل به آنان پاداش میدهد. | ||
میزان افزایشِ ثوابِ اعمالِ نیک در آیات، به تفاوت، چند برابر<ref> رجوع کنید به نساء: | میزان افزایشِ ثوابِ اعمالِ نیک در آیات، به تفاوت، چند برابر<ref> رجوع کنید به نساء: ۴۰؛ یونس: ۲۶؛ حدید: ۱۱؛ بقره: ۲۴۵ /ref>، دَه برابر<ref> انعام: ۱۶۰ </ref>، هفتصد برابر<ref> بقره: ۲۶۱ </ref> و «بِغیَرِ حسابٍ»<ref> نور: ۳۸؛ زمر: ۱۰؛ بقره: ۲۱۲ /ref> ذکر شده است. مفسران برای «بغیرحساب » چند معنا احتمال دادهاند: پاداش خداوند فزون از شمار و به تعبیری، نامتناهی است؛ پاداش خداوند فراتر از استحقاق [[مؤمن|مؤمنان]] است؛ کسی خداوند را به سبب پاداشی که میدهد مورد سؤال و مؤاخذه قرار نمیدهد و خدا نیز انتظار جبران ندارد؛ پاداش خدا از سرچشمه فیض و لطف بینهایت اوست.<ref> التبیان؛ مجمع البیان، ذیل بقره: ۲۱۲، نور: ۳۸؛ روض الجنان، ذیل بقره: ۲۱۲؛ المیزان، ذیل نور: ۳۸</ref> | ||
===ایمان، شرط ثواب=== | ===ایمان، شرط ثواب=== | ||
بنا بر برخی آیات<ref>بقره: | بنا بر برخی آیات<ref>بقره: ۲۱۷؛ آل عمران: ۲۲؛ مائده: ۵، ۵۳؛ انعام: ۸۸؛ اعراف: ۱۴۷؛ توبه: ۱۷، ۶۹؛ کهف: ۱۰۵؛ زمر: ۶۵؛ محمد:، ۳۲ </ref>، شرط استحقاق ثواب، [[ایمان]] است؛ بنا براین، عمل افراد بیایمان ([[کافر|کافران]]، [[مشرک|مشرکان]]) ثواب اُخروی در پی ندارد. همچنین عملِ صالحِ کسانی که مرتکبِ [[گناه|گناهانی]] شدهاند که در حکم کفر است<ref> مانند [[ارتداد]] و دشمنی با خدا و رسول </ref>، در صورت [[توبه]] نکردن، به سبب تباهی ایمانشان بر اثر گناه، ثواب ندارد. [[:رده:مفسران|مفسران]] در توضیح این امر گفتهاند که اعمالی مانند کفر و [[ارتداد]]، تأثیر عمل صالح گذشته را در تأمین سعادت ابدی انسان از بین میبرد در حالی که [[ایمان]]، عامل ادامه تأثیر اعمال صالح (مثلاً تعلق ثواب به آن) در عالَم پس از دنیاست. <ref> مجمع البیان، ذیل بقره: ۲۱۷، آل عمران: ۲۲؛ التبیان، ذیل بقره: ۲۱۷، آل عمران: ۲۲، انعام: ۸۸؛ المیزان، ذیل بقره:۲۱۷</ref> | ||
از سوی دیگر، آیاتی<ref>هود: | از سوی دیگر، آیاتی<ref>هود: ۱۱۴؛ عنکبوت: ۷؛ محمد: ۳؛ تغابن: ۹؛ تحریم: ۸؛ آل عمران: ۱۹۳، ۱۹۵؛ مائده: ۱۲؛ طلاق: ۵ </ref> بر این دلالت دارد که [[ایمان]] و [[توبه]] و عمل صالح (مانند نمازهای واجب، [[حج]]، [[تقوا]]، دوری از [[گناهان کبیره]]) باعث محو گناهان ([[تکفیر]] به معنای قرآنی )، از جمله [[گناهان صغیره]]، میشود.<ref> التبیان؛ مجمع البیان؛ المیزان، ذیل بقره: ۲۱۷ /ref> | ||
===ثواب دنیا و ثواب آخرت=== | ===ثواب دنیا و ثواب آخرت=== | ||
قرآن از ثواب الدنیا در برابر ثواب الآخره<ref>آل عمران: | قرآن از ثواب الدنیا در برابر ثواب الآخره<ref>آل عمران: ۱۴۵، ۱۴۸؛ نساء: ۱۳۴ </ref> سخن به میان آورده و به افرادی اشاره کرده است که تنها خواهان ثواب دنیایند و در برابر آنها کسانی قرار دارند که ثواب آخرت را میطلبند. بنا بر مضمون این آیات، هر دو گونه ثواب در اختیار خدا و از آنِ اوست و خدا ثواب دنیا را به طالبان آن میدهد ولی آنان از ثواب آخرت بینصیب اند، در حالی که طالبان ثواب آخرت از ثواب دنیا نیز بهرهمندند. <ref> آیه ۲۰ شوری ' نیز همین مضمون را افاده میکند. </ref> <ref> مجمع البیان، ذیل آل عمران: ۱۴۵</ref> | ||
مفسران در تبیین مراد این آیات، با توجه به سیاق | مفسران در تبیین مراد این آیات، با توجه به سیاق و [[شأن نزول]] آنها گفتهاند: ثواب دنیا یعنی: غنیمتهای حاصل از [[غزوه احد]] و به طور کلی غنیمت و فَیْیء؛ روزیِ هر انسانی که خدا برای او تقدیر کرده است؛ پیروزی بر دشمنان در جنگ؛ عزت و نام نیک. | ||
ثواب آخرت یعنی: کرامت نزد خدا؛ بلندیِ مرتبت در عالم آخرت؛ اِعلای [[دین]] خدا؛ [[بهشت]] و نعمتهای آن و مغفرت.<ref> التبیان؛ مجمع البیان؛ لکشاف؛ ذیل آل عمران: | ثواب آخرت یعنی: کرامت نزد خدا؛ بلندیِ مرتبت در عالم آخرت؛ اِعلای [[دین]] خدا؛ [[بهشت]] و نعمتهای آن و مغفرت.<ref> التبیان؛ مجمع البیان؛ لکشاف؛ ذیل آل عمران: ۱۴۵، ۱۴۸، نساء: ۱۳۴</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]]<ref> مجمع البیان ذیل آل عمران: ۱۴۸ </ref> ثواب نامیدن بهرههای دنیایی، از باب مجاز است و به نظر [[علامه طباطبایی]]، وصف ثواب آخرت به «حُسن »، بدون آوردن چنین وصفی برای ثواب دنیا<ref>المیزان، یل آل عمران: ۱۴۸ </ref>، از ارزش ثواب آخرت در مقایسه با بهرههای دنیایی خبرمی دهد. با این همه، بین ثواب دنیا و آخرت هیچ گونه تنافی وجود ندارد، بلکه کسانی که صرفاً در پی ثواب دنیایند از ثواب آخرت بیبهرهاند ولی کسانی که در پی ثواب آخرتاند از هر دو ثواب (دنیوی و اخروی) بهرهمند خواهند شد.<ref> حقایق التأویل، ص ۲۵۸ـ۲۵۹، ۲۶۳؛ مجمع البیان، ذیل اعراف: ۲۳</ref> | ||
===وعده بر کیفر سخت=== | ===وعده بر کیفر سخت=== | ||
چند گروه به سختْ کیفر بودن خدا تهدید شدهاند: کسانی که نعمتهای الاهی را دگرگون ساخته و [[کفر]] میورزند و نشانههای خداوند را [[دروغ]] میشمارند<ref>بقره: | چند گروه به سختْ کیفر بودن خدا تهدید شدهاند: کسانی که نعمتهای الاهی را دگرگون ساخته و [[کفر]] میورزند و نشانههای خداوند را [[دروغ]] میشمارند<ref>بقره: ۲۱۱؛ آل عمران: ۱۱؛ انفال: ۵۲؛ غافر: ۲۲ </ref>؛ کسانی که با [[خدا]] و [[پیامبر]] او دشمنی میکنند<ref> انفال: ۱۳؛ حشر: ۴ </ref>؛ و [[مؤمن|مؤمنانی]] که در اجابت دعوت خدا و رسول سستی میورزند.<ref> مجمع البیان، نفال: ۲۴</ref>؛ پس از بیان احکام [[حج]] از نافرمانی در انجام دادنِ درستِ این احکام انسان را سخت بر حذر میدارد <ref> بقره: ۱۹۶؛ مائده: ۲، ۹۸ /ref> و نیز از زبان [[شیطان]] در [[قیامت]] خطاب به کسانی که از او فریب خوردهاند<ref> انفال: ۴۸ </ref>، بر سخت کیفر بودن خداوند تأکید شده است. | ||
==در احادیث== | ==در احادیث== | ||
در آثار [[حدیث|حدیثی]] [[امامیه]]، واژههای ثواب و عقاب بسیار به کار رفته است. در [[کتب اربعه]]، فصلهای متعددی در این زمینه وجود دارد و [[حدیث|احادیث]] بسیاری در باره پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب [[توحید]] تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر [[شرک]] تا [[گناهان صغیره]]) بیان شده است.<ref> التوحید صدوق، | در آثار [[حدیث|حدیثی]] [[امامیه]]، واژههای ثواب و عقاب بسیار به کار رفته است. در [[کتب اربعه]]، فصلهای متعددی در این زمینه وجود دارد و [[حدیث|احادیث]] بسیاری در باره پاداش و کیفر کارهای گوناگون (از ثواب [[توحید]] تا ثواب کارهای خوب جزئی در زندگی، و از کیفر [[شرک]] تا [[گناهان صغیره]]) بیان شده است.<ref> التوحید صدوق، ۱۳۹۸، ص ۱۸؛ من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۷؛ ثواب الاعمال، ص ۲۱۹ـ۲۲۰؛ کافی، ج ۶، ص ۴۹۰</ref> | ||
در میان احادیث [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تعداد احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است. | در میان احادیث [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تعداد احادیث مربوط به ثواب بیشتر از احادیث مرتبط با عقاب است. | ||
مطابق با آیات و روایات، پاداش اخروی عمل نیک، ویژۀ [[مؤمن|مؤمنان]] است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بیبهرهاند. <ref>کافی، ج | مطابق با آیات و روایات، پاداش اخروی عمل نیک، ویژۀ [[مؤمن|مؤمنان]] است و غیر مؤمنان از پاداش عمل نیکِ خود بیبهرهاند. <ref>کافی، ج ۲، ص ۲۴ـ ۲۵، ۴۶۳؛ </ref> | ||
در احادیث بسیاری، ثوابِ [[زیارت]] مرقد [[امامان]] با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون [[جهاد]] و [[شهادت]]، مقایسه شده است یا ثواب برآوردن حاجت [[مؤمن]]، برآورده شدن صد حاجت ذکر شده است که یکی از آنها رفتن به [[بهشت]] یا آمرزش تمامی گناهان و در صورت [[مرگ]] در این هنگام، ورود به [[بهشت]] و بهرهمندی از پاداش بینهایت است. همچنین آمده است که اگر کسی دل [[مؤمن|مؤمنی]] را شاد کند، خداوند نه تنها در [[آخرت]] دل او را شاد میکند بلکه هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکرده است. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه [[پیامبر اکرم]] و ثواب کمک به زن بیسرپرست و شخص [[مسکین]] مانند [[جهاد]] در راه خدا بیان شده است.<ref> کافی، ج | در احادیث بسیاری، ثوابِ [[زیارت]] مرقد [[امامان]] با ثواب اعمال نیکِ بسیار دشوار، همچون [[جهاد]] و [[شهادت]]، مقایسه شده است یا ثواب برآوردن حاجت [[مؤمن]]، برآورده شدن صد حاجت ذکر شده است که یکی از آنها رفتن به [[بهشت]] یا آمرزش تمامی گناهان و در صورت [[مرگ]] در این هنگام، ورود به [[بهشت]] و بهرهمندی از پاداش بینهایت است. همچنین آمده است که اگر کسی دل [[مؤمن|مؤمنی]] را شاد کند، خداوند نه تنها در [[آخرت]] دل او را شاد میکند بلکه هر آنچه بخواهد به او میدهد و حتی بیش از آنچه خواسته، آنقدر به او میدهد که هرگز تصور آن را هم نمیکرده است. علاوه بر اینها، ثواب سرپرستی یتیم، حضور در بهشت به همراه [[پیامبر اکرم]] و ثواب کمک به زن بیسرپرست و شخص [[مسکین]] مانند [[جهاد]] در راه خدا بیان شده است.<ref> کافی، ج ۱، ص ۱۰ـ۱۲، ج ۲، ص ۸۷، ج ۴، ص ۶۶، ۵۷۹ ـ ۵۸۵؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۷۷ ـ ۵۸۵؛ ثواب الاعمال، ص ۱۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۰ـ۲۵، ۴۲ـ۵۲، ۱۰۷ـ ۱۰۹ </ref> | ||
از مجموع این [[حدیث|احادیث]] میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است. میزان عقاب نیز تابعی از عواملی همچون نسب فاعل، است؛ ازاین رو، آن گروه از فرزندان حضرت [[فاطمه(س)]] که عناد ورزند و حق [[امامان]] را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند. <ref>کافی، ج | از مجموع این [[حدیث|احادیث]] میتوان دریافت که میزان ثواب عمل نیک، به عوامل گوناگونی چون میزان اهمیت عمل، میزان عقل فاعل، نیت او، و زمان و مکان عمل وابسته است. میزان عقاب نیز تابعی از عواملی همچون نسب فاعل، است؛ ازاین رو، آن گروه از فرزندان حضرت [[فاطمه(س)]] که عناد ورزند و حق [[امامان]] را نشناسند، دو برابرِ دیگر معاندان عذاب میشوند. <ref>کافی، ج ۱، ص۳۷۷</ref> | ||
از میان [[:رده:محدثان|محدّثان]] بزرگ [[شیعه]]، [[شیخ صدوق]] با تألیف دو کتاب، یکی [[ثواب الاعمال]] و دیگری [[عقاب الاعمال]]، توجه شایانی به موضوع ثواب و عقاب کرده است. | از میان [[:رده:محدثان|محدّثان]] بزرگ [[شیعه]]، [[شیخ صدوق]] با تألیف دو کتاب، یکی [[ثواب الاعمال]] و دیگری [[عقاب الاعمال]]، توجه شایانی به موضوع ثواب و عقاب کرده است. | ||
واژههای ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث [[اهل سنت|اهلِ سنّت]]، بسیار کم به کار رفته است، اما نویسندگان و شارحان [[صحاح سته]]، واژههای ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کردهاند.<ref> برای نمونه بخاری، ج | واژههای ثواب و عقاب و مشتقات آنها در متن احادیث [[اهل سنت|اهلِ سنّت]]، بسیار کم به کار رفته است، اما نویسندگان و شارحان [[صحاح سته]]، واژههای ثواب و عقاب را در عنوان چند باب درج کردهاند.<ref> برای نمونه بخاری، ج ۴، ص ۹۶؛ نَوَوی، ۷، ص ۸۹، ج ۱۱، ص ۸۳، ۸۵، ۱۳۵</ref> واژه جزا نیز کاربردی در حد واژههای ثواب و عقاب دارد. در برخی نقلها، گاه واژههای ثواب و جزا به جای هم به کار رفتهاند.<ref> برای نمونه بخاری، ج ۲، صص ۱۹۸، ۲۲۶</ref> | ||
==جایگاه ثواب و عقاب== | ==جایگاه ثواب و عقاب== | ||
خط ۷۸: | خط ۷۹: | ||
در آیات و [[روایت|روایات]] به این مسئله که ثواب و عقاب برای انسان از چه مرحلهای آغاز میگردد توجه بسیاری شده است. پاداش برخی از کارهای خیر و عقوبت برخی از گناهان در همین دنیا به انسان میرسد (و چه بسا بخشی از آن به قیامت واگذار شود) ولی جایگاه اصلی حسابرسی و ثواب و عقاب، [[قیامت]] است که کوچکترین کار خیر یا شر مورد محاسبه قرار خواهد گرفت. | در آیات و [[روایت|روایات]] به این مسئله که ثواب و عقاب برای انسان از چه مرحلهای آغاز میگردد توجه بسیاری شده است. پاداش برخی از کارهای خیر و عقوبت برخی از گناهان در همین دنیا به انسان میرسد (و چه بسا بخشی از آن به قیامت واگذار شود) ولی جایگاه اصلی حسابرسی و ثواب و عقاب، [[قیامت]] است که کوچکترین کار خیر یا شر مورد محاسبه قرار خواهد گرفت. | ||
گرچه وجود عذاب و [[فشار قبر]] مورد قبول همه [[مسلمان|مسلمانان]] است.<ref> تفسیر قمی، | گرچه وجود عذاب و [[فشار قبر]] مورد قبول همه [[مسلمان|مسلمانان]] است.<ref> تفسیر قمی، ج۲، ص۹۴؛ کشف المراد، ص۴۵۲ </ref> در اینکه چه کسانی در قبر از ثواب و عقاب برخوردار میشوند، اختلاف نظر است؛ در برخی روایات پاداش و کیفر در قبر تنها به مؤمنان و کافران خالص اختصاص دارد و دیگران در قیامت به پاداش و کیفر اعمال خود میرسند.<ref> کافی، ج۳، ص۲۳۵-۳۶</ref> | ||
==ثواب و عقاب در فلسفه و عرفان== | ==ثواب و عقاب در فلسفه و عرفان== | ||
در فلسفه و عرفان اسلامی، بیش از ثواب و عقاب بر سعادت و شقاوت تأکید و سعی شده است مفاهیم ثواب و عقاب به سعادت و شقاوت تحویل شود، حتیگاه [[زهد]] و عبادتِ غیرعارف برای رسیدن به ثواب، نوعی معامله خوانده شده است <ref>الاشارات و لتنبیهات، ج | در فلسفه و عرفان اسلامی، بیش از ثواب و عقاب بر سعادت و شقاوت تأکید و سعی شده است مفاهیم ثواب و عقاب به سعادت و شقاوت تحویل شود، حتیگاه [[زهد]] و عبادتِ غیرعارف برای رسیدن به ثواب، نوعی معامله خوانده شده است <ref>الاشارات و لتنبیهات، ج ۳، ص ۳۷۰</ref>. [[فیلسوف|فیلسوفان]] معمولاً مفهوم دینی فلاح را با اصطلاح سعادت بیان کردهاند. | ||
===حقیقت ثواب و عقاب در فلسفه=== | ===حقیقت ثواب و عقاب در فلسفه=== | ||
سعادت نزد [[:رده:فیلسوفان|فیلسوفان]] متضمن نوعی لذت معنوی است و این لذت معنوی نیز جز ادراک و وصول به خیر و کمال نیست <ref>الاشارات و التنبیهات، ج | سعادت نزد [[:رده:فیلسوفان|فیلسوفان]] متضمن نوعی لذت معنوی است و این لذت معنوی نیز جز ادراک و وصول به خیر و کمال نیست <ref>الاشارات و التنبیهات، ج ۳، ص ۳۳۷ </ref>؛ بنابراین بالاترین سعادت، بیشترین ادراک خیر است و سعادتمندترین انسان واصلترین انسان به خیر است. [[ملاصدرا]] <ref>الحکمة المتعالیة، سفر ۴، ج ۲، ص ۳۴ </ref> تصریح کرده که عالم [[آخرت]]، که نشئه عذاب و ثواب است، عالمی ادراکی است. البته باید توجه داشت که نزد [[ملاصدرا]] ادراک و علم، مرتبهای از وجود و بلکه عین وجود است <ref>الحکمة المتعالیة، سفر ۱، ج ۱، ص ۲۹، سفر ۳، ج ۱، ص ۳۳۶</ref>. | ||
فیلسوفان مسلمان، غالباً ثواب و عقاب را لازمه و معلول اجتناب ناپذیر عمل دانستهاند <ref>الاشارات و التنبیهات، ج | فیلسوفان مسلمان، غالباً ثواب و عقاب را لازمه و معلول اجتناب ناپذیر عمل دانستهاند <ref>الاشارات و التنبیهات، ج ۳، ص ۳۲۸؛ لحکمة المتعالیه، سفر ۳، ج ۱، ص ۳۸۶، سفر ۴، ج ۲، ص ۲۱۲ </ref>. به اعتقاد ملاصدرا <ref> الحکمة المتعالیه، سفر ۳، ج ۱، ص ۳۸۶ </ref> همانگونه که غذاهای نامناسب بیماری زا هستند، عقاید نادرست و اعمال ناشایست نیز موجب بیماریِ نفس میشوند. | ||
به اعتقاد [[ابن سینا]] <ref> الاشارات و التنبیهات، ج | به اعتقاد [[ابن سینا]] <ref> الاشارات و التنبیهات، ج ۳، ص ۳۲۱ـ۳۲۲ </ref>، در این جهان، شرِّ کثیر وجود ندارد و اگر شرّی هست قلیل است. بخشی از این شرِّ قلیل، شرِّ برخی از انسانهاست اما این شر لازمه ذات آنهاست و نمیتوان آنها را فارغ از این شر آفرید. پس شرِّقلیل، مقدّر است و بدین ترتیب این پرسش مطرح میشود که اگر شرِّ برخی انسانها لازمه ذات آنهاست، پس چرا عقاب میشوند؟ به دیگر سخن، عقاب آنها بر خلاف عدل است. پاسخ فیلسوفان به این پرسش چنین بوده است که عقاب آنها نیز لازمه ذات آنهاست، همچون بیماری، که لازمه پرخوری است <ref>الاشارات و التنبیهات، ج ۳، ص ۳۲۱ـ۳۲۲</ref>. [[ملاصدرا]] نیز از موافقان این نظریه است <ref> الحکمة المتعالیه، س۳، ج ۱، ص ۳۸۶، سفر ۳، ج ۲، ص ۸۲ </ref>. | ||
===حقیقت ثواب و عقاب در عرفان=== | ===حقیقت ثواب و عقاب در عرفان=== | ||
در عرفان اسلامی نیز شبیه این مطالب را میبینیم. از نظر [[ابن عربی]] معرفت یا غفلت انسان به حقیقت خویشتن است که او را سعید یا شقی میسازد و البته میدانیم که حقیقت انسان جز حقیقت حق و تجلی حق تعالی نیست. [[بهشت]] که ابن عربی آن را دارالسعاده مینامد، به اعتقاد وی صورتی است که در ذات هر انسان، که جز حقیقت حق نیست، مستتر شده و ورود به بهشت یعنی بازگشت به این صورت و یافتن صفات حقی که در آن تجلی یافته است. بنابراین، سعادت یعنی معرفت به خداوند و وحدت ذاتی وجود، و شقاوت یعنی محرومیت از این معرفت و <ref> شرح فصوص قیصری، ص | در عرفان اسلامی نیز شبیه این مطالب را میبینیم. از نظر [[ابن عربی]] معرفت یا غفلت انسان به حقیقت خویشتن است که او را سعید یا شقی میسازد و البته میدانیم که حقیقت انسان جز حقیقت حق و تجلی حق تعالی نیست. [[بهشت]] که ابن عربی آن را دارالسعاده مینامد، به اعتقاد وی صورتی است که در ذات هر انسان، که جز حقیقت حق نیست، مستتر شده و ورود به بهشت یعنی بازگشت به این صورت و یافتن صفات حقی که در آن تجلی یافته است. بنابراین، سعادت یعنی معرفت به خداوند و وحدت ذاتی وجود، و شقاوت یعنی محرومیت از این معرفت و <ref> شرح فصوص قیصری، ص ۶۴۳، پانویس ۵ </ref> تنها معیار سعادت و شقاوت، علم و معرفت است. | ||
به اعتقاد [[ابن عربی]] <ref>فصوص الحکم ج | به اعتقاد [[ابن عربی]] <ref>فصوص الحکم ج ۱، ص ۸۳، ۹۶ </ref>، انسانها همچون سایر ممکنات بر اساس [[اعیان ثابته|عین ثابت]] خود وجود یافتهاند. پس، خیر و شر آنها نه از ناحیه وجودشان بلکه نشأت گرفته از عین ثابت آنهاست. به عبارت دیگر، کارهای نیک و بد انسانها از آثار تکوینی [[اعیان ثابته]] و سرچشمه گرفته از استعداد ازلی آنهاست <ref>فصوص الحکم، ج ۲، علیقات عفیفی، ص ۶۴ـ۶۵ </ref> و بنابراین ثواب و عقاب نیز اقتضای اعیان آنها در [[فطرت]] اولیشان است <ref>فصوص الحکم، ج ۲، تعلیقات عفیفی، ص ۹۹، ۰۲، ۱۶۳ـ۱۶۴؛ قیصری، ص ۵۹۳، ۶۷۴</ref>. بدین ترتیب، در منظومه فکری [[ابن عربی]] هیچ مجازات کننده بیرونی وجود ندارد و ثواب و عقاب چیزی جز ظهور عین ثابت انسان نیست <ref>فصوص الحکم، ج ۲، تعلیقات عفیفی، ص ۱۰۲</ref>. اساساً در نظام [[وحدت وجود]]ی ابن عربی همه چیز مطیع اراده حق تعالی و ظهور آن است حتی طاعت و عصیان، و ازاین روست که وی عصیان [[فرعون]] را نیز تابع امر تکوینی خداوند دانسته است <ref>فصوص الحکم، ج ۲، تعلیقات عفیفی، ص ۶۵، ۱۰۳، ۲۹۹</ref>. بر این اساس، آنچه ثواب و عقاب نامیده میشود نیز احوالی است که در پی فعل میآید و چیزی جز تجلی حق تعالی نیست. در واقع، خود حق است که از طریق تجلیاتش لذت و رنج میبرد <ref> شرح فصوص قیصری، ص ۶۷۵</ref>. | ||
==ثواب و عقاب در علم کلام== | ==ثواب و عقاب در علم کلام== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۵: | ||
===استحقاقی یا تفضلی=== | ===استحقاقی یا تفضلی=== | ||
معتزله بیشتر بر آن بودند که ثواب یا عقاب الاهی نتیجۀ استحقاقی تکالیف شرعی هستند و میتوان با مقدمات عقلی، این استحقاق را ثابت کرد. اشاعره و ماتریدیه استحقاق را نپذیرفتند. آنان ثواب را فضل الاهی و عقاب را حاصل [[عدل الاهی]] دانستهاند. آنان با رد [[حسن و قبح عقلی]]، عقیده داشتند که به لحاظ عقلی چیزی بر خداوند واجب نیست و عدل الاهی چیزی جز تصرف خدا در ملک خودش نیست. حاکم اوست و هر حکمی را که انجام دهد حَسَن است و شایسته، خواه مؤمنان را ثواب دهد، خواه عقاب کند. <ref> الملل و النحل، | معتزله بیشتر بر آن بودند که ثواب یا عقاب الاهی نتیجۀ استحقاقی تکالیف شرعی هستند و میتوان با مقدمات عقلی، این استحقاق را ثابت کرد. اشاعره و ماتریدیه استحقاق را نپذیرفتند. آنان ثواب را فضل الاهی و عقاب را حاصل [[عدل الاهی]] دانستهاند. آنان با رد [[حسن و قبح عقلی]]، عقیده داشتند که به لحاظ عقلی چیزی بر خداوند واجب نیست و عدل الاهی چیزی جز تصرف خدا در ملک خودش نیست. حاکم اوست و هر حکمی را که انجام دهد حَسَن است و شایسته، خواه مؤمنان را ثواب دهد، خواه عقاب کند. <ref> الملل و النحل، ۱/۴۲ لانی، ۷۴ </ref> | ||
متکلمان [[شیعه]] بر آن بودند که از نظر عقلی دلیلی برای استحقاقی بودن عقاب وجود ندارد، بلکه استحقاق عقاب به دلیل آیات و [[روایت|روایات]] ثابت میشود <ref> الذخیره، ص | متکلمان [[شیعه]] بر آن بودند که از نظر عقلی دلیلی برای استحقاقی بودن عقاب وجود ندارد، بلکه استحقاق عقاب به دلیل آیات و [[روایت|روایات]] ثابت میشود <ref> الذخیره، ص ۲۹۸</ref> <ref> المسلک فی اصول الدین، ص۱۸-۱۱۹</ref>. | ||
===دائمی بودن ثواب و عقاب=== | ===دائمی بودن ثواب و عقاب=== | ||
معتزله و برخی از [[:رده:متکلمان|متکلمان]] [[شیعه]] همچون [[خواجه نصیر الدین طوسی]] عقیده داشتند که به لحاظ عقلی میتوان ثابت کرد که ثواب و عقاب دائمی است. ولی اغلب ایشان معتقدند نمیتوان دلیل عقلی بر دوام ثواب و عقاب ارائه داد، بلکه ثواب (نعمتهای بهشتی) بنا بر آیات و روایات دائمی است و دربارۀ عقاب نیز ــ با وجود اختلاف نظر در دوام عقابِ [[فاسق]] و مرتکبِ [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] ــ تنها دلیل برای عقاب دائم کافران، آیات و روایات است. <ref> الاقتصاد، | معتزله و برخی از [[:رده:متکلمان|متکلمان]] [[شیعه]] همچون [[خواجه نصیر الدین طوسی]] عقیده داشتند که به لحاظ عقلی میتوان ثابت کرد که ثواب و عقاب دائمی است. ولی اغلب ایشان معتقدند نمیتوان دلیل عقلی بر دوام ثواب و عقاب ارائه داد، بلکه ثواب (نعمتهای بهشتی) بنا بر آیات و روایات دائمی است و دربارۀ عقاب نیز ــ با وجود اختلاف نظر در دوام عقابِ [[فاسق]] و مرتکبِ [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] ــ تنها دلیل برای عقاب دائم کافران، آیات و روایات است. <ref> الاقتصاد، ۱۱۰، ۱۱۴؛ ید رتضی، همان، ۲۹۹-۰</ref> | ||
====عقاب ارتکاب گناه کبیره==== | ====عقاب ارتکاب گناه کبیره==== | ||
معتزله مرتکب [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] را فاسق، و مستحق عقاب دائمی میدانستند <ref> شرح الاصول الخمسة، | معتزله مرتکب [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] را فاسق، و مستحق عقاب دائمی میدانستند <ref> شرح الاصول الخمسة، ۹، ۶۶-۶۶۷ /ref>، اما متکلمان [[شیعه]] با این نظریه مخالف بودند. از نظر آنان دلیل عقلی برای دوام عقاب مرتکب کبیره وجود ندارد، <ref> سیدمرتضی، جوابات المسائل الطبریة، ۱/۱۴۷؛ الاقتصاد، ۱۱۷</ref> علاوه بر این، [[مؤمن|مؤمنی]] که مرتکب [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] باشد، چه بسا مورد عفو قرار گیرد و عقاب او بنا به فضل الاهی ساقط شود <ref> الاقتصاد، ۶؛ لامۀ حلی، انوار الملکوت، ۱۷۴</ref>. | ||
===عوامل سقوط ثواب و عقاب=== | ===عوامل سقوط ثواب و عقاب=== | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۱: | ||
از نظر [[:رده:متکلمان|متکلمان]] ثواب و عقاب به وسیله چند عامل از بین میروند. متکلمان [[اشاعره|اشعری]] و [[شیعه]] در مسائل مربوط به اسقاط ثواب و عقاب، با [[معتزله]] هم رأی نبودند. مهمترین اختلافات در مباحث عفو، [[احباط و تکفیر]]، توبه و شفاعت است که اینک بدانها میپردازیم: | از نظر [[:رده:متکلمان|متکلمان]] ثواب و عقاب به وسیله چند عامل از بین میروند. متکلمان [[اشاعره|اشعری]] و [[شیعه]] در مسائل مربوط به اسقاط ثواب و عقاب، با [[معتزله]] هم رأی نبودند. مهمترین اختلافات در مباحث عفو، [[احباط و تکفیر]]، توبه و شفاعت است که اینک بدانها میپردازیم: | ||
==== | ====۱- عفو الهی==== | ||
بنا بر عقیدۀ [[شیعه]] و [[معتزله]] [[بصره]] عفو [[فاسق]] یا [[کافر]] از سوی خداوند حَسَن به شمار میرود، زیرا عقاب حق خداوند است و در صورتی که از آن صرف نظر کند، به بنده سود خواهد رسید و قُبحی هم در پی نخواهد داشت. <ref> ح الاصول لخمسة، | بنا بر عقیدۀ [[شیعه]] و [[معتزله]] [[بصره]] عفو [[فاسق]] یا [[کافر]] از سوی خداوند حَسَن به شمار میرود، زیرا عقاب حق خداوند است و در صورتی که از آن صرف نظر کند، به بنده سود خواهد رسید و قُبحی هم در پی نخواهد داشت. <ref> ح الاصول لخمسة، ۴۴-۴۵؛ الفائق فی اصول الدین، ص ۴۱۷؛ طوسی، الاقتصاد، ۱۲۴</ref> | ||
متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز عقیده داشتند، به لحاظ عقلی جایز است که خداوند [[گناهان کبیره]] را عفو کند، گرچه نمیتوان گفت قطعاً چنین خواهد کرد. برخی نیز میگفتند خداوند بعضی از گناهان کبیره را عفو خواهد کرد و بعضی را عفو نمیکند؛ اما اینکه کدام یک از کبائر قابل عفو هستند بر ما پوشیده است. <ref> شرح المواقف جرجانی، | متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز عقیده داشتند، به لحاظ عقلی جایز است که خداوند [[گناهان کبیره]] را عفو کند، گرچه نمیتوان گفت قطعاً چنین خواهد کرد. برخی نیز میگفتند خداوند بعضی از گناهان کبیره را عفو خواهد کرد و بعضی را عفو نمیکند؛ اما اینکه کدام یک از کبائر قابل عفو هستند بر ما پوشیده است. <ref> شرح المواقف جرجانی، ج۸ ۲</ref> | ||
در مقابل، [[معتزله]] [[بغداد]] عقیده داشتند خدا کسانی را که استحقاق عقاب دارند، عفو نخواهد کرد <ref> شرح اصول لخمسة، | در مقابل، [[معتزله]] [[بغداد]] عقیده داشتند خدا کسانی را که استحقاق عقاب دارند، عفو نخواهد کرد <ref> شرح اصول لخمسة، ۶۴۵؛ طوسی، التبیان، ج۱ ص۶۱</ref>. | ||
==== | ====۲- احباط و تکفیر==== | ||
معتزله بنا بر [[احباط و تکفیر|نظریۀ احباط]] عقیده داشتند ارتکاب برخی از گناهان که از آنها به طور کلی به «[[گناهان کبیره|گناه کبیره]] » تعبیر میشود، موجب از میان رفتن طاعت و ثواب شده، و از سوی دیگر در صورت افزونی طاعات و استحقاقِ ثواب بر معاصی و استحقاق عقاب، گناهان تکفیر میشوند. | معتزله بنا بر [[احباط و تکفیر|نظریۀ احباط]] عقیده داشتند ارتکاب برخی از گناهان که از آنها به طور کلی به «[[گناهان کبیره|گناه کبیره]] » تعبیر میشود، موجب از میان رفتن طاعت و ثواب شده، و از سوی دیگر در صورت افزونی طاعات و استحقاقِ ثواب بر معاصی و استحقاق عقاب، گناهان تکفیر میشوند. | ||
از نظر متکلمان اشعری و امامیه احباط قابل قبول نبود. اشاعره بر آن بودند که استحقاقی نبودن ثواب و عقاب و عدم وجوب آن بر خداوند، به خودی خود مسئلۀ احباط را منتفی میکند <ref> شرح المواقف جرجانی، | از نظر متکلمان اشعری و امامیه احباط قابل قبول نبود. اشاعره بر آن بودند که استحقاقی نبودن ثواب و عقاب و عدم وجوب آن بر خداوند، به خودی خود مسئلۀ احباط را منتفی میکند <ref> شرح المواقف جرجانی، ج۸ ص۲۰۹</ref>. از نظر [[شیعه]] هم، [[مسلمان]] [[مؤمن]] با ارتکاب [[گناه]] از [[بهشت]] محروم نمیشود و جاودانه در [[دوزخ]] نمیماند، چرا که [[ایمان]] او استحقاق ثواب دائم را دارد. او برای گناهانی که مرتکب شده است، چه صغیره و چه کبیره، استحقاق عقاب منقطع و ناپایدار را دارد، و این عقاب تأثیری در ثواب ایمانش نخواهد داشت <ref> جوابات المسائل الطبریة، ج۱ ص۱۴۷</ref>. | ||
==== | ====۳- توبه==== | ||
عامل دیگر اسقاط عقاب، [[توبه]] است. انسان باید در زمانی که همچنان توانایی انجام گناهان را دارد، از معاصی خود توبه کند <ref> المغنی، قاضی عبدالجبار، | عامل دیگر اسقاط عقاب، [[توبه]] است. انسان باید در زمانی که همچنان توانایی انجام گناهان را دارد، از معاصی خود توبه کند <ref> المغنی، قاضی عبدالجبار، ج۱۴ ص۳۵۵</ref>. | ||
در نظر اغلب [[معتزله]] مجموع گناهان در صورتی که صغیره به شمار آیند، به دلیل افزونی طاعات و استحقاق ثواب بر آنها، تکفیر میشوند و نیازی به توبه از آنها نیست، بلکه [[گناهان کبیره]] هستند که نیازمند توبهاند <ref> شرح الاصول | در نظر اغلب [[معتزله]] مجموع گناهان در صورتی که صغیره به شمار آیند، به دلیل افزونی طاعات و استحقاق ثواب بر آنها، تکفیر میشوند و نیازی به توبه از آنها نیست، بلکه [[گناهان کبیره]] هستند که نیازمند توبهاند <ref> شرح الاصول خمسة، ص ۸۹</ref>. | ||
اسقاط عقاب به وسیلۀ توبه به این معنی نیست که خودِ توبه ثواب دارد و به دلیل افزایش ثواب باعث [[تکفیر]] گناهان میشود، بلکه [[توبه]] به نفس خود، عامل اسقاط عقاب به شمار میآمد <ref> الفائق فی اصول الدین، | اسقاط عقاب به وسیلۀ توبه به این معنی نیست که خودِ توبه ثواب دارد و به دلیل افزایش ثواب باعث [[تکفیر]] گناهان میشود، بلکه [[توبه]] به نفس خود، عامل اسقاط عقاب به شمار میآمد <ref> الفائق فی اصول الدین، ۴۳۷-۴۳۸</ref>. | ||
اشاعره توبه را به خودی خود عامل اسقاط عقاب نمیدانستند <ref>الغنیة فی اصول الدین، ص | اشاعره توبه را به خودی خود عامل اسقاط عقاب نمیدانستند <ref>الغنیة فی اصول الدین، ص ۱۷۱-۱۷۲</ref>. | ||
==== | ====۴- [[شفاعت]] ==== | ||
[[معتزله]] [[شفاعت]] [[پیامبر(ص)]] را عامل اسقاط عقاب نمیدانستند، بلکه آن را در افزونی ثواب [[مؤمن|مؤمنان]] مؤثر میدیدند. <ref> شرح الاصول الخمسة، صص | [[معتزله]] [[شفاعت]] [[پیامبر(ص)]] را عامل اسقاط عقاب نمیدانستند، بلکه آن را در افزونی ثواب [[مؤمن|مؤمنان]] مؤثر میدیدند. <ref> شرح الاصول الخمسة، صص ۶۸۷، ۶۹۰</ref>. | ||
[[اشاعره]] [[شفاعت]] را مخصوص کسانی میدانند که مرتکب گناه کبیره شده باشد. <ref> الفرق بین الفرق بغدادی، | [[اشاعره]] [[شفاعت]] را مخصوص کسانی میدانند که مرتکب گناه کبیره شده باشد. <ref> الفرق بین الفرق بغدادی، ۲۴۴-۴۵؛ المواقف جرجانی، ج۸ صص۳۱۲-۳۱۳</ref> | ||
[[شیعه]] شفاعت را در مورد محو گناهان (چه صغیره و چه کبیره) یا ارتقای درجات شخص در بهشت میداند، البته با شرایط خاصی که در این زمینه لازم است. | [[شیعه]] شفاعت را در مورد محو گناهان (چه صغیره و چه کبیره) یا ارتقای درجات شخص در بهشت میداند، البته با شرایط خاصی که در این زمینه لازم است. | ||
{{اصلی|شفاعت}} | {{اصلی|شفاعت}} | ||
===رابطه اختیار با ثواب و عقاب=== | ===رابطه اختیار با ثواب و عقاب=== | ||
متکلمان عدلیه ([[شیعه]] و [[معتزله]]) ثواب و عقاب را نشانه اختیار انسان دانستهاند و چنین استدلال کردهاند که اگر انسان در افعال خویش مختار و صاحب اراده نباشد، مدح و ذم، و ثواب و عقاب او بیمعنا میشود و تکلیف کردن به او نیز بر خلاف عقل است. اما [[اشاعره]] [[نظریه کسب]] را مطرح کرده و تأکید کردهاند که ثواب و عقاب از باب «عادة اللّه» بوده و نشانه اختیار نیست <ref> شرح المواقف جرجانی، ج | متکلمان عدلیه ([[شیعه]] و [[معتزله]]) ثواب و عقاب را نشانه اختیار انسان دانستهاند و چنین استدلال کردهاند که اگر انسان در افعال خویش مختار و صاحب اراده نباشد، مدح و ذم، و ثواب و عقاب او بیمعنا میشود و تکلیف کردن به او نیز بر خلاف عقل است. اما [[اشاعره]] [[نظریه کسب]] را مطرح کرده و تأکید کردهاند که ثواب و عقاب از باب «عادة اللّه» بوده و نشانه اختیار نیست <ref> شرح المواقف جرجانی، ج ۸، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵ </ref>. | ||
متکلمان مفاهیم «ثواب و عقاب » و «مدح و ذم » را به هم پیوند زدهاند و ازاین رو بحثهای ثواب و عقاب با مبحث بنیادیتر حُسْن و قُبْح گره خورده است. | متکلمان مفاهیم «ثواب و عقاب » و «مدح و ذم » را به هم پیوند زدهاند و ازاین رو بحثهای ثواب و عقاب با مبحث بنیادیتر حُسْن و قُبْح گره خورده است. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۳: | ||
==ثواب و عقاب در اصول فقه== | ==ثواب و عقاب در اصول فقه== | ||
عالمان [[اصول فقه]] [[شیعه]]، در آثار خود سعی کردهاند مفهوم حُسْن و قُبْح را به کمک مفهوم ثواب و عقاب تعریف کنند و بدین ترتیب، مهمترین مفاهیم اخلاقی | عالمان [[اصول فقه]] [[شیعه]]، در آثار خود سعی کردهاند مفهوم حُسْن و قُبْح را به کمک مفهوم ثواب و عقاب تعریف کنند و بدین ترتیب، مهمترین مفاهیم اخلاقی را با مفاهیم شرعی پیوند زدند <ref>نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ص ۳۴۵ـ۳۴۶؛ اصول الفقه مظفر، ج ۱، ص ۲۱۹</ref>. | ||
میرزا [[محمد حسین نائینی]] از جمله کسانی است که بر خلاف مشهور [[امامیه]]، در نظریه استحقاق تشکیک کرده <ref>کفایه، | میرزا [[محمد حسین نائینی]] از جمله کسانی است که بر خلاف مشهور [[امامیه]]، در نظریه استحقاق تشکیک کرده <ref>کفایه، ۱، ص ۲۲۴؛ نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج ۲، ص ۱۱۰، ۱۱۲</ref> و گفته است چون انسانها بنده خدایند، باید از او اطاعت کنند و امرش را اجرا کنند و عقلاً منعی ندارد که مولا در قبالِ فرمانبرداری بنده، به او پاداش ندهد؛ اساساً ثوابْ تفضل خدا بر بندگان خویش است. | ||
[[میرزای شیرازی]] نظریه استحقاق را پذیرفته و عدم اعطای ثواب به مستحقش را قبیح شمرده است. <ref> روزدری، تقریرات آیة اللّه المجدّدالشیرازی، ج | [[میرزای شیرازی]] نظریه استحقاق را پذیرفته و عدم اعطای ثواب به مستحقش را قبیح شمرده است. <ref> روزدری، تقریرات آیة اللّه المجدّدالشیرازی، ج ۴، ص ۱۲۱</ref> اما نکته شایان توجه این است که به اعتقاد وی <ref> رجوع کنید به همان، ج ۲، ص ۳۶۱ـ۳۶۲</ref> برخلاف نظر [[:رده:متکلمان|متکلمان]]، عقل مستقل، طاعات را مستحق نفع و سود نمیداند بلکه تنها مستحق تقرب الی اللّه میداند، و نفع و سود تفضل الاهی است. به باور او عقل مستقل، گناهکار را مستحق عذاب میشمارد با این حال، عفو او نیکوست. | ||
نظریه استحقاق در میان [[اصول فقه|اصولیان]] [[شیعه]] پرطرفدارترین نظریه است <ref> در باره نظریههای اصولیان در این باب رجوع کنید به تهذیب الاصول، ج | نظریه استحقاق در میان [[اصول فقه|اصولیان]] [[شیعه]] پرطرفدارترین نظریه است <ref> در باره نظریههای اصولیان در این باب رجوع کنید به تهذیب الاصول، ج ۱، ص ۱۹۴ـ۱۹۵؛ نیز مناهج الوصول امامخمینی، ج۱، ۳۷۷ـ ۳۷۸</ref>؛ اما گروه دیگری از اصولیان با جمعی از [[:رده:فیلسوفان شیعه|فیلسوفان]] [[مسلمان]] هم عقیدهاند و به نظریه [[تجسم اعمال]] گرایش دارند. طرفداران این نظریه معتقدند ثواب و عقاب قهراً و الزاماً بر افعال مترتب میشود و در حقیقت، ثواب و عقاب چیزی جز آشکار شدنِ باطن اعمال نیست. به بیان دیگر، در [[آخرت]] اعمال سیئه به صورت آتش مجسم میشود و اعمال حسنه به صورت نعمتهای بهشتی. <ref>روزدری، تقریرات آیة اللّه المجدّدالشیرازی، ج ۲، ص ۴۰۵؛ نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج ۱، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸؛ فیاض، محاضرات فی اصول الفقه، ج ۲، ص ۱۰۰، ۱۱۶</ref> | ||
اصولیان اشاره کردهاند که قصد اطاعت و فرمانبرداری یا قصد قربت از شروط لازم برای استحقاق ثواب است و بدون آن هیچ عملی مستحق ثواب نیست <ref> الذریعة الی اصول الشریعة، ق | اصولیان اشاره کردهاند که قصد اطاعت و فرمانبرداری یا قصد قربت از شروط لازم برای استحقاق ثواب است و بدون آن هیچ عملی مستحق ثواب نیست <ref> الذریعة الی اصول الشریعة، ق ۱، ص ۷۷؛ کفایه، ص ۷۲؛ تهذیب الاصول، ج ۳، ص ۴۹؛ نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج۱، ص ۳۲۳</ref>. | ||
===قبح عقاب بلابیان=== | ===قبح عقاب بلابیان=== | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۷: | ||
معنای این عبارت این است که از دید عقل، چنانچه خداوند قبل از اینکه حُکمی را به اطلاع انسان برساند او را به خاطر انجام ندادن آن مجازات کند ظلم است و خداوند هرگز مرتکب ظلم نمیشود. | معنای این عبارت این است که از دید عقل، چنانچه خداوند قبل از اینکه حُکمی را به اطلاع انسان برساند او را به خاطر انجام ندادن آن مجازات کند ظلم است و خداوند هرگز مرتکب ظلم نمیشود. | ||
از نظر [[اصول فقه|اصولیان]]، آنچه انسان را مستحق عقاب میکند، نافرمانی (عصیان) از دستورهای خداوند (احکام اللّه) است، اما چون تا فرمانی ابلاغ نشده باشد نافرمانی قابل تصور نیست <ref> کفایه، ص | از نظر [[اصول فقه|اصولیان]]، آنچه انسان را مستحق عقاب میکند، نافرمانی (عصیان) از دستورهای خداوند (احکام اللّه) است، اما چون تا فرمانی ابلاغ نشده باشد نافرمانی قابل تصور نیست <ref> کفایه، ص ۲۵۸</ref>، مرحله ابلاغ حکم شرط لازم برای استحقاق عقاب به شمار آمده است <ref> کفایه، ص ۲۵۸</ref>. گذشته از ابلاغ حکم، علم به ابلاغ نیز از شروط لازم برای استحقاق عقاب است اما نکته مهم این است که مکلف تا حد امکان باید برای دستیابی به احکام دین تلاش کرده باشد. | ||
پرسش مهم در اینجا این است که اگر علم به خطا رفت و به عبارت دیگر، فقط اطمینان و یقینی نادرست بود و در واقع، حکمی ابلاغ نشده بود، آیا این یقین نادرست هم مایه استحقاق عقاب است ؟ | پرسش مهم در اینجا این است که اگر علم به خطا رفت و به عبارت دیگر، فقط اطمینان و یقینی نادرست بود و در واقع، حکمی ابلاغ نشده بود، آیا این یقین نادرست هم مایه استحقاق عقاب است ؟ | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۹۱: | ||
* قرآن کریم؛ | * قرآن کریم؛ | ||
* ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم | * ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸؛ | ||
* ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، بغداد | * ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، بغداد ۱۹۶۲؛ | ||
* ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم | * ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴؛ | ||
* ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران | * ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین رازی، تهران ۱۴۰۳؛ | ||
* ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران | * ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ ش؛ | ||
* ابن ملاحمی، محمود، الفائق فی اصول الدین، به کوشش ویلفرد مادلونگ و مارتین مکدرموت، تهران، | * ابن ملاحمی، محمود، الفائق فی اصول الدین، به کوشش ویلفرد مادلونگ و مارتین مکدرموت، تهران، ۱۳۸۶ش | ||
* ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی، مشهد | * ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ ش؛ | ||
* | * اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛ | ||
* | * اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵؛ | ||
* | * ایجی، عبدالرحمان بن احمد عضدالدین، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب، (بی تا. )؛ | ||
* آخوند | * آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایة الاصول، قم ۱۴۰۹؛ | ||
* آقابزرگ تهرانی؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، | * آقابزرگ تهرانی؛ الذریعه الی تصانیف الشیعه، | ||
* آمدی، علی، غایة المرام فی علم الکلام، به کوشش حسن محمود عبداللطیف، قاهره، | * آمدی، علی، غایة المرام فی علم الکلام، به کوشش حسن محمود عبداللطیف، قاهره، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱م | ||
* | * بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمودبن جعفر موسوی زرندی، تهران ۱۳۳۴ ش، چاپ افست قم (بی تا. )؛ | ||
* | * بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ | ||
* | * بغدادی، عبدالقاهربن طاهر، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا. )؛ | ||
* | * تفتازانی، مسعودبن عمر، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ ۱۳۷۱ ش؛ | ||
* | * جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش؛ | ||
* جعفر سبحانی، تهذیب الاصول، تقریرات درس امام خمینی، قم | * جعفر سبحانی، تهذیب الاصول، تقریرات درس امام خمینی، قم ۱۳۸۲؛ | ||
* | * جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا. )، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش؛ | ||
* | * حائری، کاظم، مباحث الاصول، تقریرات درس آیة اللّه صدر، قم ۱۴۰۸؛ | ||
* حمصی | * حمصی رازی، محمودبن علی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴؛ | ||
* | * حیدری، علی نقی، اصول الاستنباط، قم ۱۴۱۲؛ | ||
* خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم | * خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹؛ | ||
* | * خمینی، روح اللّه، مناهج الوصول، تهران ۱۴۱۵؛ | ||
* | * خوئی، ابوالقاسم، اجودالتقریرات، تقریرات درس آیة اللّه نائینی، قم ۱۳۶۸ ش؛ | ||
* راغب | * راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?( ۱۳۳۲ ش )؛ | ||
* | * روزدری، علی، تقریرات آیة اللّه المجدّدالشیرازی، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۵؛ | ||
* سجستانی، ابویعقوب، الافتخار، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، دارالاندلس | * سجستانی، ابویعقوب، الافتخار، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، دارالاندلس | ||
* سید | * سید رضی، محمدبن حسین شریف رضی، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، چاپ محمدرضا آل کاشف الغطاء، بیروت (بی تا. )، چاپ افست قم (بی تا. )؛ | ||
* سید | * سید مرتصی، علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱؛ | ||
* سید | * سید مرتضی، علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ ش؛ | ||
* سید مرتضی، علی، «جوابات المسائل الطبریة»، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش مهدی رجایی و احمد حسینی، قم، | * سید مرتضی، علی، «جوابات المسائل الطبریة»، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش مهدی رجایی و احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق | ||
* شریف | * شریف لاهیجی، محمدبن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران ۱۳۶۳ ش؛ | ||
* شهرستانی، محمد، الملل والنحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، | * شهرستانی، محمد، الملل والنحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م | ||
* شیخ | * شیخ انصاری، مرتضی بن محمدامین، فرائدالاصول، چاپ عبداللّه نورانی، قم ۱۳۶۵ ش؛ | ||
* | * صدر، محمدباقر، دروس فی علم الاصول، قم ۱۴۰۵؛ | ||
* | * طباطبائی، محمدحسین، حاشیة الکفایة، (قم): بنیاد علمی و فکری استاد علامه سید محمدحسین طباطبائی، (بی تا. )؛ | ||
* | * طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت (بی تا. )؛ | ||
* | * طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰؛ | ||
* | * طوسی، محمدبن حسن، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران ۱۴۰۰؛ | ||
* | * طوسی، محمدبن حسن، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش؛ | ||
* | * عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴، چاپ افست تهران ۱۳۹۷ | ||
* علامه | * علامه حلّی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش؛ | ||
* علامه | * علامه حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ حسن حسن زادة آملی، قم ۱۴۰۷؛ | ||
* علامۀ حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، تهران، | * علامۀ حلی، حسن، انوار الملکوت، به کوشش محمد نجمی زنجانی، تهران، ۱۳۶۳ش | ||
* فاضل | * فاضل مقداد، مقدادبن عبداللّه، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش؛ | ||
* فاضل | * فاضل مقداد، مقدادبن عبداللّه، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش؛ | ||
* فخر | * فخر رازی، محمدبن عمر، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا. )، چاپ افست تهران (بی تا. )؛ | ||
* فخر | * فخر رازی، محمدبن عمر، کتاب المُحَصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛ | ||
* | * فیاض، محمد اسحاق، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، قم ۱۴۱۷؛ | ||
* فیض | * فیض کاشانی، محمدبن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، چاپ حسین اعلمی، بیروت ?( ۱۳۹۹/۱۹۷۹ )، چاپ افست مشهد (بی تا. )؛ | ||
* قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج | * قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵؛ | ||
* قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت | * قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲؛ | ||
* قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزایری، نجف، | * قمی، علی، تفسیر، به کوشش طیب موسوی جزایری، نجف، ۱۳۸۷ق | ||
* | * قیصری، داوودبن محمود، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵ ش؛ | ||
* مانکدیم، احمد، تعلیقاتی بر شرح الاصول الخمسة، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، | * مانکدیم، احمد، تعلیقاتی بر شرح الاصول الخمسة، به کوشش عبدالکریم عثمان، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م | ||
* متقی | * متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸؛ | ||
* متولی، عبدالرحمان، الغنیة فی اصول الدین، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، | * متولی، عبدالرحمان، الغنیة فی اصول الدین، به کوشش عمادالدین احمد حیدر، بیروت، ۱۹۸۷م | ||
* محقق حلی، جعفر، المسلک فی اصول الدین، به کوشش رضا استادی، مشهد، | * محقق حلی، جعفر، المسلک فی اصول الدین، به کوشش رضا استادی، مشهد، ۱۳۷۹ش | ||
* | * مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم: مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان، (بی تا. )؛ | ||
* ملا | * ملا صدرا، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا. )؛ | ||
* میرزای | * میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸؛ | ||
* نصیرالدین طوسی، «قواعد العقاید»، تلخیص المحصل، بیروت، | * نصیرالدین طوسی، «قواعد العقاید»، تلخیص المحصل، بیروت، ۱۹۸۵م | ||
* | * نوبخت، ابراهیم بن، الیاقوت فی علم الکلام، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳؛ | ||
* | * نووی، یحیی بن شرف، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛ | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
برگرفته از [http://lib.eshia.ir/ | |||
برگرفته از [http://lib.eshia.ir/۲۳۰۱۹/۱/۴۲۸۳/ دانشنامه جهان اسلام] و [http://lib.eshia.ir/۲۳۰۲۲/۱۷/۶۳۲۰ دایرة المعارف بزرگ اسلامی] Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA |