confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴
ویرایش
imported>S.j.mousavi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←فعالیت مجدد: ویکیسازی) |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
انجمن حجتیه در دهه هفتاد و هشتاد، حرکت جدیدی آغاز کرد، حرکتی که بیش از همه به وحدت [[شیعه]] و [[سنی]] آسیب میزد. انجمن به منظور دفاع از [[امامت]] [[امیرالمؤمنین]] (ع) به اهانت بر خلفای سه گانه و نقد اهل سنّت پرداخت و همچون گذشته در مقام عمل به جدایی دین از سیاست اصرار ورزید.<ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.</ref> | انجمن حجتیه در دهه هفتاد و هشتاد، حرکت جدیدی آغاز کرد، حرکتی که بیش از همه به وحدت [[شیعه]] و [[سنی]] آسیب میزد. انجمن به منظور دفاع از [[امامت]] [[امیرالمؤمنین]] (ع) به اهانت بر خلفای سه گانه و نقد اهل سنّت پرداخت و همچون گذشته در مقام عمل به جدایی دین از سیاست اصرار ورزید.<ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.</ref> | ||
رهبری انجمن در تمام مدت حیاتش با شیخ محمود حلبی بود. در این اواخر، به دلیل سنّ زیادی وی، کارهای اجرایی انجمن توسط [[سید حسن افتخارزاده]] صورت میگرفت. وی به صراحت، نظریه جدایی دین از سیاست را نفی کرده و آن را عقیده افراد انجمن نمیداند. او، این نظریه را که جهان باید پر از ظلم و جور باشد تا امام زمان بیاید را رد و همچنین انتساب زعامت انجمن را به خود را نیز انکار میکند و میگوید: «آقای حلبی، کار انجمن را به حدود ده نفر سپرد و بنده روحانی و پیش نماز آنها هستم». وی در باب مدل حکومت و سایر مسایل اجتماعی، نظر مراجع تقلید را اصل میداند. <ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.</ref> | رهبری انجمن در تمام مدت حیاتش با شیخ محمود حلبی بود. در این اواخر، به دلیل سنّ زیادی وی، کارهای اجرایی انجمن توسط [[سید حسن افتخارزاده]] صورت میگرفت. وی به صراحت، نظریه جدایی دین از سیاست را نفی کرده و آن را عقیده افراد انجمن نمیداند. او، این نظریه را که جهان باید پر از ظلم و جور باشد تا امام زمان بیاید را رد و همچنین انتساب زعامت انجمن را به خود را نیز انکار میکند و میگوید: «آقای حلبی، کار انجمن را به حدود ده نفر سپرد و بنده روحانی و پیش نماز آنها هستم». وی در باب مدل حکومت و سایر مسایل اجتماعی، نظر [[مراجع تقلید]] را اصل میداند. <ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۲.</ref> | ||
مخالفان انجمن در دهه هفتاد نیز به انتشار نقدهای خود بر این جریان فکری پرداختند. برای نمونه میتوان از کتاب «ولایتیهای بیولایت» نوشته محمدرضا اخگری در سال ۱۳۶۸ یا مقالات «انجمن حجتیه نسلی مأیوس از حرکت و انقلاب» در نشریه «راه مجاهد» آقای میثمی که در سال ۱۳۶۸ به صورت کتاب منتشر شد، نام برد. اوایل سال ۱۳۸۱ شمسی، موج دیگری بر ضد انجمن حجتیه شکل گرفت و برای چندمین بار، مسأله انجمن با پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۴ شمسی از سوی آیت الله توسلی از اعضای بیت امام مطرح گردید. <ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۵.</ref> | مخالفان انجمن در دهه هفتاد نیز به انتشار نقدهای خود بر این جریان فکری پرداختند. برای نمونه میتوان از کتاب «ولایتیهای بیولایت» نوشته محمدرضا اخگری در سال ۱۳۶۸ یا مقالات «انجمن حجتیه نسلی مأیوس از حرکت و انقلاب» در نشریه «راه مجاهد» آقای میثمی که در سال ۱۳۶۸ به صورت کتاب منتشر شد، نام برد. اوایل سال ۱۳۸۱ شمسی، موج دیگری بر ضد انجمن حجتیه شکل گرفت و برای چندمین بار، مسأله انجمن با پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۴ شمسی از سوی آیت الله توسلی از اعضای بیت امام مطرح گردید. <ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۴۹۵.</ref> |