پرش به محتوا

شورای شش‌نفره: تفاوت میان نسخه‌ها

imported>Mashg
imported>Mashg
خط ۳۴: خط ۳۴:


برخی مورخین از گفتگوی عبدالرحمان با عده ای از مردم در مسجد گزارش داده‌اند. بر این اساس عمّار به او هشدار داده است که اگر مى‏‌خواهد ميان مسلمانان شكاف ايجاد نشود، با على (ع) بيعت كند. و [[مقداد]] نیز سخن او را تایید کرده است. ابن ابى سرح (يكى از بنى اميه) نیز بدو نهیب زده که اگر مى‏‌خواهد ميان قريش اختلاف نشود با عثمان بيعت كند. [[عمار بن ياسر|عمّار]] که راستگوئی او توسط پیامبر اکرم تایید شده بود٬ خطاب به جمع حاضر گفت: خداوند به بركت پيامبر خود ما را گرامى داشت و عزّت بخشيد، چرا امر خلافت را از خاندان رسول خدا (ص) بيرون مى‏‌كنيد؟! <ref> المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵٬ ص۱۹۱ ؛ ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۰ </ref>
برخی مورخین از گفتگوی عبدالرحمان با عده ای از مردم در مسجد گزارش داده‌اند. بر این اساس عمّار به او هشدار داده است که اگر مى‏‌خواهد ميان مسلمانان شكاف ايجاد نشود، با على (ع) بيعت كند. و [[مقداد]] نیز سخن او را تایید کرده است. ابن ابى سرح (يكى از بنى اميه) نیز بدو نهیب زده که اگر مى‏‌خواهد ميان قريش اختلاف نشود با عثمان بيعت كند. [[عمار بن ياسر|عمّار]] که راستگوئی او توسط پیامبر اکرم تایید شده بود٬ خطاب به جمع حاضر گفت: خداوند به بركت پيامبر خود ما را گرامى داشت و عزّت بخشيد، چرا امر خلافت را از خاندان رسول خدا (ص) بيرون مى‏‌كنيد؟! <ref> المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵٬ ص۱۹۱ ؛ ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۰ </ref>
نیز گفته شده است مقداد خطاب به شش نفر شورا گفت با مردى كه در جنگ بدر شركت نكرده و از بيعت رضوان با رسول خدا امتناع ورزيده و در جنگ احد فرار كرده است، بيعت نكنيد. عثمان از سخنان وی بر آشفت و تهدید کرد اگر خلیفه شود او را خواهد کشت. <ref>القمي، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار٬ اسوه٬ ج۷ ٬ ص۲۳۵</ref>
===تصمیم عبدالرحمن===
===تصمیم عبدالرحمن===
[[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمن‌ بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] عمل کند. علی(ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد و عثمان به خلافت انتخاب شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶؛ طبری، تاريخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص۱۶۲.</ref>
[[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمن‌ بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر بن ابی‌قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] عمل کند. علی(ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد و عثمان به خلافت انتخاب شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶؛ طبری، تاريخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص۱۶۲.</ref>
خط ۳۹: خط ۴۱:
برخی از منابع آورده‌اند که علی(ع)، شرط ابن‌‌عوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع می‌کنید و ما را از حق خود بازمی‌دارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است.»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابن‌‌عوف اشاره کرده است.</ref><ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶-۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، مصر، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ جوهری بصری، السقیفة و الفدک، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref>.
برخی از منابع آورده‌اند که علی(ع)، شرط ابن‌‌عوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع می‌کنید و ما را از حق خود بازمی‌دارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است.»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابن‌‌عوف اشاره کرده است.</ref><ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶-۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، مصر، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ جوهری بصری، السقیفة و الفدک، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref>.


نیز گفته شده است مقداد خطاب به شش نفر شورا گفت با مردى كه در جنگ بدر شركت نكرده و از بيعت رضوان با رسول خدا امتناع ورزيده و در جنگ احد فرار كرده است، بيعت نكنيد. عثمان از سخنان وی بر آشفت و تهدید کرد اگر خلیفه شود او را خواهد کشت. <ref>القمي، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار٬ اسوه٬ ج۷ ٬ ص۲۳۵</ref>
==موضع علی در انتخاب عثمان==
==موضع علی در انتخاب عثمان==
امیرالمومنین در این داستان نیز برای حفظ اسلام سکوت پیشه کرد. او به عبد الرحمان بن عوف فرمود: نخستين روزى نيست كه شما بر ما چيره شده‏‌ايد (و دشمنى كرديد). «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ الله الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ»؛ پس صبر شايسته و خوب بايد كرد و از خداوند بر آنچه جارى و مقرر كرديد يارى مى‌‏خواهيم. به خدا سوگند تو عثمان را خليفه نكردى مگر اينكه اميدوار بودى كه او اين خلافت را بعد از اين به تو برگرداند. ولى خداوند هر روز يك اراده و شانى دارد.<ref>ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۱</ref>
امیرالمومنین در این داستان نیز برای حفظ اسلام سکوت پیشه کرد. او به عبد الرحمان بن عوف فرمود: نخستين روزى نيست كه شما بر ما چيره شده‏‌ايد (و دشمنى كرديد). «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ الله الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ»؛ پس صبر شايسته و خوب بايد كرد و از خداوند بر آنچه جارى و مقرر كرديد يارى مى‌‏خواهيم. به خدا سوگند تو عثمان را خليفه نكردى مگر اينكه اميدوار بودى كه او اين خلافت را بعد از اين به تو برگرداند. ولى خداوند هر روز يك اراده و شانى دارد.<ref>ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۱</ref>
کاربر ناشناس