کاربر ناشناس
اسناد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Aghaie بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اِسْناد'''، اصطلاحى در [[علوم حدیث|علوم حديث]] | '''اِسْناد'''، اصطلاحى در [[علوم حدیث|علوم حديث]] بوده و به معنای شمارش سلسلهوار [[محدثان|راویان]] یک [[حدیث]]، است، بدین صورت که وقتی حدیثی از [[پیامبر(ص)|پیامبر (ص)]] یا دیگر بزرگان دین نقل شود، اشخاصی که این سخن را نقل کردهاند، یک به یک نام برده میشوند تا به صاحب سخن برسد. به زنجيرۀ تشكيل شده از راويان تا صاحب سخن، «سلسلة اِسناد» اطلاق مىگردد. | ||
==بررسی لغوی== | ==بررسی لغوی== | ||
از نظر | از نظر لغوی، مصدر افعال از ريشة ثلاثى « س ن د »، به مفهوم متعدی «تكيه دادن چيزي بر چيزی»<ref>ازهری، تهذيب اللغة ، ج12، ص366.</ref><ref>جوهری، صحاح اللغة، ج2، ص489.</ref> و نيز مفهوم لازم «بالا رفتن»<ref>نك: زمخشری، اساس البلاغة، ص221.</ref><ref>ابن اثير، النهاية، ج 2، ص408.</ref> به كار رفته است، اما در انتقال اين واژه از اصل لغوی به كاربرد اصطلاحى، گويا مفهوم اخيرِ لازم را به صورت متعدی «بالا بردن» (رفع) دگرگون ساختهاند.<ref>براي توضيح، نك: كوچ ييگيت، ص170 .</ref> | ||
==بررسی اصطلاحی== | ==بررسی اصطلاحی== | ||
دو اصطلاح اسناد (جمع آن اَسانيد) و سند (جمع آن اَسناد) گاه در گفتار [[محدثین|محدثان]] به جاي يكديگر به كار مىرود<ref>نك: ابن جماعه، المنهل الروي، ص30.</ref><ref>طيبى، الخلاصة، ص34.</ref>، اما با نگاهى باريك بينانه مىتوان وجوه امتياز دقيقى ميان آن دو تشخيص داد: اِسناد با دارا بودن مفهوم | دو اصطلاح اسناد (جمع آن اَسانيد) و سند (جمع آن اَسناد) گاه در گفتار [[محدثین|محدثان]] به جاي يكديگر به كار مىرود<ref>نك: ابن جماعه، المنهل الروي، ص30.</ref><ref>طيبى، الخلاصة، ص34.</ref>، اما با نگاهى باريك بينانه مىتوان وجوه امتياز دقيقى ميان آن دو تشخيص داد: اِسناد با دارا بودن مفهوم مصدری، هم در آثار لغويان و هم نزد محدثان بالا بردن و رسانيدن سخن به گويندۀ آن دانسته شده است<ref>رفع الحديث الى قائله: ابن دريد، جمهرة اللغة، ج2، ص266.</ref><ref>جوهری، صحاح اللغة، ج2، ص489.</ref><ref>ابن جماعه، المنهل الروي، ص30.</ref><ref>شهيد ثانى، الدراية، ص 5.</ref>، در حالى كه سند به مفهوم «مايُستَنَد به» عبارت از طريقى است به گويندۀ سخن كه پيش از متن حديث قرار مىگيرد.<ref>نك: عاملى، وصول الاخيار الى اصول الاخبار، ص90.</ref> | ||
حديثى را كه از اسناد متصل تا پيامبر(ص) برخوردار باشد، «مُسنَد» و محدّثِ اهل اسناد را «مُسنِد» خوانند. | حديثى را كه از اسناد متصل تا پيامبر(ص) برخوردار باشد، «مُسنَد» و محدّثِ اهل اسناد را «مُسنِد» خوانند. | ||
===علم الاسناد=== | ===علم الاسناد=== | ||
اصطلاح «علم الاسناد» نيز گاه به عنوان | اصطلاح «علم الاسناد» نيز گاه به عنوان تعبيری معادل با «[[اصول حدیث|علم اصول الحديث]]» كه در آن از احوال [[حديث|حديث]] از حيث صحت نقل و چگونگى انتقال آن بحث مىشود، بهكار رفته است.<ref>نك:تهانوی، كشاف اصطلاحات الفنون، ج1، ص27.</ref> | ||
==اختصاص به مسلمانان== | ==اختصاص به مسلمانان== | ||
نزد محدثان اين نظريه همواره شهرت داشته است كه | نزد محدثان اين نظريه همواره شهرت داشته است كه شيوهای نظير اِسناد نزد ديگر امتها شناخته نبوده، و ظهور اسناد در حديث [[اسلام|مسلمين]]، از الطاف خاص خداوند به امت [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]] بوده است<ref>مثلاً نك: خطيب، شرف اصحاب الحديث، ص 40.</ref><ref>ابن جماعه، المنهل الروي، صص34، 69.</ref><ref>سيوطى، تدريب الراوي، ج 2، ص145.</ref><ref>عاملى، وصول الاخيار الى اصول الاخبار، ص145.</ref> نيز چنين گفتاري نزد متقدمان تداول داشته كه خداوند اين امت را به 3 چيز: اسناد، انساب و اِعراب از ديگر امتها ممتاز گردانيده است و هم به گفتة مَطَر وراق از [[تابعین|تابعين]]، مقصود در آية «اَو اَثارَة مِنْ عِلْم»<ref>احقاف:46/4.</ref> نيز چيزی جز اسناد احاديث نبوده است.<ref>نك: خطيب، شرف اصحاب الحديث، صص 39-40.</ref><ref>سيوطى، تدريب الراوي، ج 2، ص145.</ref> | ||
===بررسی تاریخی=== | ===بررسی تاریخی=== | ||
از نظر پيشينه، هوروويتس | از نظر پيشينه، هوروويتس شيوۀ اسناد نزد مسلمانان را با برخى شيوههای روايى نزد [[يهود|يهوديان]] مقايسه كرده، و امكان مايه گرفتن اين روش از يهود را مطرح ساخته است. با اين حال، او اشاره دارد كه به رغم برخى شباهتها در ريشه، حركتهاي تكميلى نزد مسلمانان بهاندازهای بوده كه بعدها از سوی يهوديان تقليد شده است.<ref>نك: هوروويتس، صص44-47.</ref> در منابع اسلامى نيز از وجود شيوههايى مشابه، البته با كاربردی بسيار محدود، در منابع يهودی و مسيحى سخن رفته است.<ref>نك: كوچ ييگيت، ص171.</ref> | ||
===دورۀ صحابه=== | ===دورۀ صحابه=== | ||
در | در مطالعه تاريخچۀ «اسناد» به شكل اسلامى آن، برخى به عنوان شاهدی بر ريشهدار بودن آن در عصر [[صحابه]]، رواياتى چون پرسشهای خليفه [[عمر]] از صحابه در خصوص اينكه حديثى را كه نقل مىكنند، چه هنگام و از كه شنيدهاند، يا رواياتى مشابه از حضرت [[على (ع)|على(ع)]] را مورد استفاده قرار دادهاند كه برگونهای از كند و كاو اسنادي دلالت دارد<ref>نك: كوچ ييگيت،صص171-172.</ref>. | ||
به هر تقدير، قرائنى در دست است كه نشان مىدهد كه در نيمۀ دوم سدۀ 1 ق نه تنها شيوۀ اسناد، بلكه دقيقاً همين اصطلاح در آن روزگار رواج داشته است. «اسناد يك گفتار يا كردار به [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]]»، تعبيري است كه بارها در عبارات نقل شده از تابعين چون ابوسلمه، نضر بن انس و مطلب بن عبدالله بن حنطب به كار رفته است.<ref>مثلاً نك: احمد بن حنبل، مسند، ج1، صص219، 241، ج2، ص8.</ref><ref>نسايى، سنن، ج2، ص35.</ref> | به هر تقدير، قرائنى در دست است كه نشان مىدهد كه در نيمۀ دوم سدۀ 1 ق نه تنها شيوۀ اسناد، بلكه دقيقاً همين اصطلاح در آن روزگار رواج داشته است. «اسناد يك گفتار يا كردار به [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]]»، تعبيري است كه بارها در عبارات نقل شده از تابعين چون ابوسلمه، نضر بن انس و مطلب بن عبدالله بن حنطب به كار رفته است.<ref>مثلاً نك: احمد بن حنبل، مسند، ج1، صص219، 241، ج2، ص8.</ref><ref>نسايى، سنن، ج2، ص35.</ref> | ||
==تدوین احادیث== | ==تدوین احادیث== | ||
در اواخر سدۀ 1ق، لزوم ذكر اسناد به هنگام روايت به شدت احساس مىشد. به گفتة ابن سيرين (د 110ق)، پيشتر از اسانيد پرسيده نمىشد و با ظهور فتنه گران نياز به ذكر اسانيد به عنوان عاملى بازدارنده از رواج احاديث ساختگی احساس گرديد<ref>نك: مسلم، صحیح، ج1، ص15.</ref><ref>ترمذي، سنن، ج5، ص740.</ref><ref>دارمى، سنن، ج1، ص112.</ref> در همين دوره، زُهري كسانى چون اسحاق بن ابى فروه را به سبب بازگو نكردن «اسناد»هايى كه به زبان آوردن آنها مىتوانست اعتبار حديث را مخدوش سازد، به سختى مورد عتاب قرار داده است<ref>نك: حاكم، معرفة علوم الحديث، ص6.</ref><ref>ابونعيم، حلية الاولياء، ج3، ص365.</ref> با | در اواخر سدۀ 1ق، لزوم ذكر اسناد به هنگام روايت به شدت احساس مىشد. به گفتة ابن سيرين (د 110ق)، پيشتر از اسانيد پرسيده نمىشد و با ظهور فتنه گران نياز به ذكر اسانيد به عنوان عاملى بازدارنده از رواج احاديث ساختگی احساس گرديد<ref>نك: مسلم، صحیح، ج1، ص15.</ref><ref>ترمذي، سنن، ج5، ص740.</ref><ref>دارمى، سنن، ج1، ص112.</ref> در همين دوره، زُهري كسانى چون اسحاق بن ابى فروه را به سبب بازگو نكردن «اسناد»هايى كه به زبان آوردن آنها مىتوانست اعتبار حديث را مخدوش سازد، به سختى مورد عتاب قرار داده است<ref>نك: حاكم، معرفة علوم الحديث، ص6.</ref><ref>ابونعيم، حلية الاولياء، ج3، ص365.</ref> با اين همه، وجود انبوهى از احاديث بدون اسناد (اصطلاحاً [[حدیث مرسل|مرسل]]) از [[تابعین|تابعين]] نامدار چون ابن سيرين، زهری، سعيد بن مسيب، حسن بصری، شعبى و ابراهيم نخعى در آثار گردآورندگان حديث، به روشنى حكايت از آن دارد كه در آن روزگار روايت بى اسناد از پيامبر(ص)، شايد در مورد آنان كه به قوت اسانيدشان شهره بودند، چندان هم نكوهيده نبوده است. يكى از عواملى كه به تصريح زهری، موجب رواداشتن تسامح در ياد كردِ اسانيد بود، همانا شهرت و مقبوليت مضمون آن نزد اهل دانش بود<ref>نك: صنعانى، المصنف، ج1، ص332.</ref>. | ||
===لزوم ذکر سند=== | ===لزوم ذکر سند=== | ||
در سدۀ 2 ق، با | در سدۀ 2 ق، با پا گرفتن حركت تدوين و پديد آمدن نخستين مجاميع حديثى، به عنوان بازتابى قابل انتظار، ارزش اسناد بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت و اعتبار روايات خالى از اِسناد به نقد گرفته شد. سفيان ثوري (د 161ق) اسناد را براي مؤمنان همچون سلاحى مىشمرد<ref>خطيب، شرف اصحاب الحديث، ص42.</ref> و ابن مبارك (د 181ق) در گفتاري كه از او شهرت يافته، اسناد را از «دين» دانسته، و در صورت فقدان آن راه را بر حديث پردازان باز مىديده است<ref>مسلم، صحیح، ج1، ص15.</ref><ref>ترمذي، سنن، ج5، ص740.</ref><ref>خطيب، شرف اصحاب الحديث، صص41-42.</ref> در اواخر همان سده، عالمانى چون يحيى بن سعيد قطان و در رأس همه محمد بن ادريس شافعى با جدّيت ارزش استنادي احاديث مرسل را مورد ترديد قرار دادند و بجز دايرهاي محدود از احاديث بىاسناد، [[حدیث مرسل|مراسيل]] را از اعتبار ساقط دانستند.<ref>نك: شافعى، الرسالة، ص461 به بعد.</ref><ref>ابنابىحاتم، المراسيل، صص13 به بعد.</ref><ref>همچنين براي پژوهشهايى دربارة تاريخچۀ اسناد در اعصار نخستين اسلامى، نك: هوروويتس، 44 -39 ؛ سزگين، اهمية الاسناد فى العلوم العربية و الاسلامية، صص131- 145.</ref> | ||
===سلسلۀ سند=== | ===سلسلۀ سند=== | ||
همزمان با تدوين [[حديث]] و نقد احاديث بىاسناد، گونهاي ديگر از نقد سندي نيز به شدت از سوي محدثان مورد توجه قرار داشت. در حقيقت اسناد به خودي خود اعتباري براي روايت تحصيل نمىكرد و تنها ارزش آن از آنجا بود كه نقادان حديث را قادر ساخت تا [[محدثان|راويان]] جاي گرفته در سلسلۀ اسناد را مورد بررسى رجالى قرار داده، اعتبار سند را بيازمايند. سخن از نقد رجالى، يا به اصطلاح «[[جرح]] و [[تعدیل|تعديلِ]]» آنان به | همزمان با تدوين [[حديث]] و نقد احاديث بىاسناد، گونهاي ديگر از نقد سندي نيز به شدت از سوي محدثان مورد توجه قرار داشت. در حقيقت اسناد به خودي خود اعتباري براي روايت تحصيل نمىكرد و تنها ارزش آن از آنجا بود كه نقادان حديث را قادر ساخت تا [[محدثان|راويان]] جاي گرفته در سلسلۀ اسناد را مورد بررسى رجالى قرار داده، اعتبار سند را بيازمايند. سخن از نقد رجالى، يا به اصطلاح «[[جرح]] و [[تعدیل|تعديلِ]]» آنان به اندازۀ خود اسناد پيشينه دارد، اما گفت و گوهای جزئىتر، چون سخن از ردهبندی احاديث از حيث اعتبار اسانيد آنها به [[حدیث صحیح|صحيح]]، [[حدیث حسن|حسن]] و [[حدیث ضعیف|ضعيف]]، يا سخن از انواع خلل در اسانيد روايات، با قدري تأخير به ميان آمده است. | ||
===اعتبار سند=== | ===اعتبار سند=== | ||
اعتبار سندي يك حديث مىتوانست بر عمل به آن يا ردّ آن در استدلالات فقهى | اعتبار سندي يك حديث مىتوانست بر عمل به آن يا ردّ آن در استدلالات فقهى اثری مستقيم گذارد، چنانكه در عباراتى منقول از [[احمد بن حنبل|احمد بن حنبل]] چنين آمده است كه اگر سخن از [[حلال]] و [[حرام]] باشد، بايد با اسانيد سختگيرانه برخورد كرد و اگر سخن از ترغيب و ترهيب به ميان آيد، شايد بتوان كه در اسانيد تساهل رواداشت.<ref>نك: ابن تيميه، علم الحديث، ص151.</ref> | ||
==اسناد عالی و ازل== | ==اسناد عالی و ازل== | ||
برخى از مباحث دربارة اسناد، چون بحث از عالى يا نازل بودن آن، اگر چه نزد [[محدثان]] از ارزش فنى خاصى برخوردار بود، اما عملاً در اعتبار | برخى از مباحث دربارة اسناد، چون بحث از عالى يا نازل بودن آن، اگر چه نزد [[محدثان]] از ارزش فنى خاصى برخوردار بود، اما عملاً در اعتبار سندی تأثيري نمىگذارد. ارائۀ اسنادی كه با كمترين واسطهها و با كوتاهترين سلسلۀ اسناد به [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]] ختم گردد و در اصطلاح «اسناد عالى» خوانده مىشود، درواقع نشان مىدهد كه چگونه محدث با تحمل رنج سفر و درك محضر مشايخ پرشمار و شيوخ كهنسال، راه خود را براي اسناد حديث به پيامبر(ص) كوتاه كرده است؛ حال آنكه براي محدثى در همان عصر، ارائة اسنادي پر واسطه با سلسلهاي بلند كه اصطلاحاً «اسناد نازل» خوانده مىشود، نشانى از ضعف او در فن حديث بود. | ||
==تفاوت متن و سند== | ==تفاوت متن و سند== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==جدایی بین دو اسناد== | ==جدایی بین دو اسناد== | ||
گاه چنين اتفاق مىافتد كه محدث به هنگام ضبط يك حديث با متن واحد، بيش از يك اسناد ارائه مىكند؛ در چنين مواردي گاه علامت «ح» ([[حيلوله]]) كه نشانگر جدايى بين دو اسناد است، قرار مىگيرد. از قديمترين موارد كاربرد اين نشانة جداسازي، كتاب پر شهرتِ صحيح مسلم است<ref>براي روشهاي جايگزين به ويژه نزد اماميه، نك: عاملى، وصول الاخيار الى اصول الاخبار ، ص200.</ref> | گاه چنين اتفاق مىافتد كه محدث به هنگام ضبط يك حديث با متن واحد، بيش از يك اسناد ارائه مىكند؛ در چنين مواردي گاه علامت «ح» ([[حيلوله]]) كه نشانگر جدايى بين دو اسناد است، قرار مىگيرد. از قديمترين موارد كاربرد اين نشانة جداسازي، كتاب پر شهرتِ صحيح مسلم است<ref>براي روشهاي جايگزين به ويژه نزد اماميه، نك: عاملى، وصول الاخيار الى اصول الاخبار ، ص200.</ref>. | ||
==اسناد معلق== | ==اسناد معلق== | ||
آنجا كه احاديثى با سند همسان در كتابى كنار هم آورده شده باشند، گاه با اتكا به سند نخستين سند مشترك يا بخش مشترك سندها حذف مىگردد و به اصطلاح اسناد | آنجا كه احاديثى با سند همسان در كتابى كنار هم آورده شده باشند، گاه با اتكا به سند نخستين سند مشترك يا بخش مشترك سندها حذف مىگردد و به اصطلاح اسناد حديثهای بعدی به اسناد نخستين «تعليق» مىشوند. چنين احاديث را «[[حديث معلق|حديث معلق]]» گويند. | ||
==تأخر سند== | ==تأخر سند== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==اسناد در احدیث شیعه== | ==اسناد در احدیث شیعه== | ||
نزد [[شیعه اثنی عشری|اماميه]]، ذكر اسانيد تا پيامبر(ص) از سوي [[ائمه(ع)|ائمه (ع)]] چندان معمول نبوده، و غالباً روايت آنان از پيامبر(ص) يا حضرت [[على بن ابیطالب(ع)|على(ع)]] با حذف سلسلۀ اسناد صورت گرفته است، اما گاه برخى از امامان(ع) به صراحت بيان داشتهاند كه آنچه از حديث بر زبان مىآورند، روايت پدر از نياكان تا على(ع) و او از پيامبر(ص) است<ref>مثلاً نك: مفيد، الامالى، ص42.</ref><ref>نيز براي پژوهش در مورد اصطلاح تكرار | نزد [[شیعه اثنی عشری|اماميه]]، ذكر اسانيد تا پيامبر(ص) از سوي [[ائمه(ع)|ائمه (ع)]] چندان معمول نبوده، و غالباً روايت آنان از پيامبر(ص) يا حضرت [[على بن ابیطالب(ع)|على(ع)]] با حذف سلسلۀ اسناد صورت گرفته است، اما گاه برخى از امامان(ع) به صراحت بيان داشتهاند كه آنچه از حديث بر زبان مىآورند، روايت پدر از نياكان تا على(ع) و او از پيامبر(ص) است<ref>مثلاً نك: مفيد، الامالى، ص42.</ref><ref>نيز براي پژوهش در مورد اصطلاح تكرار شوندۀ «اسند عنه» در رجال طوسى، نك: حسينى، المصطلح الرجالى اسند عنه، ص98 -154.</ref> به هر تقدير در منابع اماميه گاه در تداوم اسناد ائمه(ع) تا پيامبر(ص)، سلسلۀ اسناد تا خداوند نيز مذكور مىگردد؛ در اين باره گاه به اسناد پيامبر(ص) از طريق [[جبرئیل|جبرئيل]](ع) به خداوند<ref>مثلاً ابن بابويه، التوحيد ، ص25.</ref><ref>مفيد، الامالى، ص42.</ref> و گاه از طريق جبرئيل باواسطة چندتنديگرازفرشتگان<ref>مثلاً نك: الاختصاص، ص45.</ref> اشاره شده است. | ||
===اسناد در احادیث شیعه و کتب اربعه ایشان=== | ===اسناد در احادیث شیعه و کتب اربعه ایشان=== | ||
ذكر اسانيد در آثار حديث اماميه عموماً و در [[كتب اربعه|كتب اربعه]] خصوصاً ديده مىشود، اما گاه اسانيد مشترك حذف گرديده، به بخش مختص به اسانيد در پايان كتاب موكول شده است. اين شيوه در [[من لا یحضره الفقیه|من لايحضره الفقيه]] [[ابن بابویه|ابن بابويه]] و در كتاب [[تهذیب الأحکام|تهذيب]] و [[تهذیب الأحکام|الاستبصار]] تأليف [[شيخ الطائفه|شيخ طوسى]]، از كتب | ذكر اسانيد در آثار حديث اماميه عموماً و در [[كتب اربعه|كتب اربعه]] خصوصاً ديده مىشود، اما گاه اسانيد مشترك حذف گرديده، به بخش مختص به اسانيد در پايان كتاب موكول شده است. اين شيوه در [[من لا یحضره الفقیه|من لايحضره الفقيه]] [[ابن بابویه|ابن بابويه]] و در كتاب [[تهذیب الأحکام|تهذيب]] و [[تهذیب الأحکام|الاستبصار]] تأليف [[شيخ الطائفه|شيخ طوسى]]، از كتب اربعۀ اماميه ديده مىشود. | ||
===قرب الاسناد=== | ===قرب الاسناد=== | ||
علاوه بر اعتبار | علاوه بر اعتبار استنادی حديث، نزد محدثان [[شیعه اثنی عشری|اماميه]] نيز عنايت ويژهای به دستيابى و گردآوری احاديث برخوردار از اسناد عالى ديده مىشد و همين امر برخى از آنان را به تأليف كتب با اسانيد كوتاه تا [[ائمه شیعه (ع)|ائمه(ع)]] با عنوان مشترك «قُرب الاسناد» واداشته است؛ از آن جمله است: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حميري<ref>چاپ تهران، 1369ق.</ref> و آثاري با همين نام از [[محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین|محمد بن عيسى بن عبيد بن يقطين]]<ref>نجاشى، رجال، ص334.</ref>، [[على بن ابراهیم قمی|على بن ابراهيم قمى]]<ref>ابن نديم، الفهرست، ص277.</ref><ref>طوسى، الفهرست، ص115.</ref><ref>نجاشى، رجال، ص260.</ref>، [[ابوالحسين ابن معمر کوفی|ابوالحسين ابن معمر كوفى]]<ref>ابن نديم، الفهرست، ص278.</ref><ref>طوسى، الفهرست، ص220</ref>، [[علی بن حسین بن موسی بن بابویه|على بن حسين ابن بابويه قمى]]<ref>نجاشى، رجال، ص261.</ref><ref>طوسى،رجال، ص 119.</ref><ref> براي موارد نقل از آن در آثار متأخر، نك: آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج17، صص69 -70.</ref>، [[محمد بن جعفر بن بطه قمی|محمد بن جعفر ابن بطة قمى]]<ref>نجاشى، رجال، ص373.</ref> و [[ابوالفرج محمد بن ابی عمران قزوینی|ابوالفرج محمد بن ابى عمران قزوينى]]<ref>نجاشى، رجال، ص397.</ref>. | ||
===اصل و اجازه=== | ===اصل و اجازه=== | ||
اسانيد اماميه به مؤلفان كتب متقدمان مذهب مسمى به «اصول»، در فهرستهايى ثبت گرديد كه از مهمترين آنها دو كتاب الفهرست طوسى و رجال نجاشى برجاي مانده است. اسانيد مربوط به دورههاي بعد را مىتوان علاوه بر منابع پراكنده، به طور گستردهاي از «اجازات» به دست آورد . | اسانيد اماميه به مؤلفان كتب متقدمان مذهب مسمى به «اصول»، در فهرستهايى ثبت گرديد كه از مهمترين آنها دو كتاب الفهرست طوسى و رجال نجاشى برجاي مانده است. اسانيد مربوط به دورههاي بعد را مىتوان علاوه بر منابع پراكنده، به طور گستردهاي از «اجازات» به دست آورد . | ||
==رویکرد فِرَق== | ==رویکرد فِرَق== | ||
در ميان فرق مُحَكَّمه، اشاراتى در منابع ديده مىشود كه از كم اعتنايى آنان به اسناد و ضبط احاديث مسند حكايت دارد<ref>مثلاً نك: مفيد، الجمل، ص38.</ref><ref>نيز پاكتچى، تحليلى بر دادههاي آثار شيخ مفيد دربارة خوارج، ص138-140.</ref>، اما در ميان [[فرقه اباضیه|اباضيه]] توجه به اسانيد از آغاز دورة تدوين جوامع حديثى به چشم مىخورد. از نمونههاي كهن اباضى در | در ميان فرق مُحَكَّمه، اشاراتى در منابع ديده مىشود كه از كم اعتنايى آنان به اسناد و ضبط احاديث مسند حكايت دارد<ref>مثلاً نك: مفيد، الجمل، ص38.</ref><ref>نيز پاكتچى، تحليلى بر دادههاي آثار شيخ مفيد دربارة خوارج، ص138-140.</ref>، اما در ميان [[فرقه اباضیه|اباضيه]] توجه به اسانيد از آغاز دورة تدوين جوامع حديثى به چشم مىخورد. از نمونههاي كهن اباضى در گردآوری احاديث مشتمل بر اسانيد، مىتوان كتاب الجامع الصحيح ربيع بن حبيب بصري (نيمة دوم سدۀ 2ق)<ref>چاپ قاهره، به كوشش عبدالله بن حميد سالمى، 1349ق/1930م و چاپهاي ديگر.</ref> و المدونة الكبري از ابوغانم خراسانى (د ح 200ق)<ref>چاپ بيروت، 1974م.</ref> را ياد كرد. | ||
==اسناد در علوم دیگر== | ==اسناد در علوم دیگر== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
===تاریخ و قصص=== | ===تاریخ و قصص=== | ||
سلسلههاي اسناد، مشابه با حديث در كتب مشتمل بر اخبار تاريخى و قصص، چون [[تاريخ طبری|تاريخ طبري]]، | سلسلههاي اسناد، مشابه با حديث در كتب مشتمل بر اخبار تاريخى و قصص، چون [[تاريخ طبری|تاريخ طبري]]، مغازی واقدی و صدها متن ديگر، و نيز در آثار ادبى در روايت شعر و لغت و غیر آن قابل مشاهده است. | ||
===علوم اسلامی=== | ===علوم اسلامی=== | ||
در شاخههايى از علوم اسلامى همچون [[كلام]] و [[فقه]] كه در نگاه نخستين درايى به نظر مىرسند، اما در اساس تعاليم خود به | در شاخههايى از علوم اسلامى همچون [[كلام]] و [[فقه]] كه در نگاه نخستين درايى به نظر مىرسند، اما در اساس تعاليم خود به گونهای بر منابع نقلى استوارند، نيز سلسلههاي مشابهى ديده مىشوند. در اين علوم برخلاف موارد پيشين، سلسلههای اسناد نه انتقال يك رشته از گفتار، بلكه انتقال ميراث و تعاليم يك مكتب را از بنيان گذاران به نسلهای پسين تبيين مىكند، در حالى كه عملاً در هر نسلى امكان نوآوریها و ابراز نظريههاي جديد وجود داشته است. چنين سلسلههايى گاه از بنيان گذار مكتب تا [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]] نيز ادامه مىيافتهاند<ref>براي نمونهها، نك: عثمان، مقدمه بر شرح الاصول الخمسة قاضى عبدالجبار، ص 24، به نقل از فرزادي: سلسلة اسناد كلام معتزلى.</ref><ref>ترمسى، كفاية المستفيد، صص32-33: كلام اشعري و كلام ماتريدي.</ref><ref>نووي، تهذيب الاسماء و اللغات، ج1(1)، صص18- 19: فقه شافعى.</ref>. | ||
==اسناد تشریفی== | ==اسناد تشریفی== | ||
آشكار است كه | آشكار است كه سلسلههای اسانيد در بسياری از موارد كه نه طريق روايت يك گفتار، بلكه طريق انتقال تعاليم يك مكتب يا انتقال تأليفى مهم را مىنماياندهاند، عملاً جنبهای تشريفى داشتهاند؛ اما حتى در زمينۀ علم حديث نيز در سدههای متأخر اسنادها بيشتر جنبۀ تشريفى داشته، و عملاً گزارش شنيدههايى از مشايخ . | ||
در طى قرون، | در طى قرون، ثمرۀ اينگونه اسنادهای تشريفى، ايجاد يك رابطۀ روحانى و نمادين با [[پيامبر صلی اللّهعليهوآلهوسلم|پيامبر(ص)]] و بزرگان دين و موجه ساختن تعاليم مكتبى معين بوده است. در نظام سنتى آموزش اسلامى، اينگونه نگريسته مىشد كه وجود چنين سلسلههای متصل ضامن پيوستگى مكاتب با ريشه و خاستگاه خود و به قول شوكانى<ref>شوكانى، اتحاف الاكابر ، ص 2.</ref> «راهى براي حفظ اين شريعت آسمانى بودهاند» . در پژوهشهای معاصر، اينگونه سلسلههای اسناد مىتواند در طبقهبندی مكتبها و بررسیهای تاريخى دربارۀ آنها بسيار سودمند افتد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |