پرش به محتوا

شاه عباس اول: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (اضافه کردن پیوند به بیرون)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
عباس میرزا در [[رمضان]] سال [[سال ۹۷۸ هجری قمری|۹۷۸ق]] در [[هرات]] به دنیا آمد. پدرش [[شاه محمد خدابنده صفوی|محمدشاه خدابنده]] از شاهان [[صفویان|صفوی]]، او را از کودکی حاکم [[هرات]]، یکی از مهم‌ترین شهرهای [[ایران]] کرد و به دلیل کمی سن، یک [[قزلباش]]، سرپرست او در حکومت هرات بود.
عباس میرزا در [[رمضان]] سال [[سال ۹۷۸ هجری قمری|۹۷۸ق]] در [[هرات]] به دنیا آمد. پدرش [[شاه محمد خدابنده صفوی|محمدشاه خدابنده]] از شاهان [[صفویان|صفوی]]، او را از کودکی حاکم [[هرات]]، یکی از مهم‌ترین شهرهای [[ایران]] کرد و به دلیل کمی سن، یک [[قزلباش]]، سرپرست او در حکومت هرات بود.


در سال [[سال ۹۹۶ هجری قمری|۹۹۶ق]]، پس از حدود ۱۲ سال اغتشاش و ناآرامی که پس از وفات [[شاه تهماسب]] سراسر کشور را فراگرفت، [[شاه محمد خدابنده صفوی|محمدشاه خدابنده]] توسط [[قزلباشان]] عزل شد و شاه عباس در هجده سالگی به تخت پادشاهی نشست.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۳۷۹.</ref>
در سال [[سال ۹۹۶ هجری قمری|۹۹۶ق]]، پس از حدود ۱۲ سال اغتشاش و ناآرامی که پس از وفات [[شاه طهماسب]] سراسر کشور را فراگرفت، [[شاه محمد خدابنده صفوی|محمدشاه خدابنده]] توسط [[قزلباشان]] عزل شد و شاه عباس در هجده سالگی به تخت پادشاهی نشست.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۳۷۹.</ref>


در دوازده سالی که [[شاه اسماعیل دوم]] (حدود یک سال) و محمدشاه خدابنده حاکم ایران بودند، سران قزلباش (بدنه اصلی سپاهیان [[صفویان|صفوی]]) اطاعت محض خود از پادشاه صفوی را از دست داده بودند و به همین دلیل، [[ازبکان]] حملات خود را به [[خراسان]] گسترش دادند. [[هرات]] محاصره شد و امپراتوری [[عثمانیان|عثمانی]] بسیاری از نقاط مهم غربی ایران از جمله [[تبریز]] را گرفته بود.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۳۷۹.</ref>
در دوازده سالی که [[شاه اسماعیل دوم]] (حدود یک سال) و محمدشاه خدابنده حاکم ایران بودند، سران قزلباش (بدنه اصلی سپاهیان [[صفویان|صفوی]]) اطاعت محض خود از پادشاه صفوی را از دست داده بودند و به همین دلیل، [[ازبکان]] حملات خود را به [[خراسان]] گسترش دادند. [[هرات]] محاصره شد و امپراتوری [[عثمانیان|عثمانی]] بسیاری از نقاط مهم غربی ایران از جمله [[تبریز]] را گرفته بود.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۳۷۹.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
[[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که می‌دیدند، به قتل می‌رساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراءالنهر]] می‌بردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموال‌شان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندان‌شان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref>  
[[ازبکان]] در عصر شاه عباس به [[خراسان]] حمله کردند و قتل و غارت وسیعی در [[مشهد]] به راه انداختند. هر کس از مردان را که می‌دیدند، به قتل می‌رساندند و زنان را به اسیری به [[ماوراءالنهر]] می‌بردند. مردم زیادی به [[حرم امام رضا(ع)]] پناه بردند. عبدالمومن خان ازبک، فرمانده ازبکان، وارد حرم شد و همه را به قتل رساند. اموال و کتابخانه حرم مطهر به تاراج رفت و فقط برخی از مردم توانستند مخفی شده و جان خود را نجات دهند. پس از سه روز قتل و غارت، کسانی که زنده مانده بودند در روز چهارم اجازه یافتند که یا اموال‌شان را به ازبکان بدهند و یا زن و فرزندان‌شان را.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۴۱۳.</ref>  


جنازه [[شاه تهماسب اول صفوی|شاه تهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه تهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوان‌های شاه تهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوان‌های شاه تهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه تهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه تهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوان‌های مذکور به [[عتبات عالیات]] فرستاده شد تا در محلی نامعلوم [[دفن]] شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>  
جنازه [[شاه طهماسب اول صفوی|شاه طهماسب]] که در [[حرم امام رضا(ع)]] دفن شده بود، توسط ازبکان از قبر بیرون آورده شد و این رخداد، به تحقیر خاندان صفوی انجامید. پس از آن، ازبکان اطلاع یافتند که قبر شاه طهماسب در مکان دیگری است و فردی به نام دوستم بهادر مامور شد تا استخوان‌های شاه طهماسب را به [[بخارا]] ببرد. در میانه راه، یکی از علاقمندان خاندان صفوی، دوستم بهادر را تطمیع کرد و او را به بازگرداندن استخوان‌های شاه طهماسب راضی ساخت.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۶.</ref> شاه عباس اول پس از آن اعلام کرد که جسدی که پیش از این مورد اهانت قرار گرفته، از آنِ شاه طهماسب نبوده. به همین سبب مردم بسیاری به دیدن جسد شاه طهماسب شتافتند.<ref>اسکندر بیک، تاریخ عالم آرای عباسی، ۱۳۱۷ش، ج۲، ص۲۹۷.</ref> سپس، استخوان‌های مذکور به [[عتبات عالیات]] فرستاده شد تا در محلی نامعلوم [[دفن]] شود.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۷؛ لوئی بلان، زندگی شاه عباس، ۱۳۷۵ش، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>  


ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلی‌خان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref>
ازبکان در سال ۱۰۰۵ق از راه کویر عازم [[یزد]] شدند و علیقلی‌خان قورچی ترکش، حاکم یزد، توانست آنها را شکست دهد.<ref>قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۶.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:


===تشکیل سپاه دائمی===
===تشکیل سپاه دائمی===
از مهمترین اقدامات شاه عباس، جایگزین کردن نیروهای نظامی با برخی نیروهای [[قزلباش]] متمرد بود. شاه عباس از نیروهای چرکس، گرجیان و ارامنه مسلمان شده که در زمان [[شاه تهماسب اول صفوی|شاه تهماسب]] به عنوان غلامان شاه وارد سپاه شده بودند، استفاده کرد.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص۷۶.</ref>
از مهمترین اقدامات شاه عباس، جایگزین کردن نیروهای نظامی با برخی نیروهای [[قزلباش]] متمرد بود. شاه عباس از نیروهای چرکس، گرجیان و ارامنه مسلمان شده که در زمان [[شاه طهماسب اول صفوی|شاه طهماسب]] به عنوان غلامان شاه وارد سپاه شده بودند، استفاده کرد.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص۷۶.</ref>


در زمانی که بسیاری از امرای قزلباش به دنبال کسب قدرت بیشتر بودند و تاجیک‌ها هم جایگاه ویژه‌ای نداشتند، شاه غلامان تازه‌مسلمانی را وارد سپاه کرد که گرچه مانند قزلباشان، دلبستگی و اعتقاد کاملی به خاندان [[صفویان|صفوی]] و [[تشیع]] نداشتند، اما در عوض مطیع کامل شاه بودند. با قدرت گرفتن همین غلامان، آنها نیز وارد جنگ قدرت شده و در مواردی مانند توطئه شورش پسر شاه، نقشی اساسی ایفا کردند.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص ۸۷ و ۸۹.</ref>
در زمانی که بسیاری از امرای قزلباش به دنبال کسب قدرت بیشتر بودند و تاجیک‌ها هم جایگاه ویژه‌ای نداشتند، شاه غلامان تازه‌مسلمانی را وارد سپاه کرد که گرچه مانند قزلباشان، دلبستگی و اعتقاد کاملی به خاندان [[صفویان|صفوی]] و [[تشیع]] نداشتند، اما در عوض مطیع کامل شاه بودند. با قدرت گرفتن همین غلامان، آنها نیز وارد جنگ قدرت شده و در مواردی مانند توطئه شورش پسر شاه، نقشی اساسی ایفا کردند.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ۱۳۸۵ش، ص ۸۷ و ۸۹.</ref>
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۵۱۱

ویرایش