واقعه سقیفه بنیساعده: تفاوت میان نسخهها
جز
←مناظرات سقیفه
جز (←مناظرات سقیفه) |
جز (←مناظرات سقیفه) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
'''[[سعد بن عباده]]''': وی عمدتاً در ابتدای جلسه و پیش از ورود ابوبکر و همراهانش سخن گفت و البته بهخاطر ناتوانی اش بر اثر بیماری، سخنان وی را فرزندش به جمعیت ابلاغ مینمود. | '''[[سعد بن عباده]]''': وی عمدتاً در ابتدای جلسه و پیش از ورود ابوبکر و همراهانش سخن گفت و البته بهخاطر ناتوانی اش بر اثر بیماری، سخنان وی را فرزندش به جمعیت ابلاغ مینمود. | ||
اهم سخنان وی عبارتند از: ذکر مناقب و سابقه انصار، برتری آنان بر دیگر گروههای مسلمان، خدمات این جماعت به اسلام و پیامبر (ص) و اینکه پیامبر هنگام وفات از انصار رضایت داشت. وی با این استدلالها انصار را | اهم سخنان وی عبارتند از: ذکر مناقب و سابقه انصار، برتری آنان بر دیگر گروههای مسلمان، خدمات این جماعت به اسلام و پیامبر (ص) و اینکه پیامبر هنگام وفات از انصار رضایت داشت. وی با این استدلالها انصار را شایسته تر برای جانشینی اعلام کرده و آنان را به اقدام برای به دستگیری زمام امور دعوت نموده و پیشنهاد انتخاب یک امیر از انصار و امیری از مهاجران را شکست و عقبنشینی میدانست.<ref>ابنقتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۲.</ref> | ||
'''[[ابوبکر]]''': سخنان وی را باید تعیینکننده نتیجه این اجتماع دانست. وی در چند نوبت سخنانی ایراد نمود که چکیده آنها چنین است: بیان امتیازات مهاجرین بر انصار از جمله پیشگامی آنان در تصدیق رسالت پیامبر (ص)، سبقت در ایمان و عبادت خدا، رابطه خویشاوندی و یا دوستی مهاجران با پیامبر؛ اولویت مهاجرین برای جانشینی پیامبر به همین دلایل، مناقب و سابقه انصار و شایستگی و اولویت آنان برای تصدی مقام وزارت و نه حکومت، نهی مخالفت با جانشینی مهاجران.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> | '''[[ابوبکر]]''': سخنان وی را باید تعیینکننده نتیجه این اجتماع دانست. وی در چند نوبت سخنانی ایراد نمود که چکیده آنها چنین است: بیان امتیازات مهاجرین بر انصار از جمله پیشگامی آنان در تصدیق رسالت پیامبر (ص)، سبقت در ایمان و عبادت خدا، رابطه خویشاوندی و یا دوستی مهاجران با پیامبر؛ اولویت مهاجرین برای جانشینی پیامبر به همین دلایل، مناقب و سابقه انصار و شایستگی و اولویت آنان برای تصدی مقام وزارت و نه حکومت، نهی مخالفت با جانشینی مهاجران.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> |