کاربر ناشناس
بقعه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Eahmadian بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Eahmadian بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بُقعه'''، در اصل به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز است. کلمه بقعه در دورهها و سرزمینهای مختلف اسلامی چندین بار تحول معنایی پیدا کرده و بعدها به معنای مکان مقدس به کار رفته است. در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها رایجترین بناهای [[دین اسلام|دینی]] هستند و کمتر شهری است که بقعهای در آن نباشد و این کلمه اینک غالبا به معنای بارگاه امامزادگان و بزرگان دینی به کار میرود. | '''بُقعه'''، در اصل به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز است. کلمه بقعه در دورهها و سرزمینهای مختلف اسلامی چندین بار تحول معنایی پیدا کرده و بعدها به معنای مکان مقدس به کار رفته است. در [[ایران]]، پس از [[مسجد|مساجد]]، بقعهها رایجترین بناهای [[دین اسلام|دینی]] هستند و کمتر شهری است که بقعهای در آن نباشد و این کلمه اینک غالبا به معنای بارگاه امامزادگان و بزرگان دینی به کار میرود. | ||
== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
بُقعه در لغت به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ، یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز | بُقعه در لغت به معنای قطعه زمینی است که به سبب اختلاف رنگ، یا وجه مشخصه دیگری مانند آن، از محیط اطراف متمایز است؛ یا ناحیه پستی با آب راکد،<ref>رجوع کنید به لین، ذیل واژه</ref> تعبیر اخیر قطعاً در ریشه واژه بِقاع که در اصل به دره باتلاقی میان رشته کوههای [[لبنان]] و جبل الشرقی در [[سوریه]] اطلاق میشده، و نیز در ریشه «بُقَیعه» نهفته است. [[بقیعه]] نام محلی در نزدیکی دریاچه [[حمص|حِمص]] است.<ref> رجوع کنید به لسترنج، ص ۳۵۲ </ref> | ||
علاوه بر معانی لغوی، بقعه معنای وسیعترِ ایالت، ناحیه، و گسترهای از زمین را یافته است، مثلاً در نوشتههای جغرافینگاران قدیم [[مسلمان]]، <ref> در مقدسی، ص ۳۱ </ref> بقعه فقط مترادف «موضع» است و ظاهراً این آخرین تحول معنایی آن در کشورهای غربی جهان [[اسلام]] بوده است. <ref> رجوع کنید به دُزی، ج ۱، ص ۱۰۳ که فقط معنای اخیر را ضبط کرده است</ref> | علاوه بر معانی لغوی، بقعه معنای وسیعترِ ایالت، ناحیه، و گسترهای از زمین را یافته است، مثلاً در نوشتههای جغرافینگاران قدیم [[مسلمان]]، <ref> در مقدسی، ص ۳۱ </ref> بقعه فقط مترادف «موضع» است و ظاهراً این آخرین تحول معنایی آن در کشورهای غربی جهان [[اسلام]] بوده است. <ref> رجوع کنید به دُزی، ج ۱، ص ۱۰۳ که فقط معنای اخیر را ضبط کرده است</ref> | ||
در سرزمینهای اسلامی، بناهایی از نوع [[مقبره]] های کوچک و ساده تا مقبرههای بزرگ و مجلل که مصداق بقعهاند، به تناسب شکل و عملکرد، نام هایی گوناگون دارند که مهمترین آنها عبارت است از: [[قبه|قبّه]]، [[ضریح]]، [[تربت]](تربه)، مدفن، قبر، گور، مزار، مرقد، روضه،<ref><small>روضه در لغت به معنای «باغ و بستان » است ، ولی اشاره به بهشت هم دارد، از این رو به بسیاری از قبور مقدّسان اطلاق می شود، از جمله محوطة متصل به مرقد نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم . همچنین به مدفنی که باغی آن را احاطه کرده باشد روضه گویند که از این نوع عمارت در هند بسیار است.همان ، ص 280؛ هیلن برند، همان ، ص 258؛ غالب ، ذیل «روضه»</small></ref> مشهد،<ref><small>به معنای مکانی که فردی برجسته از بزرگان دین در آنجا به شهادت رسیده باشد.گرابر، همانجا.</small></ref> مقام و مقبره. | هم اینک، «بقعه» در اصطلاح به معنای بارگاه امامزادگان، بزرگان دینی و نیز بناهای خاص مذهبی است. در سرزمینهای اسلامی، بناهایی از نوع [[مقبره]] های کوچک و ساده تا مقبرههای بزرگ و مجلل که مصداق بقعهاند، به تناسب شکل و عملکرد، نام هایی گوناگون دارند که مهمترین آنها عبارت است از: [[قبه|قبّه]]، [[ضریح]]، [[تربت]](تربه)، مدفن، قبر، گور، مزار، مرقد، روضه،<ref><small>روضه در لغت به معنای «باغ و بستان » است ، ولی اشاره به بهشت هم دارد، از این رو به بسیاری از قبور مقدّسان اطلاق می شود، از جمله محوطة متصل به مرقد نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم . همچنین به مدفنی که باغی آن را احاطه کرده باشد روضه گویند که از این نوع عمارت در هند بسیار است.همان ، ص 280؛ هیلن برند، همان ، ص 258؛ غالب ، ذیل «روضه»</small></ref> مشهد،<ref><small>به معنای مکانی که فردی برجسته از بزرگان دین در آنجا به شهادت رسیده باشد.گرابر، همانجا.</small></ref> مقام و مقبره. | ||
==در جهان اسلام== | ==در جهان اسلام== |