پرش به محتوا

بکتاشیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ مارس ۲۰۲۳
ویرایش ساختاری
(ویرایش ساختاری)
خط ۳۹: خط ۳۹:


===بنیانگذار===
===بنیانگذار===
گفته شده بنیانگذار طریقت بکتاشیه شخصی به نام [[حاجی بکتاش ولی]] است.<ref>سری بابا، الرساله الاحمدیه، ۱۹۳۹م، ص۶.</ref> منابع نام و نسب وی را به صورت سیدمحمد رضوی<ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۵.</ref> محمد نیشابوری<ref>مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۲۶ش، ج۱، ص۲۹۷.</ref> محمدبن ابراهیم‌بن موسی خراسانی <ref>الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۹.</ref> و همچنین ولی‌بن سلطان ابراهیم‌بن موسی<ref>نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۰.</ref> آورده‌اند. حاج بکتاش را بکتاش رومی نیز نامیده‌اند.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۵۲۵.</ref> در خصوص لفظ بکتاش و معنای آن، در منابع آمده است که، کلمه‌ای ترکی و به معنای، برادر بزرگ، صاحب و شریک است. <ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۷.</ref> درباره علت نامگذاری او گفته شده است که چون حاج بکتاش به عثمان یکم (عثمان غازی)، وعده سلطنت می‌داد، عثمان نیز وقتی اندک فتحی کرد، به سیدمحمد لقب بکتاش یعنی برادر بزرگ داد.<ref>مدرسی چهاردهی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۱۸۵.</ref> حاج بکتاش از سوی قبائل ترک به عنوان ولی شناخته می‌شد. <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p43</ref>
گفته شده بنیانگذار طریقت بکتاشیه شخصی به نام [[حاجی بکتاش ولی]] است.<ref>سری بابا، الرساله الاحمدیه، ۱۹۳۹م، ص۶.</ref> منابع نام و نسب وی را به صورت سیدمحمد رضوی<ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۵.</ref> محمد نیشابوری<ref>مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۲۶ش، ج۱، ص۲۹۷.</ref> محمدبن ابراهیم‌بن موسی خراسانی <ref>الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۹.</ref> و همچنین ولی‌بن سلطان ابراهیم‌بن موسی<ref>نفیسی، سرچشمه تصوف در ایران، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۰.</ref> آورده‌اند. حاج بکتاش را بکتاش رومی نیز نامیده‌اند.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۵۲۵.</ref> در خصوص لفظ بکتاش و معنای آن، در منابع آمده است که، کلمه‌ای ترکی و به معنای، برادر بزرگ، صاحب و شریک است. <ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۷.</ref> درباره علت نامگذاری او گفته شده است که چون حاج بکتاش به عثمان یکم (عثمان غازی)، وعده سلطنت می‌داد، عثمان نیز وقتی اندک فتحی کرد، به سیدمحمد لقب بکتاش یعنی برادر بزرگ داد.<ref>مدرسی چهاردهی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۱۸۵.</ref> حاج بکتاش از سوی قبائل ترک با لقب ولی شناخته می‌شد. <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p43</ref>
در کتاب بستان السیاحه شیروانی آمده‌است که بکتاش ولی از شهر نیشابور بوده است.<ref>شیروانی، بستان السیاحه، نشرسنایی، ص۱۵۲.</ref> در مناقب العارفین افلاکی، حاج بکتاش، معاصر مولانا جلال‌الدین بلخی شمرده که مردی عارف‌دل و روشن‌درون بود، گرچه در قید و بند شریعت نبوده است.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۸۱.</ref> 
در اینکه حاج بکتاش یک شخصیت افسانه‌ای است یا تاریخی؛ برخی منابع وجود او را نیمه افسانه‌ای <ref>پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ۱۳۵۴ش، ص۳۶۶.</ref> و برخی آمیخته به افسانه دانسته اند.<ref>زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۴.</ref>
در مقدمه کتاب مقالات غیبیه حاج بکتاش ولی، به نقل از عبدالباقی گولپینارلی، آمده است که سید بکتاش ولی فرزند سیدابراهیم ثانی‌بن موسی‌بن ابراهیم مکرَّم المجاب، برادر تنی امام رضا(ع) است.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۲.</ref>


===جایگاه و اهمیت===
===جایگاه و اهمیت===
فوأد کوپرلو حاج بکتاش را شاگرد و جانشین [[احمد یسوری]] معرفی می‌کند.<ref>کوپریلی، ریشه‌های افسانه‌های مربوط به بکتاش ولی، ۱۳۶۴ش، ص۱۲۷.</ref> اولیا افندی (چلبی) ضمن اینکه حاج بکتاش را مرید احمد یسوی می‌داند <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p۳۱</ref> می‌نویسد که حاجی بکتاش به فرمان احمد یسوی به همراه تعدادی از مقدسین از جمله محمد بخارا، شمس‌الدین تبریزی، محی‌الدین عربی و صاری صالتوق راهی بلاد روم (آسیای صغیر) شد. <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p۳۱</ref>  
در مقدمه کتاب مقالات غیبیه حاج بکتاش ولی، به نقل از عبدالباقی گولپینارلی، آمده است که سید بکتاش ولی فرزند سیدابراهیم ثانی‌بن موسی‌بن ابراهیم مکرَّم المجاب، برادر تنی امام رضا(ع) است.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۲.</ref> در اینکه حاج بکتاش یک شخصیت افسانه‌ای است یا تاریخی؛ برخی منابع وجود او را افسانه‌ای <ref>پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ۱۳۵۴ش، ص۳۶۶.</ref> و برخی آمیخته به افسانه دانسته اند.<ref>زرین‌کوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۴.</ref> فوأد کوپرلو حاج بکتاش را شاگرد و جانشین [[احمد یسوری]] معرفی می‌کند.<ref>کوپریلی، ریشه‌های افسانه‌های مربوط به بکتاش ولی، ۱۳۶۴ش، ص۱۲۷.</ref> اولیا افندی (چلبی) ضمن اینکه حاج بکتاش را مرید احمد یسوی می‌داند <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p۳۱</ref> می‌نویسد که حاجی بکتاش به فرمان احمد یسوی به همراه تعدادی از مقدسین از جمله محمد بخارا، شمس‌الدین تبریزی، محی‌الدین عربی و صاری صالتوق راهی بلاد روم (آسیای صغیر) شد. <ref>moosa، E ntermst shiites The Chulatsest، syracuse university، p۳۱</ref>  
برخی منابع حاجی بکتاش را مرید و شاگرد لقمان پرنده معرفی می‌کند.<ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۸.</ref> محمدعلی تبریزی در ریحانه الادب تصریح می‌کند که حاجی بکتاش از شیخ لقمان خراسانی کسب فیض نموده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۲۶ش، ج۱، ص۲۹۷.</ref> مصطفی شیبی، حاج بکتاش را از جمله صوفیانی می‌داند که به نهضت بابائیه پیوسته بود<ref>الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۹.</ref> و در منابع حاج بکتاش را خلیفه خاص بابا رسول معرفی می‌کنند.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۸۱.</ref>  
برخی منابع حاجی بکتاش را مرید و شاگرد لقمان پرنده معرفی می‌کند.<ref>شیرازی، طرائق الحقائق، چاپ اول، ج۲، ص۳۴۸.</ref> محمدعلی تبریزی در ریحانه الادب تصریح می‌کند که حاجی بکتاش از شیخ لقمان خراسانی کسب فیض نموده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۲۶ش، ج۱، ص۲۹۷.</ref> مصطفی شیبی، حاج بکتاش را از جمله صوفیانی می‌داند که به نهضت بابائیه پیوسته بود<ref>الشیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۹.</ref> و در منابع حاج بکتاش را خلیفه خاص بابا رسول معرفی می‌کنند.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۸۱.</ref>  
گولیپنارلی معتقد است که حاج بکتاش بخاطر شخصیت و نفوذی که در میان ترکمانان داشت، بازماندگان شورش بابائیه دور حاج بکتاش جمع شدند و حاج بکتاش به عنوان سرور باباییان، شیخ قلندران و پادشاه ابدالان شناخته شد.<ref>گولیپنارلی، مولویه پس از مولانا، ۱۳۸۲ش، ص۳۶۵.</ref>
گولیپنارلی معتقد است که حاج بکتاش بخاطر شخصیت و نفوذی که در میان ترکمانان داشت، بازماندگان شورش بابائیه دور حاج بکتاش جمع شدند و حاج بکتاش به عنوان سرور باباییان، شیخ قلندران و پادشاه ابدالان شناخته شد.<ref>گولیپنارلی، مولویه پس از مولانا، ۱۳۸۲ش، ص۳۶۵.</ref>


===ولادت و وفات===
===ولادت و وفات===
راجع به تاریخ ولادت و وفات حاج بکتاش منابع اتفاق نظر ندارند. در منابعی نظیر مناقب العارفین که قدیمی‌ترین مأخذی است که از حاج بکتاش سخن به میان آورده است اطلاعات بخصوصی بدست نمی‌آید.<ref>افلاکی عارفی، مناقب العارفین، ۱۳۹۶ش، ص۳۷.</ref> اما برخی منابع ولادت را سال‌های ۶۰۵ق <ref>سامی، تاریخ مصور ادبیات ترک، جزء۴، ص۲۹۳.</ref>  
در کتاب بستان السیاحه شیروانی آمده‌است که حاج بکتاش در شهر نیشابور متولد شده است.<ref>شیروانی، بستان السیاحه، نشرسنایی، ص۱۵۲.</ref> راجع به تاریخ ولادت و وفات حاج بکتاش منابع اتفاق نظر ندارند. در منابعی نظیر مناقب العارفین که قدیمی‌ترین مأخذی است که از حاج بکتاش سخن به میان آورده است اطلاعات بخصوصی بدست نمی‌آید.<ref>افلاکی عارفی، مناقب العارفین، ۱۳۹۶ش، ص۳۷.</ref> اما برخی منابع ولادت را سال‌های ۶۰۵ق <ref>سامی، تاریخ مصور ادبیات ترک، جزء۴، ص۲۹۳.</ref>  
۶۴۶ق <ref>نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۵۷۶.</ref>
۶۴۶ق <ref>نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۵۷۶.</ref>
۶۴۸ق <ref>شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۸</ref> ذکر کرده‌اند.
۶۴۸ق <ref>شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۸</ref> ذکر کرده‌اند.
confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۷۳۳

ویرایش