بکتاشیه: تفاوت میان نسخهها
←افزودن پانویسها
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در کتاب بستان السیاحه شیروانی آمدهاست که بکتاش ولی از شهر نیشابور بوده است.<ref>شیروانی، بستان السیاحه، نشرسنایی، ص۱۵۲.</ref> در مناقب العارفین افلاکی، حاج بکتاش، معاصر مولانا جلالالدین بلخی شمرده که مردی عارفدل و روشندرون بود، گرچه در قید و بند شریعت نبوده است.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۸۱.</ref> | در کتاب بستان السیاحه شیروانی آمدهاست که بکتاش ولی از شهر نیشابور بوده است.<ref>شیروانی، بستان السیاحه، نشرسنایی، ص۱۵۲.</ref> در مناقب العارفین افلاکی، حاج بکتاش، معاصر مولانا جلالالدین بلخی شمرده که مردی عارفدل و روشندرون بود، گرچه در قید و بند شریعت نبوده است.<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۸۱.</ref> | ||
در اینکه حاج بکتاش یک شخصیت افسانهای است یا تاریخی؛ برخی منابع وجود او را نیمه افسانهای <ref>پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ۱۳۵۴ش، ص۳۶۶.</ref> و برخی آمیخته به افسانه دانسته اند.<ref>زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۴.</ref> | در اینکه حاج بکتاش یک شخصیت افسانهای است یا تاریخی؛ برخی منابع وجود او را نیمه افسانهای <ref>پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ۱۳۵۴ش، ص۳۶۶.</ref> و برخی آمیخته به افسانه دانسته اند.<ref>زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ۱۳۷۸ش، ص۸۴.</ref> | ||
در مقدمه کتاب مقالات غیبیه حاج بکتاش ولی، به نقل از عبدالباقی گولپینارلی، آمده است که سید بکتاش ولی فرزند سیدابراهیم ثانیبن موسیبن ابراهیم مکرَّم المجاب، برادر تنی امام رضا(ع) است.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۲.</ref> راجع به تاریخ ولادت و وفات حاج بکتاش منابع اتفاق نظر ندارند. در منابعی نظیر مناقب العارفین که قدیمیترین مأخذی است که از حاج بکتاش سخن به میان آورده است اطلاعات بخصوصی بدست نمیآید.<ref>افلاکی عارفی، مناقب العارفین، ۱۳۹۶ش، ص۳۷.</ref> اما برخی منابع ولادت را سالهای ۶۰۵ق <ref>سامی، تاریخ مصور | در مقدمه کتاب مقالات غیبیه حاج بکتاش ولی، به نقل از عبدالباقی گولپینارلی، آمده است که سید بکتاش ولی فرزند سیدابراهیم ثانیبن موسیبن ابراهیم مکرَّم المجاب، برادر تنی امام رضا(ع) است.<ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، ص۲.</ref> راجع به تاریخ ولادت و وفات حاج بکتاش منابع اتفاق نظر ندارند. در منابعی نظیر مناقب العارفین که قدیمیترین مأخذی است که از حاج بکتاش سخن به میان آورده است اطلاعات بخصوصی بدست نمیآید.<ref>افلاکی عارفی، مناقب العارفین، ۱۳۹۶ش، ص۳۷.</ref> اما برخی منابع ولادت را سالهای ۶۰۵ق <ref>سامی، تاریخ مصور ادبیات ترک، جزء۴، ص۲۹۳.</ref> | ||
۶۴۶ق <ref>نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۵۷۶.</ref> | ۶۴۶ق <ref>نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۵۷۶.</ref> | ||
۶۴۸ق <ref>شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۸</ref> ذکر کردهاند. | ۶۴۸ق <ref>شیمل، ابعاد عرفانی اسلام، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۸</ref> ذکر کردهاند. | ||
تاریخ وفات حاجی بکتاش را نیز متفاوت ذکر کردهاند. بعضی ۶۶۹ق<ref>گولپینارلی، مولویه بعداز مولانا،۱۳۶۶ش، ص۳۵۸.</ref> گروهی ۶۹۷ق<ref>نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۵۷۶.</ref> و برخی ۷۳۸ق <ref>مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ۱۳۲۶ش، ج۱، ص ۲۹۷.</ref> و بعضی هم ۷۴۰ق<ref>براون، از سعدی تا جامی، ۱۳۳۹ش، ص۵۱۶.</ref> ذکر کردهاند. | |||
وی ظاهرا از جمله [[صوفی|صوفیان]] [[ترکمن]] [[خراسان بزرگ|خراسانی]] معروف به «بابا» بوده که از پیروان [[احمد یسوری]] بودند، و در ''[[قرن ششم]]'' [[سال هجری قمری|هجری قمری]] همراه موج مهاجران ترکمنی از شرق به [[آسیای صغیر]] آمدند. حاجی بکتاش پس از سفر به نقاط مختلف این سرزمین، سرانجام در روستایی در نزدیکی [[قیرشهر]] ساکن شد و به تدریج در میان قبایل ترکمن اطراف پیروانی یافت. با افزوده شدن بر شمار مریدانش، اندک اندک طریقتی با اعتقادات ویژه بنیان نهاد که در ابتدا دارای آئینهای سادهای چون استفاده از شمع در مراسم، یک وعده غذای آئینی، مجلس [[سماع]] و نیز تراشیدن موی سر، پوشیدن کلاه «الفی تاج» و [[تکبیر]] گفتن در مراسم پذیرش تازه واردان بود. در قرنهای بعد این آیینها، صورت منسجمتر و مفصل تری یافت. | وی ظاهرا از جمله [[صوفی|صوفیان]] [[ترکمن]] [[خراسان بزرگ|خراسانی]] معروف به «بابا» بوده که از پیروان [[احمد یسوری]] بودند، و در ''[[قرن ششم]]'' [[سال هجری قمری|هجری قمری]] همراه موج مهاجران ترکمنی از شرق به [[آسیای صغیر]] آمدند. حاجی بکتاش پس از سفر به نقاط مختلف این سرزمین، سرانجام در روستایی در نزدیکی [[قیرشهر]] ساکن شد و به تدریج در میان قبایل ترکمن اطراف پیروانی یافت. با افزوده شدن بر شمار مریدانش، اندک اندک طریقتی با اعتقادات ویژه بنیان نهاد که در ابتدا دارای آئینهای سادهای چون استفاده از شمع در مراسم، یک وعده غذای آئینی، مجلس [[سماع]] و نیز تراشیدن موی سر، پوشیدن کلاه «الفی تاج» و [[تکبیر]] گفتن در مراسم پذیرش تازه واردان بود. در قرنهای بعد این آیینها، صورت منسجمتر و مفصل تری یافت. | ||