پرش به محتوا

سکینه دختر امام حسین(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش
جز (ویرایش و تصحیح منابع بخش اسارت)
جز (ویرایش)
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
پس از [[واقعه عاشورا]]، سکینه همراه دیگر بانوان حرم امام حسین (ع) به اسارت لشکر عمر سعد در آمده، به [[کوفه]] و [[شام]] برده شدند. در چگونگی ورود اسرا به شام از [[سهل بن سعد ساعدی]] [[صحابه|صحابه پیامبر اسلام (ص)]] روایت شده که روز ورود اسرا به شام دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ هنگامی که از نام و نشان او پرسیدم، خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت حرم رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای [[شهدای کربلا]] را از اطراف اسرا دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۶؛ بحرانی، العوالم الامام الحسین، ۱۴۰۷ق، ص۳۹۵.</ref> در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی مشهور از سکینه در دمشق نقل شده است. <ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>
پس از [[واقعه عاشورا]]، سکینه همراه دیگر بانوان حرم امام حسین (ع) به اسارت لشکر عمر سعد در آمده، به [[کوفه]] و [[شام]] برده شدند. در چگونگی ورود اسرا به شام از [[سهل بن سعد ساعدی]] [[صحابه|صحابه پیامبر اسلام (ص)]] روایت شده که روز ورود اسرا به شام دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ هنگامی که از نام و نشان او پرسیدم، خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت حرم رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای [[شهدای کربلا]] را از اطراف اسرا دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۶؛ بحرانی، العوالم الامام الحسین، ۱۴۰۷ق، ص۳۹۵.</ref> در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی مشهور از سکینه در دمشق نقل شده است. <ref>ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref>


=== بازگشت به مدینه ===
پس از پایان اسارت سکینه به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت؛ اما از چگونگی زندگی او در [[مدینه]] تا زمان وفات، در منابع تاریخی اخبار چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲.</ref>
پس از پایان اسارت سکینه نیز به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. اما از چند و چون زندگانی او در [[مدینه]] تا وفات ایشان در منابع خبر موثق و مورد اطمینان چندانی در دست نیست. شاید بتوان گفتگوی سکینه با دختر [[عثمان]]، خلیفه سوم، را از معدود خبرهای مورد اعتماد در این دوره دانست.
 
نقل شده که سکینه روزی با دختر عثمان در مجلسی حاضر بود، دختر عثمان برای فخرفروشی گفت: «أنا بنتُ الشهید: من دختر شهید هستم» سکینه جوابش را نداد تا زمانی که صدای اذان برخاست، همین که مؤذن گفت: «أشهدُ أنّ محمداً رسول الله(ص)» سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار شد و گفت: دیگر به شما فخر نخواهم فروخت.<ref>ابوالفرج الاصفهانی، الاغانی، پیشین، ج۱۶، ص۳۶۲ و الامین، محسن؛ اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۲.</ref>


== نسبت‌های اختلافی ==
== نسبت‌های اختلافی ==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۰۸

ویرایش