پرش به محتوا

صفیه دختر حیی بن اخطب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==پیش از اسلام==
==پیش از اسلام==
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به [[ازدواج]] سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق در آمد.<ref> استیعاب، ج4، ص1871؛  اسدالغابه، ج6، ص169</ref>
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست با سلام بن مشکم قریظی ازدواج کرد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق در آمد.<ref> استیعاب، ج4، ص1871؛  اسدالغابه، ج6، ص169</ref>


در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خوردند و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله [[حیی بن اخطب]] و [[کنانة بن ربیع]] و دیگران به [[خیبر]] رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خوردند و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله [[حیی بن اخطب]] و [[کنانة بن ربیع]] و دیگران به [[خیبر]] رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.


پس از [[صلح حدیبیه]]، در اوایل سال هفتم هجرت رسول-خدا(ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را  فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد.<ref>استیعاب، ج4، ص1871</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند.<ref> تاریخ اسلام، ج2، ص421؛ </ref>
پس از [[صلح حدیبیه]]، در اوایل سال هفتم هجرت رسول-خدا(ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را  فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد.<ref>استیعاب، ج4، ص1871</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی از جمله صفیه دختر حیی بن اخطب به اسارت گرفته شدند.<ref> تاریخ اسلام، ج2، ص421؛ </ref>


==ازدواج با پیامبر==
==ازدواج با پیامبر==
پیامبر(ص) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول‌خدا(ص) صفیه را بخواهد.<ref> استیعاب، ج4، ص1872؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref> اتفاقاً خود رسول خدا(ص) از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. و دختر عموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص444؛ طبری، ج3، ص9؛ السیرة النبویه، ج2، ص331</ref> حضرت به او فرمود: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>استیعاب، ج4، ص1872</ref>
دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول‌خدا(ص) صفیه را بخواهد.<ref> استیعاب، ج4، ص1872؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref> اما رسول خدا(ص)صفیه را برای خود برگزیده است. و دختر عموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص444؛ طبری، ج3، ص9؛ السیرة النبویه، ج2، ص331</ref> پیامبر صفیه را به دین اسلام دعوت کرد، او پذیرفت. حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>استیعاب، ج4، ص1872</ref>


نقل است که رسول¬خدا(ص) بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر(ص) در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده¬ای که به سبزی می¬زد دید از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «ای رسول‌خدا(ص) در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان [[یثرب]] آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref> البدایه و النهایه، ج8، ص46، ج4، ص196؛ بنگرید: اسدالغابه، ج6، ص170، که به جای شوهرش از پدرش نام می برد.</ref>
به گفته منابع تاریخی، رسول‌خدا(ص) بعد اسارت صفیه، در چهره او نشنانه کبودی دید از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «ای رسول‌خدا(ص) در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان [[یثرب]] آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref> البدایه و النهایه، ج8، ص46، ج4، ص196؛ بنگرید: اسدالغابه، ج6، ص170، که به جای شوهرش از پدرش نام می برد.</ref>
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول¬خدا(ص) درآمد. ازدواج رسول¬خدا(ص) با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> گفته شده است پیامبر در بین راه ولیمه ای داد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444؛ البدایه و النهایه، ج4، ص196؛ السیرة النبویة، ج2، ص464؛ الطبقات الکبری، ج8، ص99</ref>


رسول‌خدا(ص) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول¬خدا(ص) به مدینه آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبراکرم(ص) نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref>
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج پیامبر درآمد. ازدواج پس از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه با ولیمه‌ای اتفاق افتاد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> <ref> انساب الاشراف، ج1، ص444؛ البدایه و النهایه، ج4، ص196؛ السیرة النبویة، ج2، ص464؛ الطبقات الکبری، ج8، ص99</ref>
 
پیامبر در مدینه صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref>


پیامبر(ص) صفیه را ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم‌مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص444 </ref>مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیر عرب رسول‌خدا(ص) برشمردند. <ref>سبل الهدی، ج11، ص145؛ السیرة النبویة، ج2، ص649</ref>
پیامبر(ص) صفیه را ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم‌مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص444 </ref>مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیر عرب رسول‌خدا(ص) برشمردند. <ref>سبل الهدی، ج11، ص145؛ السیرة النبویة، ج2، ص649</ref>