۱۷٬۰۰۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
از تیره یهودیان [[بنی نضیر]] بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان [[هارون بن عمران]] برادر حضرت موسی به شمار میآمدند.<ref>استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، | از تیره یهودیان [[بنی نضیر]] بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان [[هارون بن عمران]] برادر حضرت موسی به شمار میآمدند.<ref>استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، ص169؛ البدایة و النهایة، ج8، ص64</ref> | ||
صفیه، در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنینضیر و از اشراف [[مدینه]] به شمار میآمدند قرار داشت. | صفیه، در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنینضیر و از اشراف [[مدینه]] به شمار میآمدند قرار داشت. با هجرت رسولخدا(ص) به مدینه پدر و عمویش در زمره دشمنان پیامبر(ص) درآمدند. | ||
مادرش «بره» دختر سموئیل نام داشت<ref>استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref>؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان [[بنی قریظه]] بود.<ref>اسدالغابه، ج2، ص76</ref> | مادرش «بره» دختر سموئیل نام داشت<ref>استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref>؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان [[بنی قریظه]] بود.<ref>اسدالغابه، ج2، ص76</ref> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به [[ازدواج]] سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابیالحقیق در آمد.<ref> استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref> | صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به [[ازدواج]] سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده، به همسری کنانة بن ربیع بن ابیالحقیق در آمد.<ref> استیعاب، ج4، ص1871؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref> | ||
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنینضیر و مسلمانان پیش آمد یهودیان بنینضیر شکست خوردند و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عدهای از سران بنینضیر از جمله [[حیی بن اخطب]] و [[کنانة بن ربیع]] و دیگران به [[خیبر]] رفته در قلعههای آنجا ساکن شدند. | در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنینضیر و مسلمانان پیش آمد یهودیان بنینضیر شکست خوردند و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عدهای از سران بنینضیر از جمله [[حیی بن اخطب]] و [[کنانة بن ربیع]] و دیگران به [[خیبر]] رفته در قلعههای آنجا ساکن شدند. | ||
پس از [[صلح حدیبیه]]، در اوایل سال هفتم هجرت رسول-خدا(ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد.<ref>استیعاب، ج4، ص1871</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابیالحقیق بود زنانی به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند. | پس از [[صلح حدیبیه]]، در اوایل سال هفتم هجرت رسول-خدا(ص) با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد.<ref>استیعاب، ج4، ص1871</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابیالحقیق بود زنانی به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند.<ref> تاریخ اسلام، ج2، ص421</ref> | ||
==ازدواج با پیامبر== | ==ازدواج با پیامبر== | ||
پیامبر(ص) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. دحیه کلبی در نظر داشت تا از | پیامبر(ص) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسولخدا(ص) صفیه را بخواهد.<ref> استیعاب، ج4، ص1872؛ اسدالغابه، ج6، ص169</ref> اتفاقاً خود رسول خدا(ص) از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. و دختر عموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص444؛ طبری، ج3، ص9</ref> حضرت به او فرمود: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمیکنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمیگزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمیگزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادیاش را صداقش قرار داد.<ref>استیعاب، ج4، ص1872</ref> | ||
نقل است که رسول¬خدا(ص) بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر(ص) در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده¬ای که به سبزی می¬زد دید از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «ای | نقل است که رسول¬خدا(ص) بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر(ص) در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده¬ای که به سبزی می¬زد دید از او پرسید: «این چیست؟» گفت: «ای رسولخدا(ص) در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان [[یثرب]] آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه میآید؟ پس ضربهای بر من وارد کرد...».<ref> البدایه و النهایه، ج8، ص46، ج4، ص196؛ بنگرید: اسدالغابه، ج6، ص170، که به جای شوهرش از پدرش نام می برد.</ref> | ||
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول¬خدا(ص) درآمد. ازدواج رسول¬خدا(ص) با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> گفته شده در زمینهای هموار بین راه سفرههای چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref> انساب الاشراف، ج1، | صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول¬خدا(ص) درآمد. ازدواج رسول¬خدا(ص) با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> گفته شده در زمینهای هموار بین راه سفرههای چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444؛ البدایه و النهایه، ج4، ص196</ref> | ||
رسولخدا(ص) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول¬خدا(ص) به مدینه آمد، صفیه را در خانهای از خانههای انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او میرفتند. عایشه همسر پیامبراکرم(ص) نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> | رسولخدا(ص) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول¬خدا(ص) به مدینه آمد، صفیه را در خانهای از خانههای انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او میرفتند. عایشه همسر پیامبراکرم(ص) نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص444</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==خصوصیات== | ==خصوصیات== | ||
در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله، و حلیمه یاد شده است. <ref>اسدالغابه، ج6، ص169؛ الاستیعاب، ج4، ص1872 </ref> گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر(ص) را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر(ص) ران خود را رکاب قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود، صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص443</ref> | در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله، و حلیمه یاد شده است.<ref>اسدالغابه، ج6، ص169؛ الاستیعاب، ج4، ص1872 ؛ البدایة و النهایة، ج8، ص64</ref> گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر(ص) را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر(ص) ران خود را رکاب قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود، صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref> انساب الاشراف، ج1، ص443</ref> | ||
== پس از رحلت پیامبر== | == پس از رحلت پیامبر== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
* امام سجاد(ع)<ref> اسدالغابه، ج6، ص171</ref> | * امام سجاد(ع)<ref> اسدالغابه، ج6، ص171</ref> | ||
* برادرزادهاش | * برادرزادهاش | ||
* دو تن از غلامانش به نامهای کنانه و یزید بن معتب | * دو تن از غلامانش به نامهای کنانه انساب الاشراف، ج5، ص و یزید بن معتب | ||
* اسحاق بن عبدالله بن حارث | * اسحاق بن عبدالله بن حارث | ||
* زنانی چون | * زنانی چون | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
* صافیه | * صافیه | ||
* جدّه صالح بن حیان | * جدّه صالح بن حیان | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
* سد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى، بيروت، دارالفكر، 1409ق/1989م. | * سد الغابة فى معرفة الصحابة، عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى، بيروت، دارالفكر، 1409ق/1989م. | ||
* الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، خير الدين الزركلى، بيروت، دار العلم للملايين، ط الثامنة، 1989م. | * الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، خير الدين الزركلى، بيروت، دار العلم للملايين، ط الثامنة، 1989م. | ||
* الإنباء فى تاريخ الخلفاء، محمد بن على بن محمد المعروف بابن العمرانى، تحقيق قاسم السامرائى، القاهرة، دار الآفاق العربية، ط الأولى، 1421ق/ | * الإنباء فى تاريخ الخلفاء، محمد بن على بن محمد المعروف بابن العمرانى، تحقيق قاسم السامرائى، القاهرة، دار الآفاق العربية، ط الأولى، 1421ق/201l. | ||
*كتاب جمل من انساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دارالفكر، ط الأولى، 1417ق/1996م. | |||
* خ البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقی، بيروت، دار الفكر، 1407/ 1986. | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
منبع مقاله: [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38890 سایت پژوهه] | منبع مقاله: [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38890 سایت پژوهه] |
ویرایش