Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۸۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←تعریف) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
برخی از عالمان [[درایة الحدیث|علم درایه]] و نیز [[مجتهد|فقیهان]] خبر مستفیض را به تنهایی حجت نمیدانند و معتقدند مثل [[خبر واحد]] نیازمند بررسی شرایط راویان و اِحراز [[وثاقت|وثاقت راویان]] آنان است. برخی دیگر نیز هنگام تعارض روایات، خبر مستفیض را بر خبر واحد ترجیح دادهاند. و گروهی نیز آن را بدون بررسی صفات راویان، معتبر و حجت دانستهاند. | برخی از عالمان [[درایة الحدیث|علم درایه]] و نیز [[مجتهد|فقیهان]] خبر مستفیض را به تنهایی حجت نمیدانند و معتقدند مثل [[خبر واحد]] نیازمند بررسی شرایط راویان و اِحراز [[وثاقت|وثاقت راویان]] آنان است. برخی دیگر نیز هنگام تعارض روایات، خبر مستفیض را بر خبر واحد ترجیح دادهاند. و گروهی نیز آن را بدون بررسی صفات راویان، معتبر و حجت دانستهاند. | ||
== تعریف == | == تعریف == | ||
به گفته [[محمدآصف محسنی قندهاری|محمدآصف محسنی]] فقیه و حدیثشناس معاصر، خبر مستفیض حدیثی است که ناقلان آن در هر مرتبه بیش از سه نفر باشند.<ref> محسنی، بحوث فی علم الرجال، ص۳۹۹.</ref> [[شیخ بهائی]]<ref> شیخ بهائی، الوجیزه، ص۴.</ref> و [[محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی|استرآبادی]] نیز بر همین تعریف تصریح کردهاند.<ref>استرآبادی، لب اللباب، ص۷۳.</ref> هرچند برخی از عالمان [[درایة الحدیث|علم درایه]] روایت بیش از دو نفر را نیز کافی دانستهاند<ref>محسنی، بحوث فی علم الرجال، ص۳۹۹.</ref> چنانکه این تعریف در [[مقباس الهدایه فی علم الدرایة (کتاب)|مقباس الهدایه]] نوشته [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] نیز آمده است. <ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۲۸.</ref> البته او تصریح میکند که راویان خبر مستفیض کمتر از راویان خبر متواتر هستند.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۳۱ | به گفته [[محمدآصف محسنی قندهاری|محمدآصف محسنی]] فقیه و حدیثشناس معاصر، خبر مستفیض حدیثی است که ناقلان آن در هر مرتبه بیش از سه نفر باشند.<ref> محسنی، بحوث فی علم الرجال، ص۳۹۹.</ref> [[شیخ بهائی]]<ref> شیخ بهائی، الوجیزه، ص۴.</ref> و [[محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی|استرآبادی]] نیز بر همین تعریف تصریح کردهاند.<ref>استرآبادی، لب اللباب، ص۷۳.</ref> هرچند برخی از عالمان [[درایة الحدیث|علم درایه]] روایت بیش از دو نفر را نیز کافی دانستهاند<ref>محسنی، بحوث فی علم الرجال، ص۳۹۹.</ref> چنانکه این تعریف در [[مقباس الهدایه فی علم الدرایة (کتاب)|مقباس الهدایه]] نوشته [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] نیز آمده است. <ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۲۸.</ref> البته او تصریح میکند که راویان خبر مستفیض کمتر از راویان خبر متواتر هستند.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۳۱.</ref> | ||
کلباسی تصریح میکند که در این بحث منظور از تعدد راوی، راویانی است که مستقیم از [[معصومان]] نقل میکنند و گرنه تعدد سندی اگر به یک راوی ختم شود باعث مستفیض شدن روایت نمیشود.<ref>کلباسی، الرسائل الرجالیه، ج۲، ص۱۲۱.</ref> | [[محمد بن محمدابراهیم کلباسی|کلباسی]] در کتاب الرسائل الرجالیه بدون ذکر نام کسی میگوید برخی معتقدند همین که راویان یک خبر بیش از یک نفر باشد آن خبر مستفیض است.<ref>کلباسی، الرسائل الرجالیه، ج۲، ص۱۴۷ و ج۳، ص۵۶۶.</ref> کلباسی تصریح میکند که در این بحث منظور از تعدد راوی، راویانی است که مستقیم از [[معصومان]] نقل میکنند و گرنه تعدد سندی اگر به یک راوی ختم شود باعث مستفیض شدن روایت نمیشود.<ref>کلباسی، الرسائل الرجالیه، ج۲، ص۱۲۱.</ref> | ||
=== مستفیض لفظی یا معنوی؟=== | === مستفیض لفظی یا معنوی؟=== | ||
به گفته عبدالله مامقانی از عبارت اکثر عالمان چنین بر میآید که در خبر مستفیض لازم است الفاظِ همه نقلها مثل هم باشد، ولی از عملکرد و نیز عبارات گروهی دیگر مثل [[سید علی طباطبایی|صاحب ریاض]] و [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] چنین برمیآید که لازم نیست الفاظ روایات مثل هم باشد و همین که نقلها از نظر معنی با هم یکی باشند میتوان به این روایات مستفیض گفت.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۲۹.</ref> [[محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی|استرآبادی]] نیز در کتاب لب اللباب خود تصریح میکند که اتحاد لفظی لازم نیست.<ref>استرآبادی، لب اللباب، ص۷۳.</ref> | به گفته عبدالله مامقانی از عبارت اکثر عالمان چنین بر میآید که در خبر مستفیض لازم است الفاظِ همه نقلها مثل هم باشد، ولی از عملکرد و نیز عبارات گروهی دیگر مثل [[سید علی طباطبایی|صاحب ریاض]] و [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] چنین برمیآید که لازم نیست الفاظ روایات مثل هم باشد و همین که نقلها از نظر معنی با هم یکی باشند میتوان به این روایات مستفیض گفت.<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۲۹.</ref> [[محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی|استرآبادی]] نیز در کتاب لب اللباب خود تصریح میکند که اتحاد لفظی لازم نیست.<ref>استرآبادی، لب اللباب، ص۷۳.</ref> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
گاهی حدیث مستفیض را [[حدیث مشهور]] هم گفتهاند ولی برخی دیگر گفتهاند که مستفیض با مشهور متفاوت است. زیرا در خبر مستفیض باید تعداد ناقلان در همه طبقات نقل به حد استفاضه باشد ولی در مشهور چنین شرطی وجود ندارد. چون گاهی حدیث مشهور به حدیثی گفته میشود که فقط یک سند دارد مثل حدیث «انما الاعمال بالنیات».<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۳۰.</ref> [[محقق کرکی|محقق کَرَکی]] فقیه دوران صفوی معتقد است مشهور همان مستفیض است و حدیثی است که راویان آن بیش از سه نفر باشند.<ref>محقق کرکی، الفوائد الرجالیه، ج۲، ص۵۳۸.</ref> | گاهی حدیث مستفیض را [[حدیث مشهور]] هم گفتهاند ولی برخی دیگر گفتهاند که مستفیض با مشهور متفاوت است. زیرا در خبر مستفیض باید تعداد ناقلان در همه طبقات نقل به حد استفاضه باشد ولی در مشهور چنین شرطی وجود ندارد. چون گاهی حدیث مشهور به حدیثی گفته میشود که فقط یک سند دارد مثل حدیث «انما الاعمال بالنیات».<ref>مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۱۳۰.</ref> [[محقق کرکی|محقق کَرَکی]] فقیه دوران صفوی معتقد است مشهور همان مستفیض است و حدیثی است که راویان آن بیش از سه نفر باشند.<ref>محقق کرکی، الفوائد الرجالیه، ج۲، ص۵۳۸.</ref> | ||
ِ | ِ | ||
== اعتبار== | == اعتبار== | ||
مامقانی معتقد است خبر مستفیض گونهای از خبرهای واحد است و همین باور را از [[شهید ثانی]] نیز نقل میکند.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۱.</ref> به گفته او همین که عالمان شیعه حدیث مستفیض را در مقابل [[حدیث متواتر]] قرار دادهاند نشانگر آن است که اعتبار خبر مستفیض را مثل اعتبار خبر واحد میدانند.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۱.</ref> که برای انسان علم نمیآورد و برای معتبر بودن باید صفات راویان آن بررسی و [[وثاقت]] آنان ثابت شود. مامقانی همین قول را به [[میرزای قمی]] نیز نسبت میدهد.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۳.</ref> | مامقانی معتقد است خبر مستفیض گونهای از خبرهای واحد است و همین باور را از [[شهید ثانی]] نیز نقل میکند.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۱.</ref> به گفته او همین که عالمان شیعه حدیث مستفیض را در مقابل [[حدیث متواتر]] قرار دادهاند نشانگر آن است که اعتبار خبر مستفیض را مثل اعتبار خبر واحد میدانند.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۱.</ref> که برای انسان علم نمیآورد و برای معتبر بودن باید صفات راویان آن بررسی و [[وثاقت]] آنان ثابت شود. مامقانی همین قول را به [[میرزای قمی]] نیز نسبت میدهد.<ref> مامقانی، مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۳۳.</ref> |