کاربر ناشناس
ابولهب: تفاوت میان نسخهها
لینک دهی و اصلاح عبارات
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>M.r.seifi (لینک دهی و اصلاح عبارات) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
'''عبدالعُزّی بن عبدالمُطَّلب''' (درگذشته [[سال ۲ هجری قمری|۲]]ق) مشهور به '''ابولَهَب'''، عموی [[پیامبر(ص)]] و از سرسختترین دشمنان پیامبر اسلام بود. ابولهب و همسرش، [[ام جمیل]] پیامبر(ص) را بسیار آزار دادند و در مخالفت با اسلام از هیچ کوششی فرو گذار نکردند؛ به همین جهت [[سوره مسد]] در نکوهش رفتارهای او و همسرش نازل شد. | '''عبدالعُزّی بن عبدالمُطَّلب''' (درگذشته [[سال ۲ هجری قمری|۲]]ق) مشهور به '''ابولَهَب'''، عموی [[پیامبر(ص)]] و از سرسختترین دشمنان پیامبر اسلام بود. ابولهب و همسرش، [[ام جمیل]] پیامبر(ص) را بسیار آزار دادند و در مخالفت با اسلام از هیچ کوششی فرو گذار نکردند؛ به همین جهت [[سوره مسد]] در نکوهش رفتارهای او و همسرش نازل شد. | ||
ثویبه، کنیز ابولهب، مدتی پیامبر(ص) را شیر داد. عتبه و عتیبه، پسران ابولهب نیز، با [[رقیه دختر پیامبر|رقیه]] و [[امکلثوم دختر پیامبر|ام کلثوم]]، دو دختر پیامبر(ص) [[ازدواج]] کرده بودند اما پس از ظهور اسلام و نزول [[سوره مسد]]، ابولهب و همسرش پسرانشان را وادار به [[طلاق]] دادن دختران پیامبر(ص) کردند. او معجزات پیامبر را سحر میدانست و همواره با بدگویی از پیامبر مانع از تبلیغ اسلام میشد. وقتی [[قریش|قریشیان]] تصمیم تحریم مسلمانان و [[بنی هاشم]] گرفتند، او تنها فرد از بنی هاشم بود که با قریش همراهی کرد. ابولهب از جمله سران قریش بود که تصمیم به قتل شبانه پیامبر(ص) گرفت. او در [[جنگ بدر]] شرکت نکرد، ولی به جای خود شخص دیگری را فرستاد. ابولهب هفت روز پس از [[جنگ بدر|واقعه بدر]] در اثر بیماری درگذشت. | ثویبه، کنیز ابولهب، مدتی پیامبر(ص) را شیر داد. عتبه و عتیبه، پسران ابولهب نیز، با [[رقیه دختر پیامبر|رقیه]] و [[امکلثوم دختر پیامبر|ام کلثوم]]، دو دختر پیامبر(ص) [[ازدواج]] کرده بودند اما پس از ظهور اسلام و نزول [[سوره مسد]]، ابولهب و همسرش پسرانشان را وادار به [[طلاق]] دادن دختران پیامبر(ص) کردند. او معجزات پیامبر را سحر میدانست و همواره با بدگویی از پیامبر مانع از تبلیغ [[اسلام]] میشد. وقتی [[قریش|قریشیان]] تصمیم به تحریم مسلمانان و [[بنی هاشم]] گرفتند، او تنها فرد از بنی هاشم بود که با [[قریش]] همراهی کرد. ابولهب از جمله سران قریش بود که تصمیم به قتل شبانه پیامبر(ص) گرفت. او در [[جنگ بدر]] شرکت نکرد، ولی به جای خود شخص دیگری را فرستاد. ابولهب هفت روز پس از [[جنگ بدر|واقعه بدر]] در اثر بیماری درگذشت. | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
نام اصلی او عبدالعزی بود و ابولهب، لقب و کنیه اوست. کنیه اصلی او ابوعُتبَه بود ولی پدرش، [[عبدالمطلب]]، او را به سبب زیبایی و سرخرویی چهره، ابولهب میخواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۹۳.</ref> برخی منابع در کنار زیبایی، به انحراف چشم او هم اشاره کردهاند.<ref>ابن حبیب، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۳.</ref> مادر ابولهب، لُبنیٰ دختر هاجر بن عبدمناف از قبیله [[خزاعه]]، و ابولهب تنها فرزند او بود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۱۱۰.</ref> | نام اصلی او عبدالعزی بود و ابولهب، لقب و کنیه اوست. کنیه اصلی او ابوعُتبَه بود ولی پدرش، [[عبدالمطلب]]، او را به سبب زیبایی و سرخرویی چهره، ابولهب میخواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دار صادر، ج۱، ص۹۳.</ref> برخی منابع در کنار زیبایی، به انحراف چشم او هم اشاره کردهاند.<ref>ابن حبیب، المنمق، ۱۴۰۵ق، ص۴۲۳.</ref> مادر ابولهب، لُبنیٰ دختر هاجر بن عبدمناف از قبیله [[خزاعه]]، و ابولهب تنها فرزند او بود.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۱۱۰.</ref> | ||
از زندگی ابولهب پیش از ظهور [[اسلام]] | از زندگی ابولهب پیش از ظهور [[اسلام]] اطلاعات زیادی در اختیار نیست؛ اما از آیه دوم [[سوره مسد]] (مَا أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ<ref>[[سوره مسد|مسد]]:۲</ref>: دارايى او و آنچه اندوخت، سودش نكرد) برمیآید که احتمالا همچون بیشتر [[قریش|قریشیان]] به بازرگانی اشتغال داشته و ثروتی نیز اندوخته بوده است. ابولهب به همراه عدهای، غزالی طلایی که [[عبدالمطلب]] به [[کعبه]] هدیه کرده بود را دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست برخی از کسانی که در دزدی نقش داشتند قطع شد، ولی داییهای ابولهب از قبیله خزاعه مانع قطع شدن دست او شدند.<ref>ابن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۵ق، ص۵۹-۷۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۷۸ق، ص۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۲۵.</ref> | ||
پس از تولد محمد(ص)، پیش از آن که [[حلیمه]] شیر دادن او را بر عهده گیرد، کنیز ابولهب، ثوبیه، مدتی محمد(ص) را شیر داد. بعدها، پیامبر(ص) به ابولهب پیشنهاد کرد که ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ اما ابولهب نپذیرفت. پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۰۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۹۶، یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۹.</ref> | پس از تولد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|محمد(ص)]]، پیش از آن که [[حلیمه]] شیر دادن او را بر عهده گیرد، کنیز ابولهب، ثوبیه، مدتی محمد(ص) را شیر داد. بعدها، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] به ابولهب پیشنهاد کرد که ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ اما ابولهب نپذیرفت. پس از [[هجرت به مدینه|هجرت پیامبر(ص)]] به مدینه، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۰۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۹۶، یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۹.</ref> | ||
در هشت سالگی محمد(ص)، عبدالمطلب در بستر | در هشت سالگی محمد(ص)، [[عبدالمطلب]] در بستر [[مرگ]]، فرزندان خود را جمع کرد و آنان را به سرپرستی محمد(ص) [[وصیت]] نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، عبدالمطلب پاسخ داد: «شرّ خود را از او باز بدار» و سرپرستی پیامبر را به [[ابوطالب]] واگذار کرد.<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۵.</ref> | ||
پس از آن که پیامبر(ص) تبلیغ اسلام را آغاز کرد ابولهب با آن که عموی آن حضرت بود، هرگز ایمان نیاورد و همواره از دشمنان اسلام بود. وی خدمت بت عزّی و حمایت از آن در مقابل اسلام را برعهده گرفته بود. نقل شده است که او میگفت: «اگر عزی پیروز شود من خادمش هستم، و اگر محمد پیروز شود -که این گونه نمیشود- پسر برادر من است».<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۸۷۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۴۷۸.</ref> | پس از آن که پیامبر(ص) تبلیغ [[اسلام]] را آغاز کرد ابولهب با آن که عموی آن حضرت بود، هرگز [[ایمان]] نیاورد و همواره از دشمنان اسلام بود. وی خدمت [[بت عزی|بت عزّی]] و حمایت از آن در مقابل اسلام را برعهده گرفته بود. نقل شده است که او میگفت: «اگر عزی پیروز شود من خادمش هستم، و اگر محمد پیروز شود -که این گونه نمیشود- پسر برادر من است».<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۸۷۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۴۷۸.</ref> | ||
او سرانجام در اثر بیماریای به نام عدسه هفت روز پس از [[جنگ بدر|واقعه بدر]] درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۴، ص۷۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱.</ref> از بیم سرایت بیماری بدنش تا چند روز بر جای ماند تا بو گرفت. پس از آن، جسد او را در بیرون [[مکه]] کنار دیواری قرار دادند و با پرتاب سنگ از دور، روی آن را پوشاندند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۴۷۸.</ref> ابن بطوطه از قبر او و همسرش در بیرون مکه یاد کرده که رهگذران بر آن سنگ میزدهاند.<ref>ابن بطوطه، رحله، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۸۲.</ref> | او سرانجام در اثر بیماریای به نام عدسه هفت روز پس از [[جنگ بدر|واقعه بدر]] درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۴، ص۷۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱.</ref> و از بیم سرایت بیماری بدنش تا چند روز بر جای ماند تا بو گرفت. پس از آن، جسد او را در بیرون [[مکه]] کنار دیواری قرار دادند و با پرتاب سنگ از دور، روی آن را پوشاندند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۴۷۸.</ref> ابن بطوطه از قبر او و همسرش در بیرون [[مکه]] یاد کرده که رهگذران بر آن سنگ میزدهاند.<ref>ابن بطوطه، رحله، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۸۲.</ref> | ||
==آزار پیامبر(ص) و ممانعت از تبلیغ اسلام== | ==آزار پیامبر(ص) و ممانعت از تبلیغ اسلام== | ||
پس از [[بعثت]] پیامبر اسلام(ص)، ابولهب در زمره سرسختترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در تاریخ اسلام به همین سبب است. او مخالفت با اسلام را از ابتدا دعوت علنی پیامبر(ص) آغاز کرد؛ هنگامی که با نزول [[آیه انذار]]، پیامبر(ص) مامور شد دعوت عمومی خود را از خویشان شروع کند، فرزندان عبدالمطلب را در خانه خود مهمان کرد و گرچه غذا کم بود اما در اثر کرامت پیامبر(ص) همه از آن خوردند و سیر شدند. ابولهب این را اثر سحر پیامبر(ص) دانست در نتیجه پیامبر(ص) سکوت کرد و موضوع دعوت به اسلام را به روز بعد موکول کرد.<ref>خصیبی، الهدایه الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۶.</ref> | پس از [[بعثت]] پیامبر اسلام(ص)، ابولهب در زمره سرسختترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در تاریخ اسلام به همین سبب است. او مخالفت با اسلام را از ابتدا دعوت علنی پیامبر(ص) آغاز کرد؛ هنگامی که با نزول [[آیه انذار]]، پیامبر(ص) مامور شد دعوت عمومی خود را از خویشان شروع کند، فرزندان [[عبدالمطلب]] را در خانه خود مهمان کرد و گرچه غذا کم بود اما در اثر کرامت پیامبر(ص) همه از آن خوردند و سیر شدند. ابولهب این را اثر سحر پیامبر(ص) دانست در نتیجه [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] سکوت کرد و موضوع دعوت به [[اسلام]] را به روز بعد موکول کرد.<ref>خصیبی، الهدایه الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۶.</ref> | ||
گاهی هنگامی که پیامبر(ص) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما | گاهی هنگامی که پیامبر(ص) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما دروغگوست، شما را از دینتان گمراه نکند».<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳.</ref> در موسم [[حج]] نیز، هنگامی که پیامبر(ص) نزد گروههایی که به زیارت [[کعبه]] آمده بودند میرفت تا آنان را به اسلام دعوت کند؛ [[قریش|قریشیان]] به میان آنان میرفتند و از پیامبر(ص) بدگویی میکردند، در این کار جدیترین فرد ابولهب بود.<ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احياء التراث العربی، ج۳، ص۱۱.</ref> | ||
او به پیامبر(ص) آزار جسمی نیز میرساند. او گاهی به دنبال پیامبر(ص) راه میافتاد و او را با سنگ میزد؛ به گونهای که پای وی را خون آلود میکرد و او را دروغگو میخواند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۲.</ref> یک بار وقتی پیامبر(ص) در سجده بود ابولهب سنگی بلند کرد تا بر سر پیامبر(ص) بزند اما دستش در همان حالت خشک شد، پس از التماس او، وقتی پیامبر(ص) آن حالت را برطرف کرد، ابولهب این را از سحر پیامبر(ص) دانست.<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۷۸.</ref> پیامبر(ص) فرموده است که خانهاش در بین بدترین همسایهها قرار داشت، عقبه بن ابی مُعَیط و ابولهب، که کثافات را بر در خانه ایشان میریختند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱.</ref> | او به پیامبر(ص) آزار جسمی نیز میرساند. او گاهی به دنبال پیامبر(ص) راه میافتاد و او را با سنگ میزد؛ به گونهای که پای وی را خون آلود میکرد و او را دروغگو میخواند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۲.</ref> یک بار وقتی پیامبر(ص) در [[سجده]] بود ابولهب سنگی بلند کرد تا بر سر پیامبر(ص) بزند اما دستش در همان حالت خشک شد، پس از التماس او، وقتی پیامبر(ص) آن حالت را برطرف کرد، ابولهب این را از سحر پیامبر(ص) دانست.<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۷۸.</ref> پیامبر(ص) فرموده است که خانهاش در بین بدترین همسایهها قرار داشت، عقبه بن ابی مُعَیط و ابولهب، که کثافات را بر در خانه ایشان میریختند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱.</ref> | ||
هنگامی که قریشیان [[بنی هاشم]] و مسلمانان را در [[شعب ابی طالب]] در محاصره | هنگامی که قریشیان [[بنی هاشم]] و مسلمانان را در [[شعب ابی طالب]] در محاصره اقتصادی قرار دادند، ابولهب با این که از بنی هاشم بود با [[قریش|قریشیان]] همراه شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۰۹.</ref> و از کسانی بود که عهدنامه تحریم را مهر کردند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۵۰.</ref> | ||
==موارد حمایت از پیامبر(ص)== | ==موارد حمایت از پیامبر(ص)== | ||
با وجود دشمنی ابولهب با اسلام، در منابع مواردی ذکر شده که او از ابوطالب و پیامبر(ص) حمایت کرده است. یک بار قریشیان به دلیل حمایت [[ابوطالب]] از یکی از مسلمانان به او اعتراض کردند، ابولهب از ابوطالب حمایت کرد و تهدید کرد که با او همراهی خواهد کرد. این رفتار و | با وجود دشمنی ابولهب با اسلام، در منابع مواردی ذکر شده که او از [[ابوطالب]] و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] حمایت کرده است. یک بار [[قریش|قریشیان]] به دلیل حمایت [[ابوطالب]] از یکی از مسلمانان به او اعتراض کردند، ابولهب از ابوطالب حمایت کرد و تهدید کرد که با او همراهی خواهد کرد. این رفتار و کلام، ابوطالب را خوشحال کرد و سعی کرد با اشعاری او را به حمایت از اسلام دعوت کند؛ اما این تلاش او به نتیجهای نرسید.<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۱، ص۳۷۱.</ref> یک بار سران مشرکین تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند؛ اما از ترس مخالفت ابولهب به او اطلاع ندادند. روزی که قرار بود نقشه اجرا شود، ابوطالب، [[امام علی علیه السلام|علی(ع)]] را نزد ابولهب فرستاد و نقشه قتل پیامبر(ص) را به او اطلاع داد. ابولهب با عصبانیت نزد سران مشرکین رفت و آنان را از اجرای نقشه قتل نهی کرد و به لات و عزی [[سوگند]] یاد کرد که مسلمان خواهد شد، در نتیجه سران مشرکین از او عذر خواستند و از این کار منصرف شدند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۷۷.</ref> | ||
در منابع اهل سنت آمده که پس از فوت ابوطالب و [[خدیجه]]، قریش به صورت بی سابقهای پیامبر(ص) را مورد آزار و اذیت قرار دادند وقتی این خبر به ابولهب رسید اعلام کرد که از دین عبدالمطلب برنگشته ولی از فرزند برادرش حمایت میکند اما وقتی دانست که از نظر پیامبر(ص) [[عبدالمطلب]] و همدینان او در آتش هستند شدت عمل خود بر پیامبر را بیشتر کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۱.</ref> اما با توجه به اعتقاد شیعه به [[ایمان اجداد پیامبر|عدم شرک اجداد پیامبر]]، علمای شیعه این روایت را قبول نکردهاند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۲۲.</ref> | در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] آمده که پس از فوت ابوطالب و [[خدیجه]]، قریش به صورت بی سابقهای پیامبر(ص) را مورد آزار و اذیت قرار دادند وقتی این خبر به ابولهب رسید اعلام کرد که از دین عبدالمطلب برنگشته ولی از فرزند برادرش حمایت میکند اما وقتی دانست که از نظر پیامبر(ص) [[عبدالمطلب]] و همدینان او در آتش هستند شدت عمل خود بر پیامبر را بیشتر کرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۱.</ref> اما با توجه به اعتقاد شیعه به [[ایمان اجداد پیامبر|عدم شرک اجداد پیامبر]]، علمای شیعه این روایت را قبول نکردهاند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۲۲.</ref> | ||
==توطئه قتل پیامبر(ص)== | ==توطئه قتل پیامبر(ص)== | ||
پس از وفات [[ابوطالب]]، در جلسهای که سران مشرکان تصمیم گرفتند پیامبر(ص) را شبانه به قتل برسانند، ابولهب نیز شرکت داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۲۸.</ref> وقتی میخواستند از میان قبايل قریشی کسانی را انتخاب کنند که در قتل پیامبر(ص) مشارکت داشته باشند، از بنی هاشم ابولهب داوطلب شد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴۵.</ref> وقتی که قصد داشتند به خانه پیامبر(ص) حمله کنند ابولهب آنان را از حمله شبانه بازداشت و گفت: «اگر در تاریکی به زنان و کودکان آسیبی برسد این ننگ در میان عرب تا ابد برای ما باقی خواهد ماند»، در نتیجه حمله تا صبح به تعویق افتاد.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۳.</ref> | پس از وفات [[ابوطالب]]، در جلسهای که سران مشرکان تصمیم گرفتند پیامبر(ص) را شبانه به قتل برسانند، ابولهب نیز شرکت داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۲۸.</ref> وقتی میخواستند از میان قبايل قریشی کسانی را انتخاب کنند که در قتل پیامبر(ص) مشارکت داشته باشند، از [[بنیهاشم|بنی هاشم]] ابولهب داوطلب شد.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۴۵.</ref> وقتی که قصد داشتند به خانه پیامبر(ص) حمله کنند ابولهب آنان را از حمله شبانه بازداشت و گفت: «اگر در تاریکی به زنان و کودکان آسیبی برسد این ننگ در میان عرب تا ابد برای ما باقی خواهد ماند»، در نتیجه حمله تا صبح به تعویق افتاد.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۳.</ref> | ||
==جنگ بدر== | ==جنگ بدر== | ||
ابولهب در [[جنگ بدر]] شرکت نکرد. در برخی منابع علت شرکت نکردن او بیماری ذکر شده.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۹۲.</ref> در دیگر منابع آمده است که دلیل عدم شرکت او در جنگ، خواب [[عاتکه بنت عبدالمطلب]] بود که شکست مکیان را پیش بینی میکرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۴۳.</ref> ابولهب به جای خود عاص بن هشام بن مغیره را فرستاد که از او دینی بر گردن داشت و ابولهب به همین سبب بدهکاری او را بخشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۳۳.</ref> | ابولهب در [[جنگ بدر]] شرکت نکرد. در برخی منابع علت شرکت نکردن او بیماری ذکر شده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۹۲.</ref> در دیگر منابع آمده است که دلیل عدم شرکت او در جنگ، خواب [[عاتکه بنت عبدالمطلب]] بود که شکست [[مکه|مکیان]] را پیش بینی میکرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۴۳.</ref> ابولهب به جای خود عاص بن هشام بن مغیره را فرستاد که از او دینی بر گردن داشت و ابولهب به همین سبب بدهکاری او را بخشید.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۳۳.</ref> | ||
==در قرآن== | ==در قرآن== | ||
مفسران معتقدند برخی از آیات قرآن درباره ابولهب نازل شده است، در این میان مشهورترین مورد سوره مسد است. وقتی پیامبر(ص) دعوت خویش را علنی کرد قبایل قریش را فراخواند و آنان را از عذاب الهی ترساند و به توحید فراخواند؛ ابولهب پیامبر(ص) را با لفظ «تبًّا لک» | [[تفسیر قرآن|مفسران]] معتقدند برخی از [[آیه|آیات قرآن]] درباره ابولهب نازل شده است، در این میان مشهورترین مورد [[سوره مسد]] است. وقتی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] دعوت خویش را علنی کرد قبایل [[قریش]] را فراخواند و آنان را از عذاب الهی ترساند و به توحید فراخواند؛ ابولهب پیامبر(ص) را با لفظ «تبًّا لک» دشنام داد. پس [[سوره مسد]] نازل شد: «تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَتَبَّ...» (نابود باد دستان ابولهب و خود او نیز نابود گردید).<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۷۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۷، ص۳۲۳.</ref> در مورد [[شان نزول]] این سوره نظرات دیگری هم ذکر شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الكبير، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref> پس از نزول این سوره، ابولهب بیش از ده سال زنده بود اما [[ایمان]] نیاورد و مشرک از دنیا رفت. این یکی از پیشگوییها و معجزات قرآن است.<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۷۸؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائج، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۵۳.</ref> | ||
در سوره مسد از ابولهب با کنیهاش نام برده شده، در حالی که در کنیه نوعی از احترام نهفته است. در مورد دلیل این امر | در [[سوره مسد]] از ابولهب با کنیهاش نام برده شده، در حالی که در کنیه نوعی از احترام نهفته است. در مورد دلیل این امر دلیلهای مختلفی ذکر شده است از جمله: | ||
* او غالبا با کنیهاش شناخته میشده در نتیجه ذکر کنیهاش ایجاد احترام نمیکند. | * او غالبا با کنیهاش شناخته میشده در نتیجه ذکر کنیهاش ایجاد احترام نمیکند. | ||
* ابولهب اسم او بوده نه کنیهاش. | * ابولهب اسم او بوده نه کنیهاش. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
* در آیه بعد آمده «سَيَصْلَىٰ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» (به زودی وارد آتشی شعلهور و پرلهیب میشود) پس «لهب» که در کنیهاش وجود دارد با «لهب» (شعله آتش) در جهنم مناسبت دارد و از این تناسب به منظور تحقیر استفاده شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الكبير، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۵۰.</ref> | * در آیه بعد آمده «سَيَصْلَىٰ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ» (به زودی وارد آتشی شعلهور و پرلهیب میشود) پس «لهب» که در کنیهاش وجود دارد با «لهب» (شعله آتش) در جهنم مناسبت دارد و از این تناسب به منظور تحقیر استفاده شده است.<ref>فخر رازی، التفسیر الكبير، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۵۰.</ref> | ||
در تفسیر آیات دیگری نیز نام ابولهب به چشم میخورد. او از جمله افرادی بود که پیامبر(ص) را مورد تمسخر قرار میداد و خداوند در آیه ۹۵ سوره حجر (۱۵) به پیامبر(ص) وعده داد که شر آنان را رفع خواهد کرد.<ref>ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۹.</ref> گفته شده که در آیه ۱۹ سوره زمر (۳۹) {{یادداشت|أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ (آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟!)}} مقصود از «کسانی که فرمان عذاب در مورد آنان قطعی شده است»، ابولهب و پسرش و خویشان پیامبر(ص) که به او ایمان نیاوردند نازل شده است.<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۵۲۴.</ref> در تفسیر آیه ۲۲ سوره زمر (۳۹){{یادداشت|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَيلٌ لِلقاسِيَةِ قُلوبُهُم مِن ذِكرِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ (آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!)}} نیز گفته شده که مصداق «کسانی که خدا سینهشان را برای اسلام گشاده است»، [[حمزه]] و [[علی(ع)]] هستند در مقابل «آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند» که در آن، منظور ابولهب و فرزندانش هستند.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳.</ref> نقل شده که ابولهب در جمع سران مشرکین که برای مقابله با دعوت پیامبر(ص) قصد تصمیمگیری داشتند گفت: «من محمد(ص) را به شاعری متهم میکنم» پس آیه ۴۱ سوره حاقه (۶۹){{یادداشت|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ}} نازل شد: «و [قرآن] گفته شاعری نیست».<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> | در تفسیر آیات دیگری نیز نام ابولهب به چشم میخورد. او از جمله افرادی بود که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] را مورد تمسخر قرار میداد و خداوند در آیه ۹۵ [[سوره حجر]] (۱۵) به پیامبر(ص) وعده داد که شر آنان را رفع خواهد کرد.<ref>ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۷۹.</ref> گفته شده که در آیه ۱۹ [[سوره زمر]] (۳۹) {{یادداشت|أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ (آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟!)}} مقصود از «کسانی که فرمان عذاب در مورد آنان قطعی شده است»، ابولهب و پسرش و خویشان پیامبر(ص) که به او ایمان نیاوردند نازل شده است.<ref>شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۵۲۴.</ref> در تفسیر آیه ۲۲ سوره زمر (۳۹){{یادداشت|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَيلٌ لِلقاسِيَةِ قُلوبُهُم مِن ذِكرِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ (آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!)}} نیز گفته شده که مصداق «کسانی که خدا سینهشان را برای اسلام گشاده است»، [[حمزه]] و [[علی(ع)]] هستند در مقابل «آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند» که در آن، منظور ابولهب و فرزندانش هستند.<ref>واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳.</ref> نقل شده که ابولهب در جمع سران مشرکین که برای مقابله با دعوت پیامبر(ص) قصد تصمیمگیری داشتند گفت: «من محمد(ص) را به شاعری متهم میکنم» پس آیه ۴۱ [[سوره حاقه]] (۶۹){{یادداشت|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ}} نازل شد: «و [قرآن] گفته شاعری نیست».<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰.</ref> | ||
==علل دشمنی با اسلام== | ==علل دشمنی با اسلام== | ||
در مورد علت دشمنی ابولهب با پیامبر(ص) چند دلیل ذکر شده است: | در مورد علت دشمنی ابولهب با پیامبر(ص) چند دلیل ذکر شده است: | ||
* رقابت با [[ابوطالب]]: پس از [[عبدالمطلب]] ابوطالب بر [[بنی هاشم]] ریاست یافته بود و از پیامبر(ص) حمایت میکرد. نقلهای تاریخی نشان میدهند که ابولهب و ابوطالب روابط خوبی نداشتند.<ref>ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | * رقابت با [[ابوطالب]]: پس از [[عبدالمطلب]] ابوطالب بر [[بنی هاشم]] ریاست یافته بود و از پیامبر(ص) حمایت میکرد. نقلهای تاریخی نشان میدهند که ابولهب و [[ابوطالب]] روابط خوبی نداشتند.<ref>ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | ||
* [[تعصب]] و گرایشهای قبیلهای: همسر او، ام جمیل بنت حرب، خواهر [[ابوسفیان]] و از [[بنی امیه]] بود، در نتیجه ابولهب از بنی امیه حمایت میکرد.<ref>شوشتری، احقاق الحق، ج۲۹، ص۶۱۳</ref> از طرف دیگر مادر او از قبیله [[خزاعه]] بود که نسبت به [[قریش]] کینه داشتند.<ref>حسنی، سيره المصطفى، ۱۴۱۶ق، ص۲۲۳.</ref> | * [[تعصب]] و گرایشهای قبیلهای: همسر او، ام جمیل بنت حرب، خواهر [[ابوسفیان]] و از [[بنی امیه]] بود، در نتیجه ابولهب از بنی امیه حمایت میکرد.<ref>شوشتری، احقاق الحق، ج۲۹، ص۶۱۳</ref> از طرف دیگر مادر او از قبیله [[خزاعه]] بود که نسبت به [[قریش]] کینه داشتند.<ref>حسنی، سيره المصطفى، ۱۴۱۶ق، ص۲۲۳.</ref> | ||
* ترس از جنگ با عرب: ابولهب پذیرش اسلام را به معنای اعلام جنگ با کل عرب میدانست.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص ۴۳.</ref> | * ترس از جنگ با عرب: ابولهب پذیرش اسلام را به معنای اعلام جنگ با کل عرب میدانست.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص ۴۳.</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
ابولهب پسرانی به نامهای عُتبه، مُعَتِّب، عُتَیبه<ref>ابن حزم، جمهره انساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۷۲.</ref>، و لهب<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> و دخترانی به نامهای دُرَّه<ref>ابن حزم، جمهره انساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۷۲.</ref>، عَزَّه، و خالده<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۵۰.</ref> داشته است. | ابولهب پسرانی به نامهای عُتبه، مُعَتِّب، عُتَیبه<ref>ابن حزم، جمهره انساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۷۲.</ref>، و لهب<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> و دخترانی به نامهای دُرَّه<ref>ابن حزم، جمهره انساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۷۲.</ref>، عَزَّه، و خالده<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۵۰.</ref> داشته است. | ||
عتبه و عتیبه با [[رقیه دختر پیامبر(ص)|رقیه]] و [[ام کلثوم دختر پیامبر(ص)|ام کلثوم]] دو دختر پیامبر(ص) ازدواج کرده بودند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۳۷-۳۶، بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> پس از نزول سوره مسد ابولهب و ام جمیل<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، ۴۰۱.</ref> پسران خود را وادار کردند تا دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۳۶-۳۷.</ref> | عتبه و عتیبه با [[رقیه دختر پیامبر(ص)|رقیه]] و [[ام کلثوم دختر پیامبر(ص)|ام کلثوم]] دو دختر پیامبر(ص) ازدواج کرده بودند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۳۷-۳۶، بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref> پس از نزول [[سوره مسد]] ابولهب و ام جمیل<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳، ۴۰۱.</ref> پسران خود را وادار کردند تا دختران پیامبر(ص) را طلاق دهند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۳۶-۳۷.</ref> | ||
در مورد عُتبه آمده که او به پیامبر(ص) جسارتی کرد و پیامبر(ص) او را نفرین کرد. در سفر تجاری، شبانه، شیری او را در حالی که بین کاروانیان خوابیده بود کشت، بدون این که به کس دیگری آسیبی بزند.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص ۵۶؛ ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰؛ هر دو به نقل از اهل سنت.</ref> گفته شده که این ماجرا در مورد عتیبه یا لهب بوده است.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> عتبه و مُعَتِّب، در [[فتح مکه]] مسلمان شدند و در جنگهای [[جنگ حنین|حنین]]<ref>طبری، تاریخ، دارالتراث، ج۱۱، ص۵۳۰.</ref> و [[جنگ طائف|طائف]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۵.</ref> شرکت کردند. این دو از معدود کسانی بودند که در جنگ حنین از اطراف پیامبر(ص) پراکنده نشدند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۴۱.</ref> | در مورد عُتبه آمده که او به پیامبر(ص) جسارتی کرد و پیامبر(ص) او را نفرین کرد. در سفر تجاری، شبانه، شیری او را در حالی که بین کاروانیان خوابیده بود کشت، بدون این که به کس دیگری آسیبی بزند.<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص ۵۶؛ ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۸۰؛ هر دو به نقل از اهل سنت.</ref> گفته شده که این ماجرا در مورد عتیبه یا لهب بوده است.<ref>بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> عتبه و مُعَتِّب، در [[فتح مکه]] مسلمان شدند و در جنگهای [[جنگ حنین|حنین]]<ref>طبری، تاریخ، دارالتراث، ج۱۱، ص۵۳۰.</ref> و [[جنگ طائف|طائف]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۶۵.</ref> شرکت کردند. این دو از معدود کسانی بودند که در [[غزوه حنین|جنگ حنین]] از اطراف پیامبر(ص) پراکنده نشدند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۴۱.</ref> | ||
وقتی دُرَّه بنت ابی لهب مسلمان شد و به مدینه مهاجرت | وقتی دُرَّه بنت ابی لهب مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد، زنان [[مدینه]] او را به خاطر پدرش مسخره میکردند. پس از شکایت او، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] آنان را از این عمل نهی کرد.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۰۳.</ref>او از پیامبر(ص) [[حدیث|حدیثی]] نقل کرده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۲، ص۸۰۷.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |