ابولهب: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
پیامبر (ص) فرموده است که خانهاش در بین بدترین همسایهها قرار داشت، عقبه بن ابی مُعَیط و ابو لهب، که کثافات را بر در خانه ایشان میریختند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱</ref> | پیامبر (ص) فرموده است که خانهاش در بین بدترین همسایهها قرار داشت، عقبه بن ابی مُعَیط و ابو لهب، که کثافات را بر در خانه ایشان میریختند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۳۱</ref> | ||
گاهی وقتی پیامبر(ص) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب|عباس]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما دروغگوست شما را از دینتان گمراه نکند».<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در موسم حج پیامبر(ص) نزد گروههایی که به مکه آمده بودند میرفت و آنان را به اسلام دعوت میکرد؛ اما [[قریش|قریشیان]] به میان آنان میرفتند و از پیامبر(ص) بدگویی میکردند، در این کار جدیترین فرد ابولهب بود.<ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احياء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref> ابولهب به دنبال پیامبر(ص) راه میافتاد و او را با سنگ میزد؛ به گونهای که پای وی را خون آلود میکرد و او را دروغگو میخواند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۲</ref> یک بار وقتی پیامبر(ص) در سجده بود ابولهب سنگی بلند کرد تا بر سر پیامبر(ص) بزند اما دستش ثابت ماند و نتوانست آن حرکت دهد، پس از التماس او وقتی پیامبر(ص) آن حالت را برطرف کرد ابولهب این را از سحر پیامبر(ص) دانست.<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۷۸</ref> | گاهی وقتی پیامبر(ص) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبد المطلب|عباس]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما دروغگوست شما را از دینتان گمراه نکند».<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در موسم [[حج]]، پیامبر(ص) نزد گروههایی که به مکه آمده بودند میرفت و آنان را به اسلام دعوت میکرد؛ اما [[قریش|قریشیان]] به میان آنان میرفتند و از پیامبر(ص) بدگویی میکردند، در این کار جدیترین فرد ابولهب بود.<ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احياء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref> ابولهب به دنبال پیامبر(ص) راه میافتاد و او را با سنگ میزد؛ به گونهای که پای وی را خون آلود میکرد و او را دروغگو میخواند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۲</ref> یک بار وقتی پیامبر(ص) در سجده بود ابولهب سنگی بلند کرد تا بر سر پیامبر(ص) بزند اما دستش ثابت ماند و نتوانست آن حرکت دهد، پس از التماس او وقتی پیامبر(ص) آن حالت را برطرف کرد ابولهب این را از سحر پیامبر(ص) دانست.<ref>ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۷۸</ref> | ||
هنگامی که قریشیان پیامبر(ص) و مسلمانان و [[بنی هاشم]] را در [[شعب ابی طالب]] تحریم کردند، ابولهب با این که از بنی هاشم بود با قریشیان همکاری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۰۹</ref> و از کسانی بود که عهدنامه تحریم را مهر کردند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۵۰</ref> | هنگامی که قریشیان پیامبر(ص) و مسلمانان و [[بنی هاشم]] را در [[شعب ابی طالب]] تحریم کردند، ابولهب با این که از بنی هاشم بود با قریشیان همکاری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۲۰۹</ref> و از کسانی بود که عهدنامه تحریم را مهر کردند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۵۰</ref> |