پرش به محتوا

حسین وارث آدم (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}
}}


'''حسین وارث آدم'''، کتابی از [[علی شریعتی]]، حاوی هشت سخنرانی ایرادشده در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ شمسی در [[حسینیه ارشاد]]. عنوان کتاب، از [[زیارت وارث]] الهام گرفته شده است. سخنرانی‌های این کتاب، ابتدا در جزوه‌های مستقل منتشر شده و بعدها در یک مجلد چاپ شده است. [[مرتضی مطهری]]، از نگاه تاریخی و فلسفه تاریخ انتقادهایی جدی به تحلیل شریعتی از واقعه کربلا وارد کرد و این کتاب را نوعی روضه مارکسیستی خواند.
'''حسین وارث آدم'''، کتابی از [[علی شریعتی]]، حاوی هشت سخنرانی ایرادشده در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ش در [[حسینیه ارشاد]]. عنوان کتاب، از [[زیارت وارث]] الهام گرفته شده است. سخنرانی‌های این کتاب، ابتدا در جزوه‌های مستقل منتشر شده و بعدها در یک مجلد چاپ شده است. [[مرتضی مطهری]]، از نگاه تاریخی و فلسفه تاریخ انتقادهایی جدی به تحلیل شریعتی از واقعه کربلا وارد کرد و این کتاب را نوعی روضه مارکسیستی خواند.


==معرفی کتاب==
==معرفی کتاب==
کتاب حسین وارث آدم، مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و یادداشت‌های [[علی شریعتی]] است که در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ شمسی در مناسبت‌های مختلف ایراد شده است. این کتاب، هفت بخش و یک ضمیمه دارد:
کتاب حسین وارث آدم، مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و یادداشت‌های [[علی شریعتی]] است که در سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ش در مناسبت‌های مختلف ایراد شده است. این کتاب، هفت بخش و یک ضمیمه دارد:


#حسین وارث آدم: این بخش که شامل مقدمه و متن اصلی است، توسط [[علی شریعتی]] در عاشورای ۱۳۴۹ش (۱۳۹۱ق) نوشته شده و پیش از چاپ به همراه سخنرانی‌های دیگر، به صورت مستقل هم انتشار یافته و در جلد ۱۹ از مجموعه آثار دکتر شریعتی هم آمده است. در انتخاب نام آن از [[زیارت وارث]] الهام گرفته شده است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۱.</ref> [[مرتضی مطهری]]، انتقادات جدی و بنیادینی به این بخش وارد کرده است.
#حسین وارث آدم: این بخش که شامل مقدمه و متن اصلی است، توسط [[علی شریعتی]] در عاشورای ۱۳۴۹ش (۱۳۹۱ق) نوشته شده و پیش از چاپ به همراه سخنرانی‌های دیگر، به صورت مستقل هم انتشار یافته و در جلد ۱۹ از مجموعه آثار دکتر شریعتی هم آمده است. در انتخاب نام آن از [[زیارت وارث]] الهام گرفته شده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۱.</ref> [[مرتضی مطهری]]، انتقادات جدی و بنیادینی به این بخش وارد کرده است.
#ثار: این بخش، از آخرین سخنرانی شریعتی در [[ماه محرم]] پیاده شده و مربوط به دی ۱۳۵۵ش است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۱.</ref>
#ثار: این بخش، از آخرین سخنرانی شریعتی در [[ماه محرم]] پیاده شده و مربوط به دی ۱۳۵۵ش است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۱.</ref>
#شهادت: این متن از سخنرانی علی شریعتی در اسفند ۱۳۵۰ش در [[حسینیه ارشاد]] پیاده شده و مطالبی هم از سوی او و پیش از چاپ به آن اضافه شده است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۱.</ref>
#شهادت: این متن از سخنرانی علی شریعتی در اسفند ۱۳۵۰ش در [[حسینیه ارشاد]] پیاده شده و مطالبی هم از سوی او و پیش از چاپ به آن اضافه شده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۱.</ref>
#پس از شهادت: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی [[علی شریعتی]] در اسفند ۱۳۵۰ش است که در [[مسجد جامع نارمک]] ایراد شده است. او در این سخنرانی، تحت‌تاثیر کشته شدن ۱۰ تن از مبارزان مسلحانه با حکومت پهلوی، از جمله مسعود و مجید احمدزاده بوده است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۲.</ref>
#پس از شهادت: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی [[علی شریعتی]] در اسفند ۱۳۵۰ش است که در [[مسجد جامع نارمک]] ایراد شده است. او در این سخنرانی، تحت‌تاثیر کشته شدن ۱۰ تن از مبارزان مسلحانه با حکومت پهلوی، از جمله مسعود و مجید احمدزاده بوده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۲.</ref>
#بحثی راجع به شهید:  
#بحثی راجع به شهید:  
#بینش تاریخی شیعه: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی در مسجد الجواد است که در شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۹ ایراد شده و نام دیگر آن، «اسلام دین تاریخ» است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۲.</ref>
#بینش تاریخی شیعه: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی در مسجد الجواد است که در شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۹ش ایراد شده و نام دیگر آن، «اسلام دین تاریخ» است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۲.</ref>
#انتظار مذهب اعتراض: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی در [[حسینیه ارشاد]]، در ۸ آبان ۱۳۵۰ش است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۲.</ref>
#انتظار مذهب اعتراض: این بخش، متن پیاده‌شده سخنرانی در [[حسینیه ارشاد]]، در ۸ آبان ۱۳۵۰ش است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۲.</ref>
#ضمیمه‌ها: این بخش حاوی دو مطلب است که اولی فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام نام دارد و سخنرانی آن در سال ۱۳۴۹ش در حسینیه ارشاد ایراد شده. مطلب دوم، متن مقدمه‌ای است که دکتر [[علی شریعتی]] بر کتاب [[حجر بن عدی]]، نوشته حسن اکبری مرزناک نگاشته است.<ref>علی شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰، ص۱۲ و ۱۳.</ref>
#ضمیمه‌ها: این بخش حاوی دو مطلب است که اولی فلسفه تاریخ از دیدگاه اسلام نام دارد و سخنرانی آن در سال ۱۳۴۹ش در حسینیه ارشاد ایراد شده. مطلب دوم، متن مقدمه‌ای است که دکتر [[علی شریعتی]] بر کتاب [[حجر بن عدی]]، نوشته حسن اکبری مرزناک نگاشته است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۲ و ۱۳.</ref>


==محتوای کتاب==
==محتوای کتاب==
خط ۴۷: خط ۴۷:
این بخش شامل مقدمه، متن و پاورقی است. متن و مقدمه توسط [[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] در [[روز عاشورا|عاشورای]] سال ۱۳۴۹ش تهیه شده و پاورقی‌ها نیز در حین ارائه متن اصلی، توسط نویسنده ارائه شده است. متن این بخش به دلیل نوشتاری بودن و نثر ادبی، برای خواننده معمولی سنگین است و گاه خواننده را از فهم معنای اصلی دور می‌سازد.
این بخش شامل مقدمه، متن و پاورقی است. متن و مقدمه توسط [[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] در [[روز عاشورا|عاشورای]] سال ۱۳۴۹ش تهیه شده و پاورقی‌ها نیز در حین ارائه متن اصلی، توسط نویسنده ارائه شده است. متن این بخش به دلیل نوشتاری بودن و نثر ادبی، برای خواننده معمولی سنگین است و گاه خواننده را از فهم معنای اصلی دور می‌سازد.


حسین وارث آدم، [[واقعه کربلا]] را چکیده و خلاصه تمام درگیری‌های تاریخ از فرعون تا خود [[امام حسین(ع)]] می‌داند که بر ضد تثلیث [[فرعون]] و [[قارون]] و [[بلعم]] (زر و زور و تزویر) شوریده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۳۳.</ref> این بخش نوعی فلسفه تاریخ است. شریعتی با الهام از [[زیارت وارث]] به نوعی پیوستگی و وراثت تاریخی معتقد است.<ref>سوسن شریعتی، ناگفته‌های کتاب حسین وارث آدم پس از ۴۳ سال، در روزنامه آرمان روابط عمومی، ش ۲۰۶۵، ۱۱ آذر ۱۳۹۱، ص۱۱.</ref> از نظر او وراثت یک تعبیر ادبی نیست بلکه یک اصطلاح علمی تاریخی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۳۱.</ref> این کتاب، حوادث زمانه را با استفاده از زیارت وارث، به حوادث تاریخی [[صدر اسلام]] گره زده است.
حسین وارث آدم، [[واقعه کربلا]] را چکیده و خلاصه تمام درگیری‌های تاریخ از فرعون تا خود [[امام حسین(ع)]] می‌داند که بر ضد تثلیث [[فرعون]] و [[قارون]] و [[بلعم]] (زر و زور و تزویر) شوریده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۳۳.</ref> این بخش نوعی فلسفه تاریخ است. شریعتی با الهام از [[زیارت وارث]] به نوعی پیوستگی و وراثت تاریخی معتقد است.<ref>سوسن شریعتی، ناگفته‌های کتاب حسین وارث آدم پس از ۴۳ سال، در روزنامه آرمان روابط عمومی، ش ۲۰۶۵، ۱۱ آذر ۱۳۹۱ش، ص۱۱.</ref> از نظر او وراثت یک تعبیر ادبی نیست بلکه یک اصطلاح علمی تاریخی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۳۱.</ref> این کتاب، حوادث زمانه را با استفاده از زیارت وارث، به حوادث تاریخی [[صدر اسلام]] گره زده است.


شریعتی معتقد است آنگونه که [[دجله]] و [[فرات]] از یک منبع سرچشمه می‌گیرند و بر بستر تاریخ پیش می‌آیند، از هم دور می‌شوند و در پایان کار، به آرامش یکنواخت نخستین می‌رسند، آغاز تاریخ بشر نیز در آغاز، اشتراک و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل آغاز می‌شود و سرانجام به وحدت بازمی‌گردد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۴۴ و ۴۵.</ref>  
شریعتی معتقد است آنگونه که [[دجله]] و [[فرات]] از یک منبع سرچشمه می‌گیرند و بر بستر تاریخ پیش می‌آیند، از هم دور می‌شوند و در پایان کار، به آرامش یکنواخت نخستین می‌رسند، آغاز تاریخ بشر نیز در آغاز، اشتراک و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل آغاز می‌شود و سرانجام به وحدت بازمی‌گردد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۴۴ و ۴۵.</ref>  


در این کتاب، انسان دو گونه است؛ طبقه برخوردار و استعمارگر، و فقیر و استثمار شده. طبقه حاکم و برخوردار سه چهره دارد: [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[مذهب]]؛ یا صاحبان زر، زور و تزویر که اولی سر خلق را به بند می‌آورد، دومی جیبش را خالی می‌کند، و سومی آرام و مهربان فریبش می‌دهد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۶۸.</ref>  از نظر شریعتی، قصر و دکان و معبد، سه شعبه یک بنگاه‌اند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۶۳.</ref> تیغ و طلا و تسبیح یک کار می‌کنند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۶۸.</ref> نظام حاکم بر تاریخ همواره همین بوده است و آنچه غیر از این بوده نهضت‌هایی بوده محکوم، قیام‌ها و انقلاب‌هایی بوده دلسوزانه و مذبوحانه.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۷۶.</ref>
در این کتاب، انسان دو گونه است؛ طبقه برخوردار و استعمارگر، و فقیر و استثمار شده. طبقه حاکم و برخوردار سه چهره دارد: [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[مذهب]]؛ یا صاحبان زر، زور و تزویر که اولی سر خلق را به بند می‌آورد، دومی جیبش را خالی می‌کند، و سومی آرام و مهربان فریبش می‌دهد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۶۸.</ref>  از نظر شریعتی، قصر و دکان و معبد، سه شعبه یک بنگاه‌اند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۶۳.</ref> تیغ و طلا و تسبیح یک کار می‌کنند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۶۸.</ref> نظام حاکم بر تاریخ همواره همین بوده است و آنچه غیر از این بوده نهضت‌هایی بوده محکوم، قیام‌ها و انقلاب‌هایی بوده دلسوزانه و مذبوحانه.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۷۶.</ref>


===ثار===
===ثار===
شریعتی در بخش ثار کتاب حسین وارث آدم، واژه ثار را تحلیل می‌کند و معنای آن را فراتر از محدوده وجودی خود کلمه می‌داند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۹۶.</ref> وی معتقد است که [[پیامبر اسلام]] (ص) در بسیاری موارد فرهنگ و سنت رایج جامعه‌اش را گرفته و در درون آن، یک محتوای نوِ علمی، انقلابی و انسانی ریخته است؛ ثار نیز از این نمونه است که [[رسول اکرم]] (ص) خونخواهی و ثار قبیله‌ای را به یک ثار ایدئولوژیک، یک ثار انسانی تبدیل کرده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۹۹.</ref>
شریعتی در بخش ثار کتاب حسین وارث آدم، واژه ثار را تحلیل می‌کند و معنای آن را فراتر از محدوده وجودی خود کلمه می‌داند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۹۶.</ref> وی معتقد است که [[پیامبر اسلام]] (ص) در بسیاری موارد فرهنگ و سنت رایج جامعه‌اش را گرفته و در درون آن، یک محتوای نوِ علمی، انقلابی و انسانی ریخته است؛ ثار نیز از این نمونه است که [[رسول اکرم]] (ص) خونخواهی و ثار قبیله‌ای را به یک ثار ایدئولوژیک، یک ثار انسانی تبدیل کرده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۹۹.</ref>


از نگاه شریعتی، بین وراثت و ثار رابطه‌ای وجود دارد، که این دو مفهوم، [[فلسفه تاریخ]] انسان را در [[اسلام]] می‌سازند و معنی می‌کنند؛ در فلسفه تاریخ [[شیعه]]، بر اساس مفهوم وراثت [[امام حسین]](ع) به عنوان یک حلقه از این زنجیر طولانی که از [[آدم]] تا [[آخر الزمان]] به هم پیوسته است، مطرح است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۰۲.</ref> تاریخ بشر با ثار شروع می‌شود و تداوم و توسعه پیدا می‌کند، تا وقتی که به انفجار می‌رسد، و انفجار یعنی گرفتن انتقام از فرزندان طاغوت؛ و در آنجاست که بشر به نجات، صلح و عدالت می‌رسد و تا آن روز تمام داستان زندگی انسان، داستان تلاش برای خونخواهی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۰۵ و ۱۰۶.</ref>
از نگاه شریعتی، بین وراثت و ثار رابطه‌ای وجود دارد، که این دو مفهوم، [[فلسفه تاریخ]] انسان را در [[اسلام]] می‌سازند و معنی می‌کنند؛ در فلسفه تاریخ [[شیعه]]، بر اساس مفهوم وراثت [[امام حسین]](ع) به عنوان یک حلقه از این زنجیر طولانی که از [[آدم]] تا [[آخر الزمان]] به هم پیوسته است، مطرح است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۰۲.</ref> تاریخ بشر با ثار شروع می‌شود و تداوم و توسعه پیدا می‌کند، تا وقتی که به انفجار می‌رسد، و انفجار یعنی گرفتن انتقام از فرزندان طاغوت؛ و در آنجاست که بشر به نجات، صلح و عدالت می‌رسد و تا آن روز تمام داستان زندگی انسان، داستان تلاش برای خونخواهی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۵ و ۱۰۶.</ref>


===شهادت===
===شهادت===
نویسنده در این بخش به تحلیل [[شهادت]] می‌پردازد. [[علی شریعتی|شریعتی]] معتقد است که عظمت [[امام حسین(ع)]] از یک سو و شخص‌بینی مردم از سوی دیگر، موجب شده است که از آنچه که حسین(ع) به خاطر آن سخاوتمندانه خود را قربانی کرد، یاد نکنیم.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۰۹.</ref> شهادت در فرهنگ [[شیعه]]، مرگ تحمیلی و تراژدی نیست، بلکه یک درجه است. وسیله نیست، خود، هدف است؛ شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۸۰.</ref>
نویسنده در این بخش به تحلیل [[شهادت]] می‌پردازد. [[علی شریعتی|شریعتی]] معتقد است که عظمت [[امام حسین(ع)]] از یک سو و شخص‌بینی مردم از سوی دیگر، موجب شده است که از آنچه که حسین(ع) به خاطر آن سخاوتمندانه خود را قربانی کرد، یاد نکنیم.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۹.</ref> شهادت در فرهنگ [[شیعه]]، مرگ تحمیلی و تراژدی نیست، بلکه یک درجه است. وسیله نیست، خود، هدف است؛ شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۸۰.</ref>


به تعبیر شریعتی، حسین، از شهر خویش بیرون می‌آید، زندگیش را رها می‌کند تا بمیرد! زیرا جز این سلاحی برای مبارزه ندارد، اگر نمی‌تواند دشمن را بشکند، لا اقل به این وسیله رسوا کند، اگر نمی‌تواند قدرت حاکم را مغلوب سازد آن را محکوم کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۷۷.</ref>
به تعبیر شریعتی، حسین، از شهر خویش بیرون می‌آید، زندگیش را رها می‌کند تا بمیرد! زیرا جز این سلاحی برای مبارزه ندارد، اگر نمی‌تواند دشمن را بشکند، لا اقل به این وسیله رسوا کند، اگر نمی‌تواند قدرت حاکم را مغلوب سازد آن را محکوم کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۷.</ref>


===پس از شهادت===
===پس از شهادت===
شریعتی در این بخش به مسئولیت‌های سنگین پس از [[شهادت]] اشاره می‌کند و می‌گوید: اکنون [[شهید|شهیدان]] کارشان را به پایان برده‌اند، و خاموش رفته‌اند. این‌ها دو کار کردند، یکی به ما آموختند که باید چگونه زندگی کنیم اگر می‌توانیم و چگونه بمیریم اگر نمی‌توانیم. دیگر آنکه با خون خویش در محکمه تاریخ انسان شهادت دادند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۸۶ و ۱۸۷.</ref>
شریعتی در این بخش به مسئولیت‌های سنگین پس از [[شهادت]] اشاره می‌کند و می‌گوید: اکنون [[شهید|شهیدان]] کارشان را به پایان برده‌اند، و خاموش رفته‌اند. این‌ها دو کار کردند، یکی به ما آموختند که باید چگونه زندگی کنیم اگر می‌توانیم و چگونه بمیریم اگر نمی‌توانیم. دیگر آنکه با خون خویش در محکمه تاریخ انسان شهادت دادند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۸۶ و ۱۸۷.</ref>


[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۹۲ و ۱۹۳.</ref>
[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۲ و ۱۹۳.</ref>


به گفته شریعتی، ما وارث عزیز‌ترین امانت‌هایی هستیم که با [[جهاد|جهادها]] و [[شهادت|شهادت‌ها]] انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۸۵.</ref> آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند!<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۹۴.</ref>
به گفته شریعتی، ما وارث عزیز‌ترین امانت‌هایی هستیم که با [[جهاد|جهادها]] و [[شهادت|شهادت‌ها]] انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۸۵.</ref> آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند!<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۱۹۴.</ref>


===بحثی راجع به شهید===
===بحثی راجع به شهید===
علی شریعتی در این بخش پس از تشریح مفهوم شهید و اشاره به وحدت معنایی مفهوم شهید در زبان‌های عربی و لاتین<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۹۷.</ref>، دو نوع شهید برمی‌شمرد. او حمزه سید الشهداء را نماد یک نوع، و امام حسین (ع) را نماد نوع دیگر معرفی می‌کند. به باور او، حمزه برای پیروزی آمده بود و هدفش شکست دادن دشمن بود، اما امام حسین (ع)، به دنبال نفی خود در راه تقدسی بود که آن را در حال نفی شدن و از بین رفتن می‌دید. شریعتی، عمل حمزه را جهاد می‌نامد و عمل امام حسین (ع) را شهادت.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۰۲ و ۲۰۳.</ref>
علی شریعتی در این بخش پس از تشریح مفهوم شهید و اشاره به وحدت معنایی مفهوم شهید در زبان‌های عربی و لاتین<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۱۹۷.</ref>، دو نوع شهید برمی‌شمرد. او حمزه سید الشهداء را نماد یک نوع، و امام حسین (ع) را نماد نوع دیگر معرفی می‌کند. به باور او، حمزه برای پیروزی آمده بود و هدفش شکست دادن دشمن بود، اما امام حسین (ع)، به دنبال نفی خود در راه تقدسی بود که آن را در حال نفی شدن و از بین رفتن می‌دید. شریعتی، عمل حمزه را جهاد می‌نامد و عمل امام حسین (ع) را شهادت.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۲ و ۲۰۳.</ref>


در این بخش، شهادت، نه به معنای کشته شدن، بلکه به این معنا توصیف شده که چیزی غیب شده و در حال کنار رفتن است و مردم کم‌کم آن را فراموش می‌کنند، و شهید شهادت می‌دهد و آن را دوباره طرح می‌کند و به جامعه بازمی‌گرداند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۰۵.</ref> به گفته شریعتی، گرچه هم حمزه و هم امام حسین (ع)، ملقب به سیدالشهداء شده‌اند، اما «شهادت حمزه‌ای» و «شهادت حسینی» از یک مقوله نیستند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۰۹.</ref>
در این بخش، شهادت، نه به معنای کشته شدن، بلکه به این معنا توصیف شده که چیزی غیب شده و در حال کنار رفتن است و مردم کم‌کم آن را فراموش می‌کنند، و شهید شهادت می‌دهد و آن را دوباره طرح می‌کند و به جامعه بازمی‌گرداند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۵.</ref> به گفته شریعتی، گرچه هم حمزه و هم امام حسین (ع)، ملقب به سیدالشهداء شده‌اند، اما «شهادت حمزه‌ای» و «شهادت حسینی» از یک مقوله نیستند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۹.</ref>


===بینش تاریخی شیعه===
===بینش تاریخی شیعه===
نویسنده پیش از آنکه بینش تاریخی [[شیعه]] را معرفی کند، مقصود خودش از شیعه را بیان می‌کند. وی دو چهره برای شیعه قایل است؛ چهره دروغین و قلابی که همان شیعه [[ابوسفیان|ابوسفیانی]] است، و دیگری چهره راستین و حقیقی که شیعه [[ابوذر غفاری|ابوذری]] است که همواره پرچمدار عدالت و آزادی بوده.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۱۷.</ref> او که معتقد به پیوستگی تاریخی است، نگاه مقطعی و بریده از حوادث گذشته و آینده را موجب فلج شدن بینش شیعی می‌داند؛ شریعتی می‌گوید: ما [[واقعه عاشورا|داستان کربلا]] را از زمینه تاریخی‌اش جدا کرده‌ایم و آن را از معنی انداخته‌ایم آن گونه که قلبی را از داخل بدن بیرون بکشیم که دیگر قلب نیست و از کارآیی می‌افتد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>
نویسنده پیش از آنکه بینش تاریخی [[شیعه]] را معرفی کند، مقصود خودش از شیعه را بیان می‌کند. وی دو چهره برای شیعه قایل است؛ چهره دروغین و قلابی که همان شیعه [[ابوسفیان|ابوسفیانی]] است، و دیگری چهره راستین و حقیقی که شیعه [[ابوذر غفاری|ابوذری]] است که همواره پرچمدار عدالت و آزادی بوده.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۱۷.</ref> او که معتقد به پیوستگی تاریخی است، نگاه مقطعی و بریده از حوادث گذشته و آینده را موجب فلج شدن بینش شیعی می‌داند؛ شریعتی می‌گوید: ما [[واقعه عاشورا|داستان کربلا]] را از زمینه تاریخی‌اش جدا کرده‌ایم و آن را از معنی انداخته‌ایم آن گونه که قلبی را از داخل بدن بیرون بکشیم که دیگر قلب نیست و از کارآیی می‌افتد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>


وی می‌گوید: [[عدل]]، [[خاتمیت|خاتمیت نبوت]] و استمرار خط [[امامت]] از مهمترین اصول بینشی تفکر شیعی است؛ از دیدگاه شریعتی؛ خاتمیت نبوت، غیر از خاتمیت نهضت انبیا است؛ در بینش [[تشیع]]، [[نبوت]] خاتمه یافته اما نهضت [[انبیاء]] به وسیله امامت ادامه دارد و سرانجام عدالت در جهان استقرار می‌یابد. از نگاه شریعتی این جبر تاریخ و [[فلسفه تاریخ]] است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۲۳ و ۲۲۴.</ref>
وی می‌گوید: [[عدل]]، [[خاتمیت|خاتمیت نبوت]] و استمرار خط [[امامت]] از مهمترین اصول بینشی تفکر شیعی است؛ از دیدگاه شریعتی؛ خاتمیت نبوت، غیر از خاتمیت نهضت انبیا است؛ در بینش [[تشیع]]، [[نبوت]] خاتمه یافته اما نهضت [[انبیاء]] به وسیله امامت ادامه دارد و سرانجام عدالت در جهان استقرار می‌یابد. از نگاه شریعتی این جبر تاریخ و [[فلسفه تاریخ]] است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۳ و ۲۲۴.</ref>


===انتظار، مذهب اعتراض===
===انتظار، مذهب اعتراض===
[[انتظار فرج|انتظار]]، به گفته شریعتی، دو معنی دارد؛ یکی مثبت و دیگری منفی؛ یکی بزرگترین عامل انحطاط است و دیگری بزرگترین عامل حرکت و ارتقاء، یکی تن دادن به ذلت و توجیه وضع موجود است، و دیگری پیش‌رونده و آینده‌گرا.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۶۴.</ref> انتظار به معنای مثبت، نیرومند‌ترین سلاح برای نابودی فساد و بزرگترین ضربه برای درهم کوبیدن ظلم است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۷۱.</ref> مهمترین ویژگی‌های انتظار مثبت عبارتند از:
[[انتظار فرج|انتظار]]، به گفته شریعتی، دو معنی دارد؛ یکی مثبت و دیگری منفی؛ یکی بزرگترین عامل انحطاط است و دیگری بزرگترین عامل حرکت و ارتقاء، یکی تن دادن به ذلت و توجیه وضع موجود است، و دیگری پیش‌رونده و آینده‌گرا.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۶۴.</ref> انتظار به معنای مثبت، نیرومند‌ترین سلاح برای نابودی فساد و بزرگترین ضربه برای درهم کوبیدن ظلم است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۱.</ref> مهمترین ویژگی‌های انتظار مثبت عبارتند از:
# انتظار هم یک اصل فکری اجتماعی و هم یک اصل فطری انسانی است. به این معنی که اساسا انسان موجودی است منتظر.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۷۱.</ref>
# انتظار هم یک اصل فکری اجتماعی و هم یک اصل فطری انسانی است. به این معنی که اساسا انسان موجودی است منتظر.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۱.</ref>
# انتظار، سنتز تضاد میان دو اصل حقیقت و واقعیت است. این تضاد میان واقعیت باطل حاکم و حقیقت نجات‌بخش محکوم را جز انتظار نمی‌تواند حل کند. انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست، انتظار یعنی اعتراض به وضع موجود.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۷۴.</ref>
# انتظار، سنتز تضاد میان دو اصل حقیقت و واقعیت است. این تضاد میان واقعیت باطل حاکم و حقیقت نجات‌بخش محکوم را جز انتظار نمی‌تواند حل کند. انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست، انتظار یعنی اعتراض به وضع موجود.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۴.</ref>
# انسان منتظر، هم از نظر فکری و هم از نظر عملی و مادی، یک انسان آماده است که هر لحظه منتظر حضور در انقلاب نهایی است و خودش را در برابر آن مسئول می‌داند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ص۲۷۹.</ref>
# انسان منتظر، هم از نظر فکری و هم از نظر عملی و مادی، یک انسان آماده است که هر لحظه منتظر حضور در انقلاب نهایی است و خودش را در برابر آن مسئول می‌داند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۹.</ref>


==نقد مرتضی مطهری بر کتاب حسین وارث آدم==
==نقد مرتضی مطهری بر کتاب حسین وارث آدم==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش